فقه معاصر:پیشنویس بنیادهای فقهی حقوقی نظم اجتماعی (کتاب)
مهدی محمدی
- چکیده
از نظرکتاب «بنیادهای فقهی حقوقی نظم اجتماعی» دین اسلام برای اجتماع و نیازهای آن بهویژه برای تامین نظم و امنیت، تدابیری اندیشده است. در نگاه اسلام نظم و امنیت اجتماعی به گونهای است که تامین کننده ارزشهای والای انسانی میباشد، بر خلاف نگاه بشری که نظم و امنیت اجتماعی را موجب حداکثر شدن، انتفاع مادی انسان میداند؛ البته این دیدگاه موجب پایین آمدن ارزش انسان است. به باور محمد رسول آهنگران رویکرد اسلام به نظم و امنیت در ویژگیهای نیروهای انتظامی مشهود است، چون در ارزیابی نیروهای انتظامی به باورهای درونی آنان پرداخته شده و به قلب سلیم و نیّت خیرخواهی آنان توجه میشود، از ویژگیهای این نیروها مصون بودن از آلودگی به طمعورزی و خیانت به مال و ناموس دیگران است و نیز شکیبایی و مهارت کنترل خشم و عدم تسلیم در برابر صاحبان قدرت نامشروع که نشان از عظمت روحی و علّو شخصیت آنان است، از ویژگیهای دیگر آنان به حساب میآید. به عقیده نویسنده، قدرشناسی از نیروهای انتظامی، خوبان را به بهتر شدن و دیگر نیروها را به سوی خوب عمل کردن، سوق میدهد. وی قائل است، از دیدگاه حقوق اسلامی اجرای عدالت از مهمترین وظایف نیروی انتظامی بوده و این نیرو میتواند، عامل پیوند حکومت و مردم باشد.
معرفی اجمالی
کتاب «بنیادهای فقهی حقوقی نظم اجتماعی» به نویسندگی محمد رسول آهنگران، دانشیار دانشگاه تهران، در سال ۱۳۹۶ توسط انتشارات مجد و به زبان فارسی به چاپ رسیده است.
ساختار و محتوای کتاب
این پژوهش در دو بخش تنظیم شده است: در بخش اول به اصول و مبانی نظم و امنیت اجتماعی در نظام حقوقی اسلام پرداخته شده است (ص ۹) و بخش دوم به بایستههای رفتاری ماموران نظامی و انتظامی در نظام حقوقی اسلام اختصاص یافته است (ص ۱۱۷).
اصول و مبانی نظم و امنیت اجتماعی در نظام حقوقی اسلام
از نظر نویسنده همواره در دین اسلام به اجتماع و نیازهای آن توجه ویژهای گردیده و برای تامین مهمترین نیاز جامعه که عبارت از نظم و امنیت است، تدابیری اندیشده شده است. لیکن در پی رنسانس دو روش مقابله با دین صورت گرفت که شکل نخست آن در تفکر سکولاریسمی تبلور یافت. نگرش سکولاریسمی به معنای جدایی دین از سیاست، و انعکاس دهنده مقابله غیر مستقیم با دین و روش دوم مقابله رو در رو و مستقیم با دین بود، در مکاتب مذکور دین معلول جهل بشر و مطلب خرافی انگاشته شد که در نتیجه درصدد حذف یا حداقل تحریف آن برآمدند (ص۹-۱۵).
با تحریفات صورت گرفته در دین، نظم و امنیت اجتماعی نیز از مسیر تعیین شده از سوی شارع تغییر جهت داده و معنایی متفاوت پیدا کرد، نظم و امنیت اجتماعی از دیدگاه دین، مطابق منافع ظالمان معرفی و بر اساس تحمّل نظام ظالمانه تجویز شد (ص۲۵).
