فقه معاصر:پیشنویس مبانی حقوق اساسی (کتاب)
مهدی خسروی سرشکی
- چکیده
کتاب «مبانی حقوق اساسی» نوشته عباسعلی عمید زنجانی، به بررسی تطبیقی مباحث کلیدی حقوق بشر از منظر اسلامی میپردازد. نویسنده با تحلیل اصول بنیادین حقوق انسانها، به پنج محور مهم شامل کرامت انسانی، برابری انسانها، امنیت عمومی، آزادیهای اساسی و حقوق عمومی میپردازد.
در مبحث کرامت انسانی، زنجانی تأکید میکند که کرامت انسان ذاتی و الهی است و از آغاز خلقت همراه او بوده است. وی استقلال فرد در جامعه را ضروری دانسته و پیوند ارزشهای فردی و اجتماعی را عاملی برای تکامل بشر معرفی میکند.
برابری انسانها در اسلام، یکی دیگر از موضوعات اصلی این کتاب است. نویسنده با اشاره به اشتراک انسانها در خلقت، بر حرکت فرد به سمت تکامل، نقش سرشت و شخصیت در هویت انسانی، همبستگی اجتماعی و مسئولیتهای مشترک تأکید دارد. همچنین، برتری تنها بر پایه تقوا پذیرفته میشود و امتیازطلبی بر اساس ثروت و قدرت رد میشود.
در بخش امنیت عمومی، نویسنده امنیت را بهعنوان مصونیت از تعرض و تهدید معرفی کرده و عوامل ضروری تحقق امنیت را شامل اجرای عدالت، مبارزه با تجاوزگران، آگاهی عمومی، و ضمانت اجرایی قانونی و اخلاقی میداند. دیدگاه قرآن و تعالیم امام علی (ع) درباره امنیت اجتماعی نیز بررسی شده است.
آزادیهای اساسی در اسلام، با تأکید بر پیوند آزادی و توحید مطرح شده و انسان را از بندگی غیرخدا آزاد میداند. حقوق عمومی شامل حق دادخواهی، آموزش و تأمین اجتماعی نیز از اصول بنیادین این کتاب است که نقش دولت اسلامی در تضمین این حقوق را مشخص میسازد.
ساختار کتاب
کتاب «مبانی حقوق اساسی» نوشته عباسعلی عمید زنجانی به بررسی مبانی نظری، فلسفی و تاریخی حقوق اساسی میپردازد. نویسنده تلاش کرده است تا مفاهیم پایهای حقوق اساسی را با رویکردی جامع و علمی توضیح دهد. ساختار کتاب شامل ده فصل است که موضوعات مختلفی از جمله کلیات حقوق اساسی، تاریخ تحولات، دولت و حکومت، مدلها و رژیمهای سیاسی، و حقوق ملت را در بر میگیرد.
در فصل دهم و آخر این کتاب، که با عنوان حقوق ملت (دولت و مردم) نگارش شده است، عمید زنجانی اسناد حقوق بشر را بررسی کرده و در مبحث پنجم و پایانی این فصل، پنج موضوع حقوق بشری را در حوزه تطبیقی تبیین کرده است: کرامت انسان، برابری انسانها، امنیت عمومی، آزادیهای اساسی، و حقوق عمومی. در این یادداشت، این مباحث تطبیقی که جنبه فقهی بیشتری دارد گزارش میگردد.
کتاب «مبانی حقوق اساسی» به قلم عباسعلی عمید زنجانی، توسط انتشارات مجد در سال ۱۳۸۷ و با ۴۳۶ صفحه منتشر شده است.
درباره نویسنده
عباسعلی عمید زنجانی (۱۳۱۶-۱۳۹۰ش)، علاوه بر تحصیلات حوزوی در قم و نجف و تلمذ نزد اساتید بزرگی مانند آیات عظام بروجردی و خمینی، در دانشگاه تهران در رشته حقوق نیز تحصیل کرده است. وی در دانشگاه تهران و حوزه علمیه قم، به تدریس فقه سیاسی پرداخته و در نظام جمهوری اسلامی ایران، تجربه فعالیت سیاسی در سطح نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری را دارد. او تأکید دارد که فقه سیاسی باید شاخهای در فقه شیعه باشد و با شرایط و واقعیتهای اجتماعی و سیاسی پیش رود.
