پرش به محتوا

فقه امداد و نجات: مبانی و چالش‌ها (کتاب)

از دانشنامه فقه معاصر
نویسنده: علی محمدی
فقه امداد و نجات مبانی و چالش‌ها
اطلاعات کتاب
نویسندهمحمدرضا علی‌زاده مقدم
موضوعکتاب‌های فقه پزشکی
سبکاستدلالی
زبانفارسی
تعداد جلد۱
تعداد صفحات۲۴۸
اطلاعات نشر
ناشرحوزه علمیه خراسان
محل نشرمشهد
تاریخ نشر۱۴۰۲ش
  • چکیده

فقه امداد و نجات، مبانی و چالش‌ها پژوهشی درباره مبانی فقهی، چالش‌ها و احکام ضمان در حوزه امداد و نجات، اثر محمدرضا علی‌زاده مقدم است. نویسنده با استناد به آیات قرآن کریم و روایات، وجوب حفظ جان خود و دیگران را دارای بالاترین اهمیت در اسلام می‌داند و اینکه بر دیگر واجبات مقدم شده است. او در چالش‌های فقهی امداد و نجات با استناد به قاعده لاضرر قائل به جواز ترک نجات جان انسان‌ها در موقعیت‌های پرخطر شده است؛ البته در اپیدمی‌ها، وظیفه نجاتگران مجهز را محرز می‌داند. همچنین، مداخله اضطراری مانند لمس نامحرم در شرایط ضروری را مجاز شمرده و نجات مسلمان و اهل ذمه را واجب، اما کافر حربی و مرتد را خارج از این حکم می‌داند. نویسنده بر لزوم اولویت‌بندی در نجات جان انسان‌ها بر اساس شدت آسیب، احتمال نجات و ارزش افراد و ضرورت دخالت متخصصان تأکید دارد.

نگارنده در بحث ابعاد حقوقی و احکام ضمان در عملیات امداد و نجات، با استناد به قاعده احسان، نجاتگران نیکوکار را از ضمان خسارت مبرا می‌داند، مگر در صورت افراط یا تفریط. وی همچنین تصریح می‌کند که ترک نجات نفس محترمه، هرچند گناهی بزرگ است، اما موجب ضمان مالی نمی‌شود. در بحث انتشار تصاویر مصدومان نیز تأکید شده که در صورت عدم هتک حرمت و عدم منع قانونی، بلامانع است.

معرفی اجمالی و ساختار

کتاب «فقه امداد و نجات، مبانی و چالش‌ها»، به نویسندگی محمدرضا علی‌زاده مقدم در ۲۴۸ صفحه توسط انتشارات حوزه علمیه خراسان در سال ۱۴۰۱ شمسی به چاپ رسیده است. کتاب حاضر که برگرفته از رساله علمی سطح چهار نویسنده است با رویکرد فقهی-اجتهادی مباحث مرتبط با مسئله امداد و نجات تحلیل می‌کند. این کتاب تقریظ آیت الله جعفر سبحانی را نیز در پی داشته است.

نویسنده کتاب تلاش کرده است تا پوشش نسبتا کاملی از مسائل مستحدثه در حوزه امداد و نجات مانند اپیدمی‌ها، نجات غیرهمجنس، و انتشار تصاویر مصدومان ارائه دهد. از نکات مورد توجه در این کتاب، ارائه راهکارهای فقهی درباره چالش‌های عملیاتی در حوزه امداد و نجات است. نویسنده در تدوین کتاب، استناد نظام‌مندی به منابع دینی مانند آیات، روایات و قواعد فقهی داشته تا بتواند چارچوبی متقن برای استنباط احکام حوزه امداد و نجات ایجاد کند. علی‌رغم تلاش مؤلف برای پوشش کامل مسائل حوزه امداد و نجات، به نظر می‌رسد در برخی بخش‌ها مانند نجات دیگران دچار کاستی شده است. همچنین به مبانی حقوق بشری در تحلیل مسائل مرتبط با نجات غیرمسلمانان کم توجهی شده و اینکه در بیان معیارهای دقیق و عینی در مواردی مانند شرایط اضطرار یا حدود مداخله غیر متخصصان دارای ابهام است.

