فقه معاصر:پیشنویس بررسی فقهی و حقوقی کودکآزاری (کتاب)
مهدی محمدی
- چکیده
به گزارش نویسنده کتاب بررسی فقهی و حقوقی کودکآزاری، فقها کودک را کسی میدانند که به حدّ بلوغ شرعی نرسیده است. کودکان بسیار آسیبپذیر و در معرض خطر هستند، لذا قرآن در حمایت از کودکان، وظایف سنگینی را بر عهده والدین قرار داده است. امام سجاد تعلیم و تربیت را از مهمترین حقوق کودکان به شمار میآورد؛ مضافا اسلام حقوق مالی کودک را نیز حتی قبل از تولد در نظر گرفته است. بر اساس یافتههای معصومه موثق مسئله تربیت کودکان در اسلام از اهمیت فروانی برخوردار است و اگر کودک از همان ابتدا مورد تربیت اسلامی قرار گیرد، در آینده از انحراف مصون خواهد ماند؛ در هر صورت کودکان از مجازات بزرگسالان معاف و مشمول اقامه حدود نمیباشند. از نظر اسلام خشونت و آزار خصوصا در مسائل تربیتی و در رابطه با کودکان ممنوع است. به گفته نویسنده کودکآزاری جسمی که با حمله فیزیکی به کودک همراه است و نیز کودکآزاری جنسی که به معنی درگیرکردن کودک به هرگونه رفتار جنسی است، همچنین کودکآزاری عاطفی که با آزارهای کلامی صورت میگیرد و نیز کودکآزاری اقتصادی از جمله کودکآزاریهای میباشد. بدیهی است که چنین رفتارهایی با مبانی اسلامی سازگاری نداشته و غیرمشروع تلقی میگردد.
معرفی اجمالی
کتاب حاضر با عنوان «بررسی فقهی و حقوقی کودکآزاری» حاصل پژوهش معصومه موثق است که دارای کارشناسی ارشد فقه و مبانی حقوق اسلامی میباشد؛ این اثر در سال ۱۳۹۹ و به زبان فارسی، توسط انتشارات قانونیار به چاپ رسیده است.
ساختار و محتوای کتاب
این کتاب در سه فصل تنظیم شده است. در فصل نخست به مفاهیم و ادبیات نظری و سنّ بلوغ از دیدگاه فقها و قرآن پرداخته شده است (ص۱۱)؛ در فصل دوم بحث حقوق کودکان در فقه و قوانین و حق تعلیم، تربیت و تنبیه کودک مورد بررسی قرار گرفته است (ص۵۳) و سپس فصل سوّم به بررسی انواع کودکآزاری و حرمت آن در قرآن و علل پیدایش کودکآزاری اختصاص یافته است (ص۸۹).
مفاهیم و ادبیات نظری
از نظر نویسنده کودک محصول زندگی مشترک پدر و مادری است که بر اساس پیوندی در کنار هم قرار گرفتهاند، قریب به اتفاق فقها کودک را کسی میدانند که به حدّ بلوغ شرعی نرسیده است، دوران کودکی از نظر اسلام دو مرحله دارد، مرحله پیشازتمییز و مرحله پسازتمییز؛ کودک در دوره پیش ازتمییز که قدرت تشخیص خوب و بد را ندارد، غیرممیّز نامیده میشود و در دوره پس ازتمییز که میتواند، بین خوب و بد و اجمالا بین نفع و ضرر خود فرق بگذارد، ممیّز نامیده میشود (ص۲۴-۲۹).
در فقه اسلامی ابتدای دوره بلوغ، پایان دوره کودکی است، یعنی بلوغ مرز بین کودکی و نوجوانی را مشخص میکند. کودکان به دلیل شرایط خاصّ جسمانی و معنوی خود بسیار آسیبپذیر و در معرض انواع خطرات جسمی و روحی هستند، از این جهت نیاز به مراقبتهای تربیتی و حمایتهای ویژه میباشند، تا آسیبی از ناحیه کودکآزاری که ناشی از نوعی رفتار و برخورد ظالمانه است، به آنان نرسد (ص۳۱-۴۴).