کرامت انسان: تعامل فرد و جامعه
اولین مبحث تطبیقی حقوق بشر در این کتاب، کرامت انسان است و عمید زنجانی تحت این عنوان به موضوعات مرتبطی پرداخته است:
۱. کرامت ذاتی انسان
کرامت انسان از سوی آفریدگار به او عطا شده و از آغاز خلقت با او همراه است. این کرامت نهتنها در زندگی اجتماعی بلکه در زندگی فردی نیز نقش مهمی دارد. انسان، با حفظ شایستگی خود، میتواند این کرامت را جاودانه سازد (ص۴۱۳).
۲. استقلال فرد در جامعه
جامعه انسانی نباید بهگونهای تلقی شود که فرد در آن صرفاً ابزاری برای حکومت یا اجتماع باشد. هر انسان دارای شخصیت مستقل، اراده و آزادی است که باید محفوظ بماند. ارزشها، نقشها و خلاقیتهای اجتماعی در وجود افراد نمایان میشوند و رشد جامعه وابسته به رشد تکتک افراد است (ص۴۱۴).
۳. پیوند ارزشهای اجتماعی و فردی
از منظر اسلامی، وحدت حقیقی میان انسانها از طریق اشتراک در اعتقادات، ارزشها و آرمانها شکل میگیرد، نه صرفاً بر اساس شباهتهای نژادی یا زبانی. قرآن کریم ضمن تأکید بر همبستگی اجتماعی، به اختیار و آزادی فرد نیز توجه دارد: «فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَ مَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ» (سوره کهف، آیه ۲۹). بنابراین، انسان در مسیر تکامل باید هم رشد فردی و هم تعامل اجتماعی سالم را در نظر بگیرد (ص۴۱۴).
۴. مسئولیت فرد در برابر اجتماع
از دیدگاه اسلام، انسان خلیفه خدا بر زمین است و باید مسیر تکامل خود را طی کند. نظام تربیتی اسلام، با تکیه بر ارزشهای اخلاقی و تقوا، نهتنها رشد فردی انسان را تقویت میکند بلکه او را برای ایفای نقش مؤثر در اجتماع آماده میسازد. در این مسیر، استقلال فرد نباید فدای جامعه شود، بلکه همافزایی میان این دو ضروری است (ص۴۱۵).
۵. تعادل میان حقوق فرد و جامعه
تنظیم دقیق رابطه فرد و جامعه همواره چالشهایی را به همراه داشته است. قوانین باید آزادیهای فردی را حفظ کنند و در عین حال از سوءاستفادهها جلوگیری نمایند. ایجاد این تعادل، نیازمند مشارکت آگاهانه مردم است؛ چرا که بدون همراهی آنها، قوانین بشری در برابر پیچیدگیهای روابط اجتماعی دچار مشکلات جدی خواهند شد (ص۴۱۶).
۶. نقش قوانین در تحقق عدالت اجتماعی
قوانین باید برای تأمین حقوق فردی و اجتماعی، با عدالت تدوین شوند. با این حال، صرف تصویب قوانین کافی نیست؛ برای اجرای صحیح آنها، حضور و همکاری مردم ضروری است. جامعهای که بر مبنای کرامت انسانی بنا شده باشد، نهتنها آزادی فرد را تضمین میکند، بلکه زمینه رشد و تعالی اجتماعی را نیز فراهم میسازد (ص۴۱۶).
برابری انسانها در نظام اجتماعی اسلام
عمید زنجانی در دومین بحث تطبیقی خود، به موضوع برابری انسانها پرداخته و ابتدا به اصل مساوات در اسلام اشاره و بیان میکند برابری انسانها یکی از ارکان اساسی نظام اجتماعی اسلام است و برخلاف برخی مکاتب فلسفی، اسلام به ارزشهای اجتماعی، سیاسی، حقوقی و اقتصادی برابری انسان توجه ویژهای دارد و این تفاوت ناشی از درک عمیق شخصیت و ارزشهای والای انسان است (ص۴۱۶). در این مبحث، دوازده نکته اساسی درباره کرامت انسانها مطرح شده است:
۱. اشتراک در خلقت: همه انسانها، فارغ از نژاد و جنسیت، از یک منشأ واحد آفریده شدهاند: «الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وٰاحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْهٰا زَوْجَهٰا وَ بَثَّ مِنْهُمٰا رِجٰالاً كَثِيراً وَ نِسٰاءً» (سوره نساء، آیه ۱). این اشتراک در خلقت، بنیان وحدت انسانی را شکل میدهد(ص۴۱۷).
