پرش به محتوا

کاربر:Mojtaba61.Abedini/صفحه تمرین

از دانشنامه فقه معاصر


مهمترین رویداد سیاسی در زندگی امام حسن(ع) جنگ با معاویه بود که به صلح انجامید.[۱] به گفته‌ی عالم و سیاستمدار شیعی، سیدعلی خامنه‌ای، صلح امام(ع)‌حادثه‌ای سرنوشت سازی بود که نظیر آن تکرار نشد چرا که اسلام در ساختار یک حکومت اسلامی که شکل یک نظام اجتماعی را داشته و در حال گسترش در تمام روی زمین بود ناگهان با رشد جریان مخالف و صلح امام(ع) توانست بصورت یک مانع ظاهر شود و عملاً مانع پیش روی جریان حکومت اسلامی شود.[۲] صلح امام حسن(ع) با حمایت و پشتیبانی امام حسین(ع) انجام شد. هیچ کس نمی تواند بگوید که اگر امام حسین به جای امام حسن بود، این صلح انجام نمی گرفت.[۳]

واقعه تاریخی

بعد از شهادت امام علی(ع) مردم عراق با امام حسن(ع) دست بیعت دراز کردند اما امام(ع) حاضر به پذیرش بیعت نشد مگر به این شرط که امام(ع) با هر كس جنگيد بجنگند و با هر كس به مسالمت برخورد كرد، با مسالمت برخورد كنند که پس از قبول این شرط توسط مردم، با آنها بیعت کرد.[۴] امام در نخستین اقدام علیه معاویه نامه هایی برای معاویه می نویسد و او را تسلیم و اطاعت پذیری از خود وادار می کند[۵] این نامه نگاری‌های نتیجه ای نداشت و معاویه پس از دسیسه هایی که انجام داد با سپاهی از برای جنگ با امام(ع) حرکت کرد.[۶] به گفته رسول جعفریان، پژوهشگر تاریخ، امام(ع) می دانست كه معاويه كسى نيست كه تسليم اين نامه‌‏ها شود، مهم آن بود كه‏  نامه‌‏هاى امام به عنوان يك سند در تاريخ باقى مانده و استدلالهاى دو طرف را در مورد مشروعيت خودشان نشان دهد.[۷]

امام(ع) سپاهی متشکل از دوازده هزار نفر به فرماندهی عبیدالله بن عباس به جنگ با معاویه فرستاد[۸] دينورى مى‏گويد: معاويه سپاهى را به فرماندهى عبد الله بن عامر بن كريز به سوى انبار فرستاد تا از آنجا به سوى مدائن پيشروى كند. امام كه وضع را چنين ديد خود عازم مدائن شد و چون به ساباط رسيد از ياران خود سستى و بى‏رغبتى به جنگ مشاهده فرمود، همانجا اردو زد و خطبه ای خواند[۹] به گفته جعفریان همه مورخان همچون دينورى، بلاذرى و ابو الفرج اصفهانى- و حتى‏ شيخ مفيد كه اخبار خود را از اصفهانى گرفته- گفته‏اند كه امام در سخنان خود به گونه‏اى سخن گفت كه بوى صلح مى‏داد. به همين دليل خوارج بر بر او حمله ور شدند و یارانش مردم را از او دور کردند.[۱۰] جعفریان در صحت این نقل تردید کرده و با استناد به تاریخ یعقوبی می نویسد: معاویه مغيرة بن شعبه و عبد الله بن عامر را به ساباط فرستاد تا درباره صلح با امام سخن بگويند. وقتى آنها (دست خالى) از نزد امام بيرون آمدند، زير لب (و طبعا براى تحريك خوارج) به گونه‏اى كه مردم بشنوند مى‏گفتند: خدا به وسيله فرزند پيامبر خون مردم را حفظ كرده فتنه را بواسطه او آرام كرد و صلح را پذيرفت. به گفته یعقوبی، با اين سخن سپاه مضطرب شده و مردم در راستگويى آنان ترديد نكردند.[۱۱] بنابر این حادثه مدائن نيز برخاسته از توطئه معاويه و فرماندهان وى و در رأس آنها فرد فاسقى چون مغيرة بن شعبه بوده است.[۱۲] امام(ع) پس از ساباط به سمت مداین حرکت کرد که در هنگام حرکت مردی از خوارج در دشنه ای در ران پای حضرت(ع) فرو برد و حضرت(ع) را زخمی کرد و لذا حضرت(ع)‌با زخمی سنگین وارد مداین شد[۱۳]