حقوق کودکان در فقه
بر اساس پژوهش نگارنده در آیات قرآن و روایات معصومین (ع) به حقوق کودکان و پاسداشت آن توجه ویژهای شده است، ولی متاسفانه در جوامع امروزی بسیاری از حقوق کودکان و نوجوانان، مورد بیمهری قرار گرفته و بسیاری از آن حقوق، توسط بزرگسالان نقض گردیده است (ص۵۴).
قرآن از ابتدای کودکی انسان، وظایف سنگینی بر عهده پدر و مادر او و در ادامه بر عهده حکومت گذاشته است، تا انسانی سالم، مفید و ثمربخش تحویل اجتماع گردد، در شماری از آیات قرآن و بسیاری از احادیث به صراحت یا اشارت، به حقوق کودک توجه شده است؛ از این رو در مباحث فقهی و آراء فقها چه شیعه و چه اهل سنّت، حقوقی برای کودک به رسمیت شناخته شده است که عمدتا مبتنی بر آیات و روایات است (ص۵۵-۵۸).
امام سجاد (ع) در رسالهالحقوق خود، تعلیم و تربیت کودک، چشم پوشی از خطاهای او و مهربانی و مدارا کردن با او را از جمله حقوق فرزندان برشمرده است. در قرآن نیز در مورد حقوق کودک، تقسیمبندیهای زیادی صورت گرفته است، مانند حقوق زیستی، عاطفی و تربیتی؛ اما در یک جمعبندی میتوان گفت، اسلام و قرآن برای کودک حقوقی از قرار ذیل قائل شده است: حق رضاع، حق برخورداری از هویت خانوادگی و نسب، حق برخورداری از نگهداری، حفاظت و حضانت، حق نفقه و تامین هزینههای زندگی و حق برخورداری از سرپرستی و قیمومیت (ص۵۶ و ۶۰).
حق کرامت کودک
در تعالیم اسلام رعایت کرامت کودک و نیز حفظ شخصیت او از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است، آموزههای دینی بر این نکته تاکید دارند که باید به شخصیت کودک احترام گذاشت و احترام و تکریم به آنان را در هر موقعیتی سرلوحه زندگی قرار داد. از نظر اسلام یکی از بزرگترین عوامل موفقیت فرزند در صحنههای زندگی و حرکت او به سوی صلاح و رستگاری آن است که والدین همواره کودک را مورد تکریم و احترام قرار داده و شخصیت وی را حفظ نمایند، از این جهت حفظ هویت و شخصیت فرزند تاثیر بسزایی در شکوفایی استعدادهای نهفته کودک داشته و او را از گرفتار شدن در دام افراد ناشایست بهطور جدّی باز میدارد (ص۶۱).
البته دراسلام توصیه شده است که در محبت کردن به کودکان و فرزندان باید جانب اعتدال و میانه را رعایت نمود و از محبتهای کاذب و بیش از اندازه اجتناب نمود، چرا که این گونه محبتهای غیرصحیح مانع استقلال و خودکفایی کودک شده و باعث میشود که او همچون یک نهال نورس برای همیشه در سایه یک درخت تنومند قرار گرفته و از رشد و نموّ لازم برخوردار نشده و بیرو ن از چتر حمایت پدر و مادر هرگز قادر به ادامه زندگی نباشد و در برابر طوفانهای زندگی و فشار حوادث به زانو در آید. چنانچه امام کاظم (ع) می فرماید: « شایسته است فرزندان در کودکی بر کارهای دشوار ترغیب شوند، تا در بزرگی افرادی بردبار و متحمل باشند» (ص۶۳).
