کاربر:Mkhaghanif/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
==نظریه حرمت جراحی زیبایی به عنوان حکم اولی و دلایل آن== | ==نظریه حرمت جراحی زیبایی به عنوان حکم اولی و دلایل آن== | ||
محمدتقی بهجت از فقهای معاصر، جراحی زیبایی را محل اشکال دانسته و بر این نظر است که جراحی زیبایی اگر صرفاً برای زیبایی باشد، احتیاط واجب در ترک آن است. | محمدتقی بهجت از فقهای معاصر، جراحی زیبایی را محل اشکال دانسته و بر این نظر است که جراحی زیبایی اگر صرفاً برای زیبایی باشد، احتیاط واجب در ترک آن است.<ref>قاسمی، دانشنامه فقه پزشکی، ۱۳۹۵ش، ج۲، ص۱۹۵.</ref> محمدعلی علوی گرگانی نیز در جواب استفتائی درباره حکم شرعی جراحی بینی به منظور زیبایی برای زن و مرد، بهطور مطلق گفته است: «جراحی برای زیبایی به نظر ما جایز نیست.» <ref>علوی گرگانی، استفتائات پزشکی، ۱۳۹۵ش، ص۱۱۷.</ref> | ||
===آیه تغییر خلقت=== | ===آیه تغییر خلقت=== | ||
جراحی زیبایی نوعی تغییر در خلقت خداوند است و مطابق آیه «لأمرنهم فلیُغیّرُن خلق الله...؛ فرمانشان میدهم که خلقت خدایی را تغییر دهند.» (سوره نساء، آیه ۱۱۹) تغییر در خلقت خدا از وسوسهها و فرمانهای شیطان بوده و از آن منع شده است، پس جراحی زیبایی ممنوع بوده و حرام است. در پاسخ گفته شده است: اولاً: در این صورت خیلی از کارها از قبیل جراحی برای جداسازی انگشت اضافه، جراحی برای جدا کردن دوقلوهای به هم چسبیده و یا ترکیب انواع گیاهان با هم و تولید گیاهان جدید و...که در همه این موارد تصرف در خلقت خداوند است، را باید حرام دانست؛ در حالی که هیچکدام حرام نیستند. | جراحی زیبایی نوعی تغییر در خلقت خداوند است و مطابق آیه «لأمرنهم فلیُغیّرُن خلق الله...؛ فرمانشان میدهم که خلقت خدایی را تغییر دهند.» (سوره نساء، آیه ۱۱۹) تغییر در خلقت خدا از وسوسهها و فرمانهای شیطان بوده و از آن منع شده است، پس جراحی زیبایی ممنوع بوده و حرام است. | ||
ثانیاً: آیه مربوط به توحید و شرک است و مراد از «خلق الله» در این آیه، فطرت است؛ یعنی انسانها را وسوسه میکنم تا فطرت الله را تبدیل به کفر کنند. | |||
در پاسخ گفته شده است: اولاً: در این صورت خیلی از کارها از قبیل جراحی برای جداسازی انگشت اضافه، جراحی برای جدا کردن دوقلوهای به هم چسبیده و یا ترکیب انواع گیاهان با هم و تولید گیاهان جدید و...که در همه این موارد تصرف در خلقت خداوند است، را باید حرام دانست؛ در حالی که هیچکدام حرام نیستند. <ref>مکارم شیرازی، کتاب النکاح، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۱۳۳.</ref> | |||
ثانیاً: آیه مربوط به توحید و شرک است و مراد از «خلق الله» در این آیه، فطرت است؛ یعنی انسانها را وسوسه میکنم تا فطرت الله را تبدیل به کفر کنند. <ref>مکارم شیرازی، کتاب النکاح، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۱۳۳.</ref> | |||
===روایات=== | ===روایات=== | ||