لشگر عبیدالله بن عباس در مقابل سپاه معاویه قرار گرفت و بخاطر دور بودن امام از سپاه عبیدالله، معاویه، عبد الرحمن بن سمره را نزد عبيد الله فرستاد، او با سوگند دروغین ادعا کرد که امام حسن (ع) صلح را پذیرفته است و با وعده پاداش فراوان، عبیدالله بن عباس را به خود جذب کرد.[۱۴] با رفتن عبيد الله، قريب دو سوم سپاه عراق به معاويه پيوست‏[۱۵] و قیس جانشین عبیدالله بن عباس شد اما معاویه نتوانست او را بفریبد.[۱۶] به گفته جعفریان، سياستى كه معاويه از آن بهره كافى برد، استفاده از شايعاتى بود كه خود آنها را در سه منطقه كوفه، ساباط و ميدان جنگ منتشر مى‏كرد تا جایی که كوفيان گمان مى‏كردند كه كار تمام شده است.[۱۷] به گفته یعقوبی مورخ معاویه افرادی را به لگشرگاه امام می فرستاد تا بگويد كه قيس بن سعد صلح را پذيرفته است. از سوى ديگر، كسانى را به لشكر قيس مى‏فرستاد تا بگويند حسن با معاويه صلح كرده است.[۱۸]


پس از زخمی شدن حضرت در مدائن، سران کوفه که به همراه حضرت امده بودند گمان کردند که کار تمام شده است و پنهانی به معاویه نامه نوشتند و قول دادند امام حسن (ع) را تسلیم یا ترور کنند.[۱۹] از آن طرف پس از آنکه نامه قیس به حضرت(ع) رسید و از ملحق شدن فرمانده سپاهش عبیدالله بن عباس با دریافت رشوه به معاویه مطلع شد[۲۰] حضرت با سخنرانی خود به مذمت یارانش پرداخت.[۲۱] بعد از این وقایع معاویه نامه‌ای برای امام(ع) نوشت و پیشنهاد صلح داد و بضميمه آن نامه، نامه‌هاى ياران امام(ع) كه برای بیعت با معاويه نوشته بودند و بعهده گرفته بودند كه امام حسن عليه السلام را غافلگير كرده و تسليم معاويه نمايند برای حضرت(ع) ارسال داشت[۲۲]

به گفته ابن جوزی وقتی امام دید که مردم از او دور شده‌اند و اهل عراق با او اختلاف دارند و اهل کوفه به او خیانت کرده‌اند، تمایل به صلح پیدا کرد. معاویه به صورت مخفیانه به او نامه نوشته بود و او را به صلح دعوت کرده بود، اما حسن ابتدا پاسخی نداد و سپس موافقت کرد.[۲۳]

مرا در مورد دين و جانم فريب ندهيد.» «1» جاحظ درباره علت كناره‏گيرى امام حسن عليه السّلام مى‏نويسد: «وقتى پراكندگى اصحابش را مشاهده كرده و درهم‏ريختگى سپاه خود ديد، با شناختى كه از برخوردهاى مختلف اين مردم با پدرش داشت و مى‏دانست كه هر روز به نوعى و رنگى رفتار مى‏كنند، از حكومت كناره گرفت». «2»

امام دريافت كه به اين مردم نمى‏توان اعتماد كرد. اين عدم اعتماد، تنها شامل عدم همكارى آنها نبود، بلكه امام مى‏فرمود: «و الله لو قاتلت معاويه لأخذوا بعنقى حتى يدفعونى إليه سلما» «3»، به خدا سوگند اگر با معاويه درگير شوم، اينان گردن مرا گرفته به صورت اسير به او تحويل مى‏دهند. امام در جاى ديگرى فرمود: و رأيت أهل العراق، لا يثق بهم أحد أبدا إلا غلب، اهل عراق مردمانى هستند كه هر كس به آنها اعتماد كند، مغلوب خواهد شد؛ زيرا هيچ كدام با ديگرى در فكر و خواسته‏ها، موافقت ندارند.

