فقه معاصر:پیشنویس قضایا المرأة فی المؤتمرات الدولیة (کتاب)
مهدی خسروی سرشکی
- چکیده
کتاب «قضایا المرأة فی المؤتمرات الدولیة؛ دراسة نقدیة فی ضوء الإسلام» نوشته دکتر فؤاد بن عبدالکریم العبدالکریم، به بررسی انتقادی مسائل زنان در اسناد و کنفرانسهای بینالمللی از منظر اسلامی میپردازد. مؤلف، با رویکردی انتقادی از منظر اسلام، اصول و ایدههای غربی همچون سکولاریسم، آزادی و جهانیسازی و جهانیشدن را که در کنفرانسهای بینالمللی، بهویژه توسط سازمان ملل متحد، در حال نفوذ و اجرا هستند، تحلیل میکند.
وی با بهرهگیری از روشهای توصیفی، تاریخی و تحلیلی، موضوعاتی چون برابری جنسیتی، آزادی جنسی، ساختار خانواده، آموزش جنسی، اشتغال زنان، مشارکت سیاسی، و سلامت جنسی را بررسی کرده و آنها را با آموزههای اسلامی مقایسه میکند. وی معتقد است که بسیاری از مفاهیم مطرحشده در این کنفرانسها، برخاسته از دیدگاههای سکولار و لیبرال غربی هستند که با مبانی شریعت اسلامی در تعارضاند.
از ویژگیهای کتاب، تحلیل اسناد رسمی سازمان ملل، حسب مورد بررسی فتاوای فقهی، و نقد علمی پیشنهادات اجرایی در حوزههای اجتماعی، آموزشی، بهداشتی، اقتصادی و سیاسی است. نویسنده همچنین به موضعگیری کشورهای اسلامی در قبال این کنفرانسها پرداخته و بر ضرورت مشارکت آگاهانه و منتقدانه تأکید میکند.
ساختار کتاب
کتاب «قضایا المرأة فی المؤتمرات الدولیة؛ دراسة نقدیة فی ضوء الإسلام» (مسائل زنان در کنفرانسهای جهانی؛ پژوهشی انتقادی از منظر اسلام)، با حمایت «مرکز باحثات للدراسات المرأة» (مرکز پژوهشهای زنان) مستقر در ریاض عربستان سعودی، نخستینبار در سال ۲۰۰۹ میلادی / ۱۴۳۰ هجری قمری، در دو جلد (مجموعاً ۱۳۵۶ صفحه) منتشر شد.
نویسنده در این اثر که موضوع رساله دکتری وی نیز بوده، علاوه بر مقدمه، پیوست حاوی فهرست نه کنفرانس جهانی و اسناد مربوط به آنها، معرفی شخصیتها و جدول منابع پژوهش (شامل ۲۶۹ مأخذ)، محتوای اصلی کتاب را در پنج بخش اساسی تنظیم کرده و به نقد و بررسی مسائل زنان مطرحشده در کنفرانسهای بینالمللی پرداخته است.
بخش اول: مبانی کلی درباره حقوق زنان در کنفرانسهای بینالمللی: سکولاریسم، آزادی و جهانی سازی. بخش دوم: مسائل زنان در کنفرانسهای بینالمللی: برابری، توسعه و صلح بخش سوم: اقدامات اجرایی بین المللی درباره زنان در زمینههای اخلاقی، اجتماعی، آموزشی، بهداشتی، اقتصادی و سیاسی بخش چهارم: موضعگیریها رد جهان اسلام درباره مشارکت در این کنفرانسها بخش پنجم: جمعبندی و نتیجهگیری پایانی (۱۰۵ نکته) و پیشنهادات نویسنده (۱۸ مورد).
درباره نویسنده
فؤاد بن عبدالکریم العبدالکریم، پژوهشگر و نویسنده عربستانی، در حوزه مطالعات اسلامی و نقد اندیشههای غربی درباره مسائل زنان فعالیت دارد. وی در سال ۱۳۸۵ق متولد شد و تحصیلات خود را در دانشگاه علوم اسلامی محمد بن سعود در عربستان سعودی به پایان رساند. رساله دکتری او با عنوان «قضایا المرأة فی المؤتمرات الدولیة؛ دراسة نقدیة فی ضوء الإسلام» در سال ۲۰۰۶ میلادی دفاع شد و بعدها با حمایت مرکز باحثات للدراسات المرأة (مرکز پژوهشهای زنان)، در سال ۲۰۰۹ میلادی در ریاض منتشر گردید و در سال ۲۰۱۶م به چاپ سوم رسید.
