فقه معاصر:پیشنویس حکم فقهی مجسمهسازی و نقاشی (کتاب)
محمدجواد احمدخانی
- چکیده
کتاب حکم فقهی مجسمهسازی و نقاشی نوشته صدیقه چالویی، منتشر شده توسط انتشارات دانشگاه امام صادق (علیهالسلام)، به بررسی فقهی و حقوقی مجسمهسازی و نقاشی در فقه اسلامی پرداخته است. این کتاب با استفاده از آیات قرآن، روایات اهل بیت (علیهمالسلام)، نظرات فقها و اصول فقهی، به تحلیل حکم این هنرها از دیدگاه شریعت اسلامی میپردازد. نویسنده تلاش کرده است تا با دستهبندی روایات و تحلیل فقهی آنها، به تبیین دیدگاههای مختلف در مورد مشروعیت یا حرمت مجسمهسازی و نقاشی بپردازد. علاوه بر این، به موضوعاتی همچون تفاوت میان مجسمهسازی و نقاشی، مفهوم تمثیل در متون دینی، و ارتباط این احکام با مسائلی همچون بتپرستی و توحید اشاره شده است. در نهایت، نویسنده تلاش دارد تأثیر این احکام را بر زندگی معاصر و هنر اسلامی بررسی کرده و نتایجی کاربردی برای جامعه امروز ارائه دهد.
ساختارکتاب
کتاب حکم فقهی مجسمهسازی و نقاشی پژوهشی جامع در زمینه احکام فقهی مرتبط با هنرهای تصویری و تجسمی از دیدگاه فقهای امامیه است. این اثر در دو بخش کلی تدوین شده و به بررسی مفاهیم، مستندات فقهی و نظریات مرتبط با موضوع میپردازد.
در بخش نخست، کلیات و تعاریف ارائه شده است. ابتدا مفهوم لغوی و اصطلاحی هنر بررسی شده و سپس تقسیمات و مصادیق آن، از جمله هنرهای بصری و تجسمی، مورد مطالعه قرار گرفته است. همچنین، ارتباط این هنرها با فقه اسلامی، از جمله حکم نقاشی، مجسمهسازی، داستان مصور، عکاسی، هولوگرام و تئاتر عروسکی، تحلیل شده است. این بخش همچنین به ضرورت پژوهشهای فقهی در حوزه هنر و تأثیرات فرهنگی و اعتقادی هنرهای تصویری پرداخته و مفاهیمی مانند "صورت" و "تمثال" را در متون تفسیری، روایات و آثار فقها بررسی میکند.
بخش دوم کتاب به بررسی نظریات فقهای امامیه درباره حکم نقاشی و مجسمهسازی اختصاص دارد و شامل دو فصل اصلی است.فصل سوم که به بیان نظریات فقهای امامیه درباره نقاشی و مجسمهسازی میپردازد. در این فصل، دیدگاههای مختلف فقها در مورد حرمت یا جواز این هنرها بررسی شده و پنج نظریه اصلی مطرح گردیده است.همچنین، در پایان این فصل، مقایسهای اجمالی بین نظرات فقهای مذاهب چهارگانه اهل سنت ارائه شده است.فصل چهارم به بررسی مبانی و مستندات نظریات فقهی در مورد حکم مجسمهسازی و تصویرگری اختصاص دارد. این فصل شامل تحلیل روایات مرتبط با حرمت یا جواز این هنرها، بررسی اجماع فقها و تحلیل ادله قائلان به جواز یا حرمت است. در این بخش، روایاتی که به ممنوعیت یا کراهت نگهداری و ساخت تصاویر اشاره دارند، بررسی شده و همچنین، دیدگاههایی که مجسمهسازی را مجاز میدانند، مورد بحث قرار گرفتهاند.این بخش از کتاب تلاش دارد تا با ارائه مستندات فقهی و تاریخی، چارچوبی دقیق برای بررسی فقهی هنرهای تصویری و تجسمی ارائه دهد.