آنان نه در خير و نه شر، هيچ قصد جدى ندارند. «4» با چنين مردمى، امكان بر پايى جنگى با اهل شام كه اتحادى كامل داشته و هدف و نيت مشخصى داشتند، وجود نداشت.

مردمى پراكنده، مذبوب و فاقد اراده. نگاهى به سخنان دردناك امام على عليه السّلام كه در سالهاى 39 و 40 هجرى خطاب به مردم ايراد شده، هر منصفى را قانع مى‏كند كه راهى جز واگذارى عراق به شام وجود نداشت. امام حسن عليه السّلام نمى‏توانست با دست خالى، خود و شمارى از شيعيانش را تسليم شاميانى كند كه فرمانده آنها، بسر بن ارطاة

__________________________________________________

(1). شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج 16، ص 22

(2). رسالة جاحظ فى بنى اميه چاپ شده در كتاب عصر المأمون ج 3 ص 7.

(3). اعلام الورى، ص 205؛ بحار الانوار، ج 44، ص 20؛ عوالم العلوم، ج 16، ص 175

(4). الكامل فى التاريخ، ج 3، ص 405

                        حيات فكرى و سياسى ائمه، جعفريان ،ص:150

خونخوار بود. اكنون با صلح، بهانه‏اى براى حفظ عراق از چپاول و غارت وجود داشت. اين ممكن بود امام با شمارى اندك از سپاهيانش بايستد و به شهادت برسد، اما، نتيجه آن چندان روشن نبود. معاويه با طرح خون عثمان، فضاى مسمومى ايجاد كرده بود. او علاوه بر شام، اكنون مصر و بسيارى از نقاط ديگر را در اختيار داشت. در برابر او امام، با آن همه سابقه و نفوذ كلام كارى از پيش نبرده بود، و اين دليلى جز زبونى عراق در برابر شام نداشت، در چنين وضعيتى شهادت امام نيز لوث مى‏شد. اين چهره‏اى است كه همه از معاويه مى‏شناسند و در شناسايى آن، نيازى به اصرار و اثبات نيست. گاه به خطا گفته شده است كه امام از خونريزى بيزار بود. چنين چيزى درست نيست، او در طول جنگ جمل و صفين، خود در صحنه نبرد حضور داشت، سيره پدر را هم كاملا تأييد مى‏كرد. آنچه امام نمى‏پذيرفت، خونريزى بى‏حاصلى بود كه نتايج سياسى روشنى نداشته باشد.

معاويه و درخواست صلح‏

پژوهشگر تاریخ رسول جعفریان در تحلیل صلح امام(ع) می نویسد: معاویه بخاطر تصرف بی دردسر عراق اصرار داشت که امام راضی به کناره گیری از حکومت شود لذا با فرستادن گروهی به ساباط مدائن و ملاقات حضرت سعی کرد تا امام(ع) را راضی به صلح کند که حضرت حاضر نشد همچنین نامه ها نخست امام به معاویه تسلیم و تهدید به جنگ با معاویه بود. در نقلی دیگر امام(ع) در سخنرانی خود به صراحت اعلام کرد که معاویه صلح خواسته که هیچ عزتی در آن نیست و اگر برای جنگ آماده هستید من در کنار شما هستم و اگر حیات را بخواهید بگویید تا صلح او را قبول کنم. همچنین معاویه با فرستادن جاسوسانی در میان سپاه مقدم امام(ع) شایعاتی را درباره صلح منتشر کردند كه امام(ع) با نامه ‏نگارى به معاويه درخواست صلح كرده است، چرا شما جان خود را به خطر مى‏اندازيد؟ چنین شایعاتی بعدها به صورت نقلهاى تاريخى در آمده و واقعيات را دگرگون كرده است و سبب شد تا مورخان اظهار كنند كه خود امام(ع)، صلح را پيشنهاد كرده است.[۲۴]

دلایل پذیرش صلح

در منابع تاریخی دلایل مختلفی از سوی امام(ع) برای قبول صلح ذکر شده که عبارت است:

عزت در صلح بهتر از کشته شدن و یا اسیر شدن[۲۵] حفظ دین[۲۶] و حفظ جان امام(ع) و خانواده اش[۲۷] و نیز حفظ جان شیعیان [۲۸] و کوتاهی یاران در جنگ با معاویه[۲۹] خیانت سرداران[۳۰] از جمله دلایل پذیرش صلح ذکر شده است.