حقوق مالی کودک
به زعم پوهشگر دین اسلام بر حقوق مالی کودک، حتی پیش از تولد تاکید نموده است، چنانچه فقها گفتهاند در ارث بردن حمل، شرط نیست که او در زمان مرگ مورَّث زنده باشد، پس در فرضی که کودک بعد از شش ماه از زمان مرگ مورّث متولد شود، ارث میبرد، البته زنده متولد شدن حمل شرط ارث بردن است؛ همچنین یکی دیگر از حقوقی که حمل میتواند از آن بهرهمند شود، وصیت، توسط افراد اعم از خویشان و غیر آن به نفع او است. بر این اساس در فقه اسلامی کودک از ابتدای دوره جنینی اصولا از همه حقوق انسان برخوردار است؛ به این ترتیب به طریقاولی بعد تولد و در هر سنّی که قرار گرفته باشد، دارای حقوق مالی مشخص میباشد (ص۶۴).
حق حضانت کودک
از جمله مهمترین حقوق کودک حضانت و نگهداری او است که از بدو تولد وی ضرورت پیدا میکند. اهمیت فوقالعاده این مسئله از آن رو است که از یک سو حضانت از حقوق بنیادی کودک و بستری برای استیفای سایر حقوق او است و از سوی دیگر نوعی حق اولویت برای حضانت کننده به شمار میرود. درباره اولویت داشتن یکی از والدین بر دیگری و ترتیب اولویت اشخاص دیگر بر حضانت کودک، دیدگاههایی در فقه ابراز شده است که مبتنی بر صلاحیت حضانت کننده میباشد. فراهم نمون شرایط رشد و نموّ، تامین خوراک و پوشاک و مراقبتهای جسمی و روحی از مصادیق حضانت کودکان به شمار آمده است (ص۶۵ و ۶۶).
حق تعلیم و تربیت کودک
در آموزههای دینی بر آموزش معارف، بهویژه قرآن و احکام شرعی، خواندن و نوشتن و برخی از مهارتهای عملی و رزمی به کودکان تاکید شده و گاهی نیز برخی از آن معارف از واجبات شمرده شده است؛ چنانچه امام صادق فرموده است «به نونهالان خود پیش از آن که افراد منحرف به سراغ آنها بروند، معارف دین بیاموزد» همچنین در روایات متعدی آمده است که اگر والدین میخواهند فرزند خود را بر کاری بگمارند، پیشهای مناسب و آبرومندانه برای او انتخاب نمایند و از اختیار شغلهای پست و شغلهایی که در روح و روان او اثر نامطلوب میگذارد، خودداری نمایند (ص۶۷ و ۶۸).
ناگفته نماند که والدین در مسیر تعلیم و تربیت باید رعایت اعتدلال را نموده و به فراخور سنّ و درک وی به تدریج و گام به گام در این زمینه اقدام نمایند و از هر گونه شتابزدگی و تندروی که باعث افسردگی و سرخوردگی او میشود اجتناب بورزند (ص۶۸).
هر یک از والدین که در نگهداری و تربیت کودک کوتاهی و سهلانگاری نماید، پیش خداوند مسئول بوده و مورد بازخواست قرار میگیرد. در روایتی از پیامبر نقل شده است که پدر و مادر به واسطه عاق فرزند شدن، دچار گناه و عقوبتی میشود که فرزند به واسطه عاق پدر و مادر شدن، به آن گرفتار میگردد (ص۶۸).
تادیب کودک
به باور مولف مسئله تربیت کودکان در دین اسلام از اهمیت خاصی برخوردار است، زیرا که افراد ابتدا با فطرت پاک و سالم به دنیا میآیند «کلّ مولود یولد علی الفطره» به این معنا که هر نوزادی بر فطرت پاک متولد میشود و اگر از همان اَوان کودکی مورد تربیت اسلامی قرار گیرد و از آلودگیها دور نگه داشته شود، یقینا در آینده از انحراف مصون خواهد ماند. در اسلام در مورد انتخاب همسر، مراقبت در دوران حمل و نحوه تربیت در سنین اولیه زندگی سفارشات و دستورات مهم و مفیدی از قرآن و روایات رسیده است؛ همانگونه که علی فرموده است «قلب کودک و نوجوان مثل زمین بایر و خالی است که هر بذری در آن قرار گیرد، قبول میکند (ص۷۱ و ۷۲).