نظریات فقهای امامیه در زمینه نقاشی و مجسمهسازی
نویسنده پنج نظریه اصلی از سوی فقهای امامیه که هر یک از آنها به شیوهای متفاوت به مسئله نقاشی و مجسمهسازی نگاه میکنن بیان می کند. این نظریات عبارتند از:
- نظریه حرمت مطلق تصویر: بر اساس این نظریه، هرگونه تصویرسازی، اعم از مجسمه یا نقاشی، چه جاندار و چه بیجان، حرام است. این دیدگاه به فقهایی مانند ابوصلاح حلبی و قاضی بن براج نسبت داده شده است. این فقها معتقدند که تصویرسازی به هر شکلی، حتی اگر برای اهداف غیرعبادی باشد، حرام است (ص۷۷-۷۹).
- نظریه حرمت تصویر جانداران: این نظریه تنها تصویرسازی موجودات جاندار، اعم از مجسمه یا نقاشی، را حرام میداند. فقهایی مانند شیخ انصاری و محقق کرکی از طرفداران این دیدگاه هستند. آنها استدلال میکنند که تصویرسازی جانداران ممکن است به تشبه به خالق و دخالت در کار خدا منجر شود(ص۷۹-۸۳).
- نظریه حرمت مجسمهسازی مطلق: این نظریه مجسمهسازی را حرام میداند، چه مجسمههای جاندار و چه بیجان. فقهایی مانند شیخ مفید و شیخ طوسی از جمله قائلان به این نظریه هستند. آنها معتقدند که مجسمهسازی به خودی خود حرام است (ص۸۴-ص۸۷).
- نظریه حرمت مجسمهسازی جانداران: این نظریه تنها مجسمهسازی موجودات جاندار را حرام میداند و مجسمهسازی موجودات بیجان را جایز میشمارد. این دیدگاه توسط فقهایی مانند صاحب جواهر و سید علی طباطبایی مطرح شده است (ص۸۷-ص۹۰).
- نظریه عدم حرمت مطلق: این نظریه هرگونه تصویرسازی، اعم از مجسمه یا نقاشی، چه جاندار و چه بیجان، را جایز میداند. فقهایی مانند شیخ طوسی و امین الاسلام طبرسی از طرفداران این دیدگاه هستند. آنها معتقدند که تصویرسازی به خودی خود حرام نیست، مگر اینکه برای اهداف حرام مانند بتپرستی استفاده شود (ص۹۰).
نظریات فقهای اهل سنت در زمینه نقاشی و مجسمهسازی
فقهای اهل سنت معمولاً تصویرسازی و مجسمهسازی را به دو دسته کلی تقسیم میکنند: تصویر موجودات جاندار و تصویر موجودات غیرجاندار.
مالکیه نقاشی و مجسمه سازی به چهار شرط حرام می داند اول اینکه مربوط به حیوان باشد دوم اینکه سه بعدی باشد سوم آنکه دارای اعضای کامل باشد و چهارم اینکه دارای سایه باشد.
شافعیه نیز تصویرسازی جانداران را حرام میدانند، مگر در مواردی مانند نقاشیهایی که بر روی فرش یا پشتیها کشیده میشوند و پایمال میگردند. تصویرسازی غیر جانداران را جایز میدانند.
حنفیها تصویرسازی غیر جانداران را کاملاً جایز میشمارند حنابله تصویرسازی جانداران را حرام میدانند، مگر در مواردی مانند نقاشیهایی که بر روی فرش یا پشتیها کشیده میشوند و پایمال میگردند. تصویرسازی غیر جانداران را جایز میدانند. به طور کلی، فقهای اهل سنت بیشتر بر هدف و استفاده از تصویرسازی تأکید دارند. اگر تصویرسازی به بتپرستی یا اهداف نادرست منجر نشود، آن را جایز میشمارند (ص۹۶-ص۱۰۱).
مبانی و مستندات نظریات فقهای امامیه
روایات دال بر حرمت مطلق
نویسنده حرمت مجسمهسازی را عمدتاً مبتنی بر روایات متعدد دانسته و آنها را از نظر سند و دلالت بررسی کرده است:
۱.دستور پیامبر (ص) به تخریب تصاویر: برخی روایات به نقل از امام علی (ع) و امام صادق (ع) حاکی از دستور پیامبر (ص) به نابودی تصاویر هستند. نویسنده با بررسی سندی، ضعف برخی از راویان مانند سکونی و سهل بن زیاد را مطرح کرده و اعتبار این احادیث را مورد تردید قرار داده است.
