بررسی فقهی خوانندگی زن در جامعه اسلامی (کتاب)
بررسی فقهی خوانندگی زن در جامعه اسلامی، نام کتابی است فارسی نوشته رسول جمشیدی که به جز بحث خوانندگی زنان به مطالعه فقهی موضوع غنا نیز پرداخته است. نویسنده در این اثر، با استناد به آیات، روایات، اجماع و نظرات فقها، حرمت ذاتی یا مشروط غنا را بررسی کرده و دیدگاههای مختلف را تحلیل میکند. موضوعاتی همچون معیار طرب، غنا در قرآن، مرثیه، مراسم عروسی و تکخوانی زن مورد بحث قرار گرفته است. همچنین استثنائات حرمت غنا مانند قرائت قرآن و حداء نیز بررسی شدهاند. این کتاب با تحلیل تاریخی و سندی، به اختلاف نظرات فقها و دلایل آنها میپردازد. در نهایت، نویسنده به احکام شک در خوانندگی زن و توصیه به احتیاط در موارد مشکوک اشاره دارد.
بررسی فقهی خوانندگی زن در جامعه اسلامی | |
---|---|
![]() | |
اطلاعات کتاب | |
نویسنده | رسول جمشیدی |
موضوع | فقه زنان. فقه موسیقی |
سبک | گزارشی و اجتهادی |
زبان | فارسی |
اطلاعات نشر | |
ناشر | سومر نشر |
تاریخ نشر | ۱۳۹۹ش |
معرفی و گزارش ساختار
کتاب «بررسی فقهی خوانندگی زن در جامعه اسلامی» نوشته رسول جمشیدی، در سال ۱۳۹۹ش توسط انتشارات سومر نشر منتشر شده است. این اثر که در اصل پایاننامه نویسنده بوده با ۲۸۰ صفحه، به تحلیل و بررسی جوانب فقهی مرتبط با خوانندگی زنان در جامعه اسلامی میپردازد.
کتاب در چهار فصل تنظیم شده است: در فصل اول کلیات موضوع، فصل دوم مفهوم غنا و ابعاد مختلف آن، و در فصل سوم خوانندگی زنان و ادله آن مثل حرمت غنا، حرمت کسب، تکخوانی و جمعخوانی زنان، خوانندگی با صدای مردانه و موارد دیگر بررسی شده است. فصل چهارم نیز به نتیجهگیری و جمعبندی اختصاص یافته است.
نویسنده پس از بیان احکام غنا در صورتها و حالتهای مختلف در بخش پایانی کتاب حکم درباره شک در غنا بودن برخی موارد را بیان میکند که اکثر فقها در مقام فتوا اصل برائت را جاری و حکم به جواز میدهند، اما در مقام عمل توصیه به احتیاط دارند. نویسنده در ادامه روایات و نیز فتوای فقها را نقل میکند که بر مطلوبیت احتیاط در موارد مشکوک فقهی دلالت دارند (ص۲۴۳-۲۴۹).
غنا وابسته به ترجیع و طرب است
نویسنده خوانندگی را برابر با واژه غنا میداند (ص۱۴) و برای شناخت معنای خوانندگی پس از بیان معنای لغوی غنا از کتابهای لغتنامه، تعاریف لغوی را بررسی میکند و معتقد است که برخی از معانی غنا از نوع بیان مصداق برای مفهوم غنا بوده که اختلاف بین آنها تأثیری در استنباط حکم ندارد. از طرفی تعاریف ذکر شده برای غنا در ظاهر اختلاف زیادی دارند که معلوم نیست غنا به معنی آواز است یا آواز طربانگیز مشتمل بر ترجیع و .... در ادامه نویسنده در تعریفی جامع غنا را صوتی میداند که با ترجیع و کیفیت خاصی ادا شود که طربانگیز باشد.
نویسنده پس از ذکر اقوال فقهایی مانند میرزای قمی، علامه حلی و صاحب جواهر نتیجه میگیرد که غنا، آواز ترجیعدار و طربانگیزی است که قوای شهوانی را تحریک کرده و مناسب مجالس فسق و فجور است. ارکان اصلی ترجیع و طرب است و حرمت آن بین زن و مرد، یا نوع اجرا (مستقیم یا ضبطشده) تفاوتی ندارد (ص۱۹-۳۳). همچنین در تحقق غنای فقهی عناصر دیگری همچون سخن لهو و یا باطلی که موجب گمراهی از مسیر حق شود و یا صوتی که مناسب مجالس لهو باشد، مدخلیت دارد. به اعتقاد نویسنده حرمت خوانندگی زن با وجود ارکان اصلی غنا (طرب، ترجیع، لهو) محقق میشود و انگیزه خواننده و شنونده، مکان و یا زمان در حرمت آن تأثیری ندارد (ص۳۵-۳۶). او تأکید دارد که در حرمت غنا تفاوتی وجود ندارد، شعر باشد یا نثر، مرثیه باشید یا قرآن و دعا. در ادامه به برخی از دیدگاههای فقها همچون میرزای قمی، سید ابوالقاسم خویی، مکارم شیرازی اشاره میکند (ص۴۹-۵۲).