پژوهشهای العبدالکریم عمدتاً بر نقد سیاستهای بینالمللی مرتبط با زنان تمرکز دارد، بهویژه آنچه که از سوی سازمان ملل متحد در کنفرانسهای جهانی مطرح میشود. وی با رویکردی انتقادی، به بررسی تأثیر این مفاهیم بر جوامع اسلامی پرداخته و تلاش کرده است تا جایگاه زنان در اسلام را در برابر این تحولات برجسته سازد.
پیش از انتشار «قضایا المرأة فی المؤتمرات الدولیة» ، العبدالکریم در دیگر آثار خود نیز به این موضوع پرداخته است، از جمله: - «العدوان على المرأة فی المؤتمرات الدولية» (نگاه خصمانه به حقوق زنان در کنفرانسهای بینالمللی). - «المرأة المسلمة بين موضات التغيير و موجات التغرير» (زن مسلمان، میان جریانهای تحول و موجهای انحراف).
گزارش کتاب
مبانی حقوق زنان در کنفرانسهای بینالمللی
۱. سکولاریسم و مسائل زنان
نویسنده با تعریف سکولاریسم در تفکر معاصر غربی ـ یعنی جدایی دین از دولت و جامعه و تبدیل آن به مسئلهای شخصی (ج۱، ص۳۷) ـ و با بررسی تاریخچه و علل پیدایش آن (ج۱، ص۳۸ و ۴۱)، به ارتباط آن با مسائل زنان در چهار محور میپردازد:
۱. سکولاریسم و برابری زن و مرد (ج۱، ص۴۴) ۲. نقش انقلاب صنعتی و رشد فردگرایی (ج۱، ص۴۷) ۳. چالشهای مسائل زنان در جهان اسلام و بهرهبرداری تبلیغاتی از آن (ج۱، ص۴۹) ۴. مطالبات حقوق برابر زنان و مردان در عرصههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی (ج۱، ص۵۲).
نویسنده ابتدا اصل سکولاریسم را نقد کرده و آثار مخرب آن بر جوامع اسلامی و تعارض بنیادینش با تفکر و تمدن اسلامی را برمیشمارد (ج۱، ص۵۳ تا ۵۹). سپس از منظر مسائل زنان، تلاشهای غرب در قالب مقررات و کنفرانسهای جهانی را در جهت حذف دین و جنسیت از مفهوم حقوق بشر ـ بهویژه رهایی زن از چارچوبهای دینی ـ مورد نقد قرار داده و آن را مخالف با حقوق واقعی زنان میداند (ج۱، ص۶۰ تا ۶۳).
۲. آزادی غربی و پیوند آن با مسائل زنان
الف) آزادی در اسلام و غرب
در ابتدا، مفهوم آزادی در اندیشه غربی معرفی میشود (ج۱، ص۶۷ تا ۷۶). سپس نویسنده این مفهوم را از دیدگاه اسلام و علمای سلف اهل سنت مانند ابن تیمیه و امام سخاوی نقد میکند (ج۱، ص۸۷ تا ۱۰۳). وی ارکان آزادی در اسلام را شامل آزادی عقیده، حفظ کرامت انسانی و عدالت میداند (ج۱، ص۹۵). همچنین بر تعادل بین فرد و جامعه، مسئولیتپذیری، و احترام به آزادی دیگران تأکید میشود (ج۱، ص۹۸ تا ۱۰۱).
به عقیده وی، بنیان آزادی در اسلام بر امنیت روانی و معیشتی فرد استوار است و در سه حوزه تعریف میشود: ۱. آزادی شخصی (حق امنیت و سکونت)، ۲. آزادی سیاسی (رأی، مشارکت، و اندیشه سیاسی)، ۳. آزادی اقتصادی و اجتماعی (مالکیت و انتخاب شغل) (ج۱، ص۱۰۱ و ۱۰۳).
