فقه معاصر:پیش‌نویس فقه اجتماعی (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

Alikhani (بحث | مشارکت‌ها)
اصلاح ارقام
Alikhani (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۸: خط ۵۸:
محور پنجم، تعامل فقه اجتماعی با جامعه و علوم اجتماعی را بررسی می‌کند. در این بخش، تعامل فقه اجتماعی با دانش‌های اجتماعی و تأثیر متقابل فقه و جامعه تحلیل شده است. این محور بر نقش فقه در تنظیم روابط اجتماعی، شکل‌دهی به هنجارهای عمومی و هدایت جامعه تأکید دارد.  
محور پنجم، تعامل فقه اجتماعی با جامعه و علوم اجتماعی را بررسی می‌کند. در این بخش، تعامل فقه اجتماعی با دانش‌های اجتماعی و تأثیر متقابل فقه و جامعه تحلیل شده است. این محور بر نقش فقه در تنظیم روابط اجتماعی، شکل‌دهی به هنجارهای عمومی و هدایت جامعه تأکید دارد.  


ساختار کتاب
== معرفی و ساختار کتاب ==
 
«فقه اجتماعی» به کوشش محمدباقر ربانی، با حمایت گروه فقه اجتماعی مرکز فقهی ائمه اطهار (ع) در سال ۱۳۹۳ منتشر شده و شامل گفتگو با چهارده استاد حوزه و دانشگاه درباره مفهوم و چیستی فقه اجتماع است. یک دهه از انتشار کتاب گذشته است، اما تعریف‌ها و محورهای بیان‌شده در آن هنوز محل بحث و گفتگوست.
«فقه اجتماع» به کوشش محمدباقر ربانی، با حمایت گروه فقه اجتماعی مرکز فقهی ائمه اطهار (ع) در سال ۱۳۹۳ منتشر شده و شامل گفتگو با چهارده استاد حوزه و دانشگاه درباره مفهوم و چیستی فقه اجتماع است. یک دهه از انتشار کتاب گذشته است، اما تعریف‌ها و محورهای بیان‌شده در آن هنوز محل بحث و گفتگوست.


در آغاز هر گفتگو، معرفی گفتگوشوندگان در یک خط و به صورت پاورقی آمده است؛ اما شایسته بود که پیش از مصاحبه، معرفی جامع‌تر و دلایل انتخاب ایشان ارائه می‌شد. با این حال، در متن گفتگوها، عناوین فرعی جهت فهم بهتر مطالب و تنظیم فهرست محتوا به‌کار رفته است. اسامی اساتیدی که با آن‌ها به گفتگو پرداخته شده است، به ترتیب درج در کتاب، عبارت‌اند از:
در آغاز هر گفتگو، معرفی گفتگوشوندگان در یک خط و به صورت پاورقی آمده است؛ اما شایسته بود که پیش از مصاحبه، معرفی جامع‌تر و دلایل انتخاب ایشان ارائه می‌شد. با این حال، در متن گفتگوها، عناوین فرعی جهت فهم بهتر مطالب و تنظیم فهرست محتوا به‌کار رفته است. اسامی اساتیدی که با آن‌ها به گفتگو پرداخته شده است، به ترتیب درج در کتاب، عبارت‌اند از:
خط ۸۱: خط ۸۰:




مفهوم‌شناسی و قلمرو فقه اجتماعی  
== مفهوم‌شناسی و قلمرو فقه اجتماعی ==
 
۱. چیستی فقه اجتماعی و تفاوت با فقه فردی
۱. چیستی فقه اجتماعی و تفاوت با فقه فردی


خط ۹۷: خط ۹۵:
- محمدصادق ربانی با تأکید بر اینکه فقه اجتماعی دایره‌ای گسترده‌تر از فقه حکومتی دارد (ص ۲۱۱)، به دیدگاه فقیهان معاصر درباره فقه اجتماعی پرداخته است. او اعلمیت در فقه اجتماعی را تسلط و آگاهی کامل فقیه بر واقعیت‌های فقهی جامعه می‌داند (ص ۲۱۱ تا ۲۱۷).  
- محمدصادق ربانی با تأکید بر اینکه فقه اجتماعی دایره‌ای گسترده‌تر از فقه حکومتی دارد (ص ۲۱۱)، به دیدگاه فقیهان معاصر درباره فقه اجتماعی پرداخته است. او اعلمیت در فقه اجتماعی را تسلط و آگاهی کامل فقیه بر واقعیت‌های فقهی جامعه می‌داند (ص ۲۱۱ تا ۲۱۷).  