اما با بازگشت مجدد و شکوهمندانه دین به عرصه زندگی، یکی از مهمترین شاخصههای نظم و امنیت اجتماعی یعنی عدالت، ظهور و بروز کرده و محور زندگی اجتماعی انسانها قرار گرفت، در نگاه ادیان واقعی و اسلام، عدالت یک اصل است که بر اساس درک عقلی پسندیده بودن آن به اثبات رسیده است. نظم و امنیت در نگاه اسلام دارای رویکرد عدالت محور بوده و در آن کوچکترین تبعیضی به چشم نمیخورد. در اسلام رعایت نظم و امنیت اجتماعی به معنی رعایت حقوق افراد است و بینظمی به معنای تضییع حق، و این منطق عین عدالت است (ص۴۴-۶۹).
تفاوت نظم و امنیت نظام حقوقی اسلام با نظام حقوقی بشری
نویسنده بیان میکند در نگاه دین اسلام، نظم و امنیت اجتماعی به گونهای تعریف شده است که تامین کننده ارزشهای والای انسانی باشد، از این نظر نظم و امنیت اجتماعی عبارت است از در جای خود بودن و مورد تضییع قرار نگرفتن حقوق به گونهای که وجود آن حقوق برای سعادتمند شدن انسان و رسیدن به کمالات معنویاش لازم و ضروری است (ص۹۲).
اما در نگاه بشری که به دین پشتپا زده، نظم و امنیت اجتماعی باید به گونهای تعریف شود که موجب حداکثر شدن انتفاع انسان از این دنیا شود؛ چون در این نگاه انسان موجودی خودخواه و علاقمند به امیال نفسانی است و بر این اساس روابط انسانی نیز مبتنی بر اصل رقابت است (ص۹۲).
بدیهی است که این مقدار رعایت و احترام به نظم و امنیت و پاسداشت حریم دیگران، نه تنها برای اجتماع انسانی، بلکه برای ادامه حیات در زندگی حیوانی نیز لازم است. پایین آوردن انسان و نگاه به انسان در حدّ حیوان و حاکم ساختن نظمی که در میان حیوانات ضرورت دارد، نتیجه نگاه بشری و انتظار بشر از مقدار نظم و امنیت اجتماعی است که برای برقراری آن در اجتماع تلاش میکند (ص۹۴ و ۹۶).
به این ترتیب نظم و امنیت اجتماعی در نگاه اسلام با آنچه به نظر مردم و بشر رسیده است، تفاوت فراوان دارد؛ چون در نظم و امنیت مورد نظر اسلام، تنها جنبه دنیایی آن لحاظ نشده، بلکه به جنبه ملکوتی و ارزشی آن نیز توجه شده است؛ اما در نگاه بشری به نظم و امنیت اجتماعی، صرف جنبه مادیّ و حیوانی آن مهم تلقی شده و آن بُعد برجسته شده است (ص۱۰۳).
بایستههای رفتاری ماموران نظامی و انتظامی در نظام حقوق اسلام
به گفته مولّف هر کیش و آیینی در مورد اجتماع و نوع روابطی که میبایست، بین افراد آن جامعه برقرار شود، دارای نگاه و رویکرد ویژهای است. با توجه به تفاوت رویکرد اسلام به نظم و امنیت اجتماعی با آنچه نگاه بشری را در این زمینه تشکیل میدهد، در ویژگیهای نیروهای انتظامی که وظیفه برقراری نظم و امنیت اجتماعی را بر عهده دارند، نیز تفاوت روشن و آشکاری میان این دو رویکرد وجود دارد و همین طور نسبت به ویژگیهای نیروهای نظامی، تفاوت رویکرد به صورت کامل مشهود است (ص۱۱۷).
این تفاوت از سه جهت دارای اهمیت است که عبات است از ویژگیهایی که این نیروها باید داشته باشند، نوع رابطه موجود میان نیروها و مسئولان و فرماندهان و اینکه لازم است به وظایف و بایستههای رفتاری نیروهای نظامی و انتظامی پرداخته شده و ابعاد آن با توجه به مبانی اسلامی تبیین گردد (ص۱۱۷).
ویژگیهای نیروهای نظامی و انتظامی
به اعتقاد نگارنده اسلام وظایف و تکالیف ویژهای برای نیروهای انتظامی در نظر گرفته و به منظور انجام صحیح و کامل آن، خصوصیات و اوصافی را بیان میدارد که این نیروها میبایست، بدان متصّف شده و بدین وسیله به بهترین و کاملترین شکل نسبت به انجام وظایف محوله اقدام نمایند (ص۱۱۸).
