فقه معاصر:پیش‌نویس بررسی فقهی حقوقی حکم جاسوسی (کتاب)

هادی صادقی

  • چکیده

کتاب بررسی فقهی‌حقوقی حکم جاسوسی با تمرکز بر منابع اسلامی، دیدگاه‌های فقهای شیعه و اهل سنت را درباره جواز یا حرمت جاسوسی تحلیل می‌کند. نویسندگان تأکید دارند که اصل اولیه در اسلام، حرمت تجسس در امور شخصی است و این حکم در قرآن و روایات مورد تأکید قرار گرفته است. با این حال، در شرایطی که تجسس به حفظ مصالح عمومی، امنیت حکومت اسلامی یا دفاع در برابر دشمنان مربوط باشد، آن را مجاز یا حتی واجب می‌دانند. نمونه‌های تاریخی از دوران پیامبر اسلام، امام علی و امام حسن نیز برای اثبات مشروعیت این نوع تجسس آورده شده است. در بخش فقهی نیز، برخی علما مجازات جاسوس مسلمان را حبس یا تبعید دانسته‌اند، اما فقهایی چون حسینعلی منتظری حکم اعدام را جز در موارد خاص واجب شمرده‌اند. در نهایت، کتاب میان تجسس مشروع و نامشروع تمایز قائل شده و مشروعیت را مشروط به پیوند با منافع عمومی می‌داند.

نقد

کتاب علاوه بر ایرادات متعدد تایپی و ویرایشی، دچار یک نقص اساسی و غیرقابل چشم‌پوشی است: آشفتگی محتوایی و خلط فاحش میان دو حوزه کاملاً متفاوت. موضوعاتی مثل «تجسس در امور شخصی»، که اساساً مسئله‌ای اخلاقی و فردی‌اند، به‌هیچ‌وجه نباید در کنار مباحث «جاسوسی در امور داخلی و خارجی» که به مسائل سیاسی، امنیتی و حفظ ساختار حکومت مربوط می‌شوند، در یک متن واحد و بدون تفکیک مطرح شوند. این دو حوزه نه از نظر مبنایی به یکدیگر مرتبط‌اند و نه از منظر کاربردی، اما نویسندگان با بی‌دقتی تمام، همه‌چیز را در هم آمیخته‌اند و نتیجه، متنی شده است سردرگم، فاقد انسجام و بی‌نظم. بدیهی بود که باید دست‌کم دو فصل مجزا برای این مباحث در نظر گرفته می‌شد؛ یکی برای بررسی تجسس به‌عنوان یک ناهنجاری اخلاقی، و دیگری برای بحث از جاسوسی به‌مثابه یک پدیده سیاسی و گاه ضرورتی برای بقای نظام. اما چنین تفکیکی صورت نگرفته و جای مفاهیم، اصطلاحات و استدلال‌ها به‌طرز آشفته‌ای با هم عوض شده است. روشن است که در مباحث فردی و اخلاقی باید از واژه «تجسس» سخن گفت، و در امور سیاسی و امنیتی از «جاسوسی»؛ اما نویسندگان حتی به این تفاوت بدیهی نیز کمترین توجهی نداشته‌اند. با این سطح از آشفتگی محتوایی، ادعای روی جلد کتاب مبنی بر اینکه «قابل تدریس در دانشگاه‌های حقوقی سراسر کشور» است، چیزی جز یک شوخی تلخ و غیرواقع‌بینانه نیست.

ساختار کتاب

کتاب بررسی فقهی‌‌حقوقی حکم جاسوسی تلاش دارد مسئله جاسوسی را از منظر فقه اسلامی و حقوق مورد بررسی قرار دهد. نویسندگان کتاب، حمزه رضایی و رسول امیدی، مطالب خود را در قالب سه فصل تنظیم کرده‌اند: فصل نخست به «کلیات» اختصاص دارد و زمینه‌های مفهومی و تاریخی موضوع را طرح می‌کند. در فصل دوم، به بررسی ماهیت تجسس و جاسوسی در قانون ایران، قرآن و روایات پرداخته شده است. فصل سوم نیز به تحلیل دیدگاه‌های فقهای شیعه و اهل سنت درباره حکم جاسوسی اختصاص یافته است.

