فقه تربیت جنسی (کتاب)

نویسنده: مهدی محمدی

فقه تربیت جنسی کتابی فارسی در حوزه فقه تربیتی با هدف بررسی مسائل و آموزش‌های مرتبط با غریزه جنسی انسان است. علی‌نقی فقیهی نویسنده کتاب، غریزه جنسی را یک امر انسانی و طبیعی می‌داند. به باور او بازگشت به اصل فطرت به‌عنوان مبنای تربیت و سلامت رفتاری، وجه مشترک همه مردان و زنان به شمار می‌آید. او منشاء مبانی تربیت فطرت و منشاء همه ارزش‌ها را عقل می‌داند که می‌تواند گرایش عاطفی به خدا و حتی همسر را ایجاد کند.

فقه تربیت جنسی
اطلاعات کتاب
نویسندهعلی‌نقی فقیهی
موضوعتربیت جنسی
زبانفارسی
اطلاعات نشر
ناشرمنهاج علم
محل نشرقم
تاریخ نشر۱۴۰۲ش
  • چکیده

به باور فقیهی در نگرش فقهی زن و مرد دارای فطرتی یکسان هستند، به همین دلیل آنها در مقابله با هنجارها و نابهنجارها رویکرد برابری دارند. از نظر وی نگرش کرامتی به همسر عامل مهمی در روابط زوجین است و از توانمندی‌های روان‌شناختی زوجین به حساب می‌آید. او عنوان می‌کند اسلام غریزه جنسی را از امور طیّب به شمار می‌آورد.

تربیت جنسی از نظر نویسنده هشت مبنا دارد، و هر مبنایی چندین اصل را نتیجه می‌دهد. طبیعی‌بودن نیاز جنسی، میل به محبت و فضیلت، فرزندخواهی و ضابطه‌مندی و نظم‌خواهی از مبانی تربیت جنسی هستند. چنان که رعایت دستور العمل‌های شرعی و اخلاقی در رابطه جنسی و نیز رفتارهای اخلاقی متقابل بین همسران و مشارکت در تربیت فرزندان از اصول تربیت جنسی به‌شمار می‌روند.

معرفی اجمالی و ساختار

کتاب فقه تربیت جنسی، کتابی در حوزه فقه تربیتی به قلم علی‌نقی فقیهی، عضو هیئت علمی دانشگاه قم است که در سال ۱۴۰۲ش توسط نشر منهاج علم و با همکاری دانشگاه جامع امام حسین(ع) به زبان فارسی به چاپ رسیده است. نویسنده انتخاب موضوع تربیت جنسی را به دلیل ابتلای زیاد جامعه امروز به آن دانسته است و اینکه فقه شیعه باید در این زمینه به آموزش وظائف شرعی مرتبط با ساحت جنسی مذکر و مؤنث و روابط حسنه و عاطفی آنها بپردازد تا زمینه رشد و تعالی انسان‌ها فراهم شود.

روش نویسنده آنچنان که از مقدمه کتاب بر می‌آید، استباط فقهی همه‌جانبه با توجه به مبانی فطری، اهداف، اصول و قواعد تربیتی بوده است. این کتاب محصول درس‌های مؤلف است که از سال ۱۳۹۹ش شروع شده است. استفاده و ارجاع فراوان به آیات قرآن و احادیث مربوط به زن و مرد از ویژگی‌های این کتاب است به‌گونه‌ای که در هر بخش به تعداد قابل توجهی حدیث استناد شده است. هر چند در هیچ موردی بحث سندی یا دلالتی مفصل انجام نشده است.

به گفته نویسنده، این کتاب به بحث‌های جدیدی اشاره کرده است؛ ازجمله: آمیخته بودن وظایف فقهی و تربیتی در ادبیات آموزشی معصومان(ع)، بیان مسائل زیربنایی فقه تربیت جنسی اعم از مبانی، اصول و اهداف و تشریح نگاه تربیتی معصومان(ع) به مسائل مرتبط با زوجین. در واقع کتاب فراتر از تربیت جنسی به روابط بین زوجین نیز پرداخته است و بخش زیادی از کتاب به همین مسئله اختصاص یافته و کتاب سرشار از توصیه‌های رفتاری و اخلاقی است.