۲. حرکت انسان به سوی تکامل: انسان همچون بذری است که به سمت رشد و تکامل حرکت میکند. این ویژگی فطری در تمامی افراد دیده میشود و ریشه در سرشت او دارد: «يٰا أَيُّهَا الْإِنْسٰانُ إِنَّكَ كٰادِحٌ إِلىٰ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاٰقِيهِ» (سوره انشقاق، آیه ۶) (ص۴۱۷).
۳. سرشت و شخصیت انسان: بخشی از شخصیت انسان تحت تأثیر محیط و جامعه شکل میگیرد، اما بخش مهمتر آن، ریشه در سرشت و فطرت دارد. همه انسانها از سرمایهای الهی برخوردارند که از سوی خداوند به آنان عطا شده است: «وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحی» (سوره ص، آیه ۷۲). این ویژگی موجب میشود که انسان، پیش از کسب شخصیت اجتماعی، دارای وجدان و هویت فطری باشد و این خصیصه، میان همه انسانها مشترک است (ص۴۱۷).
۴. وحدت انسانی با وجود اختلافات اجتماعی: گرچه تفاوتهای عقیدتی و اجتماعی میان انسانها فاصلههایی ایجاد کرده است، اما این اختلافات موجب از بین رفتن طبیعت همگون انسانی نمیشود: «وَ مٰا كٰانَ النّٰاسُ إِلاّٰ أُمَّةً وٰاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا» (سوره یونس، آیه ۱۹). اشتراک در خصایص انسانی عامل اصلی همبستگی و تعامل اجتماعی است (ص۴۱۷).
۵. وحدت بشر و همبستگی اجتماعی: همانگونه که اشتراک در ویژگیهای اکتسابی، پایههای وحدت بشر را شکل میدهد و زمینه تعاون و همکاری را فراهم میکند، همگون بودن در خصایص طبیعی و فطری نیز میتواند انگیزهای نیرومند برای مشارکت و همزیستی باشد: «فانهم صنفان: اما اخ لك فى الدينا و نظير لك فى الخلق» (نهج البلاغه، نامه ۳) (ص۴۱۷).
۶. تنوع انسانی و حکمت آفرینش: تفاوتهای ظاهری مانند جنسیت، نژاد، رنگ پوست، ملیت و زبان، در چارچوب اسرار الهی قرار دارد و هدف آن، شناخت و ارتباط میان انسانهاست. این تفاوتها زمینهساز معرفت و تعامل اجتماعی هستند: «يٰا أَيُّهَا النّٰاسُ إِنّٰا خَلَقْنٰاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثىٰ وَ جَعَلْنٰاكُمْ شُعُوباً وَ قَبٰائِلَ لِتَعٰارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّٰهِ أَتْقٰاكُمْ» (سوره حجرات، آیه ۱۳) و «وَ مِنْ آيٰاتِهِ خَلْقُ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلاٰفُ أَلْسِنَتِكُمْ وَ أَلْوٰانِكُمْ إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآيٰاتٍ لِلْعٰالِمِينَ» (سوره روم، آیه ۲۲) (ص ۴۱۷).
۷. کرامت انسانی و مسئولیت اجتماعی: خداوند، کرامت ویژهای برای انسان قرار داده است و این کرامت، مسئولیتهایی را در برابر خدا و جامعه به همراه دارد: «وَ لَقَدْ كَرَّمْنٰا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْنٰاهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ» (سوره إسراء، آیه ۷۰) (ص۴۱۸).
۸. مسئولیت مشترک انسانها در برابر خدا و جامعه: همه انسانها، بدون هیچ تفاوتی، در برابر خدا مسئول هستند و وظایف مشترکی نسبت به دیگر افراد و جامعه بر عهده دارند. این مسئولیت برخاسته از حقیقت خلقت آنان به عنوان اعضای یک جامعه انسانی است: «كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته» (مجموعه ورام، ص۶۰) (ص۴۱۸).
۹. برتری بر اساس تقوا، نه عوامل ظاهری: اسلام هیچ ملاکی جز تقوا را برای برتری انسانی نمیپذیرد. ثروت، قدرت، نژاد و رنگ پوست معیار برتری در نظام ارزشی اسلام نیست (ص۴۱۸).