خیر خواهی و مصلت اندیشی نسبت به دین
در حقوق اسلامی در روابط میان متولیان حکومت و مردم تنها به رابطه بیرونی اکتفاء نشده است، بلکه سعی شده است، تا در روابط فیمابین، ارتباط درونی و برخاسته از قلب برقرار باشد. اسلام دینی است که تنها به رفتارها و تشربفات ظاهری، مانند نماز و روزه بسنده نکرده و شرط قبولی این اعمال ظاهری را مقبولیت باطنی این اعمال میداند؛ بر اساس این الگوی دینی، تنها رفتار نیروهای انتظامی و نظامی مدّ نظر نبوده و بالاتر از رفتار و در درجه اول اهمیت، نیّت و سمتوسوی قلبی ایشان دارای اهمیت است (ص۱۱۸ و۱۱۹).
در ارزیابی نیروهای انتظامی از نگاه دین، ابتدا میبایست به باورها و محرّکهای درونی پرداخته و به این مطلب توجه شود که تا چه میزان قصد ایشان درست و برخاسته از قلب سلیم و نیّت خیر خواهی و مصلحت اندیشی نسبت به دین است؛ علی (ع) در عهد نامه خطاب به مالک اشتر، اولین ویژگی و خصوصیت را برای یک فرد نظامی، خیرخواهی و نیّت سالم و صالح میداند، زیرا خیرخواهی صفت و حالتی دورنی است که نشان از وجود ارتباط قلبی و پیوندی است که ریشه در درون آدمی دارد (ص۱۱۹ و ۱۲۰).
طهارت نفس از رذایل اخلاقی
ویژگی لازم دیگر برای نیروهای انتظامی از دیدگاه اسلام آن است که از آلودگیهایی که موجب طمعورزی و خیانت میشود، مصون و مامون باشند. برقراری نظم و امنیت اجتماعی به دست نیروهای انتظامی زمانی امکانپذیر خواهد بود که ایشان دارای ویژگیهایی نباشند که مانع از انجام وظایف محوله به ایشان شود. طمع به مال و ناموس دیگران مانع بزرگی است که با وجود آن بسیاری از وظایف بر زمین مانده و به درستی انجام نخواهد گرفت (ص۱۲۸).
نظم و امنیت اجتماعی بدین معنا است که حقوق همه افراد حفظ شده و هیچ کسی حق دیگری را مورد تضییع و پایمال شدن قرار ندهد؛ در جامعهای نظم و امنیت اجتماعی حاکم است که در آن، افراد جامعه به حق خویش راضی و قانع بوده و حقوق دیگران را مورد تعدّی و تجاوز قرار ندهند. فرد یا افرادی که میخواهند جامعه را به سمت نظم و امنیت اجتماعی که همان رضایتمندی و قانع بودن اشخاص نسبت حقوق خویش است، سوق دهند، ابتدا بایستی در خود این حالت و ویژگی را ایجاد کرده باشند (ص۱۲۸).
بیتردید تا زمانی که مسئولان و به تبع ایشان نیروهای انتظامی در ردههای مختلف به حقوق خویش قانع نبوده و از تجاوز به حقوق دیگران پرهیز نداشته باشند، قادر نخواهند بود، نظم و امنیت را در جامعه پیاده و اجرا کنند و زمانی مسئولان و نیرویهای انتظامی نسبت به حقوق خویش راضی و قانع خواهند بود که ریشههای حرص و طمع و زیادهخواهی را در وجود خود خشکانده باشند (ص۱۲۸).