ب) آزادی زنان در نگاه غرب و اسلام
نویسنده ارتباط آزادی با مسائل زنان را در سه بُعد بررسی میکند: ۱. تساوی حقوق، ۲. استقلال مالی و اقتصادی، ۳. معاشرت و اختلاط زنان و مردان (ج۱، ص۷۸ تا ۸۷).
در نقد آزادی زنان به سبک غربی، وی رویکرد غرب به زن را بر مبنای نگاه تاریخی و منفی غرب تحلیل میکند (زن به عنوان منبع گناه و فریب( (ج۱، ص۱۰۴). سپس به مبانی مادیگرایانه آزادی زنان در غرب پرداخته و آن را پوچگرا میداند (ج۱، ص۱۰۵ تا ۱۱۰). در ادامه، از نگاه اسلامی و با استناد به آیات قرآن، احادیث «صحیح بخاری» و منابع معاصر، جایگاه زن را در چارچوب عبودیت الهی و کرامت انسانی توصیف میکند (ج۱، ص۱۱۰ تا ۱۱۴).
۳. جهانیسازی تمدن غربی و حقوق زنان
موضوع جهانیسازی در دو بخش بررسی شده است. در بخش اول، مفهوم و پیشزمینه تاریخی جهانیسازی در تفکر غربی، مبانی انسانشناختی آن، و نقش و تلاش نهادهای فعال سازمان ملل در زمینه زنان تبیین میشود (ج۱، ص۱۱۷ تا ۱۵۶). در بخش دوم، با رویکرد انتقادی به جهانیسازی غربی، سه نگاه رد، پذیرش و نقدگرایانه را بررسی میکند (ج۱، ص۱۵۷ تا ۱۶۶) و تفاوت نگاه اسلامی با رویکرد غربی را تحلیل مینماید (ج۱، ص۱۶۷ تا ۱۸۵). در نهایت، پیامدهای جهانیسازی بر حقوق زنان در حوزههای اخلاقی، آموزشی، بهداشتی و سیاسی به تصویر کشیده میشود؛ از جمله موضوعاتی چون آزادی جنسی، پیشگیری از بارداری، آزادی خدمات جنسی و حقوق کارگران جنسی و زناکاران، همجنسگرایی، حذف قوامیت مرد و ولایت پدر، آموزش مختلط، سقط جنین، تعیین هفته زنان، سن ازدواج، و برابری در ارث و دیه و مشارکت سیاسی (ج۱، ص۱۸۶ تا ۱۹۲).
برابری، توسعه و صلح در میثاقهای بینالمللی با موضوع زنان
الف. مساوات زنان و مردان
نویسنده، پس از ارائه گزارشی از کنفرانسها و پیمانهای بینالمللی در زمینه حقوق زنان که از کنفرانس مکزیک در سال ۱۹۷۵م آغاز شدهاند (ج۱، ص۱۹۵ تا ۲۹۳)، ابتدا به تبیین مفهوم برابری و مساوات میان زنان و مردان براساس مواد این اسناد جهانی میپردازد (ج۱، ص۲۰۷ تا ۲۳۸) و سپس وارد نقد این مسئله از منظر غربی و اسلامی میشود (ج۱، ص۲۳۹ تا ۳۵۰).
وی بررسی خود را با شرایط تاریخی عصر رسالت آغاز میکند (ج۱، ص۲۴۳) و به مظاهر مساوات در شعائر اسلامی مانند تساوی در عبادات (حج)، حق دستمزد، آموزش و ازدواج اشاره دارد (ج۱، ص۲۵۵ تا ۲۶۹). سپس مفهوم مساوات و موقعیت برابر زن و مرد را از سه منظر مورد نقد و بررسی قرار میدهد:
۱. اختلاف تکوینی و خلقتی میان مرد و زن (ج۱، ص۲۸۰ تا ۲۹۵) ۲. جایگاه زنان در چارچوب مساوات غربی (ج۱، ص۳۴۶ تا ۳۵۰) ۳. مساوات میان مردان و زنان در اسلام: از بررسی موقعیت زنان در دورههای پیش از اسلام و میان اقوام و تمدنهای گوناگون، تا موارد تساوی جنسیتی در اسلام مانند خلقت، مسئولیت الهی، پاداش عمل صالح، ازدواج، آموزش و حقوق مالی مانند دستمزد (ج۱، ص۲۹۶ تا ۳۲۰).