۲.عدم ورود فرشتگان به خانهای که در آن تصاویر است: در روایات نقلشده از امام صادق (ع) آمده که فرشتگان وارد خانهای که در آن تصویر یا مجسمه وجود دارد، نمیشوند. نویسنده ضمن بررسی سندی، اشاره میکند که برخی فقها این احادیث را حمل بر کراهت کردهاند.
۳.نهی از تزئین خانه با تصاویر: پیامبر (ص) از "تزویق البیوت" نهی کردهاند که در توضیح امام صادق (ع) به استفاده از تصاویر برای تزئین خانهها تعبیر شده است. با این حال، نویسنده با اشاره به ضعف سندی روایت (وجود راویان واقفی)، استناد به آن را برای اثبات حرمت مشکل میداند.
۴.عذاب و بازخواست صورتگران در قیامت: برخی روایات بیان میکنند که صورتگران مکلف میشوند در آثار خود روح بدمند. نویسنده از نظر سندی ضعف برخی راویان را نشان داده و از نظر دلالی احتمال حمل این احادیث بخاطر کلمه عمل الصوربر مجسمه سازی را مطرح میکند.
۵.کراهت تصویر در خانه: نقل شده که پیامبر (ص) و امام علی (ع) از وجود تصویر در خانهها کراهت داشتند. نویسنده توضیح میدهد که کراهت در اینجا به معنای عدم حرمت است و این روایات نمیتوانند دلیل بر تحریم باشند.
۶.روایتی درباره خروج تصویرگر از اسلام: روایتی از امام علی (ع) دلالت بر خروج از اسلام برای کسی که تمثال بسازد دارد. نویسنده ضمن بررسی ضعف سندی این روایت، بیان میکند که خروج از اسلام معمولاً درباره مشرکان و بدعتگذاران مطرح شده و برخی فقها این روایت را مربوط به بتسازی دانستهاند.(ص۱۰۳-ص۱۲۲)
روایات بر حرمت مجسمهسازی و نقاشی جانداران
نویسنده به روایاتی اشاره میکند که در آنها مجسمهسازان و صورتگران در روز قیامت مکلف میشوند که در ساختههای خود روح بدمند اما از این کار عاجز خواهند بود، و این عجز سبب عذاب آنان خواهد شد. به عنوان نمونه: امام علی (ع) میفرماید: هر کس صورتی را نقاشی کند، در روز قیامت مکلف میشود که در آن روح بدمد، اما ناتوان خواهد بود( شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۵).نویسنده بیان می کند که این روایات ازلحاظ سندی اشکال دارند ودر میان آنها سند معتبری یافت نمی شود (ص۱۲۲-ص۱۲۴). وی همچنین از لحاظ دلالی به این روایات اشکال می کند ومی گوید که پذیرفتن اطلاق این روایات مشکل است (ص۱۲۷).
در ادامه نویسنده به روایاتی اشاره می کند که در این روایات ساختن و کشیدن تصویر اشیای غیر جاندار، مانند درختان، خورشید و ماه، جایز است. نویسنده میگوید که آنها استدلالشان این است که چون این روایات به طور خاص فقط غیرجانداران را ذکر کردهاند، مفهوم مخالف آنها این است که تصویر جانداران جایز نیست. امام خمینی (ره) در نقد این روایات میفرماید: این روایات در مقام بیان یک واقعه تاریخی هستند و به روشنی معلوم نیست که بر حرمت دلالت داشته باشند (ص۱۳۱).
در نهایت نویسنده نتیجه میگیرداز این روایات استدلال قطعی برای تحریم مطلق مجسمهسازی و نقاشی جانداران به دست آوردبلکه یک هنر است که اگر محتوای صحیح داشته باشد جایزاست ( ص۱۳۷).
