فقه معاصر:پیشنویس فقه السلوک (کتاب)
ابراهیم صالحی حاجیدهآبادی
- چکیده
کتاب «درآمدی بر فقه طریقت (فقه السلوک): تحقیق صورت فکریه در عرفان اسلامی» اثر پژوهشی است در حوزه عرفان اسلامی که به بررسی مبانی، ساختار و مشروعیت آموزههای عملی طریقتهای عرفانی میپردازد. تمرکز اصلی کتاب بر تحلیل انتقادی و اجتهادی آموزه «صورت فکریه» در سلوک عرفانی است؛ آموزهای که در بسیاری از سلسلههای تصوف اسلامی، نقش محوری در تربیت معنوی سالک و ارتباط مرید و مراد دارد.
نویسنده در این اثر، ضمن تبیین مفاهیم کلیدی همچون فکر، تصوف، عرفان عملی و نظری، نسبت عرفان و شریعت را بررسی میکند و بر این باور است که دستورالعملهای عرفانی، برخاسته از اجتهاد و استنباط از قرآن و سنتاند و با شریعت اسلامی تعارض ندارند. در ادامه، پیشینه تاریخی آموزه صورت فکریه در طریقتهای مختلف (مانند نقشبندیه و نعمةاللهیه) و دیدگاه برخی بزرگان عرفان درباره آن تحلیل میشود.
در بخش دیگر، حکمتها و کارکردهای عملی آموزه صورت فکریه، همچون نقش مرشد در نزول فیوضات معنوی، رفع تفرقه و نفی خواطر، استمداد از شیخ و نبی، مراتب فنا و حصول جذبه، مورد واکاوی قرار میگیرد. سپس مستندات قرآنی و روایی این آموزهها بررسی شده و مشروعیت آنها از منظر منابع اصیل دینی اثبات میشود. در پایان، نویسنده ضمن جمعبندی و آسیبشناسی، بر ضرورت پالایش و اصلاح مستمر آموزههای عرفانی تأکید میکند و معتقد است فقه السلوک نیز همچون فقه احکام، نیازمند اجتهاد و رویکرد علمی و انتقادی است. این کتاب تلاشی است برای بازخوانی علمی و دینی دستورالعملهای عملی عرفان و طریقت و ارائه چارچوبی اجتهادی برای سلوک معنوی در سنت اسلامی.
این کتاب اثری نوآورانه و تحلیلی در حوزه عرفان اسلامی است که با رویکردی اجتهادی و استنادی، به بررسی مبانی، اصول و آموزههای طریقت و سلوک عرفانی میپردازد. نویسنده با تکیه بر منابع اصیل اسلامی و تحلیل انتقادی، نشان میدهد که طریقت و قواعد آن، نه تنها با شریعت اسلامی در تضاد نیست، بلکه نوعی اجتهاد و استنباط از قرآن و سنت است. این کتاب منبعی ارزشمند برای پژوهشگران و علاقهمندان به عرفان اسلامی و فقه السلوک است و میتواند زمینهساز پژوهشهای عمیقتر در این حوزه باشد.
ساختار و محتوای کتاب
کتاب «درآمدی بر فقه طریقت (فقه السلوک)» نوشته حجتالاسلام دکتر مرتضی کربلایی، اثری پژوهشی در حوزه عرفان اسلامی با تمرکز بر مبانی و آداب سلوک و طریقت است. این کتاب با هدف واکاوی و تحلیل اجتهادی قواعد و دستورالعملهای سلوک عرفانی، به ویژه آموزه «صورت فکریه»، تدوین شده و تلاش دارد نسبت این آموزهها با شریعت و دین را تبیین کند. کتاب توسط مدرسه عالی شهید مطهری در سال۱۳۹۹ با شمارگان ۲۰۰۰ نسخه و در ۲۲۸ صفحه منتشر شده است. این کتاب در پنج فصل اصلی تدوین شده و هر فصل به یکی از ابعاد بنیادین فقه السلوک میپردازد.
این کتاب دارای اهمیت و نوآوری هایی است که به برخی از آنها اشاره می شود.