ساختار

کتاب فقه تربیت جنسی در هفت فصل تنظیم شده است. فصل اول به مقدمات فقه تربیت جنسی می‌پردازد ازجمله تبیین برخی مفاهیم مانند تربیت، تربیت جنسی و رابطه آنها با فقه (ص۳۱-۸۷). فصل دوّم به بررسی ادبیات موجود در این زمینه اختصاص یافته است (ص۸۹-۹۹). در فصل سوم و چهارم به مبانی و اصول فقه تربیت جنسی پرداخته شده است. در این زمینه به یازده مبنا اشاره شده است؛ ازجمله اشتراک زنان و مردان در فطرت، کمال‌طلبی، آزادی‌خواهی، احساس کرامت، میل به لذت و گرایش به جنس مخالف (ص۱۰۴--۱۶۷).

فصل پنجم به تبیین مسئله عقل و ارزش آن از منظر روایات و کارکردهای آن در بحث اختصاص دارد (ص۱۶۹-۲۲۲). نویسنده در فصل ششم ذیل عنوان بهنجاری و نابهنجاری، به مواردی چون ملاک‌های بهنجاری و نابهنجاری و پیامدهای آن، عوامل گرایش به شر و تقویت اراده و توانمندی‌های زوجین در ارتباط تربیتی پرداخته است (ص۲۲۳-۲۷۱). در نهایت اصول مرتبط با مبانی تربیت جنسی در فصل هفتم بررسی شده است. در این زمینه نویسنده به مواردی چون طبیعی بودن نیاز جنسی، تمایل به معنویت، میل فطری به همدم، میل به زیبایی، فرزندخواهی و ضابطه‌مندی و نظم‌خواهی پرداخته است (ص۲۷۳-۳۶۷).

رابطه تربیت جنسی با فقه

تربیت جنسی از نظر نویسنده عبارت است از اینکه فرد در سنین کودکی، نوجوانی و جوانی به‌گونه‌ای آموزش ببیند که با جنسیت خود آشنا گردد، آن را بپذیرد، نقش مذکر یا مونث بودن از لحاظ اجتماعی را یاد بگیرد، احکام آداب دینی در ارتباط با مسائل جنسی مربوط به خود و روابط با هم‌جنس و روابط با جنس متفاوت را فرابگیرد، آمادگی روانی برای ازدواج و تشکیل خانواده پیدا کند، با مسائل مربوط به زندگی خانوادگی و روابط با همسر آشنا گردد، به آرامش برسد و به‌گونه‌ای توانمند شود که عواطف و فعالیت‌های جنسیتی را در جهت قرب الی الله بکار گیرد (ص۸۱).

توانمندی‌های اصیل انسانی: مبنای تربیت جنسی

از نظر نگارنده منظور از مبانی تربیت جنسی، توانمندی‌های اصیل انسانی است که مبنای نگرش‌ها، امیال و فعالیت‌های مربوط به جنس مذکر و مونث قرار می‌گیرند. به باور او، مسیر تربیت افراد در حوزه جنسی از طریق مبانی مشخص می‌شود (ص۱۲۱). آزادی خواهی و تمایل به رهایی، گرایش به خیر و خوبی و تنفّر از رفتارهای نابهنجار، حقیقت‌جویی و واقعیت‌پذیری، احساس کرامت و عزت، زیبایی‌گرایی، میل به لذت و پرهیز از ناراحتی، محبت‌خواهی و گرایش به جنس متفاوت، از جمله ویژگی‌های دیگر است که در خلقت و تکوین انسان‌ها اعمّ از زن و مرد به صورت مشترک وجود دارد (ص۱۴۸-۱۶۰).

به زعم نویسنده یکی از ویژگی‌های مشترک فطری زن و مرد، کمال‌طلبی است که باید مبنای فعالیت‌ها از‌جمله تربیت جنسی باشد. بر این اساس می‌توان ادّعا کرد که اشتراک زن و مرد در کمال‌خواهی، مبنای وظایف آنان در زندگی مشترک است، این بدان معنی است که هر یک باید برای نیل همسرش به کمال، تمام کوشش خود را به‌کار گیرد (ص۱۴۳-۱۴۷).

غریزه جنسی

غریزه جنسی، بنابر تعریف نویسنده ساختار واحد متشّکل از مجموعه‌ای مرتبط مانند رفتارها، عواطف و معنویت است، بنابراین در استخراج اصول تربیت جنسی از مبانی ذکر شده علاوه بر بعد فیزیکی زن و مرد، امر روحی و روانی نیز باید مورد توجه قرار بگیرد (ص۱۳۳).

به عقیده نویسنده غریزه جنسی از نظر اسلام یک امر انسانی و طبیعی است؛ و از سرکوب کردن آن باید اجتناب کرد؛ البته آنچه در خصوص غریزه جنسی مذموم می‌داند و فطری محسوب نمی‌شود، افراط و تفریط در اعمال آن است (ص۱۲۶-۱۲۷). دلیل طبیعی دانستن این غریزه، روایت متعددی از جمله روایتی از پیامبر(ص) است که به مبارزه با تفکر رهبانیت اشاره دارد (ص۱۲۲).

عقل

نویسنده با تکیه بر این که عقل از ویژگی‌های فطری مشترک بین زن و مرد است، (ص۱۶۷) یک فصل را به عقل اختصاص داده (ص۱۷۱-۲۲۲) که بسیاری از مباحث آن ارتباط روشنی با تربیت جنسی ندارد. جز این که توضیح می‌هد که محبّت و عاطفه از کارکردهای عقل است، و عقل توانایی رشد توانمندی عاطفی و گرایش‌های مطلوب انسان را دارد، یعنی عقل می‌تواند گرایش عاطفی به همسر را ایجاد کند و هرگاه که زن و مرد در عقل عاطفی ضعف مشاهده کنند، به وسیله عقل تجربی می‌توانند آن را کامل کنند (ص۱۹۱-۱۹۹). او هم‌چنین در پایان این فصل در بحثی درباره نقصان عقل زنان مدعی است در روایت به هیچ تمایزی میان زنان و مردان اشاره نشده است، و منظور از نقص عقل، عقل تجربی است دارد که با توجه به شرایط زندگی زنان در صدر اسلام، برای آنها بکار رفته است (ص۲۰۷-۲۱۰).

بهنجاری و نابهنجاری

پژوهشگر در فصل ششم کتاب بیان می‌کند که در رویکرد اسلامی رفتار بهنجار رفتاری است که با طبیعت انسان سازگاری دارد و افراد بشر بدون دخالت عاملی عارضی به سوی آن گرایش دارند و آن را به صورت طبیعی انجام می‌دهند. نابهنجار نیز رفتاری است که با طبیعت انسان ناسازگار است و به دلیل اموراتی عارضی از طبیعت و فطرت انحراف دارد (ص۲۲۷).

رفتارهایی که منشاء آنها فطرت است و با بدیهیات اخلاقی هماهنگ است، همچنین تمایلات و رفتارهایی که با احکام خداوند نیز هماهنگی دارد، ملاک طبیعی بودن یک رفتار محسوب می‌شود (ص۲۲۷-۲۲۹). در نگرش فقهی زن و مرد دارای فطرتی یکسان هستند، و در مقابله با هنجارها و نابهنجارها رویکردی یکسان دارند (ص۲۳۶-۲۴۳). از همین جهت است که در رویکرد اسلامی زوجین نسبت به همدیگر نقش آمرانه ندارند، بلکه نقش یاورانه، تربیتی و راهنمایی دارند و مهارت‌های لازم را در این زمینه را کسب می‌کنند، به این معنا که به وسیله کسب خرد و تجربه خود را رشد می‌دهند و خود را برای کمک به یکدیگر مهیا می‌کنند (ص۲۴۴).

اصول مرتبط با مبانی تربیت جنسی

فصل هفتم کتاب فقه تربیت جنسی به ارتباط اصول و مبانی تربیت جنسی اختصاص یافته است. مولّف مبانی تربیت جنسی را ویژگی‌های طبیعی شناختی و گرایشی می‌داند که در انسان‌ها به صورت واقعی وجود دارد و منشاء و مبنای ادراکات، امیال، کشش‌ها، صفات و فعالیت‌های مربوط به جنس مذکر و مونث هستند (ص۲۷۵). اصول تربیت جنسی نیز عبارتند از نیز قواعد و دستورالعمل‌های نسبتا کلی که باعث می‌شود فرد در برآوردن نیازهای جنسی به دنبال رضایت خدا باشد. این اصول وضعی و قراردادی نیستند و از مبانی برمی‌آیند، خودشان ریشه در فطرت دارند و ریشه تکالیف هستند (ص۲۷۶).

طبیعی‌بودن نیاز جنسی و اصول مرتبط با آن

از نظر نویسنده نخستین مبنای تربیت جنسی، طبیعی‌بودن نیاز جنسی و هماهنگی آن با خواسته‌های فطری است. علت محبوبیت ازدواج نزد خداوند آمیخته بودن آن با احساسات، امیال انسانی و فضلیت خواهی است، به همین دلیل لذت جنسی علاوه بر این دنیا از بالاترین لذت‌های آخرت نیز محسوب می‌شود (ص۲۷۶ و ۲۷۷).

بر همین اساس است که نویسنده به چهار اصل طبیعی‌بودن ازدواج، ضروری‌بودن ارضای نیاز جنسی، انحصار روابط جنسی در قالب ازدواج، و پرهیز از افراط و تفریط در ارضای غریزه جنسی می‌رسد. از دیدگاه اسلام زن و مرد از جهت طبیعت انسانی، فطرت انسانی، عقل و عواطف یکسان هستند و نیاز جنسی زن و مرد با نیاز به محبت و میل به انس همراه است و این اقدام آنها کاملا بر اساس طبیعت انسانی صورت می‌گیرد و زمینه ساز قرب و سعادت انسان است. ارضای نیاز جنسی امری لازم و ضروری است که باید در قالب ازدواج انجام گیرد، همچنین در ارضای غریزه جنسی باید از افراط و تفریط پرهیز نمود (ص۲۷۷-۲۸۳).

تمایل به معنویت و فضیلت و اصول مرتبط با آن

با استناد به این پژوهش، تمایل به معنویت و فضیلت یکیی از مبانی تربیت جنسی است. زیرا همه افراد بشر تمایل به معنویت و گرایش به خداوند را در وجود خود احساس می‌کنند و در تلاش هستند، با استفاده از توانمندی‌های خود ازجمله ساختار جنسی در این راه پیش بروند. زن و مرد به وسیله ازدواج از خودخواهی به دیگرخواهی، ایثار و فداکاری برای دیگری تغییر می‌کنند، به همین جهت است که هدف غائی تربیت جنسی تحقّق بخشیدن به هویت معنوی انسان و پرورش کمالات اخلاقی است (ص۲۸۹).

نویسنده اصول مرتبط با تمایل به معنویت و فضیلت را عبارت می‌داند از: (۱)عفت و خویشتن‌داری، (۲)لزوم ضابطه‌مندی ارضای جنسی، (۳)لزوم انتخاب همسر شایسته و دیندار، و بالاخره (۴)لزوم همکاری در جهت معنویت. نویسنده مثل بخش‌های دیگر کتاب برای هر اصل به روایات معصومان استناد کره است (ص۲۹۰-۳۱۰).

میل فطری به همدم، زیبایی، و محبت

نویسنده سه مبنای میل به همدم، میل به زیبایی و نیاز به محبت را نیز مطرح کرده و اصولی چند را بر اساس این مبانی توضیح داده است که عبارتند از: پرورش نگرش اُنسی به جنس مخالف، تجانس روحی در همسریابی، ازدواج بر اساس خواست دختر و پسر، توجه به زیبایی خود، پرهیز از تبرج، توجه زوجین به زیبایی‌هایی یکدیگر، پیشگیری از محبت زودهنگام،‌ و لزوم توجه به محبت در روابط زوجین (ص۳۱۰-۳۲۸).

فرزندخواهی

فرزند‌خواهی نیز از اموری است که نویسنده آن را جزو مبانی تربیت جنسی دانسته است و بر این اساس چند اصل را استخراج کرده که برخی از آن‌ها تفکیک روشنی ندارند و می‌توان آن‌ها را اقدام کرد. این اصول عبارتند از: اقدام به فرزندآوری، توجه والدین به حقوق فرزند، توجه به تربیت فرزند، پذیریش مسئولیت تربیت فرزند از ناحیه والدین، همکاری والدین در تربیت فرزند،‌ برقرار ارتباط عاطفی با فرزند، درک توانمندی‌های فرزند و پرهیز از تحمیل رفتار خاصی بر او، آموزش‌های سودمند فرزند، عدالت در نیکی به فرزندان (ص۳۲۹-۳۴۱).

کرامت و عزت

ارتقای کرامت و عزت از طریق تقوا،‌ حفظ کرامت به وسیله حسن اخلاق، حفظ کرامت با نابودکردن طمع و آرزوهای طولانی، ارتقای کرامت نفس به‌وسیله بی‌نیازی از مردم، لزوم اکرام زوجین نسبت به همدیگر، مکلف‌بودن زوجین به اکرام همدیگر، حفظ کرامت همسر به وسیله خوش‌رفتاری، تکریم شخصیت همسر به‌عنوان نعمت الهی،‌ تکریم شخصیت همسر به عنوان طرف مشاور قراردادن (ص۳۴۲-۳۵۴).

ضابطه‌مندی و نظم‌خواهی

از نظر نویسنده، میل به ضابطه‌مند بودن، نظم و انضباط در فطرت انسان سرشته شده است و باید در امور زندگی و در رابطه با همسر و تربیت فرزندان به کار گرفته شود. اگر در برخی از روایات ذکر شده است که زن باید در هر شرایطی تمکین داشته باشد، این به معنای بی‌نظم بودن نیست، بلکه روایت در مقام بیان اهمیت و تاثیر اجابت درخواست شوهر است (ص۳۵۵).

نویسنده برای اصول برآمده از مبنای ضابطه‌مندی تعدادی از دستورالعمل‌های حدیثی ناظر به چگونگی رابطه جنسی بین زن و شوهر را گردآوری کرده است (ص۳۵۷). اموری مثل: آغاز کردن افعال با نام خدا (ص۳۵۷)، آراسته بودن زوجین برای همدیگر (ص۳۵۸)، ارتباط لمسی و معاشقه در بستر (ص۳۵۸ و ۳۵۹)، رابطه جنسی در شب، عدم وجود شرم و حیا در میان زوجین، توجه انحصاری به همسر در هنگام رابطه جنسی و ابراز تشکر به دلیل رفع نیازمندی جنسی (ص۳۶۰-۳۶۳).

نویسنده هم‌چنین برخی رفتارهای نکوهیده و ممنوع را نیز برشمرده است. انحراف جنسی و آمیزش با تصویر ذهنی ناسالم (ص۳۶۵ و ۳۶۶)، ایجاد فاصله طولانی در روابط، روابط جنسی در حضور کودک و آمیزش بدون آمادگی جسمانی از رفتارهایی هستند که موجب نامساعد شدن رابطه جنسی زوجین می‌شود و باید از آنها پرهیز کرد (ص۳۶۴).