با توجه به این مطلب چنانچه در نیرویهای انتظامی صفت رذیلهای چون طمع و حرص وجود داشته باشد، ایشان خود به دنبال تضییع حقوق دیگران خواهد بود؛ بهویژه اگر این حالت در ایشان به صورت ملکه روحی درآمده باشد، تمامی تلاش ایشان در راستای اقتضای این حالت نفسانی و ویژگی روحی خواهد بود. چنانچه این نیروها نفس خویش را از این آلودگیها و ناپاکیهای روحی، پاک نکرده باشند، اهتمام و تلاش ایشان در راستای برقراری نظم و امنیت نخواهد بود و چنانچه در این راستا قدمی نیز بردارند، به دلیل فشارهای بیرونی و مطالبه از ایشان بوده و در مرحله اثرگذاری و نقش آفرینی، دارای تاثیر اندک خواهد بود (ص۱۲۸ و ۱۲۹).
شکیبایی و توان برکنترل خشم
به استناد این پژوهش ویژگی بعدی لازم در نیروهای برقرار کننده نظم و امنیت از دیدگاه اسلام، آن است که از شکیبایی و صبر بالایی برخوردار باشند. شکیبایی و صبر از آن جهت برای این نیروها ضروری است که در صورت عدم وجود آن، ایشان در انجام وظیفه خود نه تنها موق نخواهند بود، بلکه سبب به وجود آمدن مشکلات فراوانی نیز خواهند شد؛ چه این که رفتارهای بسیار ناامنی که شکیبایی و صبر در برابر آن، موجب خاموش شدن آتش فتنه شده و در صورت عدم وجود این صفت، دامنه ناامنی گستردهتر و شعاع وسیعتری را دربر میگیرد (ص۱۳۴).
از متون دینی نیز استفاده میشود که صبر و شکیبایی یکی از عوامل موفقیت و رسیدن به پیروزی و ظفر است و شایسه است، نیرویهای انتظامی نیز در مقابله با بسیاری از عواملی که سعی بر افزایش بینظمی در اجتماع دارند، از این شیوه در جهت رسیدن به امنیت و مبارزه با بینظمی استفاده کند؛ بهویژه اگر ایجاد کنندگان اخلال و مرتکبین خطا از افراد غیرعنود باشند که رفتار توام با صبر و شکیبایی، آنان را متاثر و پشیمان خواهد کرد (ص۱۳۴ و ۱۳۵).
از این رو است که در نگاه دینی از صبر به عنوان سلاح پیروزی یاد شده است، چنانچه علی میفرماید: «همواره شکیبا پیروزی را از دست نخواهد داد، هر چند روزگاری بر او بگذرد». بدیهی است که شکیبایی اگرچه برای عموم افراد جامعه امری است لازم و پسندیده، ولی برای نیروهای انتظامی ضروریتر خواهد بود. از همین جهت نیروهای انتظامی باید به گونهای تربیت شوند که در هنگام خشم، مهارت کنترل خشم را داشته و کسی را مورد تعدّی قرار ندهند (ص۱۳۵-۱۳۸).
ایستادگی در برابر قدرتهای نامشروع
شاخصه دیگری که در نیروهای انتظامی باید وجود داشته باشد، عدم تسلیم در برابر صاحبان قدرت نامشروع است. این ویژگی نشانگر عظمت روحی و علّو شخصیتی فرد بوده و کسی میتواند از صاحبان قدت نامشروع رویگردان باشد که قدرت حقیقی را شناخته و آن را از قدرت ظاهری تشخیص دهد؛ زیرا چنین فردی چشم به قدرت حقیقی دوخته و برای قدرتهای ظاهری اهمیتی قائل نخواهد بود. چنانکه امیرمومنان فرمودهاند: «عظم الخالق عندک یصغّرالمخلوق فی عینک» (ص۱۴۸ و ۱۴۹).
بایستههای رفتاری فرماندهان با نیروها
پژوهشگر عنوان میکند در نظام حقوقی اسلام علاوه بر ایجاد انگیزه معنوی و مربوط به آخرت که افراد و نیروهای انتظامی را به برقراری نظم و امنیت اجتماعی ترغیب میکند، به نیازهای مادی و بهرهگیری از نعمتهای دنیوی نیز اهمیت داده شده است. البته بهرهگیری در چارچوب دین و بدون آسیب به سعادت اُخروی دیگران. بر همین اساس دین به مسئولان و فرماندههان دستور میدهد که نسبت به این نیروها به گونهای رفتار کنند که علاوهبر تلاش در جهت رفع نیازهایشان، شرایط دلگرمی و آرامش روانی آنان را فراهم آورند (ص۱۵۱).