نویسنده همچنین به برخی استثناها در احکام و تکالیف شرعی میان مردان و زنان همچون نماز، روزه، حج، امور اقتصادی، ارث، شهادت، دیه، قِوامیت و سرپرستی خانواده، و حق طلاق اشاره کرده و به آنها پاسخ میدهد (ج۱، ص۳۲۱).
ب. توسعه اجتماعی و اقتصادی و مشارکت زنان
در این قسمت، ارتباط میان توسعه و مشارکت زنان از منظر مفاد کنفرانسها و اسناد بینالمللی بررسی شده است (ج۱، ص۳۵۷ تا ۳۶۳). نویسنده در تحلیل این مفهوم، ضمن نقد آرمانها و مؤلفههای توسعه در چارچوب غربی (ج۱، ص۳۶۹)، به اصول اسلامی در توسعه نیز اشاره میکند (ج۱، ص۳۷۴). در ادامه، سه معیار اصلی برای مشارکت زنان در توسعه از دیدگاه اسلام معرفی میشود: ۱. تقسیم وظایف میان زن و مرد بر اساس کرامت انسانی، ۲. در نظر گرفتن تخصص و مهارت، ۳. لحاظ تفاوتهای بیولوژیکی میان دو جنس (ج۱، ص۳۸۰ تا ۳۸۲).
ج. مشارکت زنان در صلح و امنیت
نقش زنان در تحقق صلح و میزان مشارکت و سهم آنان در تثبیت آن در تمامی عرصههای زندگی اعم از خانواده، جامعه، ملت و جهان، یکی از محورهای مطرح در کنفرانسهای بینالمللی است که نویسنده نیز به واکاوی و نقد آن پرداخته است. وی ابتدا به تعریف صلح و سپس به تبیین ارتباط آن با زنان در مفاد و مصوبات کنفرانسهای جهانی میپردازد (ج۱، ص ۳۸۷ تا ۴۹۳). در ادامه، از نبود تعریفی روشن و مشخص از مفهوم صلح در میثاقهای بینالمللی و همچنین مرزبندی مبهم آن با مفاهیم امنیت فردی و جمعی انتقاد میکند (ج۱، ص۴۹۴).
نویسنده در نقد نگاه غربی به صلح و جایگاه زنان، شش ایراد مطرح میسازد (ج۱، ص۴۱۳ تا ۴۱۹)؛ ششمین نقد او ناظر به دعوت این کنفرانسها از زنان برای حضور در بالاترین سطوح سیاسی کشورهایشان است. وی در این زمینه، ضمن اشاره به برخی چالشهای شرعی همچون خلوت با نامحرم، اختلاط با مردان بیگانه، سفر بدون محرم و تضعیف حیای زنانه، به این نکته اشاره میکند که حتی در کشورهایی که زنان در مقام ریاست دولت قرار دارند، صلح و امنیت تضمین نشده است (ج۱، ص۴۱۷).
اقدامات و پیشنهادات اجرایی در اسناد و میثاقهای بینالمللی درباره زنان
در بخش سوم کتاب، نویسنده به بررسی اقدامات اجرایی و درخواستهای مطرحشده در اسناد و میثاقهای بینالمللی درباره زنان میپردازد و این موارد را در شش حوزه دستهبندی و سپس از منظر اسلامی نقد کرده است:
۱. حوزه اخلاقی: از جمله مواردی مانند آزادی روابط جنسی، بارداری ناخواسته، پیشگیری از بارداری و تنظیم خانواده (ص ۴۲۵). نویسنده در این زمینه، دیدگاه اسلام در باب غریزه جنسی و لزوم پایبندی به احکام شرعی درباره زنا و لواط و نیز مجازاتهای تعیینشدهای چون رجم را تبیین و از آن دفاع میکند (ج۱، ص ۴۵۴ تا ۴۷۴).
۲. حوزه اجتماعی: شامل بیتوجهی به جایگاه بنیادین خانواده به عنوان زیربنای جامعه، تلاش برای حذف قوامیت مرد از طریق مشروع دانستن و ترویج روابط خارج از ازدواج رسمی، منع ازدواج در سن بلوغ و زیر سن قانونی، و همچنین اعمال محدودیت در فرزندآوری (ج۱، ص۴۷۵).