کلیات

بر اساس گزارش نویسندگان در فصل اول کتاب ، بیشتر فقهای اهل سنت ـ به ‌جز احمد بن حنبل ـ تجسس در امور پنهانی و منکرات مخفی را جایز نمی‌دانند. با این حال، تصریح کرده‌اند که اگر حاکم از طریق خبر فردی موثق یا از راهی دیگر آگاه شود که خودداری از تجسس ممکن است موجب هتک حرمت یا آسیب شود، تجسس در چنین شرایطی جایز خواهد بود (ص۱۴).

در ادامه، به برخی آیات قرآن نیز استناد شده است تا مواردی از تجسس به ‌عنوان مصادیق قرآنی این مسئله تحلیل شود. برای نمونه، آیه ۱۸ سوره حجر به ماجرای شیاطین اشاره دارد که پیش از ولادت پیامبر اسلام به آسمان بالا می‌رفتند و استراق سمع می‌کردند. طبق روایات، هدف شیاطین از این جاسوسی دو چیز بوده است: ایجاد تردید در دل مردم نسبت به وحی و پیامبری، و اطلاع‌رسانی به کاهنان (ص۲۷–۲۸).

همچنین در آیه ۲۰ سوره قصص، به مردی اشاره می‌شود که در دربار فرعون حضور داشته و حضرت موسی را از نقشه ترور آگاه می‌سازد. نویسندگان این فرد را به‌ نوعی «عامل نفوذی» می‌دانند (ص۲۸). در همین راستا، به نقش علی بن یقطین، از یاران امام کاظم نیز اشاره می‌شود که در دستگاه خلافت عباسی حضور داشت و از درون قدرت، به شیعیان خدمت می‌کرد؛ او نیز مصداقی از نفوذی مؤمن معرفی می‌شود (ص۲۸).

کتاب در بخش‌هایی به نمونه‌های تاریخی از عملکرد پیامبر اسلام در بهره‌گیری از جاسوسی اشاره دارد. از جمله در غزوه بنی‌لحیان، پیامبر با دویست سوار به سوی عسفان حرکت کرد و دو تن از یارانش را مأمور تجسس و جمع‌آوری اطلاعات نمود (ص۲۹). در جریان فتح مکه نیز ماجرای ارسال نامه از سوی حاطب بن ابی‌بلتعه به همسرش در مکه نقل شده که حاوی خبر حمله پیامبر بود؛ پیامبر از رسیدن این نامه جلوگیری کرد (ص۳۰).

نویسندگان اطلاع از نقشه‌ها و اقدامات پنهانی دشمنان اسلام را از ارکان حفظ و دفاع از حکومت اسلامی می‌دانند. بر این اساس، جاسوسی از دشمنان به‌منزله ابزار دفاعی مشروع و ضروری تلقی شده و با استناد به آیه ۶۰ سوره انفال ـ که دستور به آمادگی همه‌جانبه در برابر دشمنان می‌دهد ـ توجیه‌پذیر شمرده می‌شود. در مقابل، بر حفظ اسرار و اطلاعات درونی حکومت اسلامی نیز تأکید شده است، به‌نحوی که دیگران امکان جاسوسی نداشته باشند (ص۳۸–۳۹).

در میان نمونه‌های تاریخی، سریه نخله از جمله مأموریت‌هایی بود که پیامبر عبدالله بن جحش را برای نظارت بر کاروان قریش و جمع‌آوری اطلاعات اعزام کرد. همچنین در جنگ بدر، مأمورانی به نام‌های بسیسه و عدی برای کسب اطلاعات به‌سوی قافله قریش گسیل شدند (ص۴۰).

از دیگر نمونه‌ها، مأموریت عبدالله بن انیس است که برای رصد و مقابله با خالد بن سفیان، رهبر قبیله بنی‌لحیان، که تهدیدی برای پیامبر به‌شمار می‌رفت، اعزام شد. در جنگ احزاب نیز، پیامبر حذیفه بن یمان را برای کسب اطلاع از تحرکات دشمن فرستاد (ص۴۰).

همچنین در دوران خلافت امام علی، در نامه‌ای به مالک اشتر، او را به گماردن جاسوسان راستگو و وفادار بر زیردستان توصیه می‌کند تا از این طریق امانت‌داری و انصاف در میان کارگزاران حکومت تقویت شود (ص۴۱).