طرب فعلی یا شأنی؟
نویسنده برای پاسخ به این پرسش که آیا در تحقق غنا، وجود طرب فعلی لازم است یا طرب شأنی کافی است، با اشاره به دیدگاه برخی از فقهای شیعه همچون شیخ انصاری و سید خوانساری، بیان میکند که اکثر فقهای شیعه به شرط بودن طرب شأنی در غنا اعتقاد دارند. به نظر نویسنده، از آنجا که در وضع احکام اسلام، نوع و عرف مردم مورد توجه قرار گرفته است، بنابراین معیار تحقق غنا باید بر مبنای نوع و شأن افراد باشد (ص۴۲-۴۶).
نویسنده گزارش کرده است که برخی فقیهان شیعه معیار تشخیص موسیقی مطرب را نظر عموم مردم، و برخی عرف متدینان و برخی دیگر عرف خاص و گروهی از ففیهان هم شخص مکلف را معیار میدانند (ص۴۶-۴۹).
آواز زن بهصورت غنا یا صدای زن؟
به اعتقاد نویسنده، آنچه در اسلام ممنوع است، آوازخوانی زن به صورت غنا و لهوی است، نه صرف صدای زن. زیرا در روایات اسلامی، استفاده از صوت زیبا در قرائت قرآن، اذان و موارد مشابه، هیچ اشکالی ندارد. چنانکه نظر فقهایی همچون خامنهای، نوری همدانی و فاضل لنکرانی مؤید این نظر است. نویسنده در مقابل نظریه حرمت مطلق اظهار و شنیدن صدای زن، نظریه حرمت اظهار به شرط تحریکآمیز و شنیدن آن با نیت لذت را رایجتر میداند و به نظرات فقهای معاصر همچون سید یزدی، امام خمینی، خویی و برخی روایات استناد میکند (ص۵۲-۶۱).
نویسنده در پایان فصل دوم به بررسی انواع صدای زن مثل تغییر صدای زن به صدای بم، صدای مردانه و همچنین صدای کودکانه اشاره کرده و بدون پرداختن به جنبه فقهی، بحث را خاتمه میدهد (ص۶۱).
حرمت غنا، ذاتی یا عرضی؟
به گفته نویسنده، اکثر فقهای مسلمان غنا را ذاتاً حرام میدانند، در حالی که فقهایی همچون فیض کاشانی و محقق سبزواری حرمت عرضی آن را پذیرفتهاند. فقهای اهلسنت نیز دیدگاههای گوناگونی از جواز تا حرمت، کراهت و اباحه مطرح کردهاند. نویسنده در ادامه، پس از بررسی موضوع، سه دیدگاه را مطرح میکند: ۱. حرمت ذاتی غنا ۲. حرمت ناشی از عوامل خارجی ۳. تفکیک میان غنای لهوی و غیرلهوی.
مؤلف پیش از پرداختن به دلایل حرمت خوانندگی زنان، با استناد به قاعده اشتراک تکالیف میان زنان و مردان، و با اشاره به استفاده از لفظ مذکر بهعنوان معنای عام، و بهرهگیری از دیدگاههای جوادی آملی به این پرسش پاسخ میدهد که چرا خوانندگی زن در قرآن مطرح نشده است (ص۷۵-۸۰).
دلایل قرآنی و روایی حرمت غنا
بهگزارش نویسنده، از آنجا که در آیات قرآن به طور مستقیم از لفظ غنا استفاده نشده، فقیهان برای بررسی حکم غنا به آیاتی با واژگان قول الزور، باطل و لهو الحدیث مراجعه کردهاند که بر اساس روایات نقلشده از ائمه(ع)، بر مفهوم غنا و خوانندگی تطبیق داده میشود. نویسنده در این بخش، آیات ۶ سوره لقمان، ۳۰ سوره حج، ۷۲ سوره فرقان و ۳ سوره مؤمنون را از دیدگاه لغویان، مفسران، فقها و روایات وارده (با تحلیل اسناد) مورد بررسی قرار میدهد (ص۸۰-۹۸).