یکی از ادله حرمت جراحی زیبایی روایاتی است که بر عدم جواز اعمالی که موجب تغییر در ظاهر انسان میشود، دلالت میکنند. مانند روایتی که شیخ صدوق از امام صادق (ع) نقل کرده است که در آن پیامبر چند گروه از زنان؛ یعنی زنانی که موی صورت زن دیگری را میکنند، دندانهای زن دیگری را میتراشند، موی سر زنی را به سر زن دیگر وصل میکنند، بر صورت و بدن زن دیگری خالکوبی میکنند و همچنین زنانی که این کارها بر روی آنها انجام میپذیرد را لعن کرده است. | یکی از ادله حرمت جراحی زیبایی روایاتی است که بر عدم جواز اعمالی که موجب تغییر در ظاهر انسان میشود، دلالت میکنند. مانند روایتی که شیخ صدوق از امام صادق (ع) نقل کرده است که در آن پیامبر چند گروه از زنان؛ یعنی زنانی که موی صورت زن دیگری را میکنند، دندانهای زن دیگری را میتراشند، موی سر زنی را به سر زن دیگر وصل میکنند، بر صورت و بدن زن دیگری خالکوبی میکنند و همچنین زنانی که این کارها بر روی آنها انجام میپذیرد را لعن کرده است. <ref>صدوق، معانی الاخبار، ص۲۵۰</ref> | ||
در پاسخ به این استدلال گفته میشود اولاً: برخی فقهای معاصر شیعه مانند سید ابوالقاسم خویی و سیدتقی طباطبایی قمی این روایت را به لحاظ سندی ضعیف دانستهاند. <ref>توحیدی، مصباح الفقاهة،۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۰۴؛ طباطبایی قمی، عمدة المطالب فی التعلیق علی المکاسب، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۵۷.</ref> | |||
ثانیاً: اطلاق برخی روایات <ref>برای نمونه نگاه کنید به حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۴۱۲ق، ج۱۷، ص۱۳۲.</ref> بر جواز وصل کردن موی سر یک زن به سر زن دیگری دلالت دارد. <ref>توحیدی، مصباح الفقاهة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۰۲.</ref> و مقتضای جمع بین این روایات، کراهت وصل کردن موی یک زن به سر زن دیگری است و نه حرمت آن. <ref>شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۶۸-۱۶۹؛ توحیدی، مصباح الفقاهة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۰۳؛ سبحانی، المواهب فی تحریر احکام المکاسب، ۱۴۲۴ق، ص۳۱۱.</ref> سایر موارد مذکور در روایت نیز بنا به نظر شیخ انصاری با توجه به وحدت سیاق و همچنین با توجه به روایاتی که مطلق زینت برای زن را جایز شمردهاند، محکوم به کراهت هستند. <ref>شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۶۹.</ref> حتی برخی از فقهای شیعه مانند میرزا علی ایروانی و خویی بر این عقیدهاند که لفظ «لعن» در این روایت دلالت بر کراهت دارد <ref>ایروانی، حاشیة المکاسب، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۱۹؛ توحیدی، مصباح الفقاهة، ۱۴۱۷، ج۱، ۲۰۴.</ref> از نظر جعفر سبحانی دلالت «لعن» بر کراهت نیازمند قرینه است و در این روایت به قرینه روایاتی که وصل موی انسان به سر انسان دیگر را جایز شمردهاند، بر کراهت دلالت میکند. <ref>سبحانی، المواهب فی تحریر احکام المکاسب، ۱۴۲۴ق، ص۳۱۴.</ref> | |||
===اصالة الحظر=== | ===اصالة الحظر=== | ||
خط ۴۳: | خط ۵۰: | ||
ثانیاً: به فرض پذیرش این که همه چیز و حتی بدن انسان ملک خداوند است و نباید بدون اذن او در آن تصرف کرد، گفته میشود که برای این تصرف با توجه به قاعده شرعی «کل شئ هو لک حلال حتی تعلم أنه حرام بعینه؛ هر چیزی بر تو حلال است؛ تا این که بدانی آن چیز عیناً حرام است.» (کلینی، الکافی، ۱۴۳۰ق، ج۱۰، ص۵۴۲) از طرف شارع اذن وارد شده است. <ref>مکارم شیرازی، کتاب النکاح، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۱۳۲؛ رجایی الموسوی، منهاج الاصول، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۳۷.