۲. جامعه به‌عنوان موضوع احکام فقهی  
== جامعه به‌عنوان موضوع احکام فقهی ==
 
به طور کلی، بیشتر گفت‌وگو‌شوندگان، جامعه را موضوع احکام فقهی می‌دانند و به تبیین آن در شاخه فقه اجتماعی می‌پردازند:
به طور کلی، بیشتر گفت‌وگو‌شوندگان، جامعه را موضوع احکام فقهی می‌دانند و به تبیین آن در شاخه فقه اجتماعی می‌پردازند:


خط ۱۰۷: خط ۱۰۴:
- صدیق اورعی اجتماع را نه یک صفت برای فقه، بلکه موضوع فقه می‌داند و فقه اجتماع را فقهی تعریف می‌کند که موضوعش زندگی اجتماعی است (ص ۹۸). او تأکید دارد که اگر فقه متجزی و تخصصی شود، می‌توان مانند فقه اقتصاد، فقه اجتماع را تدوین کرد (ص ۹۹).  
- صدیق اورعی اجتماع را نه یک صفت برای فقه، بلکه موضوع فقه می‌داند و فقه اجتماع را فقهی تعریف می‌کند که موضوعش زندگی اجتماعی است (ص ۹۸). او تأکید دارد که اگر فقه متجزی و تخصصی شود، می‌توان مانند فقه اقتصاد، فقه اجتماع را تدوین کرد (ص ۹۹).  


تقسیم‌بندی‌های فقه اجتماعی  
== تقسیم‌بندی‌های فقه اجتماعی ==
 
برخی از اساتیدی که با آنها گفتگو شده است از منظرهای مختلف برای فقه اجتماعی اقسام مختلفی ارائه داده اند.
برخی از اساتیدی که با آنها گفتگو شده است از منظرهای مختلف برای فقه اجتماعی اقسام مختلفی ارائه داده اند.


۱. تقسیم فقه اجتماعی به عام و خاص  
=== تقسیم فقه اجتماعی به عام و خاص ===
 
- محمدجواد فاضل لنکرانی فقه اجتماعی را به دو دسته فقه الاجتماع عام و خاص تقسیم می‌کند. فقه اجتماعی عام شامل احکام مربوط به جامعه بشری اعم از مسلمان و غیرمسلمان است، و فقه اجتماعی خاص مربوط به احکام جامعه مسلمانان می‌باشد (ص ۱۷). وی سپس به قواعد فقهی مربوط به جامعه بشری مانند کرامت انسانی، احترام به ادیان، عفت عمومی و رعایت سلامت بشر (ص ۲۱ تا ۲۳) و موضوعات مربوط به جامعه مسلمانان شامل امر به معروف و نهی از منکر، اصل امامت و ولایت، حکومت اسلامی، مراقبت از مراکز معنوی مانند کعبه، جهاد ابتدایی، عدم تسلط کافران بر مسلمانان، بازار مسلمانان و حرمت احتکار، قاعده الزام و همزیستی با پیروان مذاهب (ص ۲۳ تا ۲۷) می‌پردازد.  
- محمدجواد فاضل لنکرانی فقه اجتماعی را به دو دسته فقه الاجتماع عام و خاص تقسیم می‌کند. فقه اجتماعی عام شامل احکام مربوط به جامعه بشری اعم از مسلمان و غیرمسلمان است، و فقه اجتماعی خاص مربوط به احکام جامعه مسلمانان می‌باشد (ص ۱۷). وی سپس به قواعد فقهی مربوط به جامعه بشری مانند کرامت انسانی، احترام به ادیان، عفت عمومی و رعایت سلامت بشر (ص ۲۱ تا ۲۳) و موضوعات مربوط به جامعه مسلمانان شامل امر به معروف و نهی از منکر، اصل امامت و ولایت، حکومت اسلامی، مراقبت از مراکز معنوی مانند کعبه، جهاد ابتدایی، عدم تسلط کافران بر مسلمانان، بازار مسلمانان و حرمت احتکار، قاعده الزام و همزیستی با پیروان مذاهب (ص ۲۳ تا ۲۷) می‌پردازد.  