در پرورش فرزند باید از روشهای نو و تازه بهره گرفت و وی را چنان تربیت نمود که فرزند زمانه خویش گشته و با گذشت زمان و پدیدار شدن شرایط جدید، بتواند در جامعه نقش سازندهای داشته باشد. از این رو اسلام به تمام جنبههای تربیت کودکان توجه کرده و تدابیر مثبی را برای اصلاح و تربیت جسمی و روانی کودکان مقرر نموده است؛ همچنین برای مواقعی که کودکان دچار خطا شده و اعمال ناصالح مرتکب میشوند، تدابیری در نظر گرفته و مقررات مربوط به آن را نیز ذکر کرده است که در چهار مرحله قابل اجراء است (ص۷۲ و ۷۳).
مرحله اول: از پند و اندرز استفاده میشود که اگر به شیوه صحیح و با روش اسلامی انجام گیرد، در اغلب کودکان موثر خواهد بود. مرحله دوم: تذکر و اخطار و سپس تهدید است در این مرحله باید جدّیتر با کودکان برخورد کرد و عواقب اعمال آنان را گوشزد نمود. مرحله سوم: ملامت و محروم کردن است، در این مرحله کودکان نتیجه اعمال خلاف خود را به طریق محروم شدن از امتیازهایی درک میکنند. مرحله چهارم: تادیب و تنبیه کودکان است، مواردی پیش میآید که هیچ کدام از مراحل قبل و تدابیر گذشه موثر نمیافتد، در اینجا والدین باید ضرورتا از تادیب و تنبیه استفاده کنند، زیرا خانواده مرکزی برای آموزش مقررات و ضوابط است (ص۷۳ و ۷۴).
تادیب و تنبیه کار دشواری است و باید بر اساس اصول و ضوابط باشد، تا اثرات مثبت و پابرجایی داشته باشد؛ گاهی دیده میشود که تنبیه اتفاق میافتد، ولی در عمل نتیجه مطلوبی حاصل نمیشود، علت اصلی این است که این روش در موقع مناسب استفاده نمیشود و بدون اعمال روشهای اولیه بیدلیل به تنبیه کودکان اقدام میگردد (ص۷۴).
در رابطه با تادیب و تنبیه، رعایت حدود و عدم زیادهروی در آن و توجه به هدف اصلاح، به کارگیری این شیوه را دشوار میسازد، لذا اولیاء باید به ضوابط و معیارهای آن کاملا توجه داشته باشند. در دین اسلام از تادیب به کیفیتی که منجر به دیه گردد، شدیدا نهی شده است و به نظر فقهای شیعه دیه حتی به سرخ شدن بدن نیز تعلق میگیرد (ص۷۴).
با این همه سهل انگاری در تربیت و تهذیب کودکان و نوجوانان، موجب تشویق آنان به ادامه اعمال ناشایسته میشود که این خود خطر بزرگی است، بهویژه این که اگر جلوی تبهکاری آنان در هنگام بلوغ گرفته نشود، این خطر مضاعف خواهد بود (ص۷۵).
میزان مجازات
با استناد به یافتههای محقق تادیب و مجازات کودکان در اسلام بر اساس درجه مسئولیت آنان میباشد. معیار دارا بودن مسئولیت کامل رسیدن به سنّ بلوغ است، به همین دلیل کودکان که اشخاص غیربالغ میباشند، از مسئولیت کامل مبرّی بوده و به تبع آن از مجازات نیز معاف میباشند. روایات متعددی به این معنا اشاره داشته و کودکان را از مجازات بزرگسالان معاف میدارد و آنان را مشمول اقامه حدود نمیداند؛ چنانچه از امام صادق سوال میشود، چه زمانی حدّ کامل بر کودک جاری میشود؟ میفرماید «هنگامی که از یُتم خارج شود، یعنی هنگامی که محتلم شود و یا به پانزده سال، کامل گردد» آن زمان حدود بر او اقامه میگردد (ص۷۵ و ۷۶).