در دوره امام حسن نیز، برخوردی قاطع با جاسوسی از سوی دشمن گزارش شده است. آن حضرت دستور اعدام دو تن از جاسوسان معاویه را صادر کرد و این اقدام به مهار فتنه‌انگیزی در بصره و کوفه انجامید (ص۴۳).

ماهیت تجسس و جاسوسی در قرآن و روایات

نگارندگان در فصل دوم کتاب، پس از بررسی تفصیلی جایگاه جاسوسی در قانون ایران، به تحلیل ماهوی این مسئله در قرآن و روایات می‌پردازند.

حرمت تجسس و جاسوسی

نخستین مستند قرآنی در این زمینه، آیه ۱۲ سوره حجرات است که در آن به‌صراحت آمده: «لاتَجَسَّسوا». به باور نویسندگان، این آیه ناظر بر نهی مطلق از تجسس در امور پنهانی و حریم شخصی افراد است و دلالت بر حرمت گسترده آن دارد (ص۱۰۸–۱۱۰).

دومین آیه مورد بررسی، آیه ۲۷ سوره انفال است. شأن نزول این آیه مربوط به ماجرای ابولبابه است که در اقدامی پنهانی، به ابوسفیان خبر داد که پیامبر از مکان تو آگاه است و قصد تو را کرده است. در این آیه، خیانت در امانت و افشای اطلاعات محرمانه، خیانتی به خدا و رسول او معرفی شده و افشای اسرار طبقه‌بندی‌شده، رفتاری ممنوع تلقی شده است (ص۱۱۰–۱۱۳).

در احادیث نیز، شدیدترین عبارات علیه تجسس به‌کار رفته است. برای نمونه، از پیامبر نقل شده که در میان کسانی که گمان بد به دیگران دارند، متجسسان بدترین افرادند (محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج۹، ص۱۴۷). همچنین در نورالثقلین آمده: هر کس سخنان کسانی را بدون رضایتشان گوش دهد، در قیامت در گوش او سرب گداخته ریخته خواهد شد (حویزی، نورالثقلین، ج۵، ص۹۳). مجموعه‌ای از روایات دیگر نیز در صفحات ۱۱۷ تا ۱۱۹ آمده که همگی بر منع تعقیب لغزش‌های دیگران دلالت دارند.

بنابراین، اصل اولی در اسلام آن است که عیوب افراد باید پوشیده بماند و هرگونه تلاش برای کشف آن، از جمله تفتیش، عیب‌جویی و جاسوسی، ممنوع است (ص۱۲۲). فتاوای مراجع نیز در همین راستا، تجسس به ‌منظور کشف منکر یا خطای شخصی دیگران را ناروا دانسته‌اند. با این حال، نویسندگان تصریح می‌کنند که این حکم در مورد مسائل شخصی است و شامل مواردی که با مصالح عمومی جامعه در ارتباط است، نمی‌شود. در چنین مواردی، نه‌تنها تجسس مجاز، بلکه در مواقعی واجب دانسته شده است (ص۱۲۳–۱۲۵).

جواز تجسس و جاسوسی

به گزارش مؤلفان، برخی آیات قرآن نیز به‌طور ضمنی یا صریح به جواز تجسس در موارد خاص دلالت دارند. از جمله احمدی میانجی، آیه ۷۱ سوره نساء را مستندی برای جواز تجسس می‌داند. در این آیه، واژه «حذر» به‌معنای آمادگی و هوشیاری در برابر دشمن آمده است. یکی از مظاهر این آمادگی، اطلاع از وضعیت، شمار و نیروی دشمن است که جز از طریق جمع‌آوری اطلاعات و نفوذ ممکن نیست (ص۱۲۵–۱۲۷).

همچنین به آیه ۲۰ سوره قصص که پیش‌تر درباره آن بحث شد، به‌عنوان مستند دیگر جواز جاسوسی اشاره شده است (ص۱۲۷–۱۲۸). از دیدگاه فقهی، حسینعلی منتظری بر این باور است که چون حفظ نظام اسلامی واجب است، تهیه مقدمات آن نیز واجب خواهد بود. یکی از این مقدمات، اطلاع از تحرکات و نیات دشمنان است که جز با جاسوسی محقق نخواهد شد (ص۱۲۹).