نویسنده در نقد این مباحث، در بخش نخست، به اهمیت نهاد خانواده در جامعه و مشکلات ساختار خانوادگی در جوامع غربی میپردازد و سه مسئله اصلی را مورد بررسی قرار میدهد: ۱. نقد الگوهای خانوادگی مبتنی بر آزادی جنسی؛ ۲. انتقاد از ممانعت ازدواج در سن بلوغ شرعی؛ ۳. بررسی سیاستهای تنظیم خانواده، جلوگیری از بارداری و کاهش نرخ زاد و ولد (ج۱، ص۵۱۱ تا ۵۵۴).
و در پایان این بخش، به فتوای مجمع فقه اسلامی اهل سنت که در سال ۱۴۰۰ هجری قمری در مکه برگزار شد اشاره میکند؛ فتوایی که جلوگیری دائمی از بارداری (تحدید النسل) را شرعاً جایز نمیداند و تنها در صورت وجود ضرر برای مادر، استفاده از روشهای موقت جلوگیری یا تأخیر در بارداری را مجاز میشمارد (ج۱، ص۵۵۴).
در بخش دوم، نویسنده به نقد و رد دو پیشنهادی میپردازد که در کنفرانسهای جهانی مطرح شدهاند: سلب قوامیت و سرپرستی مردان بر زنان و حذف ولایت پدر بر فرزندان، بهویژه در موضوع ازدواج دختران (ج۱، ص۵۵۵ تا ۵۸۲).
۳. حوزه آموزشی: نویسنده در اقدامات و پیشنهادات آموزشی، دو موضوع را از منظر فقه اسلامی نقد و بررسی میکند. نخست، بررسی انواع اَشکال آموزش مختلط و اختلاط زن و مرد در محیطهای آموزشی است؛ وی ضمن تبیین این وضعیتها، مزایای مطرحشده برای آموزش مختلط را رد میکند (ج۱، ص۵۹۳ تا ۶۲۲).
در موضوع دوم، به آموزش و تربیت جنسی دختران و پسران جوان طبق فرهنگ غربی (مندرج در مفاد کنفرانسها) پرداخته میشود. نویسنده پس از مروری کوتاه بر پیشینه و سیر تاریخی این موضوع (ج۱، ص۶۲۳ تا ۶۴۵)، دیدگاه اسلام در زمینه آموزش و تربیت جنسی را بر پایه نشانههای شرعی بلوغ و احکام مرتبط با مسائل جنسی در فضای خانواده و جامعه، در پرتو آیات، روایات و اقوال فقها تبیین میکند (ج۱، ص۶۴۶ تا ۶۶۹).
۴. حوزه بهداشتی: در زمینه پزشکی، نویسنده به سه موضوع مهم میپردازد که در همایشهای بینالمللی حقوق زنان مطرح هستند و به کشورهای مسلمان و در حال توسعه توصیه میشوند: سقط جنین (ج۲، ص۶۷۳)، بهداشت و سلامت جنسی مرتبط با بیماریهای مقاربتی از جمله سیفلیس و ایدز (ج۲، ص۷۰۷)، و ختنه زنان (ج۲، ص۷۶۳).
بخش عمده مطالب نویسنده در این زمینه، بر جنبههای پزشکی و بهداشتی این موضوعات تمرکز دارد. با این حال، در بحث ختنه زنان، وی از نگاه فقه اسلامی به موضوع ورود میکند و علاوه بر تعریف آن، به بررسی مشروعیت، تعریف، حکمت و فواید ختنه زنان بر پایه روایات میپردازد و اختلافنظر میان فقهای اهل سنت در خصوص وجوب یا عدم وجوب آن را مطرح میسازد (ج۲، ص۷۷۲). در ادامه، نویسنده به دو نوع ختنه زنان با سبک سنتی مصریان اشاره کرده و آنها را مخالف تعالیم اسلام میداند (ج۲، ص۷۸۴).