به گزارش شیخ صدوق در علل الشرایع، معاویه مخفیانه به عمرو بن‏ حريث‏ و اشعث‏ بن قيس و حجر بن حجر و شبث‏ بن ربعى وعده داد که در قبال کشتن امام حسن (ع)، ۲۰۰ هزار درهم، فرماندهی در شام و ازدواج با دخترش دریافت خواهند کرد. امام حسن (ع) پس از آگاهی از این توطئه، برای محافظت، زره زیر لباس می‌پوشیدند و از حضور در اجتماعات پرهیز می‌کردند. در یکی از نمازها، فردی به ایشان تیراندازی کرد، اما زره مانع اصابت تیر به بدن حضرت شد.تا آنکه توسط یکی از خوارج در ساباط مجروح شد[۳۱]دینوری در نقلی از پاسخ امام(ع) به حجر بن عدی علت صلح را چنین بیان کرده، به دلیل تمایل مردم به صلح و بیزاری از جنگ، نمی‌خواستم آنها را مجبور به جنگ کنم و برای حفظ شیعیان از قتل، صلح کردم و تصمیم گرفتم جنگ را به زمان دیگری موکول کنم.[۳۲] شیخ صدوق به نقل از امام حسن(ع) نقل کرده، اگر جنگ ادامه پیدا می‌کرد، هیچ‌یک از شیعیان زنده نمی‌ماندند.[۲۸]


پاورقی

  1. هاشمى نژاد، درسى كه حسین به انسان‌ها آموخت، ۱۳۸۲ش، ص۴۰.
  2. خامنه‌ای، انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۶ش، ص۱۱۳ -۱۱۷.
  3. خامنه‌ای، انسان ۲۵۰ ساله، ۱۳۹۶ش، ص۱۱۷.
  4. ابن‌ اعثم کوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۲۸۳.
  5. اصفهانی، مقاتل الطالبيين‏، بیروت، ص۶۳ - ۶۸.
  6. مفيد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹.
  7. جعفریان، حیات فکری و سیاسی ائمه‏(ع)، ۱۳۸۱ش، ص۱۳۸.
  8. اصفهانی، مقاتل الطالبيين‏، بیروت، ص۷۱.
  9. دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۲۱۶.
  10. جعفریان، حیات فکری و سیاسی ائمه‏(ع)، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۳.          
  11. جعفریان، حیات فکری و سیاسی ائمه‏(ع)، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۳.          
  12. جعفریان، حیات فکری و سیاسی ائمه‏(ع)، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۳.          
  13. دینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۲۱۷.
  14. بلاذری، أنساب الأشراف،۱۴۱۷ق، ج۳، ص ۳۷.
  15. جعفریان، حیات فکری و سیاسی ائمه‏(ع)، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۴.
  16. بلاذری، أنساب الأشراف،۱۴۱۷ق، ج۳، ص ۳۸.
  17. جعفریان، حیات فکری و سیاسی ائمه‏(ع)، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۵.
  18. یعقوبی، تاريخ اليعقوبى، بيروت، ج۲،ص۲۱۴.
  19. مفيد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۲.
  20. مفيد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۲.
  21. ابن‌ اعثم کوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۲۸۹.
  22. مفيد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۳.
  23. ابن جوزی، تذكرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۱۸۰.
  24. حيات فكرى و سياسى ائمه، جعفريان ،ص:147
  25. الإحتجاج، ج‏2 ؛ ص290، نرم افزار
  26. تاريخ دمشق، ج13، ص280. فایل صلح
  27. الإحتجاج، ج‏2 ؛ ص290، نرم افزار
  28. ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ علل الشرائع، ج‏1، ص: 211 نرم افزار
  29. اخبارالطوال، ص220
  30. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏44، ص: 60
  31. علل الشرائع، ج‏1، ص: 220
  32. الأخبارالطوال،ص:220

منابع

مفيد، محمد بن محمد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، مصحح: مؤسسة آل البيت(ع)، قم، كنگره شيخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق

دینوری، احمد بن داود الدينورى، الأخبار الطوال، تحقيق عبد المنعم عامر مراجعه جمال الدين شيال، قم، منشورات الرضى، ۱۳۶۸ش.

اصفهانی، ابوالفرج اصفهانى‏، مقاتل الطالبيين‏، بیروت، دارالمعرفة، بی‌تا.