ماهیت و مبانی فقهی غنا در موسیقی (کتاب)
ماهیت و مبانی فقهی غنا در موسیقی | |
---|---|
![]() | |
اطلاعات کتاب | |
نویسنده | رضا رنجبر |
موضوع | غنا |
زبان | فارسی |
تعداد صفحات | ۱۱۹ |
اطلاعات نشر | |
ناشر | نوشناخت |
محل نشر | تهران |
تاریخ نشر | ۱۳۹۷ش |
ماهیت و مبانی فقهی غنا در موسیقی، کتابی فارسی نوشته رضا رنجبر، در بیان و نقد دلایل فقیهان شیعه در حرمت و حلیت غنا. نویسنده پس از بررسی تعاریف مختلف درباره غنا، آن را تابعی از عنوان لهو و لغو و زور خوانده است. وی سپس به دلایلی از جمله اجماع، آیات قرآن، و روایات معصومان اشاره کرده که فقیهان شیعه، از جمله صاحب ریاض، محمدحسن نجفی و فخرالمحققین حلی، در استدلال برای حرمت غنا، بر آنها تکیه کردهاند. در ادامه، دلایل فقیهانی را ذکر کرده که حرمت ذاتی غنا را رد کردهاند؛ از جمله شیخ طوسی، محقق سبزواری و فیض کاشانی، که برآنند اصل غنا حرام نیست، بلکه بهدلیل آنچه عادتاً با آن همراه میشده مورد نهی قرار گرفته است؛ از جمله سخن باطل و لهوی و سازهای موسیقی.
نویسنده همچنین در بخشی مستقل به نظرات فقهی امام خمینی درباره غنا پرداخته و به بیان دلایل مخالفت او با مستثنی کردن حکم حرمت غنا در اعیاد و نیز غنا در مراثی و قرائت قرآن و نوحهسرایی پرداخته است.
معرفی و ساختار
کتاب ماهیت و مبانی فقهی غنا در موسیقی، نوشته رضا رنجبر، در انتشارات نوشناخت در ۱۲۴ صفحه به چاپ رسیده است. این اثر به بررسی جنبههای فقهی و مبانی نظری غنا در موسیقی میپردازد. کتاب در یک مقدمه و شش فصل تنظیم شده است:
- فصل اول: مفاهیم و اصطلاحات: مفهومشناسی غنا، موسیقی، لحن و الحان، طرب و مطرب، و صوت.
- فصل دوم: ماهیت و مقوله غنا: بیان نظرات فقیهان شیعه درباره ماهیت غنا، و اینکه آیا غنا از جنس کلام است یا کیفیتی عارض بر صدا.
- فصل سوم: آرای فقهای شیعه در باب غنا: بررسی آراء و دلایل قائلان به حرمت فینفسه غنا، و حلیت فینفسه غنا.
- فصل چهارم: آرای مذاهب چهارگانه در مورد غنا: بررسی آراء و دلایل اهلسنت برای حلیت غنا
- فصل پنجم: آرای عرفای اسلامی در باب غنا
- فصل ششم: موسیقی از منظر امام خمینی و فقهای معاصر: بیان فتاوای شیخ بهایی، سید حسین بروجردی، سید ابوالقاسم خویی، امام خمینی، میرزا جواد تبریزی، محمدتقی بهجت، و یوسف صانعی.
مفهوم غنا
نویسنده با بهرهگیری از منابع لغوی، حدیثی و فقهی، بیش از ۳۰ تعریف درباره غنا را بیان کرده؛ از جمله بهمعنای کشیدن صوت، گرداندن صدا در حلق، آواز طربآور، و نیز آوازی که همراه با کار حرام باشد (ص۳۷-۴۲). در همین زمینه، از صاحب جواهر نقل کرده است که غنا آوازی با کیفیت خاص است که تشخیص آن به عهده عرف است. محقق اردبیلی نیز بر آن بوده است که آنچه را عرف غنا بداند حرام است، گرچه طربانگیز و دارای ترجیع نباشد (ص۴۳).
با این حال، نویسنده با تکیه بر مبانی فقه اجتهادی در کتاب و سنت، و با بهرهگیری از آیه ۳ سوره لقمان، آیه ۲ سوره مؤمنون و آیه ۳۰ سوره حج، و نیز مبتنی بر روایتی از امام صادق(ع)، نتیجه گرفته است که غنای حرام ترکیبی است از آواز به گونهٔ لهو و لغو، و آواز با کلمات باطل (ص۴۳-۴۴). وی همچنین تصریح کرده است که گروهی از عالمان شیعه از جمله شیخ انصاری و امام خمینی، غنا را از مقوله کیف دانستهاند که بر صدا عارض میشود، اما خود با اشاره به روایاتی در این باره، غنا را ناظر به کلام خوانده است. در نهایت، نویسنده معتقد است که در هر دو صورت تفاوتی در حکم ایجاد نمیشود؛ چرا که غنا در صورتی حرام است که عنوان لهو و لغو و زور بر آن تطبیق کند (ص۴۴-۴۷).