- محسن اراکی همین تقسیم‌بندی عام و خاص را از زاویه‌ای دیگر بیان می‌کند. فقه الاجتماع عام دربرگیرنده شخصیت اجتماعی در جامعه است، مانند فقه اقتصادی، سیاسی و تربیتی. اما فقه الاجتماع خاص، ناظر بر حیث اجتماعی روابط میان افراد بوده و شامل فقه اجتماعی از منظر ارتباطات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و تربیتی می‌شود (ص ۴۶).  
- محسن اراکی همین تقسیم‌بندی عام و خاص را از زاویه‌ای دیگر بیان می‌کند. فقه الاجتماع عام دربرگیرنده شخصیت اجتماعی در جامعه است، مانند فقه اقتصادی، سیاسی و تربیتی. اما فقه الاجتماع خاص، ناظر بر حیث اجتماعی روابط میان افراد بوده و شامل فقه اجتماعی از منظر ارتباطات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و تربیتی می‌شود (ص ۴۶).  


۲. تقسیم فقه اجتماعی بر پایه اثر و نتیجه  
=== تقسیم فقه اجتماعی بر پایه اثر و نتیجه ===
 
- سیدحسین شرف‌الدین دو نگاه کلی به فقه فردی و اجتماعی را از جهت بستر، میدان، اثر و نتیجه عمل مطرح می‌کند:  
- سیدحسین شرف‌الدین دو نگاه کلی به فقه فردی و اجتماعی را از جهت بستر، میدان، اثر و نتیجه عمل مطرح می‌کند:  


خط ۱۴۳: خط ۱۳۷:
- محمدباقر ربانی نیز نظری مشابه دارد و فقه اجتماعی را فقهی می‌داند که بتواند جامعه را اداره و مدیریت کند و به نیازهای اجتماعی پاسخ دهد (ص ۱۹۳).  
- محمدباقر ربانی نیز نظری مشابه دارد و فقه اجتماعی را فقهی می‌داند که بتواند جامعه را اداره و مدیریت کند و به نیازهای اجتماعی پاسخ دهد (ص ۱۹۳).  


مبانی و روش‌شناسی فقه اجتماعی
== مبانی و قواعد فقه اجتماعی ==
 
۱. مبانی و قواعد فقه اجتماعی  
 
محور برخی از گفتگوها به مبانی و قواعد فقه اجتماعی اختصاص دارد.  
محور برخی از گفتگوها به مبانی و قواعد فقه اجتماعی اختصاص دارد.  


خط ۱۵۵: خط ۱۴۶:
- سید حسین شرف‌الدین، مبانی و منابع استنباطی فقه اجتماعی را کاملاً فقهی و همان فقه عمومی می‌داند، اما در تشخیص موضوعات از بخش‌های غیرفقهی مثل دانش‌های اجتماعی بهره می‌گیرد (ص ۱۰۷). وی همچنین با رویکرد الهیاتی به جامعه، به مبانی کلامی فقه اجتماعی و پذیرش اصل ربوبیت تشریعی الهی می‌پردازد (ص ۱۰۸ و ۱۰۹) و راه‌حل شرایط متغیر جامعه اسلامی را اجتهاد پویا و استنباط نظام‌ها بر اساس اصول ثابت و جهان‌شمول نظام زیرساختی اسلامی و فقهی می‌داند (ص ۱۱۱).  
- سید حسین شرف‌الدین، مبانی و منابع استنباطی فقه اجتماعی را کاملاً فقهی و همان فقه عمومی می‌داند، اما در تشخیص موضوعات از بخش‌های غیرفقهی مثل دانش‌های اجتماعی بهره می‌گیرد (ص ۱۰۷). وی همچنین با رویکرد الهیاتی به جامعه، به مبانی کلامی فقه اجتماعی و پذیرش اصل ربوبیت تشریعی الهی می‌پردازد (ص ۱۰۸ و ۱۰۹) و راه‌حل شرایط متغیر جامعه اسلامی را اجتهاد پویا و استنباط نظام‌ها بر اساس اصول ثابت و جهان‌شمول نظام زیرساختی اسلامی و فقهی می‌داند (ص ۱۱۱).  