حرمت کودکآزاری در اسلام
از نظر اسلام خشونت و آزار و بهطور کلی به کارگیری روشهایی که به ضرر جسمی و روحی منجر میشود و اِعمال روشهای خشن، خصوصا در رابطه با مسائل تربیتی و در رابطه با انسانهایی که خداوند به آنان کرامت و شخصیت داده است، از جمله کودکان ممنوع است و باید به هر وسیله جلوی آن گرفته شود (ص۸۹).
آیات قرآن نیز در این زمینه اشارهای دارد، چنانچه مطابق آیه ۲۳۳ سوره بقره، پدران و مادران از ضرر رساندن به فرزندان خودشان نهی شدهاند که این خود دلالت روشنی بر حرمت کودکآزاری میباشد. همچنین در خصوص نهی و حرمت کودکآزاری روایات متعددی وارد شده است، از جمله این روایت که پیامبر فرموده است «لعن الهی و دوری از فیض خداوند بر پدر و مادری باد که فرزند خویش را به عصیان و آزار خودشان وادار کنند و باعث قطع رابطه محبت شوند» (ص۹۱ و ۹۲).
انواع کودکآزاری
به باور نویسنده کودکآزاری جسمی یکی از انواع کودکآزاری است که با حمله فیزیکی به کودک همراه میباشد، بهطوری که موجب درد، بریدگی، کبودی، شکستگی استخوان و سایر جراحات و حتی مرگ کودک میشود، نیز شلاق زدن، بستن کودک، کوبیدن به دیوار و سوزاندن از اشکال مختلف کودکآزاری به شمار میآید (ص۹۳).
کودکآزاری جنسی نیز از مصادیق آزار رساندن به کودک است که به معنی به کارگیری، استفاده و واداشتن کودک به درگیر شدن با هرگونه رفتار جنسی، یا نمایش رفتارهای جنسی، تماس جنسی، فحشا و هرگونه بهرهبرداری جنسی از کودکان جهت کسب لذایذ و ارضای میل جنسی است. روشن است که سوءاستفاده جنسی از زشتترین و اهانت آمیزترین تجربه انسانی است که اسلام با شدت و حدّت تمام با آن مقابله میکند (ص۹۵).
کودکآزاری عاطفی و روانی نیز عبارت است از هر گونه رفتار نامناسبی که بر عملکرد رفتاری، عاطفی و جسمی کودک تاثیر منفی داشته باشد؛ آزارهای کلامی و غیرکلامی، سرزنش، یا تحقیر، ناسزا گفتن، مسخره کردن، دستانداختن، ترساندن مکرر کودک از تنبیه سخت بدنی، انتظارات و برخوردهای نامناسب با سنّ کودک، به خدمت گرفتن کودک در جهت ارضای نیازهای عاطفی خود و پاسخهای غیرقابل پیشبینی والدین که باعث بیثباتی و دگرگونی شناختی کودک میشود، همه از قبیل اذیت و آزار عاطفی کودک است که کودک را به لحاظ شخصیت، جنسیت و معنویت دچار اختلال کرده و حتی جسم او را به مخاطره میاندازد (ص۹۸).
همچنین از انواع دیگر کودکآزاری این است که کودکآزاری ناشی از غفلت و مسامحه است که اغلب در خانوادههای بیبضاعت مشاهده میشود، غفلت و مسامحه عبارت است از عدم فراهم آوردن احتیاجات غذایی، پوششی، مسکن، بهداشت و مراقبت های تحصیلی. نیز کودکآزاری اقتصادی که بهمعنای بهرهکشی از کودک در جهت کسب درآمد و واداشتن کودک به کارهای اجباری و سخت است، از انواع دیگر کودکآزاری میباشد که سلامت کودک را به مخاطره میاندازد. بدیهی است که انواع کودکآزاری با چنین رفتاری قطعا با مبانی و مفاهیم اسلامی سازگاری نداشته و غیرمشروع تلقی میگردد (ص۹۹ و ۱۰۲).