کاربر:Mojtaba61.Abedini/صفحه تمرین
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَٰذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا75
الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ ۖ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا 76
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً ۚ وَقَالُوا رَبَّنَا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَوْلَا أَخَّرْتَنَا إِلَىٰ أَجَلٍ قَرِيبٍ ۗ قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقَىٰ وَلَا تُظْلَمُونَ فَتِيلًا 77
أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ ۗ وَإِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هَٰذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۖ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هَٰذِهِ مِنْ عِنْدِكَ ۚ قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۖ فَمَالِ هَٰؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثًا 78
جدید
مفسران برج را به معنای قصر، قلعه و نیز خانه هایی که با حصارهای مستحکم بناشده تفسیر کرده اند(مجمع البيان في تفسير القرآن، ج3، ص: 121)
اين آيه، هم تشويقى به جهاد است و هم نترسيدن از مرگ در جبههى درگيرى است و هم پاسخى به فال بد زدنهاى منافقان است، كه بجاى بررسى و فهم درست مسائل، تلخىها و شكستها را به گردن پيامبر خدا مىاندازند.[۱]
منافقان با شیوه بدنام کردن پیامبر(ص) و سلب مسئولیت از خود لغزش ها را توجیه و گناهان را به گردن دیگری انداخت [۲]
چرا جنگ؟
از آيات قبل و بعد این آیه استفاده می شود که این آیه مربوط به جمعيتى از منافقان است كه در بین مسلمانان بودند و از شرکت در جهاد وحشت داشتند و هنگامی که دستور جهاد صادر شد ناراحت شدند
به گفته مکارم شیرازی، قرآن به این تفکر دو پاسخ می دهد. در پاسخ اولی به زندگی زودگذر دنیا پاداش آخرتی برای پرهیزکاران اشاره میکند و با استناد به آیه مورد بحث به پاسخ دوم منافقین پرداخته که فرار از مرگ چه سودى مىتواند براى شما داشته باشد،" در حالى كه در هر كجا باشيد مرگ به دنبال شما مىشتابد و بالآخره روزى شما را در كام خود فرو خواهد برد حتى اگر در برجهاى محكم باشيد آيا با توجه به اين واقعيت عاقلانه است كه انسان خود را از صحنه جهاد و نيل به افتخار شهادت كنار بكشد و در خانه در ميان بستر بميرد؟ به فرض كه با عدم شركت در جهاد چند روز بيشترى عمر كند و مكررات را تكرار نمايد و از پاداشهاى مجاهدان راه خدا بىبهره شود، به عقل و منطق نزديك است؟! اصولا مرگ يك واقعيت بزرگ است و بايد براى استقبال از مرگ توام با افتخار آماده شد.
بدیها از جانب خداست
دنباله آیه به ادامه گفتار منافقان مبنی بر رسیدن به پیروزی را از طرف خدا می دانند شایستگی آنها سبب رسیدن به چنین موهبتی شده و شکست در میدان جنگ همچون جنگ احد را در اثر سوء تدبير پيامبر ص و عدم كفايت نقشههاى نظامى او ذکر می کنند. قرآن در پاسخ به آنها بیان می کند که از همه حوادث اعم از پیروزی یا شکست ها از ناحیه خداست که بر طبق لیاقت ها و ارزشهای وجودی مردم به آنها داده می شود(تفسير نمونه، ج4، ص: 20)
(وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِكَ) بعضى از مفسران احتمال دادهاند كه آيه فوق درباره يهود است، و منظور از" حسنة" و" سيئة" همه حوادث خوب و حوادث بد است، زيرا يهود به هنگام ظهور پيامبر ص حوادث خوب زندگانى خود را به خدا نسبت مىدادند و حوادث بد را از قدم پيامبر ص مىپنداشتند، ولى ارتباط آيه با آيات قبل و بعد كه درباره منافقان است نشان مىدهد كه اين آيه بيشتر مربوط به آنها است.
آیه 78 سوره نساء این آیه در در مدینه بر پیامبر(ص) نازل شده است. ( مجمع البیان ج3 ص3) در شان نزول این آیه گفته شده است: وقتى كه پيامبر به مدينه هجرت فرمود اگر گرفتارى و بدبختى براى منافقين و يهوديان ميرسيد و يا احتياج و نقصى در كارشان پديد مى آمد، مى گفتند: از اثر بدى قدم و شومى پيامبر است و اگر را حتى و فراوانى و نفعى بر آنها عائد مى گشت، مى گفتند از ناحيه خداوند است سپس اين آية نازل شد ( تفسير روض الجنان يا روح الجنان.\\\\ محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 221.) قراءتی در تفسیر نور می نویسد: اين آيه، هم تشويقى به جهاد و نترسيدن از مرگ در جبههى درگيرى است و هم پاسخى به فال بد زدنهاى منافقان است، كه بجاى بررسى و فهم درست مسائل، تلخىها و شكستها را به گردن پيامبر خدا مىاندازند.
با توجه به آیات قبل و آیات بعد چنین استفاده می شود که این آیه و آیه بعد نیز مربوط به جمعیتی از منافقان است که در صفوف مسلمانان
جای گرفته بودند، آنها از شرکت در میدان جهاد وحشت داشتند و هنگامی که دستور جهاد صادر گردید ناراحت شدند که قرآن با بیان دو اسخ که در ابتدا با استناد به آیه قبل می فرماید: قُل مَتاعُ الدُّنیا قَلِیلٌ وَ الآخِرَةُ خَیرٌ لِمَنِ اتَّقی. سپس در پاسخ دوم می فرماید: فرار از مرگ چه سودی می تواند برای شما داشته باشد؟ «در حالی که در هر کجا باشید مرگ به دنبال شما می شتابد و بالاخره روزی شما را در کام خود فرو خواهد برد حتی اگر در برجهای محکم باشید» (أَینَما تَکونُوا یدرِککمُ المَوتُ وَ لَو کنتُم فِی بُرُوجٍ مُشَیدَةٍ). در ادامه به یکی دیگر از سخنان بی اساس و پندار های باطل منافقان اشاره کرده و می گوید: آنها هر گاه به پیروزی برسند و نیکیها و حسناتی به دست آورند می گویند از طرف خداست» (وَ إِن تُصِبهُم حَسَنَةٌ یقُولُوا هذِهِ مِن عِندِ اللّهِ). یعنی ما شایسته بودهایم که خدا چنین مواهبی را به ما داده؟ ولی هنگامی که شکستی دامنگیر آنها شود و یا در میدان جنگ آسیبی ببینند می گویند: «اینها بر اثر سوء تدبیر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و عدم کفایت نقشه های نظامی او بوده است» (وَ إِن تُصِبهُم سَیئَةٌ یقُولُوا هذِهِ مِن عِندِکَ).
قرآن به آنها پاسخ می گوید که از نظر یک موحد و خداپرست تیزبین «همه این حوادث و پیروزیها و شکستها از ناحیه خداست» که بر طبق لیاقتها و ارزشهای وجودی مردم به آنها داده می شود (قُل کلٌّ مِن عِندِ اللّهِ).