- طرح فقه السلوک به عنوان حوزهای مستقل: کتاب، فقه السلوک را به عنوان شاخهای مستقل از مطالعات دینی و عرفانی معرفی میکند که نیازمند اجتهاد و پژوهش روشمند است.
- تحلیل و آسیبشناسی آموزه صورت فکریه: برای نخستین بار، آموزه صورت فکریه به طور جامع و انتقادی بررسی و آسیبشناسی شده است.
- استناد به منابع اصیل دینی: کتاب با تکیه بر آیات و روایات، مشروعیت آموزههای عرفانی را اثبات میکند و از رویکردهای ذوقی و غیرعلمی پرهیز دارد.
کربلایی در این کتاب دیدگاههای کلیدی را مطرح کرده اند که برخی از آنها عبارتند از:
- عرفان و شریعت: مرتضی کربلایی تصریح میکند که عرفان اسلامی نه تنها با شریعت تضادی ندارد، بلکه دستورالعملهای عرفانی نوعی اجتهاد و استنباط از قرآن و سنت هستند. او معتقد است همانگونه که فقها احکام را از منابع دینی استخراج میکنند، عرفا نیز در حوزه سلوک به اجتهاد نیاز دارند و بسیاری از بزرگان عرفان، فقیه و اندیشمند دینی بودهاند. نویسنده معتقد است از همان دوران اولیه صدر اسلام، تصوف و عرفان اسلامی با شریعت آمیخته شده است ( ص۳۸ و ۳۹).
- نقش مرشد: مرشد یا شیخ در سلوک عرفانی واسطه فیض الهی است و نقش تعیینکنندهای در تربیت معنوی سالک دارد. تبعیت از مرشد کامل، به معنای تبعیت از نفس مهذب و فانی در خداست و از نظر نویسنده، این امر با آموزههای دینی و عقلانی قابل دفاع است. کربلائی معتقد است پیر و مرشد روحانی زمینه تولد ثانوی معنوی سالک و استعدادات وجودی را فراهم می کند و پیر در تصوف، نماینده رسالت باطنی پیامبر است و بدین طریق انسان می تواند به سرمنشاء وحی دست یابد ( ص۴۹- ۵۲).
- اجتهاد در طریقت: نویسنده بر این باور است که فقه السلوک همچون فقه الاحکام، نیازمند اجتهاد و استنباط علمی است و باید با رویکردی روشمند و استنادی به دستورالعملهای عرفانی نگریست ( ص۴۳- ۵۸).
- آسیبشناسی: کربلایی با رویکردی انتقادی، آسیبهای احتمالی آموزه صورت فکریه و سایر آموزههای عرفانی را بررسی و بر ضرورت پالایش مستمر این آموزهها تأکید میکند تا از انحرافات و سوءبرداشتها جلوگیری شود. از همین روی نویسنده معتقد است این اندیشه نیاز به آسیب شناسی جدی دارد و نویسنده برخی آسیب ها را بیان و راهکار مقابله با آن را گوشزد کرده اند؛ آسیب هایی همچون گرفتار شدن در دام مدعیان عرفان، بی توجهی به مرشد و دستورات او و ... ( ص۲۰۱- ۲۰۳)
نویسنده در فصل اول، مفاهیم کلیدی مانند «فکر»، «تصوف»، «عرفان» و «طریقت» تعریف و تبیین کرده، سپس با بررسی ابعاد عرفان عملی و نظری، نسبت عرفان و شریعت را تحلیل میکند و تصریح دارد عرفان واقعی با دین و شریعت هیچ تضادی ندارد. کربلایی معتقد است بسیاری از بزرگان عرفان، خود از فقها و اندیشمندان دینی بودهاند و دستورالعملهای عرفانی نیز بر پایه آموزههای شریعت و اجتهاد از قرآن و سنت شکل گرفتهاند. در ادامه، به چیستی طریقت، شکلگیری سلسلههای صوفیانه و جایگاه مرشد و ولایت در تربیت عرفانی پرداخته میشود ( ص۱۰- ۵۸).