۵. حوزه اقتصادی: نویسنده در این قسمت دو موضوع اشتغال زنان و استقلال مالی آنان را بررسی میکند(ج۲، ص۷۹۳ تا ۹۰۷). وی با استناد به اسناد بینالمللی، به انتقاد از تأکید این اسناد بر اشتغال گسترده زنان در خارج از خانه میپردازد؛ بهویژه در مواردی که این اشتغال با نقشهای خانوادگی و تربیتی زنان در تعارض قرار میگیرد. او معتقد است که این سیاستها با هدف برابری مطلق اقتصادی با مردان، بدون در نظر گرفتن تفاوتهای طبیعی و نقشهای مکمل زن و مرد، طراحی شدهاند(ج۲، ص۸۱۲ و۸۱۳). وی در ادامه، به علل اشتغال زنان در اروپا و تحلیل آن (ج۲، ص۸۱۴) و سپس به جایگاه اقتصادی و اشتغال زنان در اسلام و ضوابط آن میپردازد (ج۲، ص۸۳۶).
همچنین، نویسنده به دعوت به استقلال مالی زنان از خانواده و همسر و مساوات در ارث و مالکیت و انجام معاملات ربوی اشاره میکند و آن را در تعارض با احکام اسلامی میداند که نظام مالی خانواده را بر پایه مسئولیت اقتصادی مرد و حمایت از زن بنا کرده است (ج۲، ص ۸۶۰). وی در این قسمت، از احکام ارث زنان در فروعات مختلف دفاع میکند (ج۲، ص۸۷۶ تا ۹۰۷).
۶. حوزه سیاسی: در زمینه سیاسی نیز، نویسنده دو محور اصلی را پی میگیرد. نخست، به نقد پیشنهادهایی همچون مشارکت زنان در مناصب عالی سیاسی (از قبیل ریاستجمهوری، وزارت و قضاوت) میپردازد (ج۲، ص۹۱۱ تا ۹۱۷) و با استناد به دیدگاههای فقهی سنتی درباره قضاوت زنان (ج۲، ص۹۱۹) و عدم صلاحیت آنان برای امامت و رهبری امت (ج۲، ص۹۵۰)، اینگونه مسئولیتها را ناسازگار با طبیعت و وظایف اصلی زن میداند.
او همچنین به الزام کشورها به افزایش سهمیه زنان در پارلمانها و نهادهای تصمیمگیر اشاره میکند (ج۲، ص۹۷۱) و ضمن تشریح دیدگاه اسلام درباره مشارکت سیاسی زنان و دیدگاههای موافق و مخالف فقهی در این باره، این اقدامات را نوعی فشار فرهنگی و سیاسی برای تغییر ساختارهای اجتماعی کشورهای اسلامی تلقی میکند(ج۲، ص۹۹۷ تا ۱۰۳۵).
موضعگیری کشورهای مسلمان رباره مشارکت در این کنفرانسها
در بخش پایانی کتاب، نویسنده به بررسی و نقد موضعگیریها درباره مشارکت در کنفرانسهای جهانی زنان میپردازد. او با اشاره به دیدگاههای مختلف در جهان اسلام، تأکید میکند که برخی کشورها و نهادهای اسلامی با هدف حضور فعال و دفاع از ارزشهای دینی در این کنفرانسها شرکت کردهاند(ج۲، ص۱۰۴۷)، در حالی که برخی دیگر به دلیل محتوای مغایر با شریعت اسلامی، از مشارکت خودداری کردهاند یا با تحفظ شرکت کردهاند (ج۲، ص۱۰۴۱).
نویسنده در بیان دیدگاه صحیح معتقد است که حضور بدون برنامه و تحلیل دقیق، ممکن است به تأیید ضمنی مفاهیم غربی مانند برابری مطلق جنسیتی، آزادی جنسی، و حذف نقشهای سنتی خانواده منجر شود. او هشدار میدهد که برخی مشارکتها، بهویژه از سوی نمایندگان کشورهای اسلامی، گاه بدون آگاهی کافی از پیامدهای حقوقی و فرهنگی اسناد مصوب بوده است. در نهایت، پیشنهاد میدهد که مشارکت در این کنفرانسها باید با رویکردی انتقادی، آگاهانه و هماهنگ با اصول اسلامی صورت گیرد تا از تحمیل ارزشهای بیگانه بر جوامع مسلمان جلوگیری شود و فرصت دفاع از دیدگاه اسلامی فراهم گردد (ج۲، ص۱۰۶۳ تا ۱۰۶۵).