ساختار

کتاب «فقه امداد و نجات، مبانی و چالش‌ها» در سه بخش تنظیم شده است:

  • بخش اول ذیل عنوان «مفاهیم و مبانی امداد و نجات» به مباحثی مانند مفهوم‌شناسی (ص۲۱)، اهمیت و پیشینه عملیات امداد و نجات (ص۳۵) و وجوب امداد و نجات انسان‌ها (ص۴۶) می‌پردازد.
  • بخش دوم کتاب با عنوان «چالش‌های تزاحم در امداد و نجات و راهکار‌های فقهی» شامل بررسی سه چالش نجات در موقعیت پرمخاطره (ص۶۹)، نجات و درمان در اپیدمی بیماری‌ها (ص۸۷)، و قلمرو مداخله در امداد و نجات (ص۹۹) است.
  • بخش سوم کتاب نیز با عنوان «چالش‌های ضمان در عملیات امداد و نجات» در دو فصل به چالش ضمان خسارت‌های مالی و انسانی (ص۱۵۱) و چالش ضمان موارد خاص (ص۱۹۹) پرداخته است.

مفاهیم و مبانی امداد و نجات

نویسنده ابتدا به بررسی مفهومی واژگان کلیدی چون «امداد»، «نجات»، «انقاذ»، «مصدوم»، «مجروح»، «بیمار»، «حادثه»، «سانحه» و «مخاطره» می‌پرازد تا محل بحث خود را مشخص کرده باشد و خواننده را با تعاریف این اصطلاحات آشنا سازد (ص۲۱-۳۴). به گفته او امداد به معنای یاری رساندن به دیگران به صورت دائمی و مستمر است و بر مجموعه کمک‌های اضطراری به آسیب‌دیدگان سوانح اطلاق می‌شود (ص۲۲-۲۳). او نجات را نیز به معنای مجموعه فعالیت‌هایی می‌داند که با هدف رهاسازی مصدومان و افراد گرفتار در محل حادثه انجام می‌گیرد (ص۲۵).

نویسنده تأکید می‌کند که حفظ و نجات جان خود و دیگران در تعابیر قرآن کریم، روایات معصومان(ع) و دیدگاه‌های فقهاء مورد تصریح ویژه قرار گرفته است. چنان‌که در روایت ابان بن تغلب از امام صادق(ع)، به نقل از حضرت مسیح(ع) آمده است: «کسی که زخم مجروحی را درمان نکند، در حالی که توان آن را دارد، شریک کسی است که آن فرد را زخمی کرده است» (ص۳۷-۳۸).

از نهادهای رسمی امداد و نجات که نویسنده به آن اشاره کرده، نهضت بین‌المللی صلیب سرخ و هلال احمر است؛ بزرگ‌ترین شبکه بشردوستانه جهان که با رعایت بی‌طرفی و بی‌غرضی، از قربانیان حوادث و مخاصمات مسلحانه حمایت و حفاظت می‌کند. این نهضت بر هفت اصل بنیادین استوار است: انسانیت، بی‌غرضی، بی‌طرفی، عدم وابستگی، خدمات داوطلبانه، یگانگی و جهان‌شمولی (ص۴۱-۴۳).

وجوب حفظ جان خود و دیگران

نویسنده با استناد به آیاتی مانند آیه ۲۹ سوره نساء «وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» و آیه ۱۹۵ سوره بقره «وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ» بر وجوب حفظ جان تأکید می‌کند و معتقد است فقیهان نیز تردیدی در این وجوب ندارند. او همچنین، روایات متعدد درباره حرمت خودکشی را نیز موید وجوب حفظ جان می‌داند. از جمله، روایت ابوولّاد حنّاط از امام صادق(ع) نقل شده است که «فردی که خودکشی کند، تا ابد در آتش دوزخ خواهد ماند» (ص۴۶-۴۷).

به نظر مولف کتاب، آیه ۳۲ سوره مائده «مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا» تنها بر عظمت گناه قتل و فضیلت نجات جان انسان‌ها تأکید دارد و در مقام بیان وجوب و احکام آن نیست (ص۵۰-۵۱)؛ اما با توجه به سایر ادله، این مسئله مورد اتفاق فقیهان فریقین است که اگر کسی بتواند جان انسانی را از هلاکت نجات دهد ولی از انجام آن سر باز زند، مرتکب معصیت شده است (ص۵۵). همچنین، برخی روایات نشان می‌دهند که نجات جان دیگران بر مهم‌ترین مناسک واجب، همچون نماز و روزه، مقدم است و دلالت بر وجوب فوری نجات افراد دارد (ص۵۵-۵۸).