نویسنده در مطالعه دلایل روایی حرمت غنا، دیدگاه فقهایی را که معتقدند هیچ روایتی با سند و دلالت کامل برای اثبات حرمت غنا وجود ندارد، رد کرده و بیان میکند که با بررسی منابع روایی، میتوان به تعداد زیادی روایت معتبر دست یافت که به روشنی بر حرمت ذاتی غنا دلالت دارند. این روایات به چهار دسته کلی تقسیم میشوند:
- روایات نکوهش زنان خواننده.
- روایات حرمت قیمت کنیز خواننده.
- روایات حرمت کسب و کار زنان خواننده.
- روایات ممنوعیت استماع و شرکت در مجالس زنان خواننده.
ناکارآمدی اجماع و عقل در بحث غنا
به نظر نویسنده، در بحث غنا استناد به اجماع و عقل کارآمد نیست. زیرا اجماع مطرحشده در بحث غنا اجماع مدرکی است و نمیتواند دلیلی مستقل باشد (ص ۱۰۶-۱۱۰)، عقل هم تنها زمانی معتبر است که بتواند با قطعیت و یقینْ مفسده یا مصلحت موضوع را تشخیص دهد (ص۱۱۰-۱۱۱).
روایات غنا انصراف به زمان عباسیان ندارد
نویسنده در ادامه به بررسی نظر اقلیت فقهای شیعه میپردازد که حرمت غنا را نه ذاتی، بلکه ناشی از دلایل خارجی میدانند و در همین راستا به بحث انصراف روایات غنا به دوران عباسیان توجه کرده و روایات آن را بررسی کرده است (ص۱۱۲-۱۲۲). نویسنده با مطالعه عصر صدور روایات مرتبط با غنا، تاریخچه غنا را از دوران جاهلیت تا قرن سوم مرور کرده و نتیجه میگیرد که استفاده از غنای لهوی و فاسد در تمامی دورهها وجود داشته و مفهوم غنا در آن زمان نیز به همان معنای رایج در فقه و شرع به کار رفته است (ص۱۲۳-۱۳۰).
نویسنده در سومین دیدگاه به تحلیل نظر کسانی پرداخته است که به تفکیک بین خوانندگی لهوی و غیر لهوی زنان معتقدند. او مهمترین مدافعان این نظر را سید محمدابراهیم بحرانی، مشهور به سید ماجد، معرفی کرده و گزارش میکند که دلیل اصلی آنها انصراف ادله است. نویسنده معتقد است چنین انصرافی ثابت نیست زیرا در هر زمانی در مجالس اکثر خلفا مجالس شعرخوانی با آواز مرسوم بوده و بعضا با محرمات دیگری آمیخته بوده و نمیتوان تنها در مورد امویان و عباسیان ادعای انصراف کرد. افزون برآنکه حمل احادیث مجوزه بر غنای لغوی (صوت مرجع مطرب) با اجماع فقها مخالفت دارد (ص۱۳۱-۱۳۴).
موضوعات مختلف خوانندگی زن
نویسنده پس از بررسی نظر فقها درباره حرمت ذاتی غنا، به موضوعات مرتبط با خوانندگی زنان مثل کسب درآمد از خوانندگی، حرامبودن همکاری با خوانندگان، فاسق دانستن آنها، کبیره بودن گناه خوانندگی و ممنوعیت حضور در مجالس خوانندگی میپردازد (ص۱۳۵-۱۵۱).
تکخوانی غنایی زن
در بخش مربوط به تکخوانی زن که به صورت غنایی باشد، نویسنده تکخوانی زن برای شوهر، سایر محارم، تکخوانی در مجالس زنانه و تکخوانی در مجالس مختلط را از هم تفکیک کرده است (ص۱۵۱). به گزارش نویسنده سید هبةالله شهرستانی غنای زن برای شوهر را جایز میداند. ولی صورتهای دیگر به دلیل حرمت غنا از سوی اکثر فقیهان تحریم شده است. هر چند عدهای غناخوانی زن برای زنان یا محارم را در عروسی جایز دانستهاند (ص۱۵۱-۱۵۹).