۲. نسبت فقه اجتماعی و دانش‌های اجتماعی  
== نسبت فقه اجتماعی و دانش‌های اجتماعی ==
 
برخی از اساتید در مفهوم‌شناسی فقه اجتماعی، ارتباط و اشتراک آن را با معرفت‌های اجتماعی و به‌ویژه جامعه‌شناسی مطرح کرده‌اند.  
برخی از اساتید در مفهوم‌شناسی فقه اجتماعی، ارتباط و اشتراک آن را با معرفت‌های اجتماعی و به‌ویژه جامعه‌شناسی مطرح کرده‌اند.  


خط ۱۷۱: خط ۱۶۱:
- حسن غفاری‌فر به خدمات دانش‌های اجتماعی به فقه اشاره می‌کند و معتقد است که فقیه زمانی موفق است که آگاهی جامعه‌شناسانه، روان‌شناسانه و... به‌صورت بی‌واسطه یا با واسطه داشته باشد و با آگاهی از پیامدهای اجتماعی و اقتصادی فتوا دهد (ص ۱۷۵ و ۱۷۶). او همچنین این درک و آگاهی را در تدریس فقه اجتماعی ضروری می‌داند (ص ۱۷۹).  
- حسن غفاری‌فر به خدمات دانش‌های اجتماعی به فقه اشاره می‌کند و معتقد است که فقیه زمانی موفق است که آگاهی جامعه‌شناسانه، روان‌شناسانه و... به‌صورت بی‌واسطه یا با واسطه داشته باشد و با آگاهی از پیامدهای اجتماعی و اقتصادی فتوا دهد (ص ۱۷۵ و ۱۷۶). او همچنین این درک و آگاهی را در تدریس فقه اجتماعی ضروری می‌داند (ص ۱۷۹).  


۳. بایسته‌های اجتهاد در فقه اجتماعی  
== بایسته‌های اجتهاد در فقه اجتماعی ==
 
- محمدرضا ضمیری، فقه اجتماعی را فقه علوم انسانی می‌خواند (ص ۱۵۹) و برای اجتهاد در آن، که به تعبیر خودش بسیار دشوار است (ص ۱۶۰)، چهار پیشنهاد ارائه می‌دهد:  
- محمدرضا ضمیری، فقه اجتماعی را فقه علوم انسانی می‌خواند (ص ۱۵۹) و برای اجتهاد در آن، که به تعبیر خودش بسیار دشوار است (ص ۱۶۰)، چهار پیشنهاد ارائه می‌دهد:  
* گردآوری تمام متون مربوط به فقه الاجتماع و تشکیل پرونده علمی  
* گردآوری تمام متون مربوط به فقه الاجتماع و تشکیل پرونده علمی  
خط ۱۸۳: خط ۱۷۲:
- محمود تقی‌زاده داوری نیز شروع فقه الاجتماع را از خانواده، به‌عنوان کوچک‌ترین واحد اجتماعی می‌داند (ص ۱۸۹).  
- محمود تقی‌زاده داوری نیز شروع فقه الاجتماع را از خانواده، به‌عنوان کوچک‌ترین واحد اجتماعی می‌داند (ص ۱۸۹).  


 
== اصول و راهکارهای تحقق فقه اجتماعی ==
راهکارهای تحقق و توسعه فقه اجتماعی
 
۱. اصول و راهکارهای تحقق فقه اجتماعی  
 
- محمدباقر ربانی در بایسته‌های فقه اجتماعی به دوری از رویکرد احتیاط در فتوا، فقه حکومتی، درک درست جامعه و شرایط زمان و مکان، حفظ نظام و جامعه اسلامی اشاره می‌کند (ص ۲۰۰ و ۲۰۱) و چهار اصل را به‌عنوان مهم‌ترین اصول فقه اجتماعی معرفی می‌کند: نظم اجتماعی، عدالت اجتماعی، رعایت حقوق اجتماعی و مصلحت جامعه (ص ۲۰۲).  
- محمدباقر ربانی در بایسته‌های فقه اجتماعی به دوری از رویکرد احتیاط در فتوا، فقه حکومتی، درک درست جامعه و شرایط زمان و مکان، حفظ نظام و جامعه اسلامی اشاره می‌کند (ص ۲۰۰ و ۲۰۱) و چهار اصل را به‌عنوان مهم‌ترین اصول فقه اجتماعی معرفی می‌کند: نظم اجتماعی، عدالت اجتماعی، رعایت حقوق اجتماعی و مصلحت جامعه (ص ۲۰۲).  


