کاربر:Mkhaghanif/صفحه تمرین۳

از دانشنامه فقه معاصر

معرفی کتاب

غنا، موسیقی و رقص در اسلام اثر مرتضی چیت‌سازیان و مژده کرمی، در حوزه موسیقی از نظر اسلام است. مرتضی چیت‌سازیان مدیر گروه فقه و حقوق دانشگاه قرآن و حدیث است[۱] و کتاب حقوق مالکیت‌های فکری از دیگر کتاب‌های او در فقه معاصر به شمار می‌آید.[۲] به ادعای چیت‌سازیان در این اثر تلاش شده، مسئله غنا، موسیقی و رقص با در نظر گرفتن مقتضیات زمان و مکان، بررسی شوند (ص۴). ابتلای افراد زیادی از جامعه به مسئله غنا و موسیقی، انگیزه نویسنده از تألیف این کتاب بوده است (ص۱۵).

مباحث این کتاب در دو بخش سامان یافته است. در بخش اول غنا و موسیقی و در بخش دوم رقص از نظر فقهی بررسی می‌شود. بخش اول اثر چیت‌سازیان و بخش دوم اثر هر دو نویسنده است. این دو بخش، فاقد هرگونه اشتراک (مگر تلازم عرفی این دو موضوع با هم) است؛ نه در استدلال‌های فقهی و نه در موضوع به یکدیگر وابسته نیستند و قابلیت مجزا شدن دارند. بخش اول، چهار فصل دارد: ماهیت غنا و موسیقی، تاریخچه آنها، حکم غنا و خاتمه. بخش دوم نیز مشتمل بر شش فصل است: پیشینه رقص، انواع رقص، دلایل حرمت، رقص و هنر نمایش، حکم آموزش رقص و نتیجه مباحث.

زیاده‌نویسی در کتاب

اگرچه نویسنده بحث مفصّلی را درباره تاریخ غنا و موسیقی (حتی برشمردن نام خوانندگاه و نوازندگان و انواع مختلف آلات موسیقی در گذر زمان) بیان نموده، اما ارتباط آن را با بحث فقهیِ حکم غنا و موسیقی روشن نکرده است (ص۵۶-۸۸). رویکرد او در ذکر تاریخچه رقص نیز به همین صورت است (ص۱۹۳-۲۰۸). بررسی رابطه رقص با هنر‌های نمایشی از دیگر مصادیق زیاده‌نویسی در این کتاب به‌شمار می‌آید (ص۲۷۱-۲۸۶). نویسنده بر خلاف رویکرد معمول فقیهان، به ستایش از رقص پرداخته، آن را مسئله عاطفی مشترک در بین انسان‌ها، همچون اسطوره، نمادی از عالم والاتر از واقعیات روزمره، دانسته است (ص۱۹۴). نویسنده در مواضعی بحث موسیقی و غنا را با مطالبی که ارتباط روشنی با بحث ندارند، پیوند داده است؛ مثلا او در بررسی تاریخچه غنا و موسیقی، به شادی در مراسم ازدواج پیامبر(ص) و خدیجه(س) (بدون اشاره به انجام غنا یا موسیقی در آن مجلس) (ص۷۳) و نوای اذان (بدون اشاره به غنایی‌بودنِ آن) اشاره کرده است (ص۷۴).

بررسی ناقص احکام موسیقی

بر خلاف عنوان کتاب، که انتظار می‌رفت مسئله موسیقی نیز از نظر فقهی بررسی شود، تنها حکم خرید و فروش آلات موسیقی در دو صفحه بیان شده (ص۱۶۴-۱۶۵) و اصلِ مسئله موسیقی و مسائل دیگر مربوط به آن بررسی نشده است. البته نویسنده در بخش‌هایی از کتاب تعاریف مختلف موسیقی (ص۴۹-۵۳)، تاریخچه آن (ص۵۶-۷۱)، تأثیرات موسیقی، موسیقی‌تراپی و جایگاه آن در فلسفه را بیان کرده (ص۱۶۹-۱۸۴)، ولی ارتباط آنها با بحث فقهی را روشن نساخته است.

