پرش به محتوا

بررسی فقهی فلسفه‌ورزی و فلسفه‌آموزی (کتاب)

از دانشنامه فقه معاصر
بررسی فقهی فلسفه‌ورزی و فلسفه‌آموزی
اطلاعات کتاب
نویسندهعلیرضا اعرافی
موضوعحکم فقهی آموزش فلسفه
سبکاجتهادی
زبانفارسی
به کوششسید نقی موسوی
تعداد صفحات۲۴۸
قطعرقعی
اطلاعات نشر
ناشرمؤسسه فرهنگی اشراق و عرفان
محل نشرقم
تاریخ نشر۱۳۹۱ش
نوبت چاپاول
شمارگان۱۵۰۰
  • چکیده

بررسی فقهی فلسفه‌ورزی و فلسفه‌آموزی تقریرات درس خارج فقه علیرضا اعرافی است که به بررسی حکم شرعی و فقهیِ پرداختن به فلسفه می‌پردازد. این کتاب با رویکردی اجتهادی، یکی از پرچالش‌ترین مباحث تاریخ اندیشه اسلامی را بررسی می‌کند، و تلاش دارد با تفکیک میان «روش عقلانی و اندیشه‌ورزی» از «مکاتب خاص فلسفی»، به پرسش جواز یا حرمت فلسفه‌ورزی پاسخ دهد.

نویسنده در این اثر، ضمن بررسی ادله مخالفان و موافقان، در نهایت از جواز و حتی رجحان و برتریِ اصلِ اندیشه‌ورزی عقلی و نظری دفاع می‌کند، اما تصریح می‌کند که این دفاع به معنای تأیید مطلق تمام مکاتب فلسفی نیست.

ساختار کتاب علاوه بر شرح تفصیلی پیشینه پژوهش و برشمردن جریان‌های مخالف و موافق با فلسفه در جهان اسلام، شامل دو فصل درباره ادله ممنوعیت، و از سوی دیگر دلایل رجحان تأملات عقلانی، فلسفه‌ورزی و فلسفه‌آموزی است و در نهایت، حاوی پیوست تحلیلی درباره جریان‌های فلسفه‌ستیز در تاریخ اندیشه غرب و مسیحیت است.

معرفی اجمالی و ساختار

کتاب بررسی فقهی فلسفه‌ورزی و فلسفه‌آموزی، حاصل تحقیق و تقریر سید نقی موسوی از جلسات درس خارج علیرضا اعرافی است که ابتدا به اجمال در مباحث فقه تربیتی مطرح شده و سپس به صورت مستقل بسط یافته است. چنانکه نویسنده در پیشگفتار اشاره می‌کند، مسئله موافقت و مخالفت با فلسفه، کلام و عرفان، سابقه‌ای طولانی در تاریخ اسلام دارد و این مباحثات فکری، گاه به منازعات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نیز کشیده شده است (ص۱۱). وجه تمایز این اثر، پرداختن به این مسئله تاریخی با رویکرد فقهی و اجتهادی است؛ در حالی که عموماً از منظر معرفت‌شناسی به آن نگریسته شده است (ص۱۲).

این کتاب در پی آن است تا بر اساس مبانی فقهی، حکمِ پرداختن به تأملات عقلانی و فلسفی را روشن سازد (ص۲۱). نویسنده تأکید دارد که هدف، دفاع از اصل و اساسِ اندیشه‌ورزی عقلی و روش نظری است، نه تعصب‌ورزی درباره مکاتب فلسفی خاص (ص۲۳). در واقع، از دیدگاه او، کمالِ روش عقلانی در رهایی از تعصبات به ظاهر فلسفی است (ص۲۴). همچنین، این اثر بر غنای متون دینی (کتاب و سنت) و اشتمال آنها بر معارف والای عقلی و نظری تأکید دارد؛ هر چند اذعان می‌کند که همه معارف بلند دینی لزوماً با شیوه عقلانی متعارف قابل تطبیق نیستند (ص۱۲).