پیشینه تاریخی آموزه صورت فکریه
نویسنده در فصل دوم به بررسی تاریخی آموزه «صورت فکریه» در طریقتهای مهم عرفانی همچون نقشبندیه، نعمةاللهیه و کبرویه پرداخته است. وی با اشاره به دیدگاه علامه سید محمدمهدی طباطبایی (بحرالعلوم) و علامه طباطبائی، روند شکلگیری و تطور این آموزه را در تاریخ عرفان اسلامی پیگیری میکند. هدف این بخش، نشان دادن ریشههای عمیق و جایگاه تاریخی آموزه صورت فکریه در سیر تطور طریقتهای اسلامی است ( ص۵۹- ۱۲۵).
کربلائی معتقد است توجه به صورت خیالی مرشد در میان صوفیان یک دستور العمل خاص سلوکی است و اندیشه توجه به مرشد معنوی، از آموزه های شفاهی است، فلذا بلحاظ تاریخی فاقد مستندات می باشد و صوفیان از قرن چهارم به نوشتن رساله و کتاب روی آورند و افرادی چون جنید بغدادی، ابوسعید خراز و ابوالحسین نوری آثار مکتوبی را از خود بر جای گذاشتند. در ادامه نویسنده با توجه نکات برخی عرفا و صوفیان متقدم و متاخر همچون جنید و امام غزالی، صدیق کجاجانی و احمدبن عطاءالله اسکندری به بیان برخی اصول و قواعد سلوکی پرداخته است ( ص۶۰ - ۶۹).
از منظر نویسنده، ذکر حقیقی ذکری است که راهی از معنا و ملکوت در برابر فرد باز کند، همانگونه که فکر حقیقی، فکری است که در برابر دیدگاه قلب و خیال فرد، پادشاهی کند ( ص۷۰). کربلائی در ادامه ضمن بیان برخی عبارات اکابر هر یک از مشایخ نقشبندیه، کبرویه و نعمت اللهی، با تمسک به دیدگاه شماری از علمای شیعه همچون بحر العلوم، ملا احمد نراقی، علامه طباطبائی، نجابت و علامه طهرانی دیدگاه و برخی نظرات آنها بر اساس اقوال شفاهی را بیان کرده است ( ص۷۵- ۱۲۴).
حکمتهای سلوکی آموزه صورت فکریه
نویسنده در این فصل، کارکردها و حکمتهای عملی آموزه صورت فکریه و خیالی مرشد در سلوک عرفانی را مورد تحلیل و بررسی قرار داده است ( ص۱۲۷ و ۱۲۸). برخی از مهمترین محورهای این فصل عبارتند از:
۱-واسطه بودن مرشد برای نزول فیوضات معنوی بر قلب مرید: مرشد یا شیخ به عنوان واسطه فیض الهی نقش کلیدی در تربیت معنوی سالک دارد؛ زیرا بنیاد و اساس تربیت و سلوک عرفانی بر پایه پیر استوار است و مرشدان حقیقت بدون واسطه از منبع فیض الهی بهره مند شده و به سالکان طریق آن حقایق را می چشانند. نویسنده ذیل این مباحث، از اشعار مولوی نیز بسیار بهره جسته تا مدعای اصلی خود را تثبیت کند ( ص۱۲۹- ۱۳۱).
۲- رفع تفرقه و نفی خواطر: حضور مرشد موجب وحدت قلبی و دفع وساوس و تشتت افکار سالک میشود. سالک نیز باید در خلوت خود به ذکر حق مشغول بوده و تلاش کند تا تفرقه و خواطر را از خود دور کند که از نظر نویسنده این کار بسیار مشکل طاقت فرساست و نفی خواطر به منزله پاک کردن منزل از خاک و خاشاک است ( ص۱۳۲- ۱۳۴).
۳- استمداد از شیخ و نبی: نویسنده معتقد است یکی از اصول اصلی تصوف آن است که علم حقیقی حصولی و اکتسابی نیست، بلکه لدنی است و با توسل و استمداد از اولیای الهی و شیخ کامل، می توان بدان دست یافت و این یکی از ارکان سلوک است. هیچ مرشد معنوی از خود هیچ ندارد مگر آنکه همه فیوضات الهی است ( ص۱۳۴- ۱۳۷).