بهگفتهٔ نویسنده، کلمه «موسیقی» که از یونانی وارد شده، در منابع اسلامی ذکر نشده، اما در رسائل اخوانالصفا، موسیقی همان غنا، و غنا همان موسیقی دانسته شده، و تفاوتی بین آن دیده نشده، با این حال، در نهایت تصریح کرده است که بین غنا و موسیقی رابطه عموم و خصوص مطلق برقرار است؛ چرا که هر غنایی موسیقی است، اما هر موسیقیای غنا نیست (ص۳۱-۳۳).
دلایل حرمت غنا
گروهی از فقیهان شیعه، غنا را بهخودیخود حرام میدانند. نویسنده، استنادات این گروه را که متکی به اجماع، آیات قرآن، و روایات معصومان است، نقل و نقد کرده است.
اجماع
صاحب ریاض از اجماع علمای اسلام بر حرمت غنا سخن گفته، مولی احمد نراقی، درباره حرمت آن به «عدم خلاف بلکه اجماع» اشاره کرده، محمدحسن نجفی، علاوه بر آنکه تصریح کرده مخالفی در حرمت غنا نیافته، ادعا کرده که درباره حرمت آن هر دو اجماع منقول و محصل وجود دارد و علاوه بر آن گفته که حتی ممکن است از ضروریات مذهب خوانده شود (ص۵۱). در این میان، شیخ انصاری، حرمت غنا را اجمالاً غیراختلافی خوانده است (ص۵۲).
نویسنده در نقد و بررسی این دلیل، ابتدا گفته است که تنها اجماع تعبدی دارای حجیت و اعتبار است، اما اجماع مدرکی اعتباری ندارد، و در این باب که مستند فقیهان درباره حرمت غنا، آیات و روایات است، باید به استنادات فقیهان رجوع کنیم. علاوه بر آن، ملاک حجیت تعبدی اجماع، نه خود اجماع، بلکه کاشف بودن آن از رأی معصوم است، اما در این مورد مشخص نیست که اجماع دارای کاشفیت از رأی معصوم باشد. نویسنده در نهایت بر آن است که با وجود آرای مختلف و فقیهانی که غنا را فینفسه حرام نمیدانند، چگونه میتوان ادعای اجماع درباره حرمت غنا کرد (ص۵۲).
آیات قرآن
نویسنده با اشاره به ۶ آیه قرآن، و تفاسیر آن، اتکا به این آیات برای اثبات حرمت غنا را رد کرده است. آیات مذکور عبارتند از آیه ۳۰ سوره حج، آیه ۶ سوره لقمان، آیه ۳ سوره مؤمنون، آیه ۷۲ سوره فرقان، آیه ۶۴ سوره اسراء، و آیات ۵۹ تا ۶۱ سوره نجم (ص۵۳-۵۷). با این حال، نویسنده در هیچکدام از موارد به فقیهانی که برای اثبات حرمت غنا به این آیات استناد کردهاند، اشاره نکرده، و تنها به بیان نظرات تفسیری پرداخته است. نویسنده سپس به نقد استناد به این آیات پرداخته و گفته است که هیچکدام بهصراحت درباره غنا نیستند و ناظر به عناوین عامی نازل شدهاند که میتوان آن را بر گونههایی از غنا تطبیق داد (ص۵۷-۵۸).
روایات
نویسنده بر آن است که به روایات بسیاری برای اثبات حرمت غنا استناد شده، و از این میان صاحب جواهر و فخرالمحققین، در این باره ادعای تواتر کردهاند. با این حال، به گفتهٔ محقق اردبیلی، روایت و خبر صحیحی که دلالت صریح بر حرمت غنا کند وجود ندارد. نویسنده در ادامه ۱۴ روایت تفسیری ناظر به تفسیر آیات قرآن، و نیز ۱۲ روایت دیگر را که ناظر به غنا روایت شده، نقل و نقد کرده و تصریح میکند که سند پارهای از این احادیث ضعیف است و بعضی دیگر گرچه قابلاعتمادند، اما دلالت بر حرمت آواز لهوی و موسیقی همراه با لهو و لعب دارد، نه خود غنا (ص۵۸-۶۸).
در نهایت، نویسنده بر آن است اصل حرمت غنا، اجمالاً از روایات مذکور برداشت میشود، اما مفهوم و مصداق آن در آیات و روایات روشن نشده است (ص۶۸).