بررسی حکم فقهی مجسمهسازی و نقاشی جانداران
در این فصل، نویسنده به بررسی ادله و استدلالهای فقهای امامیه در مورد حرمت یا جواز مجسمهسازی و نقاشی جانداران میپردازد. نویسنده با اشاره به اختلاف نظر فقها در این موضوع، ابتدا به روایاتی که دال بر حرمت مجسمهسازی جانداران هستند، اشاره میکند و سپس به نقد و بررسی این روایات و استدلالهای فقها میپردازد. نویسنده به ادله شیخ انصاری در حرمت نقاشی جانداران اشاره می کند. شیخ انصاری از جمله فقهایی است که به حرمت نقاشی جانداران معتقد است. او برای اثبات این مدعا به چند روایت استناد میکند.
ازجمله به روایتی استناد میکند که در آن پیامبر اکرم(ص) از کشیدن نقش حیوان بر روی انگشتر نهی کردهاند (من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۵). نویسنده این روایت را از نظر سندی ضعیف میداند و معتقد است که این روایت نمیتواند دلیلی محکم برای حرمت نقاشی جانداران باشد.
شیخ انصاری همچنین به روایتی استناد میکند که در آن از تزئین خانهها با تصاویر و تماثیل نهی شده است. (من لایحضره الفقیه ج۴، ص۱۰) نویسنده این روایت را نیز از نظر سندی ضعیف میداند و معتقد است که این نهی ممکن است به دلیل منع اسراف و تجملگرایی باشد، نه حرمت نقاشی.
نویسنده در نهایت پس از بیان ادله شیخ انصاری نتیجه میگیرد که ادله شیخ انصاری و دیگر فقهایی که به حرمت نقاشی جانداران معتقدند، یا از نظر سندی ضعیف هستند یا از نظر دلالی بر آنها خدشه وارد است. بنابراین، این ادله نمیتوانند به عنوان دلیل محکم برای اثبات حرمت نقاشی جانداران مورد استناد قرار گیرند. نویسنده بیان می دارد که روایات بیشتر مورد استناد قایلین حرمت مجسمهسازی است و نمیتوان از آنها حرمت نقاشی را استنباط کرد(ص۱۳۷-ص۱۴۶).
روایات دال برحرمت نگهداری مجسمه ونقاشی
نویسنده ابتدا به دیدگاههای فقهای متقدم مانند شیخ مفید و شیخ طوسی اشاره میکند. شیخ مفید در کتاب «المقنعه» ساخت بتها، صلیبها، مجسمهها و ابزار قمار مانند شطرنج و نرد را حرام میداند و خرید و فروش آنها را نیز حرام میشمارد .شیخ طوسی نیز در کتاب «النهایه» ساخت بت، صلیب، مجسمه و تصاویر شطرنج و نرد را حرام دانسته و تجارت و کسب درآمد از طریق آنها را ممنوع اعلام میکند (ص۱۴۶-ص۱۴۷).
نویسنده سپس به بررسی دلایل موافقان حرمت مجسمهسازی و نقاشی میپردازد. این دلایل عمدتاً بر پایه روایاتی است که از ائمه معصومین(ع) نقل شدهاند برخی فقها معتقدند که مجسمهها و تصاویر ذاتاً مبغوض خداوند هستند و بنابراین ساخت و نگهداری آنها حرام است. امام خمینی در این باره میگوید: «محل بحث از مواردی است که قرینه قائم شده که محرم و مبغوض مولی معنای مصدری [یعنی ایجاد] است نه ماهیت به وجود استمرارش» (ص۱۴۷).در ادامه نویسنده بیان می کند که روایاتی وجود دارد که نشان میدهد نگهداری مجسمهها و تصاویر جانداران حرام است، اما نگهداری مجسمههای غیر جانداران جایز است(ص۱۴۹). شیخ انصاری در این باره میگوید: «بأس و منعی که در این روایت آمده بر کراهت حمل میشود» (ص۱۵۱).