چالش‌های تزاحم در امداد و نجات و راهکارهای فقهی

نویسنده در بخش دوم کتاب به بررسی احکام فقهی موقعیت‌های چالشی در امداد و نجات می‌پردازد؛ شرایطی که نجاتگران را میان اقدام و ترک عملیات مردد می‌سازد. از جمله این چالش‌ها، خطر جانی نجاتگر در موقعیت‌های پرمخاطره (ص۶۱) و تقابل دو تکلیف امدادی، مانند زمانی که تنها امکان نجات یکی از چند فرد در حال غرق شدن وجود دارد (ص۶۴). این بخش شامل سه فصل است: ۱. چالش نجات در موقعیت‌های پرمخاطره ۲. چالش نجات و درمان در اپیدمی بیماری‌ها ۳. چالش قلمرو مداخله در امداد و نجات.

چالش نجات در موقعیت پرمخاطره

نگارنده، بر اساس ادله احسان (ص۶۹) و فضیلت ایثار که در آیه ۹ سوره حشر به آن اشاره شده (ص۷۱)، نجاتگری در هر شرایطی، حتی موقعیت‌های پرخطر را امری پسندیده و مستحب می‌داند؛ اما معتقد است که این ادله به‌تنهایی وجوب آن را اثبات نمی‌کند (ص۷۳). با این حال، از آنجا که نجات جان انسان بر همه واجبات مقدم است و فقیهان بر حرمت ترک نجات مسلمان از هلاکت تصریح دارند، وجوب نجات در موارد کم‌خطر، قطعی و مسلم است (ص۷۶). نویسنده یکی از دلایل ترک امداد و نجات در موقعیت‌های پرمخاطره را قاعده لاضرر می‌داند؛ بر اساس این حدیث، نجاتگر ملزم نیست برای حفظ دیگری، خود را در معرض آسیب جدی قرار دهد و بنابراین حرمت ترک نجات در چنین شرایطی منتفی است (ص۷۸).

در ادامه، نویسنده با استناد به احادیث مربوط به نهی از ضررهای جسمانی مانند وضو و روزه مضر یا مصرف خوراکی‌های مضر (صفحه ۷۹) و با الغای خصوصیت از این موارد نتیجه می‌گیرد که هر چیزی که آسیب قابل توجهی به انسان وارد کند، از سوی شارع منع شده است. از این رو، نجات و درمانگری در شرایط کم‌ضرر واجب است، مانند تحمل سرما در برف و یخبندان؛ اما در صورت آسیب جدی، تکلیف وجوبی ندارد. همچنین، در خطرات جدی مانند بیماری‌های مسری مرگ‌آور، نجاتگران تنها در صورت داشتن تجهیزات محافظتی مکلف به نجات هستند (ص۸۲-۸۳). نویسنده با استناد به آیه تهلکه، حرمت به خطر انداختن جان را از دیگر دلایل ترک امداد و نجات در شرایط پرمخاطره می‌داند (ص۸۳).

چالش نجات و درمان در اپیدمی بیماری‌ها

نگارنده در بررسی ادله مربوط به سرایت بیماری‌های واگیردار، به بررسی برخی روایات می‌پردازد؛ مانند احادیثی که در آن تعبیر لا عدوی وجود دارد و اصل سرایت را نفی می‌کنند (ص۸۷)، و یا در برخی دیگر که فرار از بیماری‌هایی مانند طاعون تقبیح شده است (ص۸۸). نویسنده معتقد است که احادیث لا عدوی تنها درباره بیماری خاص جرب بوده و در نفی کلی سرایت قابل استناد نیست (صفحه ۹۰). همچنین، روایات تقبیح فرار از طاعون، مختص رزمندگان مرزی است که نباید به بهانه شیوع بیماری از میدان جنگ خارج شوند، زیرا این کار سرزمین‌های اسلامی را در معرض خطر تسخیر قرار می‌دهد. در نهایت، نویسنده تصریح می‌کند که حفظ جان از خطرات، منافاتی با تسلیم در برابر مقدرات الهی ندارد؛ بلکه شارع انسان را از قرار گرفتن در معرض هلاکت نهی کرده است (ص۹۱-۹۲).