خط ۲۰۳: خط ۱۸۸:
* اعتقاد به ضرورت تشکیل حکومت اسلامی (ص ۲۳۱ تا ۲۳۷).  
* اعتقاد به ضرورت تشکیل حکومت اسلامی (ص ۲۳۱ تا ۲۳۷).  


۲. اهداف و موانع رشد فقه اجتماعی  
== اهداف و موانع رشد فقه اجتماعی ==
 
- سید حسین شرف‌الدین در گفتگوی خود، اهداف فقه اجتماعی را به سه دسته تقسیم می‌کند:  
- سید حسین شرف‌الدین در گفتگوی خود، اهداف فقه اجتماعی را به سه دسته تقسیم می‌کند:  
*الف. اهداف قریب مانند تعیین حقوق و تکالیف متقابل  
*الف. اهداف قریب مانند تعیین حقوق و تکالیف متقابل  
خط ۲۲۰: خط ۲۰۴:
- محمدباقر ربانی نیز به علل عدم رشد فقه اجتماعی پرداخته و مواردی چون غیبت و عدم حاکمیت فقه، تقیه و خفقان را نام می‌برد (ص ۱۹۵).  
- محمدباقر ربانی نیز به علل عدم رشد فقه اجتماعی پرداخته و مواردی چون غیبت و عدم حاکمیت فقه، تقیه و خفقان را نام می‌برد (ص ۱۹۵).  


تعامل فقه اجتماعی با جامعه و علوم اجتماعی  
== تعامل فقه اجتماعی با جامعه و علوم اجتماعی ==
 
۱. تعامل فقه اجتماعی با دانش‌های اجتماعی


=== تعامل فقه اجتماعی با دانش‌های اجتماعی ===
- شرف‌الدین به تقسیم‌بندی احکام تکلیفی و وضعی ثابت و متغیر فقه اشاره می‌کند و فقیه را در بخش موضوع‌شناسی و حکم‌شناسی نیازمند همکاری علمی و وثیق با محققان حوزه‌های مختلف علوم می‌داند (ص ۱۱۲).  
- شرف‌الدین به تقسیم‌بندی احکام تکلیفی و وضعی ثابت و متغیر فقه اشاره می‌کند و فقیه را در بخش موضوع‌شناسی و حکم‌شناسی نیازمند همکاری علمی و وثیق با محققان حوزه‌های مختلف علوم می‌داند (ص ۱۱۲).  


او معتقد است که پیوند فقه اجتماعی با دانش اجتماعی برای شناخت موضوعات تخصصی، کشف سبک و الگوهای زیستی متعارف و عقلایی ضروری است، چراکه شارع در تشریعات و احکام امضایی خود به آن اعتبار داده است . وی فقیه را ملزم به مشورت با کارشناسان در مقام عرف خاص برای شناخت موضوعات می‌داند (ص ۱۲۰) و در پایان گفتگو به بیست عامل دستیابی به فقه اجتماعی مطلوب پرداخته است (ص ۱۳۸ تا ۱۴۱).  
او معتقد است که پیوند فقه اجتماعی با دانش اجتماعی برای شناخت موضوعات تخصصی، کشف سبک و الگوهای زیستی متعارف و عقلایی ضروری است، چراکه شارع در تشریعات و احکام امضایی خود به آن اعتبار داده است . وی فقیه را ملزم به مشورت با کارشناسان در مقام عرف خاص برای شناخت موضوعات می‌داند (ص ۱۲۰) و در پایان گفتگو به بیست عامل دستیابی به فقه اجتماعی مطلوب پرداخته است (ص ۱۳۸ تا ۱۴۱).  


۲. تعامل و تأثیر متقابل فقه و جامعه  
=== تعامل و تأثیر متقابل فقه و جامعه ===
 
- محمدباقر ربانی به تأثیر و تعامل متقابل فقه و جامعه پرداخته و از نظر تأثیر جامعه بر فقه سه محور را مطرح کرده است:
- محمدباقر ربانی به تأثیر و تعامل متقابل فقه و جامعه پرداخته و از نظر تأثیر جامعه بر فقه سه محور را مطرح کرده است: