فقه معاصر:پیش‌نویس اسلام و نیازهای زمان (کتاب)

از دانشنامه فقه معاصر

مهدی خسروی سرشکی


اسلام و نیازهای زمان، مرتضی مطهری، تهران، صدار، چاپ اول ۱۳۶۲ش، چ ۵۲، اردیبهشت ۱۴۰۲، ۲ جلد، ۲۶۸ + ۱۸۲ص (۴۵۰ص)

  • چکیده

اسلام و نیازهای زمان، کتاب دو جلدی از مرتضی مطهری، به بررسی تطبیق اسلام با نیازهای متغیر زمان می‌پردازد. مطهری در این کتاب به مسئله اجتهاد و ضرورت آن در فهم دین و انطباق آن با شرایط زمان‌های مختلف پرداخته و معتقد است اسلام از طریق اجتهاد می‌تواند پاسخگوی نیازهای زمان‌های مختلف باشد. وی به تفاوت‌های زمان‌های مختلف و تغییراتی که در جامعه رخ می‌دهد و چگونگی سازگاری اسلام با این تغییرات اشاره کرده است. در این کتاب، نگاه استاد به نسبیت اخلاق، نسبیت عدالت، جبر تاریخ، احتیاج بشر به دین، نسخ احکام، خاتمیت پیامبر و نسبیت در اجتهاد، در کنار شیوه اصولی پاسخ‌گویی اسلام به چالش‌های دنیای نو بر اساس قرآن و عقل و تفقه در دین آمده است.

مطهری در این کتاب به تحلیل برخی از جریان‌های فکری و سیاسی در تاریخ اسلام و ایران که در آنها نسبت به اسلام و مقتضیات زمان، نوعی جهالت یا جمود فکری وجود داشته پرداخته است؛ مانند خوارج، اشاعره، متعزله، اخباریان و دوره مشروطه.

این کتاب حاصل سخنرانی‌های مرتضی مطهری در سال ۱۳۴۵ش است و زبانی ساده و علمی و دارد و علاوه بر پژوهشگران، برای علاقه‌مندان به مباحث دینی و اجتماعی مفید و کاربردی است.

درباره و ساختار کتاب

کتاب دو جلدی «اسلام و نیازهای زمان» استاد مرتضی مطهری تا چاپ هجدم با نام «اسلام و مقتضیات زمان» منتشر شده (مقدمه چاپ نوزدهم: اردیبهشت ۱۳۸۱ش) و البته در جامعه هنوز هم با نام قبلی اش مشهور است. محتوای این کتاب از ۲۶ شش سخنرانی استاد تحت عنوان «اسلام و مقتضیات زمانه» در ماه رمضان سال ۱۳۴۵ش تنظیم شده است. ساختار کتاب بر اساس بخش و فصل تدوین نشده، بلکه عناوین اصلی هر بحث که برگرفته از روند منطقی بحث‌های استاد است، تقسیم کننده و گویای مباحث کتاب است. مباحث گنجانده شده در جلد دوم، به نوعی بسط و عمق دادن به مطالب جلد یک است.

عناوین اصلی جلد یک به این موضوعات اشاره دارند (به ترتیب کتاب): علت تغییر مقتضات زمان‌ها، دو نوع تغییر در زمان، جامعه در حال رشد، افراط و تفریط‌ها، راه میانه، عقل و راه اعتدال، خوارج، عوامل تصفیه فکری اسلامی، اخباری گری، مشروطیت، شئون پیامبر (رسالت، قضاوت و حکومت)، مقتضیات زمان، تغییرات زمان در تاریخ اسلام، اجتهاد و تفقه در دین، قاعده ملازمه، علی(ع) شخصیت همیشه تابان، نسبیت آداب، عبادت و پرستش نیاز ثابت انسان، نظریه نسبیت عدالت و رد آن، نظریه نسبیت اخلاق و رابطه اش با اخلاق، مسئله نسخ و خاتمیت، جبر زمان و مسئله عدالت.

عناوین اصلی جلد دو نیز به این موضوعات پرداخته است (طبق چینش کتاب): طرح اشکال و پاسخ اجمالی درباره فلسفه اجتهاد و احکام، مقام عقل در استنباط احکام اسلامی، نسبی بودن اجتهاد، جبر تاریخ و نیروی محرک تاریخ، جبر اقتصادی تاریخ، جامعه و تاریخ از نظر قرآن، مطلق است یا نسبی بودن اخلاق.

مسئولیت روشنفکران برای شناخت مقتضیات زمان

در مقدمه کتاب، شهید مطهری مهم‌ترین مسئله اجتماعی روزگار خویش را اسلام و مقتضیات زمان معرفی کرده و بر اساس دو ضرورت فوری، مسئولیت روشنفکران مسلمان را سنگین و جدی دانسته است:

۱- شناخت صحیح اسلام واقعی در جایگاه فلسفه اجتماعی و ایدئولوژی الهی و دستگاه سازنده فکری و اعتقادی همه جانبه و سعادت بخش.

۲- شناخت شرایط و مقتضیات زمان و تفکیک واقعیات ناشی از تکامل علم و صنعت از پدیده‌های انحرافی و عوامل فساد و سقوط (ص۱۱).

وی اشاره دارد که گروهی از افراد و طبقات هستند که بین اسلام و مقتضیات زمان، به عدم توافق و سازگاری اعتقاد دارند و می‌گویند یا باید به اسلام و پرهیز از هر نوع نوجویی و نوگرایی گردن نهاد یا تسلیم مقتضیات متغیر زمان شد و اسلام را به عنوان پدیده ای متعلق به گذشته به بایگانی تاریخ سپرد (ص۱۲). استاد مطهری با ذکر این نکته، مخاطب سخنانش را گروه دوم اعلام کرده و بعضی از دلایل آنها را گفته و پاسخ داده است (ص۱۲-۱۷).

تکلیف و مسئولیت، امانت الهی روی دوش انسان

استاد مطهری با طرح آیه عرضه امانت بر آسمان و زمین و پذیرش آن توسط انسان (سوره احزاب، آیه ۷۲) و اشاره به پرسش‌های ناشی از آن (ص۱۹-۲۱) مقصود از امانت را تکلیف و مسئولیت دانسته و اینکه فقط انسان می‌تواند این بار وظیفه را به دوش بکشد؛ چون بقیه موجودات و محلوقات، وظایفشان را از روی اجبار و الزام انجام می‌دهند ولی انسان موجودی مختار و آزاد است و می‌تواند بر اساس تکلیفی که دارد سعادت یا شقاوت خود را انتخاب کند (ص۲۲). وی لازمه دینداری و انجام تکلیف را درک مقتضیات زمان دانسته (ص۲۳) و به تفاوت زندگی اجتماعی انسان و حیوانات اجتماعی، مانند مورچه و زنبور عسل، پرداخته که در مقابل غریزه حیوانات، به عقل و آزادی انسان و امکان ابتکار و خلاقیت او برمی گردد (ص۲۴-۲۶).

به گفته مطهری، قدرت عقل و ابتکار انسان، با مقتضیات زمان و تغییرات زمانه تناسب دارد و چون زمان انسان بر خلاف زمان حیوان، یکنواخت نیست، روی دوش انسان مسئولیت گذاشته شده و او مکلف است نه حیوانات که زندگی ماشینی و غریزی دارند (ص۲۸). همچنین در زندگی حیوانات اجتماعی، همان طور که ترقی و تکامل وجود ندارد، انحراف و سقوط وجود ندارد؛ اما در زندگی انسان‌ها امکان سقوط و انحراف هست که از دو راه اتفاق می‌افتد: یکی از راه ظلم و خارج شدن از مسیر عدات و دیگری از راه جهالت (ص۲۹).

استاد در ادامه، به بحث آزمایش انسان (ص۳۰)، مقیاس تشخیص تغییرات خوب و بد توسط عقل (ص۳۱-۳۴)، علم آزاد و علم اسیر هوا و هوس (ص۳۵) و نظریه مدینه فاضله افلاطون (ص۳۷) اشاره دارد و در آخر این نکته را تذکر داده که نباید کلمه مقتضیات زمان ما را فریب دهد و فکر کنیم تمام تغییرات زمان صحیح است (ص۳۸).

علی(ع) و حسین(ع) به خود رنگ زمانه نگرفتند

مطهری پس از توجه دادن به وجود رشد در جامعه انسانی و نیز امت اسلامی (ص۳۹)، علت رشد مسلمین در عصر رسالت را دوری اسلام از جمود و یکنواختی (ص۴۲) دانسته است. وی به تحلیل اشتباه گوستاو لوبون اشاره دارد که اصل مساوات و عدم امتیاز نژادی و طبقاتی باعث رشد مسلیمن بوده ولی در قرون بعدی باید در حکومت و بر اساس سیاست ورزی، این اصل نادیده گرفته می‌شد تا رشد مسلمین پابرجا می‌ماند (ص۴۲و۴۳).

استاد در ادامه به سیاست نادرست اروپایی و سوء استفاده از حقوق بشر پرداخته (ص۴۴) و از اسلام دفاع کرده که اسلام از یک سو، خشک و غیرقابل انعطاف نیست و از سوی دیگر، به بهانه مقتضیات زمان گرفتار سیاست ورزی ناحق نمی‌شود، بلکه اسلام با این سیاستمداری‌ها مبارزه می‌کند و پاسدار انسانیت و عدالت است (ص۴۵).

مطهری برای موضوع توقع سیاستمداری ناحق از اسلام، از نمونه‌های تاریخی آن و سیره امام علی(ع) در برابر معاویه و امام حسین(ع) در برابر یزید نام می‌برد که برای رسیدن به حکومت؛ رنگ زمان را به خود نگرفتند (ص۴۶).

در منطق قرآن، امت اسلام، امت وسط و معتدل

مطهری، ضمن اشاره به منطق قرآن و امت وسط خواندن اسلام (ص۴۷)، به موضوع و مثال‌های افراط کاری یا جهالت در تاریخ اسلام، مانند روشنفکری‌های افراطی خلیفه دوم (ص۴۸-۵۳) و سپس تفریط کاری یا جمود (ص۵۴-) پرداخته و خطر این دو حالت را متذکر شده است. وی سپس راه میانه و معتدل را در برابر راه‌های افراطی و تفریطی یا تندروری‌ها کندروی‌ها معرفی کرده (ص۵۴) و برای افراط و تفریط در چند جلسه سخنرانی، مثال‌های تاریخی را بیان و شرح داده است: حرمت گوشت خوک (ص۵۶-۵۸)، زبان عربی برای اعمال مذهبی اسلام (ص۵۹-۶۱)، قیاس ابوحنیفه (ص۶۳) و مخالفت ائمه اطهار با قیاس (ص۶۷)، جریان اخباری گری (ص۶۸)، معتزله و اشاعره (ص۷۲) و خوارج (ص۷۳). به دلیل اهمیت بحث اخباریگری، تحلیل این جریان به صورت مفصل در جای دیگری از سخنرانی (کتاب) استاد نیز آمده است (ص۸۷-۹۳).

قرآن و عقل، دو دستگاه پاکسازی در تفکر اسلامی

استاد درباره آلودگی‌های فکری در دنیای اسلام نیز سخن گفته و این بحث را با حدیث مشهور پیامبر در شیعه و سنی شروع کرده که ایشان در زمان حیات خودش فرمود که بر من زیاد دروغ بسته شده و سخنان من را باید بر قرآن عرضه کنید و اگر با قرآن مخالف بود از من نیست (ص۸۱). وی جریان وضع و جعل حدیث با ابتکار یهود (ص۸۲) را مثال زده و سپس قرآن و سپس عقل را دو دستگاه تصفیه فکر اسلامی از آلودگی‌ها معرفی کرده و برای آن مثال‌های تاریخی زده است (ص۸۲). ایشان اسلام را به دلیل وجود قرآن و عقل، یگانه دین بدون تحریف بیان کرده و شرح داده است (ص۸۳-۸۶).

مطهری جریان اخباری گری را در مقابل قرآن و عقل دانسته و به برخورد اخباریان با قرآن اشاره نیز کرده است: اخباری‌ها برای اینکه به اخبار حجیت بدهند، چون نمی‌توانستند بگویند کتاب خدا ججت نیست، گفتند قرآن مقامش بالاتر از فهم بشر است و فقط ائمه آن را می‌فهمند و بس و به همین دلیل، ظواهر قرآن حجت نیست (ص۹۲). وی از آیت الله حسین بروجردی نقل کرده که ایشان پیدایش اخباری گری را ناشی از فکر مادی گری و فلسفه حسی و تجربی در مغرب زمین می‌دانسته است و این اتفاق در زمانی افتاده که روابط ایران صفوی با دولت‌های اروپایی زیاد و شدید بوده است (ص۹۳).

استاد مطهری، دو جریان خوارج و اخباری گری را شبیه هم و از جریان‌های مهم و قوی جمود فکری دانسته (ص۹۵) و برای مثال از جریانی امروزی و در روزگار ما، از جریان مشروطیت و بخش مخالفت با قانون گذاری و حکومت اسلام سخن گفته است (ص۹۶-۱۰۲). وی به همین مناسبت در بحث بعدی، به شئون سه گانه پیامبر، یعنی رسالت، قضاوت و حکومت (ص۱۰۳) و انتقال این سه مقام به امام معصوم (ص۱۰۵) پرداخته و تذکر داده است که مقام رسالت برای پیامبر، مقامی شخصی است اما دو مقام قضاوت و حکومت، کلی است و پیامبر می‌تواند این مقامات را با ذکر شرایط و ویژگی‌ها، انتقال دهد؛ مانند اینکه بفرماید هر شخصی که این صفات را داشته باشد می‌تواند قاضی باشد (ص۱۰۶).

مطهری در تحلیل دوره مشروطیت ایران و شئونات پیامبر، دو نتیجه مهم گرفته است: ۱- حق وضع قوانین برای بشر محفوظ است اما نه در مقابل قوانین الهی. ۲- مقام حکومت مانند نظر خوارج، فقط از آن خدا نیست و اسلام برای حکومت و حاکم اسلامی شرایطی را ذکر کرده است (ص۱۰۹).

مفهوم درست مقتضیات زمان و احتیاج به دین

استاد مطهری در دو سخنرانی که در جلد اول این کتاب با عنوان «مقتضیات زمان ۱ و ۲» درج شده است، مفهوم درست مقتضیات زمان و مواجه دو طبقه جاهل و جامد با آن را ارائه کرده است (ص۱۲۰-۱۲۹). اولین معنا، تقاضای زمان و تغییر در احتیاجات واقعی بشر است که اسلام با آن مخالتفی ندارد و فقط جلوی هوا و هوس را گرفته است (ص۱۱۷). وی به حاجت‌های ثابت و متغیر (ص۱۱۹و۱۲۳) و سلیقه و ذوق مردم زمان (ص۱۲۲) پرداخته و سپس وارد این بحث شده که بعضی مدعی اند بشر در زمان گذشته به دین احتیاج داشته ولی اکنون از آن بی نیاز است (ص۱۲۳). وی احتیاج بشر به دین را با نگاه فلسفی (ص۱۲۳) و دو ثبات روح انسان (ص۱۲۵) و قوانین ثابت عالم (ص۱۲۶) بررسی کرده و نتیجه گرفته تغییر و کهنگی درباره اشیا و اجسام صادق است نه اصول و قوانین (ص۱۲۸). مطهری در سخنرانی دیگری، در تکمیل بحث خودش، عبادت و پرستش را نیز از نظر نیاز ثابت انسان بررسی کرده است (ص۱۷۱-۱۷۹).

مطهری در ادامه، احتیاج به دین را با نگاه اجتماعی بررسی کرده و با اشاره به ادعای اینکه همه خواسته‌ها و فعالیت‌های بشر حتی دین و اخلاق ناشی از منافع اقتصادی و شکمش است، این ادعا و نگاه را بزرگ‌ترین اشتباه توصیف کرده است؛ چرا که انسان خلیفة الله است (ص۱۲۸) و مقام انسانیت و معنویت بالاتر از این حرف هاست و انسان حتی می‌تواند از منافع اقتصادی خودش صرف نظر کند (ص۱۲۹).

استاد برای تکمیل بحث مفهوم درست مقتضیات زمان، در ادامه سخنرانی خود، تغییرات زمان در تاریخ اسلام را بررسی کرده (ص۱۳۱) و دو نمونه را مثال زده و شرح داده است: تغییر اقتضای زمان و نمود آن در پوشش امام صادق(ع) (ص۱۳۳) و صلح امام حسن و کشته شدن غیرشرافتمندانه و بی اثر (ص۱۳۶). وی همچنین در سخنرانی دیگری، مرتبط با قوانین ثابت و متغیر در زندگی و نیاز زمانه، شخصیت امام علی(ع) را در جایگاه شخصیتی برای همه زمان‌ها توصیف کرده است (ص۱۵۳-۱۶۲).

اجتهاد، قوّه محرّکه اسلام پس از خاتمیت رسالت

استاد مطهری «اجتهاد را قوه محرّکه اسلام» خوانده و بحث درباره آن را با افکار اقبال لاهوری و ابن سینا درباره اجتهاد و مقتضیات زمان شروع کرده است که به دلیل تغییرات زمانه، اجتهاد هم باید در تمام اعصار وجود داشته باشد و به مسائل روز و تازه پاسخ دهد (ص۱۴۰). وی به تعبیر تفقّه در قرآن برای اجتهاد اشاره کرده (ص۱۴۱) و تذکر داده که اجتهاد هم می‌تواند روح خودش را از دست دهد و از اسلام چیزی جز نامش باقی نماند (ص۱۴۲). ایشان از آیه شصت سوره انفال و دستور آمادگی رزمی به مسلمانان مثال زده که نمی‌تواند در همه زمان‌ها به یک شکل و مثل سنت سبق و رمایه باشد (ص۱۴۳). وی مثال دیگر را از «نهج البلاغه» زده که از امام علی(ع) درباره رنگ کردن موی سفیدشان سؤال شده و امام توضیحی می‌دهد که مفادش این است که این دستور خودش اصالت ندارد، بلکه وابسته به شرایط زمانه اش بوده است (ص۱۴۴).

استاد در ادامه، از فیض کاشانی و مواجه او با سنت تحت الحنک سخن گفته (ص۱۴۵) و سپس قاعده ملازمه میان حکم شرع و عقل پرداخته (ص۱۴۷-۱۵۴) و ذیل آن موضوعاتی مانند ولایت حاکم شرع (ص۱۴۸)، قانون اهم و مهم (ص۱۴۹) و علم پزشکی و مسئله تشریح (ص۱۵۱) را مطرح کرده است. وی به این مسئله نیز اشاره کرده که شکل‌های مختلف انجام دستورهای دینی، مانند نماز مسافر و مریض، نشان دهده تطبیق اسلام با احوال و اوضاع مختلف است (ص۱۵۳و۱۵۴).