نویسنده بر این باور است که نجاتگران در بیماری‌های واگیردار، مانند کرونا، با دانش و تخصص خود به راه‌های ایمن آگاه‌اند. چنانچه از تجهیزات محافظتی برخوردار باشند، موظف‌اند به درمان و پرستاری بپردازند، زیرا صرف احتمال ابتلا یا بیم هلاکت پایین مانع از انجام وظیفه نمی‌شود. اما اگر فاقد ابزار محافظتی مانند لباس مخصوص و ماسک باشند و در معرض خطر جدی قرار گیرند، تکلیف وجوبی ندارند. اگرچه طبق تعهد سازمانی به عنوان الزام ثانوی حتی الامکان مقررات مربوطه (ترک یا ادامه عملیات) را باید رعایت کنند (ص۹۳-۹۴).

چالش قلمرو مداخله در امداد و نجات

نویسنده به بررسی دامنه مداخله نجاتگران در نجات و درمان نیز می‌پردازد (ص۹۹). یکی از چالش‌های مطرح شده نجات غیرهمجنس است؛ مثل جایی که زنی در حال غرق شدن است و فرد محرمی برای نجاتش نیست، یا در مواردی که برای نجات یا معالجه یک زن نامحرم چاره‌ای جز نگاه کردن و لمس بدن او وجود ندارد. به نظر نویسنده با توجه به آیات و روایات متعدد در این زمینه مانند آیه ۳ سوره مائده، نجات جان زن از غرق شدن و یا مواردی چون لمس و نگاه کردن به نامحرم برای معالجه از باب ضرورت مجاز است (ص۹۹-۱۰۲).

نگارنده در باب اینکه آیا در رهانیدن انسان‌ها از خطرات جانی فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان وجود دارد یا نه تصریح می‌کند، روایاتی که امدادرسانی و نجات را اختصاص به مسلمانان و مومنان می‌دانند (من رد عن قوم من المسلمین …) چون از باب وصف یا لقب‌اند نمی‌توانند مورد استناد باشند؛ زیرا در اصل مفهوم داشتن این گونه جملات اشکال وجود دارد. افزون بر این ممکن است چون معصوم در جامعه اسلامی حدیث می‌فرموده لفظ مسلم را به کار برده است (ص۱۰۸-۱۱۰).

نهایتا مولف کتاب نتیجه می‌گیرد با توجه به دلایل نقلی و غیرنقلی و کلمات فقیهان در کتب فقهی، قدر متیقن از وجوب حفظ نفس، شخص مسلمان است، اما حفظ نفس اشخاص غیر مسلمان مانند کافر ذمی و معاهد که احترام آن‌ها عارضی است ملحق به این حکم است. البته فقهای معاصر در جایی که نجات، اقتضای شغل فرد باشد مانند نیروهای هلال احمر و آتش نشانی و اورژانس حکم به وجوب نجات کافر ذمی نموده‌اند. درباره کافر حربی و مرتد و کسانی که شرع حکم به قتل آن‌ها داده است، این حکم جاری نیست زیرا آنها محرم الحفظ و مهدورالدم هستند. (ص۱۱۰).

لزوم اولویت گذاری برای نجات افراد

به باور نویسنده اگر نجاتگر برای نجات دو نفر بر سر دوراهی قرار بگیرد، باید بر اساس شاخص‌های زیر اولویت‌گذاری کند:

  1. خوف تلف و مراتب ضرر: طبق قاعده اضطرار و اصول تریاژ پزشکی، مصدومان باید بر اساس شدت آسیب در رتبه‌های قرمز، زرد، سبز و سیاه دسته‌بندی شوند و امدادرسانی به ترتیب انجام گیرد (ص۱۱۱-۱۱۴)
  2. احتمال نجات: اگر دو نفر در حال غرق شدن باشند، نجاتگر باید ابتدا فردی را که احتمال نجات بیشتری دارد، نجات دهد (ص۱۱۵)
  3. ارزش افراد: طبق منابع فقهی، نجات معصوم بر افراد عادی و نجات عالم بر فاسق مقدم است. همچنین نجات مسلمان بر کافر و خویشاوند بر غریبه ترجیح دارد (ص۱۱۷-۱۲۵)
  4. سن جنس و نوع: مطابق بنای عقلا، سالمندان، زنان و کودکان که آسیب‌پذیرترند، اولویت بیشتری در نجات دارند (ص۱۲۶).