۴- فناء فی الشیخ و فناء فی الله: کربلائی بر این باور است شیخ طریقت، استاد کیمیای معنوی است که می تواند ماده پست روح سالک را ره طلای ناب متحول کند. از همین روی مرشد تلاش می کند تا تبیین مراتب فنا و نقش آن در رسیدن به کمال معنوی را انجام دهد؛ زیرا فناء فی الشیخ مقدمه ورود به حریم صاحبان ولایت کلیه الهیه است؛ لذا سالکی که در مرشد فانی نشود، نتواند محرم ولایت کلیه گردد ( ص ۱۳۷- ۱۳۹).
۵- حصول جذبه: نویسنده بر این باور است جذبه و عنایت الهی، تاثیر بسزایی در پیشبرد سلوک معنوی سالک دارد و در صورت عنایت الهی، سالک بدون سعی و کوشش می توانند طی طریقت کند ( ص۱۳۹- ۱۴۱).
۶- تمثل صورت ملکوتی شیخ و ظهور حقیقت نورانی وجهالله اعظم: که به معنای تجلی حقیقت مرشد در قلب سالک و نقش آن در سیر معنوی است. نویسنده بر این نکته تاکید می کند که در مراحل ابتدائی سلوک، صورت ملکوتی شیخ متمثل می شود و در مراتب عالیه، صورت امام ظهور پیدا می کند که باید سالک به ذکر مشغول باشد و عمده اذکار الهیه، ذکر قلب است که با حضور قلب رسیدن به کمالات امکان پذیر می شود. نویسنده در این باب با تمسک به برخی آیات، روایات و اشعار درصدد اثبات مدعای خود است ( ص۱۴۱- ۱۴۵).
مستندات دینی آموزه صورت فکریه
نویسنده در فصل چهارم کتاب به بررسی مستندات دینی آموزه «صورت فکریه» در عرفان اسلامی میپردازد. این فصل پس از یک مقدمه، مستندات قرآنی و روایی این آموزه را به تفصیل ارائه و تحلیل میکند. در ابتدای فصل، نویسنده اهمیت جستجوی پشتوانههای دینی برای آموزههای عرفانی را بیان میکند و تأکید دارد که آموزه «صورت فکریه» باید ریشه در متون اصلی دین داشته باشد تا مشروعیت و اعتبار لازم را در مسیر سلوک عرفانی بیابد.
سپس نویسنده برای اثبات مدعای خویش، چند آیه کلیدی قرآن به عنوان مستند آموزه «صورت فکریه» و توجه به صورت مرشد است را ذکر و تفسیر میکند.
- آیه صبر و مرابطه: «یا أیها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا»( آل عمران/۲۰۰). نویسنده بر این باور است: این آیه به ضرورت صبر، پایداری و ارتباط معنوی مستمر اشاره دارد که در سلوک عرفانی، صورت فکریه به عنوان ابزار حفظ این ارتباط معرفی میشود. کربلائی با استناد به شماری از روایات در تفاسیر مهم شیعی بر این باور است: مراد از «رابطوا» یعنی با امام خود مرابطه داشته باشید و این آیه گویای دوام توجه و ربط دل به سوی امام است ( ص۱۴۸-۱۵۲).
- آیه همراهی با صادقین: «یا أیها الذین آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین»( توبه/ ۱۱۹). نویسنده معتقد است: این آیه تأکید میکند که سالک باید در کنار صادقان و اهل حقیقت باشد که بر اساس روایات مراد از صادقان، پیامبر و اهل بیت آن حضرت هستند. در نگاه نویسنده صورت فکریه، ابزار ذهنی و قلبی برای اتصال به این جمع اهل صدق است و این معیت با صادقان، همراهی و معیت با جنبه صوری ایشان است نه معیت با جهت ملکی صادقان ( ص۱۵۳ و ۱۵۴).
- آیه توسل و وسیله: «یا أیها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتغوا إلیه الوسیلة» ( مائده/ ۳۵). نویسنده با تمسک به روایات، بر این باور است مراد از وسیله، پیامبر و اهل بیت هستند. این آیه به جستجوی وسیله برای تقرب به خدا اشاره دارد. در تفسیر عرفانی، صورت فکریه به عنوان یکی از وسایل معنوی برای این تقرب مطرح میشود. کربلائی از مشایخ صوفیه گزارش کرد: وقتی توسل به جهت مُلکی امام و خاصان بندگان راجح باشد، توسل به جنبه ملکوتی آنها ارجح است ( ص۱۵۵).