دلایل حلیت غنا
گروهی از فقیهان شیعه، بر خلاف نظر مشهور، معتقد به حلیت موسیقی و غنا هستند؛ چرا که دلیل حرمت غنا و موسیقی را نه خود آنها، بلکه آمیخته شدن آن با حرامهای دیگر میدانند. نویسنده ابتدا در این باره نظرات شیخ طوسی، محقق سبزواری، فیض کاشانی، و علامه شعرانی را بیان کرده، و در ادامه، دلایل فقهی و روایی این گروه را بیان کرده است.
بر اساس نظر شیخ طوسی، اگر در آوازی سخن باطل و سازهای موسیقی نباشد، اشکالی ندارد و حرمت ندارد (ص۶۹). علاوه بر این، محقق سبزواری، منشأ منع در غنا را امور حرامی دانسته که مقرون و مقارن با آواز بوده است؛ با این حال تصریح کرده است که اگر حرمت غنا و آواز لهوی در غیر قرآن اجماعی باشد، ما هم آن را میپذیریم، و الا مباح خواهد بود. محقق سبزواری در نهایت قائل به احتیاط مستحب شده است (ص۷۰). فیض کاشانی نیز همانند علامه شعرانی، اصل موسیقی و غنا را حرام نمیداند، مگر آنکه حرامی بدان ضمیمه گردد (ص۷۱-۷۳).
فیض کاشانی با اتکا به انصراف، بر آن است که حرمت غنا انصراف به این پدیده در زمان بنیامیه و بنیعباس دارد که در آن عصر، معمولاً زنان خواننده در مجلس مردان فاسد حاضر میشده و اسباب خوشگذرانی آنان را فراهم میکردهاند، و در نتیجه چنین کاری حرام بوده، و احادیث نهیکننده ناظر به چنین غنایی بوده است (ص۷۴). نویسنده سپس به نقل و نقد دلایل روایی درباره صوت زیبا، جواز غنا در اعیاد و شادیها و عروسیها و... پرداخته است (ص۷۴-۸۲).
نویسنده همچنین به دلایل اهلسنت برای حلیت غنا نیز اشاره کرده که پارهای از آنها عبارتند از: آیه ۳۲ سوره اعراف، آیه ۱۹ سوره لقمان، و روایاتی از عایشه و عمر بن خطاب (ص۸۹-۹۰).
غنا از منظر امام خمینی و فقهای معاصر
به نظر نویسنده، دیدگاههای فقهی امام خمینی در دوره حاضر تغییر بزرگی در نحوه برداشت و فهم احکام الهی ایجاد کرده، و یکی از نمونههای آن مسئله غنا است؛ چرا که در موضوع غنا و موسیقی، رویکردی اجتهادی و تطبیقی داشته و بر اهمیت زمان و مکان در فقه تأکید کرده است. امام خمینی ابتدا به تعریف غنا پرداخته و آن را به «صوت رقیق و نازک انسان» تعریف کرده که قابلیت ایجاد طرب را دارد. این تعریف با تعاریف مشهور غنا که ناظر به کشیدن صدا و چهچهههای طربآور است، تفاوت دارد؛ چرا که در بسیاری از اقسام، غنا نه صدای کشیده است و نه ترجیع چهچهه، و بیان این دو قید در برخی تعاریف، صرفاً اقتضای عرف زمان بوده است (ص۱۰۳).
امام خمینی بر آن است که چون غنا از مقوله صوت یا کیفیت صوت است، نه کلام و قول، در نتیجه در پیدایش غنا فرقی ندارد که گفتار باطل باشد یا حکمت و آیه، بلکه هر گاه صدا نازک، نرم، باطراوت، و موجب طرب باشد غنا است. امام خمینی همچنین بر آن است که آنچه به فیض کاشانی و محقق سبزواری درباره انکار حرمت غنا نسبت داده شده، ناشی از عدم درک دلایل آن بوده است (ص۱۰۴-۱۰۵).
نویسنده با اشاره به حدیثی که مبنای استثنا ساختن حکم غنا در اعیاد فطر و قربان، از حکم حرمت غنا شده، نظر امام خمینی را در این باره مطرح کرده که بر اساس آن، سند و دلالت حدیث نقد شده و امام خمینی معتقد است که نمیتوان به ظاهر این حدیث عمل کرد، چرا که هیچیک از فقها، این استثنا را درباره ایام و اعیاد نقل نکردهاند و سرانجام بر آن شده که احتیاط واجب، بلکه فتوا، این است که بنابر اقوی، ایام عید و سرور از حرمت حکم غنا استثنا نشده است. امام خمینی همچنین درباره مستثنی کردن غنا در مراثی و قرائت قرآن و نوحهسرایی، بر آن است که چون اطلاق ادله غنا بر صوت نازک مطرب واقع شده، و از سوی دیگر، محتوای کلام در حرمت غنا دخالتی ندارد، بنابراین قول اقوی را مستثنی نشدن حکم حرمت غنا در مراثی و دعاها و قرائت قرآن بیان کرده است (ص۱۰۵-۱۰۷).