ساختار

این کتاب در یک مقدمه، سه فصل اصلی و یک پیوست تنظیم شده است:

فصل اول
کلیات پژوهش (ص۱۵-۷۰)): این فصل به مباحث مقدماتی مانند «مفهوم‌شناسی» و «بیان مسئله و پیشینه پژوهش» اختصاص دارد و چارچوب بحث را مشخص می‌کند.
فصل دوم
ادله ممنوعیت تأملات عقلانی، فلسفه‌ورزی و فلسفه‌آموزی (ص۷۱-۱۴۸): در این فصل، استدلال‌های مخالفان فلسفه در دو بخش «ادله عامه» و «ادله خاصه» دسته‌بندی و مورد بررسی قرار می‌گیرد.
فصل سوم
ادله رجحان تأملات عقلانی، فلسفه‌ورزی و فلسفه‌آموزی (ص۱۴۹-۱۹۶): این فصل به صورت متقارن با فصل قبل، به ادله موافقان و قائلان به برتری و جواز فلسفه می‌پردازد و این ادله را در دو دسته «ادله عامه» و «ادله خاصه» تحلیل می‌کند.
پیوست
نگاهی به مخالفت با فلسفه‌ورزی در اندیشه غرب (ص۱۹۷-۲۲۲): این فصل به جریان‌های مخالف با فلسفه در اندیشه غرب و مسیحیت می‌پردازد؛ از جمله شک‌گرایی و سوفیسم، کلام مسیحی، تجربه‌گرایی در فلسفه، و عرفان‌های سکولار.

رویکرد و مبانی نویسنده

علیرضا اعرافی در پیشگفتار کتاب، اصول و مبانی رویکرد فقهی و اجتهادی خود را تبیین می‌کند که بر سه پایه اصلی استوار است:

  1. رویکرد فقهی و اجتهادی: ویژگی این اثر، نگاه فقهی به مسئله فلسفه است. نویسنده نمی‌خواهد صرفاً از منظر کلامی یا معرفت‌شناختی به اعتبار یا عدم اعتبار تأملات عقلی بپردازد، بلکه هدف اصلی او استنباط حکم شرعیِ (جواز، حرمت، وجوب یا استحباب) «فلسفه‌ورزی» و «فلسفه‌آموزی» است (ص۱۲)؛ گرچه در این مسیر، مباحث معرفت‌شناسی نیز نقش مهمی ایفا می‌کند و به همین دلیل، گاهی به اختصار به آنها نیز پرداخته شده است (ص۱۲).
  2. دفاع از «روش» نه «مکتب»: نویسنده به صراحت مرز میان دفاع از «اصل اندیشه‌ورزی نظری و عقلی» و «حمایت از مکاتب خاص فلسفی» را مشخص می‌کند (ص۱۲)، و تصریح می‌کند که این کتاب از ارزش بنیادی، جواز و حتی رجحان فقهیِ فعالیت فکری و عقلی دفاع می‌کند، اما به هیچ مکتب فلسفی خاصی تعصب نمی‌ورزد. این تفکیک، به کتاب اجازه می‌دهد تا بدون ورود به نزاع‌های تاریخی میان فلاسفه مشاء، اشراق یا حکمت متعالیه، به بررسی حکمِ اصلِ فلسفه‌ورزی بپردازد.
  3. تأکید بر غنای معرفتی متون دینی: نویسنده بر آن است که کتاب و سنت، خود سرشار از معارف بلند عقلی و نظری است (ص۱۲) که از یک سو جایگاه والای عقل در نظام معرفتی اسلام را نشان می‌دهد، و از سوی دیگر، این نکته را یادآور می‌شود که همه معارف دینی را نمی‌توان در قالب شیوه عقلانی متعارف و مصطلح گنجاند. این نگاه، ضمن دفاع از عقلانیت، از تحویل‌گرایی و تقلیل معارف وحیانی به براهین فلسفی صرف، پرهیز می‌کند.