در تاریخ اسلام نیز شواهد فراوانی از استفاده از جاسوسان به چشم می‌خورد. برای مثال، در نامه امام علی به قثم بن عباس، فرماندار مکه، آمده است: «جاسوسان من از مغرب نامه‌ای به من نوشته‌اند.» همچنین در توصیه‌های متعدد آن حضرت به مالک اشتر و دیگران، بر گماردن جاسوسانی درستکار و وفادار بر کارگزاران و نیز در میان دشمنان تأکید شده است (ص۱۲۹–۱۳۶).

نگارندگان همچنین به سخنان صریح امام خمینی اشاره می‌کنند که فرموده است: «همه شما موظفید اسلام را با جاسوسی حفظ بکنید. جاسوسی خوب نیست، اما برای حفظ اسلام و حفظ نفوس مسلمین واجب است» (ص۱۳۶). بر همین مبنا، فقهایی چون امام خمینی، حسینعلی منتظری و سیدعلی خامنه‌ای در مواردی چون کشف مراکز فحشا یا گروه‌های تروریستی، تجسس را جایز دانسته‌اند. از این رو تجسس مشروط به اینکه این که ناظر بر منافع عمومی باشد، نه زندگی خصوصی مردم، جایز است (ص۱۳۷–۱۳۹).

حکم تجسس از منظر فقهای شیعه و اهل سنت

نگارندگان در این بخش به دیدگاه فقهای شیعه و اهل سنت درباره مجازات جاسوس، به‌ویژه جاسوس مسلمان، پرداخته‌اند. آن‌ها اشاره می‌کنند که در روایات هر دو مذهب، مجازات‌هایی چون تعزیر و حبس برای جاسوس مسلمان ذکر شده است. از یک سو، پیامبر اسلام در مورد حاطب بن ابی‌بلتعه که به نفع دشمن مکاتبه کرده بود، از مجازات او صرف‌نظر کرد؛ و از سوی دیگر، امام حسن دو جاسوس را به جرم جاسوسی اعدام کرد (ص۱۴۴–۱۴۵).

به گزارش نگارندگان، برخی از فقهای شیعه مانند شیخ طوسی، قاضی ابن براج و علامه حلی با استناد به رفتار پیامبر نسبت به حاطب، قائل به امکان حبس، تبعید یا حتی بخشش جاسوس مسلمان هستند. در مقابل، حسینعلی منتظری معتقد است که اگر مسلمانی برای دشمنان اسلام جاسوسی کند، باید اعدام شود. از نظر وی، مواردی که در آن مجازات اعدام اجرا نشده، به دلایلی خاص و موجه بوده است و اصل حکم در چنین مواردی اعدام محسوب می‌شود. منتظری این دیدگاه را مبتنی بر ظاهر روایات می‌داند که دلالت بر قتل جاسوس دارند؛ افزون بر این، وی معتقد است عنوان «محارب» و «مفسد فی‌الارض» نیز بر جاسوس صادق است و این خود مستند فقهی دیگری برای حکم قتل محسوب می‌شود (ص۱۴۵–۱۴۹).

در میان فقهای اهل سنت نیز دیدگاه غالب آن است که مجازات جاسوس مسلمان حبس است و قتل او جایز نیست. با این حال، برخی مانند ابن وهب از مذهب مالکی و ابن تیمیه بر این باورند که در صورت تکرار جاسوسی، مجازات او می‌تواند اعدام باشد. این گروه در صورتی که فرد توبه کند و دست از تکرار بردارد، قائل به اعمال تعزیر هستند. فقهایی چون ابویوسف و بستی نیز مجازات حبس را برای جاسوس مسلمان مناسب دانسته‌اند (ص۱۵۰–۱۵۱).

در ادامه، نگارندگان به روایت مشهور مربوط به داستان حاطب بن ابی‌بلتعه اشاره کرده‌اند و تفاوت نقل طبرسی از این واقعه را با نقل‌های دیگر ذکر می‌کنند. همچنین نقدی از سوی علامه طباطبائی نسبت به نقل طبرسی بیان شده است (ص۱۵۱–۱۵۷).

در نهایت، نویسندگان به این جمع‌بندی می‌رسند که جاسوسان «معاهد» در صورت کشف، باید به سرزمین خود بازگردانده شوند؛ اما در مورد جاسوسان «حربی» حکم قتل جاری است (ص۱۶۳).