رفتار محبّتآمیز
از بررسی منابع حقوق اسلامی چنین برداشت میشود که رابطه میان مسئولان و فرماندههان نیرویهای انتظامی با نیروهای تحت فرمانشان، باید بر اساس مهر و عطوفت و رفتار محبتآمیز باشد. از دیدگاه اسلام مسئول و فرمانده کسی نیست که نیروها از روی ترس و به انگیزهای جز محبت از وی اطاعت و تبعیت کنند؛ بلکه فرمانده مطلوب آن کسی است که محبوب قلوب بوده و این علاقه قلبی، نیروها را به سوی تبعیت و فرمانبرداری از او سوق دهد (ص۱۵۱).
محبت امری قلبی است و برای تحقق آن در قلب و جان، باید رفتارهای ایجاد کننده آن صورت گیرد، از این جهت محبت حالتی نیست که بتوان با زور در قلب و دل کسی جایگزین کرد. امام علی در توصیه خویش به مالک اشتر، او را به اموری که انجام آن، سبب ایجاد محبت بین نیروها و فرمانده خواهد شد، سفارش میکند؛ «ای مالک در کار نیروها بیندیش و به امور آنان چون پدر و مادر در حق فرزندان خویش رسیدگی کن». با توجه به این سفارش، وجود الزام به اطاعت نیروها از منظر اسلام با آنچه در مراکز خالی از دین است، تفاوت اساسی وجود دارد (ص۱۵۱ و ۱۵۲).
تلاش فرماندههان برای رفع نیازهای نیروها
یکی از نشانههای واقعنگری در نظام حقوقی اسلام، توجه به نیازها و ضرورتهای زندگی دنیوی افراد در قبال تکالیف و وظایفی است که بر عهده ایشان نهاده شده است. اسلام اگرچه وظیفه نیرویهای انتظامی را برقراری نظم و امنیت اجتماعی میداند؛ ولی برای آنکه این نیروها بتوانند، به وظایف خود به بهترین شکل جامه عمل بپوشانند، این توجه را دارد که نیازهای آنها و خانوادههایشان را باید برطرف کند، تا آنجا که با خیالی آسوده به انجام وظایف خود بپردازند (ص۱۵۹).
اگر در نظام حقوقی اسلام به ماموران انتظامی دستور داده میشود که تمامی همت خویش را در جهت برقراری نظم و امنیت اجتماعی به کار گیرند، در کنار این دستور به فرماندههان نیز توصیه میشود که تمامی همت خود را در راستای رفع نیازهای این نیروها به کار گمارند. زیرا با وجود نیاز و احتیاج این نیروها، امکان تطمیع ایشان از سوی بدخواهان و کوتاهی در انجام وظیفه محوله به این نیروها وجود خواهد داشت (ص۱۶۱).
قدرشناسی از نیروها
قدرشناسی و تشکر از نیروهای نظامی و انتظامی توصیه دیگری است که در منابع حقوق اسلامی در راستای موفقیت بیشتر این نیروها در برقراری نظم و امنیت اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. قدردانی و تشکری که خوبان را به بهتر شدن و دیگر نیروها را به سوی خوب عمل کردن، سوق خواهد داد. چنانکه حضرت علی به فرماندههان خود در این باره فرموده است: «ستودنشان را به نیکی پیوسته دار و رنج افرادی را که تلاش و کوششی نمودهاند، بر زبان آور که فراوانی و زیادی یاد کردن از کار نیکو، افراد شجاع و دلیر را برانگیخته و افراد ترسو و بددل را به تلاش خواهد کشاند». نکته ظریف در اینجا توجه به مشوقهای معنوی است (ص۱۶۴).