دلایل ممنوعیت

نویسنده در فصل دوم، به تحلیل و نقد استدلال‌های کسانی می‌پردازد که فلسفه‌ورزی و فلسفه‌آموزی را ممنوع یا حرام می‌دانند:

قواعد عامه

نویسنده از مجموع ادله مخالفان فلسفه‌ورزی، پنج قاعده عمومی استخراج کرده است که عبارتند از:

  1. حرمت انجام کار لغو: مخالفان فلسفه‌ورزی و فلسفه‌آموزی با مفروض گرفتن لغویت این اعمال، کبرای حرمت انجام کار لغو را در این موضوع به اثبات می‌رسانند و نتیجه می‌گیرند که تفلسف ممنوع است (ص۷۳). نویسنده ابتدا صغرای بحث را رد می‌کند و بیان می‌کند که فلسفه‌ورزی و فلسفه‌آموزی مصداق عمل لغو نیست (ص۷۶-۷۸)، سپس به نقد کبرای این استدلال نیز می‌پردازد و بیان می‌دارد که کار نه مطلقاً حرام، بلکه تنها در موارد معینی حرام است (ص۷۸).
  2. حرمت اشتغال به علم غیرنافع و تحصیل آن: مخالفان، مانند قاعده اول، با اثبات کبرای حرمت اشتغال به علم غیرنافع و تحصیل آن، فلسفه را علم نافع می‌انگارند و نتیجه می‌گیرند که تحصیل آن حرام است (ص۷۹). نویسنده کبرای این قیاس را باطل اعلام می‌کند (ص۷۹)، و سپس به بررسی صغروی ادعای مخالفان می‌پردازد و اثبات می‌کند که آنچه غیرنافع است برخی عوارض مباحث فلسفی است، نه اصل مباحث فلسفی (ص۸۰-۸۹).
  3. حرمت یادگیری علوم گمراه‌کننده: مخالفان با مفروض گرفتن کبرای حرمت یادگیری علوم ضلال، فلسفه را جزء علوم ضاله معرفی می‌کنند و حکم به حرمت یادگیری آن می‌دهند (ص۹۰-۹۱). نویسنده در پاسخ، با باز کردن بحثی تحت‌عنوان «تعارض عقل و دین» و مراجعه به آراء فلاسفه نشان می‌دهد که دین و عقل نه‌تنها تعارضی با هم ندارند، بلکه بر هم منطبق‌اند (ص۹۲-۹۹).
  4. حرمت اخذ علوم از غیر اهل‌بیت: مخالفان بیان می‌دارند که اخذ هر علمی از غیر اهل‌بیت(ع) حرام است (ص۱۰۰-۱۰۱). نویسنده در پاسخ در کبرای بحث، یعنی حرمت اخذ علم از غیر اهل‌بیت، خدشه وارد می‌کند (ص۱۰۴) و با تحلیل روایات مانعه و مجوزه اهل‌بیت(ع) پیرامون علم‌آموزی از طریق غیر اهل‌بیت(ع)، آنها را مطلق و مقید ارزیابی می‌کند (ص۱۲۰).
  5. حرمت ضرر و ضرار: مخالفان معتقدند که چون فلسفه ضرر ذهنی، جسمی و روانی دارد، پس طبق قاعده لاضرر فراگیری‌اش حرام است (ص۱۲۲). وی در صغرای این بحث خدشه می‌کند و ادعای مضر بودن مطلق فلسفه را مردود می‌داند (ص۱۲۳).