جمعخوانی زنان
در مجالس زنانه، به ویژه در مراسم عروسی، بر اساس روایات ابیبصیر، جمعخوانی مجاز است. همچنین، طبق نظر فقهای معاصر، در مجالس غیرعروسی، این عمل در صورتی که از نوع غنای محرم (صوت مرجّع مطرب لهوی) نباشد و با محرمات دیگر همراه نشود، جایز است (ص۱۵۹-۱۶۲).
اما در مجالس مختلط، بر اساس روایت ابیبصیر، اگر خوانندگی به صورت غیرغنایی باشد و با حرام دیگری همراه نباشد، مجاز است. نویسنده همچنین نظرات چند تن از فقهای معاصر را در این زمینه ذکر میکند (ص۱۶۲-۱۶۳).
خوانندگی بدون مستمع و حرمت در تغییر صدا
خوانندگی بدون شنوندگان هم اگر خواننده شرایط غنای محرم را داشته باشد، بر اساس نظر بسیاری از فقیهان، حرام است (ص۱۶۴-۱۶۵). نویسنده تأکید میکند که ملاک حرمت خوانندگی محرم (صوت مُرَجّع مطرب لهوی) است و تغییر صدا تأثیری در حکم ندارد. هر صدایی که شرایط غنا را داشته باشد، مشمول آیات و روایات حرمت غنا است، چه توسط زن باشد و چه مرد. همچنین، نویسنده استفتائات مطرح شده از مراجع تقلید را در این زمینه ذکر کرده است (ص۱۶۵-۱۶۷).
استثنائات حرمت خوانندگی زن
نویسنده در بخش استثنائات حرمت خوانندگی درباره حکم قرائت قرآن، مرثیهخوانی، غنا در جشنها، غنا در زفاف و حداء بحث کرده نظرات فقیهان را به همراه دلایل ایشان گزارش کرده است. او همچنین به دیدگاه برخی فقها مانند شیخ انصاری اشاره میکند که غنا را حتی در عروسی به طور مطلق حرام میدانند و هیچ استثنایی را نپذیرفتهاند (ص۲۳۰-۲۳۴)
قرائت قرآن
نویسنده برای جواز غنا در قرائت قرآن، سه دسته روایت معرفی میکند؛ پنج روایت برای جواز خواندن قرآن با غنا (ص۱۷۰-۱۸۰)، سه روایت برای مدح صوت نیکو، و دو روایت برای مدح قرائت قرآن با صوت حزین. در ادامه، نویسنده عبارات تعدادی از فقها را بیان میکند که در حرمت غنا فرقی بین قرائت قرآن و غیر قرآن نمیگذارند و خود نیز معتقد است که روایات مذکور فقط قرائت قرآن با صوت حزین را جایز میداند و جواز غنا ثابت نمیشود (ص۱۸۱-۱۹۲).
مرثیهخوانی غنایی
نویسنده موضوع جواز مرثیهخوانی برای اهلبیت با حالت غنا را نیز مطرح کرده است. نویسنده در این بحث هفت دلیل مطرحشده را ذکر میکند و نتیجه میگیرد که تمامی دلایل جواز غنا در مرثیهها ناتمام بوده و غنا در مرثیه همانند غنا در غیر آن به حرمت اولیهاش باقی است.
نویسنده با بررسی تعارضات موجود در روایات مرتبط با نوحهگری، چنین جمعبندی میکند که منظور از روایات جواز نوحهگری، شرایطی است که در آن نوحهخوان سخن باطل نگوید، به حد غنا نرسد و صدای زن توسط افراد نامحرم شنیده نشود. به گفته نویسنده نوحهگری از مفهوم غنا بهطور تخصصی خارج است، چرا که عرف و اهل لغت میان این دو تفاوت قائل هستند (ص۱۹۳-۲۰۶).
مراسم زفاف
نویسنده با اشاره به نظر ۳۵ فقیه متقدم و معاصر از جمله شیخ طوسی، علامه حلی، خویی، بهجت و خامنهای، اظهار میدارد که اکثر فقها به حلیت غنای زن در زفاف عروس معتقدند (ص۲۱۲-۲۲۰). البته فقیهان درباره گستره زمانی این حلیت اختلاف دارند و برخی آن را شامل همه مراسمی میدانند که به عنوان عروسی برگزار میشود. نویسنده اشاره میکند که فقها با استناد به روایتی از ابابصیر از امام صادق(ع) خوانندگی زن در مراسم زفاف را تحت شرایط خاصی مانند عدم حضور مردان، عدم شنیدن صدای زن توسط افراد بیگانه، و دائمی بودن ازدواج جایز دانستهاند (ص۲۲۱-۲۲۶).