نویسنده معتقد است که بسیاری از روایاتی که به عنوان دلیل حرمت ذکر شدهاند، از نظر سندی ضعیف هستند یا از نظر دلالی قابل استناد نیستند. همچنین، نویسنده به تفکیک بین ایجاد و وجود اشاره میکند و میگوید که حرمت ایجاد یک شیء (مانند ساخت مجسمه) لزوماً به معنای حرمت وجود آن (نگهداری مجسمه) نیست. به عنوان مثال، حرمت زنا به معنای حرمت نگهداری فرزند حاصل از زنا نیست. نویسنده در نهایت به این نتیجه میرسد که دلایل موافقان حرمت نگهداری مجسمه و نقاشی از نظر سندی و دلالی ضعیف هستند. وی معتقد است که حرمت ایجاد یک شیء لزوماً به معنای حرمت وجود آن نیست و بسیاری از روایات دلالت بر کراهت نگهداری مجسمه و تصاویر دارند، نه حرمت آنها. در نهایت، نویسنده تأکید میکند که اگر مجسمه و نقاشی برای اهداف مشروع و مفید استفاده شوند، جایز هستند، اما اگر برای ترویج باطل و شرک استفاده شوند، حرام خواهند بود.(ص۱۵۷)
بررسی روایات جواز نگهداری مجسمه و تصاویر
نویسنده با استناد به روایات مختلف، تلاش کرده است که نشان دهد این مسئله ذاتاً حرام نیست. وی با طرح روایات متعدد و تحلیل آنها، نتیجه میگیرد که نگهداری تصاویر و مجسمهها در خانه جایز است، هرچند ممکن است در برخی شرایط کراهت داشته باشد.نویسنده در ابتدا به نقل روایاتی میپردازد که نشاندهنده عدم حرمت نگهداری تصاویر و مجسمهها هستند. از جمله روایت محمد بن مسلم از امام باقر (ع) که در آن فردی از امام (ع) درباره تصاویری که در خانههایشان دیده میشد، سؤال کرد و امام (ع) فرمودند که این تصاویر برای خانه های زنان است (وسایل ج ۳، ص ۵۶۴). نویسنده این روایت را دلیلی بر عدم حرمت نگهداری تصاویر میداند، زیرا اگر نگهداری آنها حرام بود، امام (ع) زنان خود را از آن نهی میکردند.(ص۱۵۸)
نویسنده در ادامه به بررسی دیدگاه فقها درباره این روایات پرداخته است نویسنده همچنین با استناد به شیخ انصاری بیان میکند که اگر اخبار دال بر منع نگهداری مجسمه و تصاویر را بپذیریم، این اخبار با روایات دیگری که جواز را اثبات میکنند، تعارض دارند و روایات جواز، هم از نظر تعداد و هم از نظر دلالت قویتر هستند (ص۱۶۳) نویسنده به نقل از امام خمینی (ره) بیان میکند که این روایات فیالجمله بر جواز نگهداری تصاویر و مجسمهها دلالت دارند هرچند نگهداری آنها در خانه مکروه است (ص۱۶۴).
نویسنده در نهایت به این نتیجه می رسدکه روایات متعددی وجود دارد که بر جواز نگهداری تصاویر و مجسمهها دلالت دارند و اگر روایاتی بر حرمت وجود داشته باشند، باید حمل بر کراهت شوند (ص۱۶۳).
بررسی اجماع بر حرمت مجسمهسازی
نویسنده به طور مشخص اشاره میکند که محقق کرکی نخستین فقیهی است که بهصراحت از اجماع بر حرمت مجسمهسازی صحبت کرده است. او در جامع المقاصد آورده که یکی از اقسام چهارگانه تصویرگری، یعنی مجسمهسازی جانداران، به اجماع فقها حرام است.
نویسنده همچنین به محقق اردبیلی اشاره میکند که در مجمع الفائده، اجماع بر حرمت مجسمهسازی را بیان میکند.در ادامه، نویسنده میگوید که سید محمدجواد عاملی نیز اجماع را تایید کرده و به فقهایی مانند قاضی ابن براج، شیخ تقیالدین حلبی و ابن ادریس اشاره میکند که این موضوع را بهعنوان یک حکم قطعی پذیرفتهاند.نویسنده در ادامه به نظر صاحب جواهر اشاره میکند که اجماع بر حرمت را قطعی میداند.او همچنین نظر محقق سبزواری را نقل میکند که بر این باور است که هیچگونه مخالفی نسبت به حرمت مجسمهسازی حیوانات وجود ندارد.نویسنده همچنین به نظرات شهید ثانی اشاره میکند که بدون هیچ تردیدی، صورتگری جانداران را حرام دانسته و در موارد خاص مانند مساجد آن را بهطور ویژه ممنوع میداند.