وظیفه و دستاوردهای نیروهای نظامی و انتظامی
برقراری نظم و عدالت
با تکیه بر یافتههای نویسنده و بنابر آنچه از منابع اصلی حقوق اسلامی ثابت میشود، یکی از مهمترین ظایفی که حکومت و طبقه حاکم بر عهده دارد، عبارت است از اجرای عدالت؛ عدالتی که بسان، نگین انگشتری میدرخشد. قرآن این هدف را به عنوان یکی از فلسفههای بعثت انبیاء بیان نموده است (ص۱۷۰).
برقراری عدالت در واقع، همان رواج نظم و امنیت اجتماعی در جامعه است، چرا که از دیدگاه حقوق اسلام زمانی در جامعه و روابط انسانی، نظم حاکم خواهد بود که حقوق افراد جامعه در آن رعایت شده و کسی متعرّض حق دیگری نشود (ص۱۷۰).
چنین جامعهای عدالت محور بوده و برکات و دستاوردهای فراوانی نیز نصیب افراد آن اجتماع خواهد شد؛ در جامعه مذکور، افراد آسایش و آرامش داشته و از اضطراب و نگرانی، مصون خواهند ماند. از دیگر سوء افراد با رعایت حقوق، به یکدیگر علاقمند خواهند شد؛ زیرا عامل اصلی دشمنی و عداوت، تعدی و تجاوز افراد نسبت به حقوق یکدیگر است و چنانچه نیروی انتظامی به عنوان بازوی حکومت در اجرای عدالت و جلوگیری از تعدی ظلم موفق عمل نماید، مردم نسبت به حکومت اسلامی نگاه مثبت پیدا خواهند کرد (ص۱۷۰).
مهرورزی اعضای جامعه به یکدیگر
به گزارش نگارنده نخستین دستاورد اجرای نظم و عدالت اجتماعی عبارت است از محبت و مهرورزی اعضای جامعه به یکدیگر، البته مهرورزی میان اعضای جامعه، به عدالت محور بودن حکومت و بهویژه درست عمل کردن نیروهای انتظامی بستگی دارد. اگر نیروهای انتظامی در عمل ملتزم به رعایت نظم و عدالت اجتماعی بوده و به کسی اجازه تعدی و تجاوز به حق دیگری را ندهند، بیتردید آحاد آن جامعه نسبت به یکدیگر با عدالت رفتار کرده و در نتیجه رفتارهای محبت آمیز در اجتماع رواج مییابد (ص۱۷۸).
از نگاه قرآن ویژگی جامعه اسلامی اینگونه است که باید نسبت به یکدیگر دارای محبت باشند «رُحماءُ بَینهم». همچنین در روایات متعددی اخوت و برادری که نماد مهرورزی و محبت کامل است، مورد سفارش دین اسلام و ائمه معصومین قرار گرفته است (ص۱۷۹).
حال که مشخص شد میان رعایت حقوق و وجود دوستی و مهرورزی رابطه معناداری وجود دارد، چنانچه نیروی انتظامی به برقراری نظم و امنیت اجتماعی به بهترین شکل جامه عمل بپوشاند، عملرد ایشان در این راستا موجب میشود، افراد جامعه نسبت به یکدیگر مهربان شده و مهرورزی در آن حاکم شود (ص۱۸۳).
همدلی و همگامی دولت و ملت
دومین دستاورد اجرای عدالت آن است که مردم نسبت به دولت احساس همدلی داشته و با آن همگام و همراه باشند، این احساس در گرو اجرای عدالت توسط دولت است که مهمترین بازوی اجرایی دولت یعنی نیروی انتظامی در اجرای آن نقش بسزایی دارد (ص۱۸۵).
در نگاه اسلام نیروی انتظامی به عنوان عاملی است که بین حکومت و ملّت پیوندی همدلانه برقرار میکند. توصیف نظام حقوقی و سیاسی اسلام از حکومت و عملکرد حاکم، بهگونهای است که میان مردم و حکومت پیوندی محبتآمیز برقرار میکند؛ از این رو چنین حکومتی کاملا مردمی بوده و از دل مردم میجوشد و بیتردید بازوهای اجرایی دولت یعنی نیروی انتظامی در این باره بهگونهای عمل خواهد نمود که موجب تقویت پیوند و رابطه دولت و ملت گردد (ص۱۸۶).