چالش مداخله متخصص و غیرمتخصص

نویسنده کتاب معتقد است، در مخاطرات طبیعی و انسان‌ساخت، تنها افراد ماهر و متخصص مجاز به دخالت‌اند و افراد عادی و آموزش‌ندیده چنین حقی ندارند (ص۱۲۷). استدلال این امر بر آیه ۵۵ سوره یوسف استوار است «قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ»؛ جایی که دو واژه «حفیظ» و «علیم» بیانگر این نکته‌اند که به طور کلی هر کسی که شایستگی علمی و نیروی بدنی و تخصص و به طور کلی هرگونه ویژگی که آن مسئولیت خاص به آن نیاز دارد را نداشته باشد، نباید آن مسئولیت را پذیرفته و مداخله کند (ص۱۲۸-۱۳۰). افزون بر این، روایات مربوط به نکوهش فعالیت بدون علم، ضمان طبیب غیرمتخصص، کیفر طبیب جاهل و سیره عقلا در لزوم رجوع به افراد خبره، دیگر ادله‌ای هستند که همگی تأیید می‌کنند در شرایط بحرانی، تنها متخصصان و افراد ماهر باید مسئولیت نجات جان افراد را بر عهده بگیرند (ص۱۳۱-۱۳۴).

شرط اذن مصدوم در مداخله نجاتگران

نویسنده معتقد است با توجه به دلیل حرمت تصرف بدون اذن که عقلای عالم و دین اسلام نیز این قاعده را تصویب کرده‌اند کسی حق تصرف در جان دیگری را ندارد مگر با اذن او (ص۱۴۳). همچنین مطابق قاعده سلطنت، همان‌طور که انسان مسلط بر اموال خویش است به طریق اولی بر نفس و جسم خود هم مسلط خواهد بود و لذا هیچکس حق تصرف در جسم او را ندارد، مگر این‌که به نیابت و رضایت از او و با قرار گرفتن در جایگاه او بتواند اقدام کند (ص۱۴۵-۱۴۶)؛ اما در برخی موارد اضطراری اذن مصدوم یا بیمار استثنا شده است، مثل جایی که شخصی اقدام به خودکشی کرده است و حاضر به نجات خود نیست و یا شخصی در یک اقدام اعتراض‌آمیز اعتصاب غذا کرده است و یا این‌که شخصی در منطقه بمب گذاری شده یا مسیر سیل قرار گرفته و مکان را تخلیه نمی‌کند؛ همچنین در فوریت‌های امدادی و پزشکی مثل بیهوش بودن و در دسترس نبودن ولی بیمار و یا اختلالات تنفسی شدید، خفگی‌ها و غیره که مجال برای اخذ رضایت وجود ندارد می‌توان بدون کسب اجازه اقدام کرد (ص۱۴۶-۱۴۷).

چالش‌های ضمان در عملیات امداد و نجات

در بخش سوم کتاب، نویسنده با نگاهی فقهی به مفهوم ضمان در عملیات امداد و نجات، ابعاد حقوقی و شرعی آن را بررسی کرده است. او شرایطی را تحلیل می‌کند که امدادگران ممکن است در قبال خسارت‌های وارد شده مسئول شناخته شوند و با تکیه بر اصول فقهی، حدود و جوانب این مسئولیت را تبیین می‌کند. این بخش در دو فصل تنظیم شده است: ۱. چالش ضمان خسارت‌های مالی و انسانی ۲. چالش ضمان موارد خاص (ص۱۵۰).

چالش ضمان خسارت‌های مالی و انسانی

نویسنده معتقد است با توجه به قاعده اتلاف، امدادرسانان و نجاتگران نسبت به خسارت‌های مالی که در حین عملیات امداد و نجات وارد می‌کنند ضامن هستند، مثل جایی که نجاتگر برای نجات شخص مجبور می‌شود دیوار خانه او را خراب کند، یا این‌که در ماشین او را برش بزند (ص۱۵۳-۱۵۹). اما با توجه به مسقطات ضمان قهری و به طور ویژه حاکم بودن قاعده احسان که عمده‌ترین مدرک آن آیه ۹۱ سوره توبه است، نجاتگران از جبران خسارت‌هایی که در حین عملیات امداد و نجات و به منظور خدمت و نیکوکاری به دیگران وارد ساخته‌اند مبرا هستند؛ چنانچه عقل و بنای عقلاء نیز مواخذه شخصی را که عمل او با قصد نیکوکاری منجر به زیان دیگری شده است را قبیح می‌داند و آیه ۶۰ سوره الرحمن به همین نظر عقلا اشاره دارد (ص۱۶۰-۱۶۳). البته چنانچه اقدام نجاتگران از مصادیق تعدی و تفریط یا از باب اقدام غیر متخصص به شمار آید ضامن خسارات وارده هستند و باید آن را جبران کنند (ص۱۶۹).