۱۰. ارزش حقیقی انسان: ارزش هر انسان به میزان اعمال و کیفیت رفتار او بستگی دارد: «"كُلُّ نَفْسٍ بِمٰا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ» (سوره مدثر، آِه ۳۸). معیار ارزیابی فرد، توانایی و شایستگی اوست، نه نسب یا جایگاه اجتماعی. شخصیت واقعی انسان را باید در ذات و اعمال او جستوجو کرد، نه در جایگاه خانوادگی یا اعتبار ظاهری: «من فاته حسب نفسه لمى نفعه حسب آبائه» (نهج البلاغه، حکمت۳۸۹). برتری بدون ارزشهای حقیقی بیفایده است، زیرا جایگاه انسان نه با تبار، بلکه با عمل صالح تعیین میشود: «من ابطأبه عمله لم يسرع به نسبه» (نهج البلاغه، حکمت ۲۲) (ص۴۱۸).
۱۱. رد امتیازطلبی بر اساس ثروت و قدرت: اسلام نظامی مبتنی بر عدالت اجتماعی را ترویج میدهد و امتیازطلبی بر اساس ثروت و قدرت را محکوم میکند: «وَ قٰالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوٰالاً وَ أَوْلاٰداً وَ مٰا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشٰاءُ وَ يَقْدِرُ وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَ النّٰاسِ لاٰ يَعْلَمُونَ» (سوره سباء، آیات ۳۵ و ۳۶). برتری در اسلام وابسته به تقواست و نه به ویژگیهای اقتصادی یا اجتماعی و اسلام تفاوتهای نژادی را در تقسیم حقوق مردم معتبر نمیداند. همچنین همه انسانها در برابر قانون برابرند و هیچ امتیازی براساس قومیت یا جنسیت قابل پذیرش نیست و رهبران و زمامداران اسلامی موظفاند که مردم را بهصورت برابر در برابر قانون ببینند. اسلام حتی تأکید دارد که مساوات باید نهتنها در قوانین، بلکه در رفتار و نگاه به مردم رعایت شود. امام علی (ع) به فرمانداران خود توصیه میکرد که حتی در نگاه کردن به مردم، برابری را رعایت کنند: «رأس بينهم فى الا حطة و النظرة» (نهج البلاغ، نامه ۲۷) (ص ۴۲۸ و ۴۱۹).
۱۲. عدالت در تفاوتهای حقوقی زن و مرد: اسلام اختلاف میان زن و مرد را یک واقعیت اجتنابناپذیر و حکمتآمیز میداند. این دو موجود، مکمل یکدیگرند و نقشهای متفاوتی بر عهده دارند. برخلاف دیدگاههایی که برابری کامل زن و مرد را مطرح میکنند، در نظام آفرینش این تفاوتها وجود دارد و هر جنس از ویژگیهای اختصاصی برخوردار است (ص۴۱۹). عدم تشابه حقوق زن و مرد، امری برخاسته از حکمت الهی است و به عدالت ارتباط دارد. قرآن کریم، با توجه به فلسفه آفرینش زن و مرد، تفاوتهای حقوقی میان این دو را به رسمیت شناخته است. هرچند حقوق اساسی انسانی میان آنها مشترک است، اما ویژگیهای اختصاصی هر جنس باعث ایجاد حقوق و مسئولیتهای ویژه میشود (ص۴۲۰). دولت اسلامی موظف است زمینه رشد شخصیت زنان و احیای حقوق مادی و معنوی آنان را فراهم کند. حمایت از مادران در دوران بارداری، حضانت فرزندان، رسیدگی به کودکان بیسرپرست، و ایجاد امنیت خانواده از وظایف حکومت است. همچنین، حمایتهای اجتماعی مانند بیمههای خاص برای بيوگان و زنان سالخورده باید در نظر گرفته شود تا از کرامت انسانی زنان پاسداری گردد (ص۴۲۰).
امنیت عمومی در دیدگاه اسلامی
عمید زنجانی در سومین بحث تطبیقی خود، مفهوم امنیت عمومی و دیدگاه اسلام درباره آن را بررسی میکند:
۱. مفهوم امنیت عمومی: امنیت به معنای مصونیت از تعرض و تصرف اجباری بدون رضایت است. در سطح فردی، به معنای نبود ترس و تهدید نسبت به حقوق و آزادیهای مشروع انسانهاست. امنیت حقیقی زمانی محقق میشود که هیچ عامل داخلی یا خارجی، حقوق مشروع افراد را به خطر نیندازد (ص۴۲۱).
۲. عوامل ضروری تحقق امنیت در جامعه: تحقق امنیت به وجود پنج عامل نیاز دارد: ۱. اجرای عدالت و قانون بدون تبعیض، ۲. مبارزه با تجاوزگران و پیشگیری از تعرضات احتمالی، ۳. افزایش آگاهی عمومی نسبت به حقوق افراد و لزوم احترام به آنها، ۴. ضمانت اجرایی معنوی از طریق ایمان و اخلاق، ۵. ضمانت اجرایی قانونی برای مقابله با متجاوزان (ص ۴۲۲).