نویسنده در ادامه به برخی نقدها و دیدگاههای مخالف اشاره میکند. به عنوان مثال، او نقل میکند که امام خمینی اجماع بر حرمت مجسمهسازی را مدرکی میداند، یعنی این اجماع مبتنی بر روایات است . بنابراین، امام خمینی این اجماع را به عنوان دلیلی مستقل نمیپذیرد.
او در ادامه به دیدگاه فقهایی چون شیخ طوسی در برخی آثارش و امینالاسلام طبرسی اشاره میکند که نظر متفاوتی نسبت به اجماع دارند و حتی به جواز ساخت مجسمه اشاره کردهاند.
نویسنده نتیجهگیری میکند که هرچند بسیاری از فقها اجماع بر حرمت مجسمهسازی را مطرح کردهاند، اما باید توجه داشت که این اجماع بهطور قطعی مورد پذیرش همه فقها قرار نگرفته است واشکالاتی برآن وارد می باشد. به ویژه فقهایی مانند امام خمینی این اجماع را مدرکی و فاقد اعتبار مستقل از روایات دانستهاند. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که اجماع بر حرمت مجسمهسازی همچنان مورد تردید و اختلاف نظر است.(ص۱۶۴-ص۱۷۱)
دلائل قائلان به جواز مجسمهسازی و نقاشی
نویسنده در تحلیل خود از نظریات فقها به بررسی دیدگاههایی پرداخته که بر خلاف اکثریت فقها، جواز مجسمهسازی و نقاشی را قائل هستند. او این گروه از فقها را به دلیل استفاده از دلالتهای عقلی، به جای اتکا به اجماع و روایات، متمایز میداند. به طور خاص، نویسنده اشاره میکند که این گروه از فقها اجماع را به دلیل نارساییهای آن، به عنوان دلیلی معتبر نمیپذیرند، چرا که این اجماع محصل نبوده و صرفاً مدرکی است. همچنین، روایاتی که در مورد حرمت مجسمهسازی و نقاشی وجود دارند، برخی از نظر سندی و برخی از نظر دلالی قابل خدشهاند و نمیتوان به آنها استناد کرد.
نویسنده تأکید میکند که این گروه از فقها معتقدند که مجسمهسازی و نقاشی از احکام تعبدی محض نیستند و ملاک آنها قابل درک عقلی است. به عبارت دیگر، این احکام به گونهای نیستند که تنها از طریق نقل و وحی قابل درک باشند؛ بلکه عقل انسان قادر است به مناط آنها پی ببرد. در همین راستا، این گروه از فقها به تأثیر زمان و مکان در استنباط احکام توجه دارند و معتقدند که با تغییر شرایط اجتماعی و فرهنگی، ممکن است حکمها نیز تغییر کنند(ص۱۷۱)
نویسنده همچنین به برخی ملاکها و مناطهای فقهای شیعه و سنی در رابطه با حرمت مجسمهسازی و نقاشی اشاره میکند. اولین ملاک، همانندی به خلق خدا و آفریدن است که در روایات به آن اشاره شده است. او بیان میکند که این روایات از نظر دلالت و سند ضعیف هستند و از نظر مبانی اسلامی، هیچ دلیل عقلی برای ممنوعیت مشابهت به آفریدههای الهی وجود ندارد، مگر اینکه این عمل به قصد مخالفت با خدا انجام شود. دومین ملاک، همانندی به خالق و رویارویی با خدا است. نویسنده اشاره میکند که در صورتی که هنر در خدمت اهداف انسانی عالی باشد و از آن برای معرفی عظمت خداوند استفاده شود، هیچ دلیلی برای منع آن وجود نداردسومین ملاک، شگفتآور بودن مجسمهها است که به نظر نویسنده هیچ دلیل شرعی یا عقلی بر حرمت آن وجود ندارد( ص۱۷۲-ص۱۷۴).