مولف کتاب بر این باور است که در موارد خسارت‌های انسانی مانند شکستن دنده‌های بیمار حین احیای قلبی یا لزوم قطع عضوی از بدن برای نجات (ص۱۸۴)، مسئولیت نجاتگر یا طبیب به رعایت اصول امداد و نجات بستگی دارد. اگر فرد در کار خود افراط یا تفریط کند یا قوانین و اصول امداد را رعایت نکند، طبق اصل اولیه ضمان در نفوس و قاعده اتلاف، ضامن خواهد بود، و عنوان محسن بر فرد مقصر صدق نمی‌کند (ص۱۸۷-۱۹۲)

ضمان تارک نجات نفس محترمه

به نظر نویسنده، اتلاف یا بالمباشره است یا بالتسبیب و در ترک نجات هر دو منتفی است. لذا نمی‌توان حکم به ضمان تارک نجات نمود، بنابراین حفظ نکردن شخصی از آفات و بلایا از قبیل نجات ندادن غریق و خاموش نکردن حریق جز اسباب ضمان نیست؛ اگرچه گناه بزرگی بر آن مترتب می‌شود (ص۱۹۸).

چالش ضمان موارد خاص

نویسنده در فصل دوم از بخش سوم کتاب به ضمان موارد خاص می‌پردازد که از جمله آن ضمان اقدام غیرمتخصص است، لذا چنانچه امدادگر و یا طبیبی غیر ماهر و کم اطلاع نسبت به دانش امدادگری و پزشکی، مریض یا مصدومی را معالجه کند و او بمیرد با توجه به روایات و عدم اذن بیمار به غیر متخصص او ضامن خواهد بود (ص۱۹۹-۲۰۴).

مورد خاص دیگر که نویسنده به آن اشاره می‌کند زمانی است که حادثه‌ای اتفاق می‌افتد و به جهت عدم آموزش عمومی و عدم توسعه و انتشار اطلاعات فنون امداد و نجات و کمک‌های اولیه از طرف حکومت، شخصی کشته شود؛ در این حالت حکومت موظف است دیه آن شخص را از بیت‌المال پرداخت کند. نگارنده معتقد است این مطلب از تنقیح مناط روایاتی که می‌گویند «خون انسان مسلمان باطل نمی‌شود» استنباط می‌شود (ص۲۰۴-۲۰۵). ضمان شکست عملیات نجات مورد دیگری است که در این فصل به آن اشاره می‌شود (ص۲۰۶).

انتشار تصاویر مصدومان و مجروحان

مولف کتاب بیان می‌کند که برخی معتقدند انتشار تصاویر مصدومان ضروری است. مهم‌ترین دلیل این دیدگاه، تأثیر مشاهده آسیب‌دیدگان در ترغیب مسلمانان و غیرمسلمانان به یاری‌رسانی و مساعدت است. افزون بر این، ضرورت شناسایی مجروحان و مصدومان نیز از جمله مواردی است که لزوم انتشار این تصاویر را توجیه می‌کند (ص۲۱۰-۲۱۳). در مقابل، گروهی بر این باورند که انتشار تصاویر مصدومان، ناقض کرامت انسانی است و نشر بدون رضایت، ممنوع است. آن‌ها معتقدند انتشار این تصاویر موجب ارعاب و اذیت بینندگان می‌شود (ص۲۱۳-۲۱۶). اما نویسنده معتقد است اکثر ادله نهی از انتشار تصاویر، مربوط به موارد غیر علنی است، بنابراین در صورتی که هتک حرمت محسوب نشود و شخص مصدوم و قوانین نیز از انتشار آن منع نکرده باشند با رعایت کیفیت انتشار چون عدم برهنه بودن، نشر تصاویر بلامانع است (ص۲۱۷).