۳. امنیت از نگاه قرآن: قرآن کریم امنیت را از اهداف حاکمیت صالحان میداند: «وَعَدَ اللّٰهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصّٰالِحٰاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضىٰ لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لاٰ يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً» (سوره نور، آیه ۵۵). همچنین، احساس آرامش را از ویژگیهای مؤمنان «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ» (سوره فتح، آیه ۴)، تأمين امنيت را از اهداف جهاد «وَ قٰاتِلُوهُمْ حَتّٰى لاٰ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلّٰهِ» (سوره بقره، آیه ۱۹۳) را معرفی میکند و شهرى كه در آن امنيت باشد از مثلها و الگوهاى قرآنى است: وَ ضَرَبَ اللّٰهُ مَثَلاً قَرْيَةً كٰانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهٰا رِزْقُهٰا (سوره نحل، آیه ۱۱۲) (ص۴۲۲).
۴. تأمین امنیت از اهداف امامت: امام علی (ع) امنیت را از اهداف امامت میداند و تأکید میکند که صلح عادلانه موجب آرامش جامعه خواهد شد. او در عهدنامه مالک اشتر توصیه میکند که پیشگیری از تهدیدات امنیتی پس از صلح ضروری است (ص ۴۲۲ و ۴۲۳).
۵. مجازات تهدیدکنندگان امنیت عمومی: اسلام هرگونه ایجاد وحشت و تهدید نسبت به افراد بیگناه را ظلم بزرگ میداند. پیامبر اکرم (ص) میفرمود: «من نظرالى مؤمن ليخيفه بها اخافه الله عزوجل يوم لاظل الاظله» (اصول کافی، ج۲، ص۲۷۳) (ص ۴۲۳).
۶. حفظ حیثیت و کرامت انسان: امنیت در اسلام تنها به جان و مال محدود نمیشود، بلکه شامل شخصیت، شرف و حیثیت افراد نیز هست. امام صادق (ع) تأکید میکند که کوچکترین اهانت به مؤمن، تجاوز به حقوق الهی محسوب میشود (ص۴۲۳).
۷. امنیت مسکن و حریم خصوصی: ورود بدون اجازه به محل سکونت دیگران، حتی نگاه کردن به داخل خانه آنان، ممنوع است و دفاع از حریم شخصی مشروع شمرده میشود (ص۴۲۳).
۸. امنیت در اسلام و نقش صالحان: امنیت در اسلام مختص کسانی است که در مسیر وظیفه و احترام به قانون حرکت میکنند و مرتکب خلافی نشدهاند. افراد صالح، به دلیل پایبندی به اصول اخلاقی و دینی، از حق امنیت برخوردارند، اما کسانی که راه فساد، جرم و تخلف را پیش میگیرند، به دلیل ماهیت عملکردشان از این حق محروم میشوند. همچنین قرآن کریم به کسانی که در فکر توطئه و تکرار اعمال ناپسند هستند، هشدار داده و آنان را از عواقب فریبکاری و رفتارهای فاسد برحذر میدارد و تأکید میکند که این افراد باید از مجازات الهی و پیامدهای اعمالشان بیم داشته باشند (ص۴۲۴).
آزادیهای اساسی در اسلام
چهارمین موضوع کلان بحث شده توسط نویسنده آزادیهای اساسی در معنای سیاسی و از نگاه اسلام است:
۱- مفهوم آزادیهای اساسی: در هر جامعهای، افراد براساس تعهدات اجتماعی زندگی میکنند، و آزادی مطلق جز هرجومرج و نقض این تعهدات نتیجهای ندارد. آزادی در عرصههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اعتقادی و اجتماعی به یکدیگر وابسته بوده و به صورت محدود تعریف میشود (ص۴۲۴).
۲. معیارهای محدودیت آزادی: برای آزادی سه محدودیت قانونی، اجتماعی (شرایط جامعه و عرف عمومی) و اخلاق وجود دارد (ص۴۲۴).
۳. دیدگاههای مختلف درباره آزادی: نویسنده، مبنای آزادی انسانهای را از دیدگاههای مختلف و ازجمله اسلام بررسی میکند:
- منتسکیو: آزادی یعنی انجام هر کاری که قانون اجازه دهد.
- اعلامیه حقوق بشر فرانسه (۱۷۸۹): آزادی توانایی انجام کاری است که به دیگران آسیب نرساند.