</ref> با توجه به این قاعده، از آنجا که ما هیچ علمی به حرمت جراحی زیبایی نداریم، پس این عمل محکوم به حلیت و جواز است. | ثانیاً: به فرض پذیرش این که همه چیز و حتی بدن انسان ملک خداوند است و نباید بدون اذن او در آن تصرف کرد، گفته میشود که برای این تصرف با توجه به قاعده شرعی «کل شئ هو لک حلال حتی تعلم أنه حرام بعینه؛ هر چیزی بر تو حلال است؛ تا این که بدانی آن چیز عیناً حرام است.» (کلینی، الکافی، ۱۴۳۰ق، ج۱۰، ص۵۴۲) از طرف شارع اذن وارد شده است. <ref>مکارم شیرازی، کتاب النکاح، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۱۳۲؛ رجایی الموسوی، منهاج الاصول، ۱۴۲۵ق، ج۲، ص۳۷.</ref> با توجه به این قاعده، از آنجا که ما هیچ علمی به حرمت جراحی زیبایی نداریم، پس این عمل محکوم به حلیت و جواز است. | ||
==حکم ثانوی== | |||
منظور از حکم ثانوی، احکامی است که بر موضوعاتی که متصف به ضرر، اضطرار یا اکراه هستند، مترتب میشود. | منظور از حکم ثانوی، احکامی است که بر موضوعاتی که متصف به ضرر، اضطرار یا اکراه هستند، مترتب میشود.<ref>مشکینی، اصطلاحات الاصول، ۱۳۷۱ش، ص۱۲۴.</ref> حکم ثانوی درباره جراحی زیبایی در دو مورد زیر قابل بررسی است: | ||
===جراحی زیبایی در صورت اضطرار=== | |||
بنا به نظر همه فقهای معاصر- به اقتضای قاعده «اضطرار»- اگر برای جراحی زیبایی ضرورت و اضطراری وجود داشته باشد، حتی اگر پزشک نامحرم و غیر همجنس باشد، عمل آن جایز است. <ref>برای نمونه نگاه کنید به منتظری، رساله استفتائات، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۳۵۲؛ مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۴۷۹؛ خامنهای، اجوبة الاستفتائات، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۸۱.</ref> جراحی زیبایی اگر صرفاً برای ارتقاء زیبایی باشد، به حد اضطرار نمیرسد و تنها زمانی که جنبه ترمیمی و درمانی داشته باشد مانند درمان سوختگی یا پارگی پوست و یا مواردی از این قبیل که برای سلامتی جسم و روان راهی جز انجام آن نیست، اضطرار مطرح بوده و از نظر فقهی مجاز است. <ref>قاسمی، دانشنامه فقه پزشکی، ۱۳۹۵ش، ج۲، ص۱۹۱: صفاتی، کاظمی، «جراحی زیبایی از منظر فقه»، ص۳۵.</ref> به گفته حسینعلی منتظری: بر اساس شریعت اسلام و بر حسب کتاب و سنت و حکم عقل، ضرورت عرفی رافع حرمت محرمات است. البته به مقداری که ضرورت رفع گردد و هر چند جراحی زیبایی در صحت و سلامت جسم مریض مؤثر نباشد، ولی ممکن است عدم اجرای آن موجب مرض روانی غیر قابل تحمل باشد. <ref>منتظری، رساله استفتائات، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۳۳۷.</ref> | |||
===جراحی زیبایی در صورت داشتن ضرر=== | |||
فقهایی چون خمینی، <ref>قاسمی، دانشنامه فقه پزشکی، ۱۳۹۵ش، ج۲، ص۱۸۹.</ref> صافی گلپایگانی، <ref>صافی گلپایگانی، استفتائات پزشکی، ۱۳۹۴ش، ص۲۶۸.</ref> مکارم شیرازی <ref>«حکم جراحی زیبایی»، سایت پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی.</ref> و خامنهای <ref>«مسائل متفرقه پزشکی: استفتائات جدید»، سایت دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله العظمی خامنهای.</ref> با توجه به مفاد قاعده «لاضرر» بر این نظرند که اگر جراحی زیبایی موجب ضرر قابل اعتنا برای فرد باشد، انجام آن جایز نیست. | |||
==از نظر لوازم و آثار== | ==از نظر لوازم و آثار== |