ساختار نامناسب و پراکنده‌گویی

کتاب ساختار مناسب و منسجمی ندارد. اگرچه نویسنده در بخش مستقلی به بررسی مسئله رقص نشسته است، اما بحث غنا و موسیقی را در یک بخش، به هم آمیخته است؛ گاهی از غنا و گاهی از موسیقی سخن می‌گوید. همچنین با اینکه نویسنده فصل مستقلی را برای مفهوم‌شناسی و حقیقتِ غنا در نظر گرفته (ص۲۳-۵۷)، اما در بحث دیگری (بررسی دلالت آیات قرآن بر حرمت غنا) به دخالت‌داشتن یا نداشتن محتوای غنا در حقیقت غنا پرداخته است (ص۱۰۶-۱۰۹). چنان‌که در بخش سومی از کتاب نیز (در بررسی دلالت روایات بر حرمت غنا) به تبیین مصداق غنای مورد نظر در روایات می‌پردازد (ص۱۳۳-۱۳۴).

تغییر دیدگاه‌ها در بخش‌های مختلف

دیدگاه‌های نویسنده در بخش‌های مختلف تغییر کرده و برای این تغییر دیدگاه توضیحی ارائه نشده است. برای نمونه دیدگاه نویسنده دربارۀ غنای در قرآن روشن نیست و بارها تغییر کرده است؛ مثلاً نویسنده آنگاه که شاخص‌هایی را برای شناختن مصداق غنا ارائه داده، غنای در قرائت قرآن را ممکن و آن را یکی از موارد غنای حرام دانسته است (ص۱۳۳). اما در بحث مستثنیات حرمت غنا، با این استدلال که در مراثی و خواندن قرآن غنای حرام دیده نمی‌شود، این دو مورد را موضوعاً از بحث غنا خارج دانسته است (ص۱۵۶-۱۵۷).

اشکالات ویراستاری

این نوشتار فاقد ویراستاری است. رعایت نشدن دستور زبان فارسی معیار، خوانش جملات و حتی فهم برخی عبارت‌ها را دشوار کرده است. در برخی موارد به جای کلمات صحیح، از واژه‌های ناصحیح استفاده شده است، مانند «استثنا» به جای «استناد» در صفحه ۹۲ خط آخر، «حرمت» به جای «حکومت» در صفحه ۱۵۶ خط چهارم، «حرم» به جای «حرمت» در صفحه ۱۱۲ خط پانزدهم. در مواردی هم از ادبیات گفتاری، استفاده شده است؛ برای نمونه: «ولی راجع به عنبه، بعضی حرف دارند (ص۱۲۳)»، «احمد بن محمد برقی خیلی خوب، دینوری ثقه است (ص۱۲۶)، «بعد علی بن ابی‌حمزه گفته‌اند آدم سالمی است (ص۱۲۷)، «عنهم، مشایخ کلینی خوبند. عن حسین خوب است (ص۱۲۸)».

استفاده نادرست از اصطلاحات فقهی

اصلاحات تخصصی در غیر مواضع خود به کار رفته‌اند؛ مثلا نویسنده با این استدلال که پیامبر از حداء نهی نکرده، حداء را موضوعاً از بحث غنا خارج دانسته است (ص۱۵۸-۱۵۹). چنان‌که نویسنده برای رفع تعارض میان ادله حرمت غنا و ادله استحباب مراثی، معتقد است ادله حرمت غنا بر ادله استحباب، حکومت (در متن به اشتباه حرمت نوشته شده است) دارد (ص۱۵۶). اما تطبیق بحث حکومت در این بحث ناصحیح به نظر می‌رسد؛ زیرا در حکومتی که نتیجه آن تخصیص است، اخراج افراد به صورت ادّعایى و تنزیلی صورت می‌گیرد، و حال آنکه در مقام چنین ادعا و تنزیلی وجود ندارد.

  1. «دکتر مرتضی چیت‌سازیان»، در سایت مدرسه عالی و دانشگاه شهید مطهری.
  2. «حقوق مالکیت‌های فکری»، در سایت خانه کتاب ایران.