- دیدگاه غربی: آزادی مبتنی بر سرمایهداری و خواستههای اکثریت است.
- دیدگاه شرقی: آزادی در چارچوب قوانین دیالکتیکی و جبر تاریخی قرار دارد.
- دیدگاه اسلامی: آزادی ناشی از استعدادهای انسانی و مسیر تکامل بشر است (ص۴۲۵).
۴. آزادی در اسلام؛ پیوند با توحید: اسلام آزادی را در چارچوب اطاعت از خداوند معرفی میکند و انسان را از بندگی غیرخدا آزاد میسازد و انبیاء الهی نیز برای رهایی انسانها از ظلم و بندگی طاغوتها تلاش کردهاند (ص۴۲۶). از نگاه اسلام، دو مانع حقیقی در برابر آزادی وجود دارد: ۱. اسارتهای درونی : جهل، زبونی، طمع، هوسرانی؛ ۲. ظلم طاغوتها : خودکامگان نیز در اسارت قدرت و ثروت هستند (ص۴۲۶).
۵. دو جهاد؛ آزادی درونی و مبارزه برونگرایانه: اسلام تأکید دارد که رهایی از ظلم تنها با جهاد بیرونی کافی نیست. انسان باید ابتدا از وابستگیها و تمایلات نفسانی خود آزاد شود. امام علی (ع) میفرماید: «فان اللّه بعث محمد ليخرج عباده من عبادة عباده الى عبادته» (نهج البلاغه، خطبه ۱۵۴) (ص ۴۲۶).
۶. آزادی، عقلانیت و مسئولیت: آزادی در اسلام با تعهد به خداوند و عقلانیت همراه است. هر تفکری که از تقلید کورکورانه ناشی شود، مورد تأیید اسلام نیست. قرآن به تفکر، تعقل و تدبر دعوت میکند، اما القای عقاید بهصورت غیرعلمی و تحمیلی را رد میکند (ص۴۲۷).
۷. حقوق و آزادیهای اجتماعی: حقوق اساسی افراد در جامعه باید تضمین شود تا زمینه رشد، آرامش و عدالت فراهم گردد:
- تفکر و عقیده : تفحص عقاید ممنوع است و افراد نباید صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض قرار گیرند.
- مطبوعات و رسانهها : آزادند مگر اینکه مخل مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشند.
- احزاب و گروهها : فعالیت احزاب آزاد است، مشروط بر عدم تهدید وحدت ملی و استقلال جامعه.
- شغل و اقامت : افراد در انتخاب شغل و محل زندگی آزادند، مگر در شرایط استثنایی قانونی.
- امنیت شخصی : تعرض به جان، مال، حیثیت و حقوق افراد ممنوع است (ص ۴۲۷ و ۴۲۸).
حقوق عمومی در اسلام
آخرین بحث تطبیقی حقوق بشری که نویسنده بررسی میکند حقوق عمومی از دید حقوق بشر و اسلام است.
۱. حق دادخواهی: اسلام بر عدالت و احقاق حقوق تأکید دارد و نهتنها حق دادخواهی را محترم شمرده، بلکه آن را واجب کرده است: «"لاٰ تَظْلِمُونَ وَ لاٰ تُظْلَمُونَ» (سوره بقره، آیه ۲۷۹). ایجاد دادگاههای صالح، امکان دسترسی همگان به نظام قضایی عادلانه و حق داشتن وکیل از اصول اساسی حفظ این حق هستند. همچنین اصل برائت و منع اجبار در شهادت، اقرار و سوگند، از اصول اسلامی است (ص ۴۲۸ و ۴۲۹).
۲. حق آموزش و پرورش: در دیدگاه قرآن و اسلام، تعلیم و تربیت از اهداف عالیه انبیا و ضرورتی اجتنابناپذیر در رشد انسان است. از این رو دولت موظف است آموزش رایگان را تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و امکان تحصیلات عالی را تا حد خودکفایی کشور گسترش دهد (ص۴۳۰).
۳. حق تأمین اجتماعی: افراد جامعه همیشه قادر به تأمین معیشت خود نیستند. ازکارافتادگی، بیماری، نیازمندی به سرپرست، و وقوع حوادث از مواردی است که دولت اسلامی موظف به حمایت از آنان است. امام علی (ع) تأکید داشت که سالمندان نباید بدون کمک رها شوند و دستور اختصاص مستمری از بیتالمال را صادر کرد (ص۴۳۱).