از دیگر آیاتی که نویسنده به آنها استناد کرد آیات «استعانت به صبر و نماز» ( بقره/۱۵۳) است، این آیه، صبر و نماز را دو رکن اساسی سلوک میداند. صورت فکریه به عنوان عامل تمرکز و حضور قلب در نماز و صبر، نقش ایفا میکند. بر اساس روایتی مراد از صلاه در اینجا، نماز ظاهری و قلبی نیست، بلکه منظور چیزی است که بتوان بدان به خداوند توجه کرد و بر اساس روایات منظور حضرت علی است ( ص۱۵۶).
آیات همنشینی با اهل ذکر( کهف/۲۸) و آیات مربوط به سکینه (فتح/ ۴ و ۱۸) از دیگر مستنداتی است که نویسنده از عرفا و صوفیان نقل کرده است. این قبیل آیات به همراهی با اهل ذکر و مراقبت بر حضور قلب اشاره دارد که صورت فکریه ابزار تحقق آن است. در این بخش، آیاتی که به آرامش قلبی و نزول سکینه بر اهل ایمان اشاره دارند، به عنوان شاهدی بر نقش صورت فکریه در ایجاد آرامش درونی سالک آورده میشود ( ص۱۵۶- ۱۵۹).
کربلایی در ادامه، روایات متعددی که برای اثبات آموزه صورت فکریه مورد تمسک مشایخ صوفیه قرار گرفته را ذکر میکند.
- حدیث «فقه الرضا»، به اهمیت حضور قلب و مراقبه در عبادات اشاره دارد و صورت فکریه را وسیلهای برای تحقق این حضور میداند ( ص۱۶۰ و ۱۶۱). - خطبه حضرت علی (ع) درباره ذکر، نویسنده گزارش کرده است: در این خطبه، حضرت به فضیلت ذکر و اهل ذکر اشاره میکند و حضور ذهن و قلب را شرط اصلی بهرهمندی از ذکر میداند ( ص۱۶۱ و ۱۶۲). - اخباری درباره انسان کامل، روایاتی که انسان کامل را مظهر اتمّ حق تعالی معرفی میکنند و نقش صورت فکریه را در اتصال سالک به انسان کامل برجسته میسازند. نویسنده بیان کرده است: صورت انسانی بزرگترین حجت های خداوند برمخلوقات است ( ص۱۶۲- ۱۶۵). - اخباری درباره مقام نورانیت ائمه اطهار، این روایات، ائمه را به عنوان واسطه فیض الهی معرفی میکنند و صورت فکریه را راهی برای ارتباط معنوی با آنان میدانند و تکیه صوفیه بیشتر بر مرتبت نورانیت آنهاست ( ص ۱۶۵- ۱۶۷).
نویسنده در فصل پنجم، به جمعبندی مباحث پیشین و آسیبشناسی آموزه صورت فکریه صورت پرداخته است. کربلائی ضمن بررسی تطبیقی آیات و روایات با آموزههای عرفانی، بر ضرورت پالایش و اصلاح مستمر این آموزهها تأکید میکند تا از انحرافات احتمالی جلوگیری شود. همچنین به مبانی حکمی و عرفانی همچون ولایت شمسیه و قمریه، حضرت خیال و حقیقت جامع بودن انسان اشاره میشود. نویسنده نتیجه میگیرد که آموزه «صورت فکریه» نه تنها ریشه در متون اصلی دین دارد، بلکه با استناد به آیات و روایات، میتواند به عنوان یک اصل مشروع و معتبر در سلوک عرفانی مورد استفاده قرار گیرد. این آموزه به سالک کمک میکند تا با تمرکز ذهنی و قلبی، حضور معنوی خود را در مسیر سلوک حفظ کند و از برکات همراهی با اهل ذکر و انسان کامل بهرهمند شود ( ص۱۷۰- ۲۰۳).