روایات

نویسنده روایات مؤید نظر مخالفان را در دو دسته تقسیم می‌کند:

  1. روایات نهی از فلسفه، روش تعقلی و هر نوع تأمل عقلانی: نویسنده با بررسی سندی و دلالی این روایات هم در اسناد آنها خدشه می‌کند (ص۱۲۸) و هم دلالت آنها را بر مطلق فلسفه‌ورزی و تأمل عقلی نادرست می‌داند (ص۱۲۸).
  2. روایات نهی‌کننده از تفکر در موضوعات خاص: نویسنده این روایات را همان تأکید روایات دسته اول می‌داند (ص۱۳۵)، و بر آن است که این روایات دلالتی بر مدعای آنان ندارد (ص۱۳۵).

شهرت مخالفت با فلسفه بین اصحاب

مخالفان فلسفه‌ورزی و فلسفه‌آموزی معتقدند علمای شیعه عمدتاً با فلاسفه و فلسفه مخالف بوده‌اند (ص۱۳۷). نویسنده اولاً این مخالفت‌ها را با مکاتب فلسفی می‌داند و نه مطلق فلسفه و تأملات عقلانی (ص۱۳۸)، و ثانیاً اصل شهرت را نمی‌پذیرد و مؤیداتی بر اینکه فلسفه مورد توجه برخی اصحاب بوده ارائه می‌دهد (ص۱۳۸-۱۴۲).

دلایل رجحان فلسفه‌ورزی

نویسنده، در فصل سوم، به ارائه و تبیین ادله‌ای می‌پردازد که بر جواز، استحباب یا حتی وجوب تأملات عقلانی و فلسفی دلالت دارد.

قواعد عامه

نویسنده، برای اثبات عدم حرمت فلسفه‌ورزی و رجحان آن، به سه قاعده عمومی اشاره می‌کند:

  1. اطلاقات رجحان آموزش علوم: نویسنده بیان می‌کند که بنابر اطلاقات نصوص، مطلق تعلم علم مستحب است و این اطلاقات شامل فلسفه‌آموزی و فلسفه‌ورزی نیز می‌شود (ص۱۵۲).
  2. وجوب مقدمه واجب: نویسنده بر آن است که چون فراگیری اعتقادات به شیوه استدلالی واجب است، و چون برای تحقق این مهم فلسفه بسیار کارساز و مفید است، پس به حکم وجوب مقدمهٔ واجب، فراگیری آن می‌تواند وجوب داشته باشد (ص۱۵۳).
  3. نقش فلسفه در فهم عمیق، تبیین و دفاع از دین: نویسنده با بیان اینکه دفاع از دین و تبیین آن واجب است (ص۱۶۲)، بیان می‌دارد که تأملات عقلانی و فلسفه‌ورزی، نقش مهمی در فهم عمیق دین، و در نتیجه تبیین و دفاع از دین دارند. بنابراین نتیجه می‌گیرد که فلسفه‌ورزی از باب مقدمه واجب برای وجوب دفاع از دین و تبیین آن می‌تواند واجب باشد (ص۱۶۳).

ادله خاصه

نویسنده پس از بیان قواعد عمومی، به برخی دلایل خاص نیز اشاره می‌کند:

  1. قرآن: نویسنده معتقد است که دعوت قرآن به تفکر و تعقل (ص۱۷۱) و کاربرد ساختارهای قیاسی و روش‌های برهانی در قرآن (ص۱۷۳-۱۷۵) نشان‌دهنده ترجیح فلسفه‌آموزی و فلسفه‌ورزی از دیدگاه شریعت اسلام است.
  2. سنت: نویسنده با نقل روایاتی در این زمینه همچون روایات دعوت‌کننده به تفکر و تعقل (ص۱۷۷)، روایات دال بر ضرورت شناخت آغاز و انجام زندگی (ص۱۷۹)، داوری‌های فلسفی در روایات (ص۱۸۱)، تمجید روایات از برخی فلاسفه (ص۱۸۴-۱۸۵) و سیره معصومان (ص۱۸۶-۱۸۷) به اثبات ترجیح فلسفه‌ورزی و فلسفه‌آموزی از دیدگاه اهل‌بیت می‌پردازد.