دو مسئله نسخ احکام و خاتمیت پیامبر نیز که به مقتضیات زمان، اجتهاد، تجدد و اصلاح دین مربوط است، موضوع دو سخنرانی استاد بوده و در جلد اول این کتاب آمده است (ص۲۱۳-۲۳۲). همچنین بحث‌های بیشتر درباره اجتهاد، مانند عصمت امامان، قاعده تزاحم و مصلحت، فلسفه احکام، مقام عقل در اجتهاد، مصالح و مفاسد احکام، اختیارات حاکم شرعی، و نسبی بودن اجتهاد و خطا در استنباط، در جلد دوم کتاب آمده است (ص۹-۶۴).

مردود بودن نسبیت در اخلاق از نظر اسلام

نسبیت اخلاق و عدالت، از مباحث مهم و محوری چند سخنرانی استاد مطهری بوده که در چند جای این کتاب منعکس شده است. وی در بحث نسبیت اخلاق و آداب (ص۱۶۳-۱۶۹ و ۲۰۵-۲۱۲) معتقد است اخلاق تقسیم حقوق روی غرایز انسان است و چون انسان در تمام زمان‌های از جهت قوا و غرایز تغییر نمی‌کند و ثابت است و عوض نمی‌شود، نسبیت اخلاق معنا ندارد (ص۱۶۷و۱۶۸). وی آداب را مربوط به هنرها و صنعت‌ها نه غرایز انسان و از امور اکتسابی دانسته و از این رو مقتضیات زمان آداب را عوض می‌کند (ص۱۶۸و۱۶۹).

مطهری به مناسبت نسبیت اخلاق و عدالت، مسئله حسن و قبح عقلی و تغییر یا ثبات وجدان را هم شرح داده است. (ص۲۰۶-۲۰۸ و ۲۳۳-۲۴۳). وی وابستگی اخلاق به حسن و قبح را نادرست و بیرون از تفکر اسلامی دانسته است (ص۲۰۸). پاسخ‌های تکمیلی ایشان به نسبی یا مطلق بودن اخلاق، در جلد دوم کتاب نیز وجود دارد (ص۱۵۷-۱۷۵).


مردود بودن نسبیت در عدالت و جبر زمانه

مطهری در بررسی و رد نظریه نسبیت عدالت و جبر زمانه (ص۱۸۱-۲۰۴ و ۲۴۵-۲۵۶)، مسئله حق و تکلیف و نسبت انسان با خالق را مطرح کرده (ص۱۹۲-۱۹۵) و این نظر را رد کرده است که حق بدون تکلیف وجود داشته باشد (ص۱۹۶). همچنین از نظر اسلام هم فرد و هم اجتماع، هر دو اصالت دارند و هر دو ذی حق هستند (ص۱۹۶)؛ چراکه اجتماع امری حقیقی است نه فقط مجموع افراد (ص۱۹۸) و اجتماع روی فرد اثر دارد و فرد نیز روی اجتماع (ص۱۹۹).

در بحث خاستگاه حق، مطهری معتقد است حقوق، فقط با مکتب الهی قابل توجیه است (ص۲۰۱)؛ زیرا حقوق از خالق و هدف داشتن دنیا ناشی می‌شود (ص۲۰۲). بنابراین پایه عدالت، حقوق واقعی و فطری انسان هاست و از این رو در همه زمان‌ها یکی بیشتر نیست و امری نسبی نیست (ص۲۰۲).

در جلد دوم کتاب و تکمیل این مباحث، تحلیل استاد درباره جامعه و تاریخ از نظر قرآن (ص۱۴۳-۱۵۶) و جبر تاریخ و بررسی دیدگاه مارکس و راسل، نیروی محرّکِ تاریخ، و جبر اقتصادی در تاریخ (ص-۱۴۲۶۵) گنجانده شده است.