فقه معاصر:پیش‌نویس مبانی فقهی تقیه مداراتی (کتاب)

مهدی محمدی

  • چکیده

به باور نویسنده کتاب مبانی فقهی تقیه مداراتی، تقیه مخفی کردن حق است، به جهت مصلحتی که در آن نهفته است. از جمله ادله مشروعیت تقیه آیه ۲۸ سوره آل‌عمران است که خداوند در این آیه مسلمانان را از دوستی با کافران نهی نموده و البته در شرایطی استثنائا دوستی با آنان را جایز شمرده است؛ مفسران این استثناء را به معنی تقیّه می‌داند. بعلاوه در صحیحه‌ زُراره نیز امام باقر فرموند: «در هر موردی که انسان ناچار به تقیه شود، خداوند آن را برای او حلال کرده است». محمد یعقوب موسوی یکی از تقسیمات تقیه را تقیه کتمانی، تقیه خوفی و تقیه مداراتی می‌داند. تقیه مداراتی سبب حفظ امت است و ترک آن موجب اختلاف و تفرقه در امت می‌شود، چنانچه امام صادق است فرموده است: «با آنان نماز بگذارید و از بیماران آنان عیادت نمایید و در تشییع جنازه‌های آنها حاضر شوید». بر اساس پژوهش نویسنده سکوت ۲۵ ساله علی بعد از جریان سقیفه، صلح امام حسن و قبول ولایت‌عهدی از جانب امام رضا به‌عنوان سیره متشرعه ائمه از ادله مشروعیت تقیه مداراتی به شمار می‌آید. البته تقیه مداراتی دارای استثنائاتی مانند حفظ اصل اسلام و مذهب، برائت جستن از ائمه و نوشیدن شراب است؛ در عین حال هدف این نوع تقیه ایجاد وحدت و یکپارچگی و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز میان مسلمانان است.

معرفی اجمالی

کتاب حاضر با عنوان «مبانی فقهی تقیه مداراتی» حاصل پژوهش سید محمد یعقوب موسوی است، که در سال ۱۳۹۲ و به زبان فارسی، توسط انتشارات مرکز فقهی ائمه اطهار به چاپ رسیده است.


ساختار و محتوای کتاب

این کتاب در سه فصل تنظیم شده است. در فصل نخست به مفاهیم، کلیات و اقسام تقیه پرداخته شده است (ص۱۵)؛ در فصل دوم بحث ادله مشروعیت تقیه مداراتی و سیره متشرعه و سیره عقلاء مورد بررسی قرار گرفته است (ص۷۷) و سپس فصل سوّم به بررسی گستره و احکام تقیه اختصاص یافته است (ص۱۳۳).

مفاهیم

به باور نویسنده تقیّه انجام رفتاری مخالف حق است، به شرطی که موجب انهدام حقی از اساس نگردد و سبب تاسیس باطلی نشود، یا ترک رفتاری است که موافق حق است، یا پنهان کردن مذهب حق است، به جهت تحفظ و نگهداری از ضرر دیگران بر شخص خودش یا بر دین اسلام یا بر مذهب تشیع یا به جهت عزت دین و برتری اسلام و مسلمانان و تقویت اقتدار آنها است؛ به عبارت دیگر تقیه مخفی کردن حق از دیگران یا اظهار خلاف آن است، به جهت مصلحتی که مهم‌تر از مصلحت اظهار آن باشد (ص۲۱-۲۳).

ادله مشروعیت تقیه

نویسنده عنوان می‌کند از نظر دین اسلام دلیل مشروعیت تقیه فراوان است و شامل آیات قرآن، روایات متعدد، اجماع، ادله عقلی، سیره‌متشرعه و سیره‌عقلاء می‌شود (۲۴).


آیات دالّ بر مشروعیت تقیه از کافران

فقیهان شیعه و سنّی بر مشروعیت تقیه به آیات فراوان قرآن استناد کرده‌اند و آیات مورد بحث را به چند دسته تقسیم نموده‌اند؛ دسته‌ای از این آیات بر مشروعیت تقیه از کافران دلالت دارد، اما مشروعیت تقیه نسبت به مسلمانان، به تنقیح مناط از این آیات قابل استفاده است (ص۲۴).

خداوند در آیه ۲۸ سوره آل‌عمران، می‌فرماید: «افراد با ایمان نباید به جای مومنان، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند و هر کس چنین کند، هیچ رابطه‌ای با خدا ندارد، مگر این که از شرّ آنان خویش را محافظت کنند»؛ خداوند در این آیه مسلمانان را از دوستی با کافران و پذیرش ولایت آنان نهی کرده و استثنایی قائل شده که آن را با جمله « الاّ ان تتّقوا منهم تقاهً» بیان کرده است و دوستی با کافران و مشرکان و پذیرش ولایت آنان را جایز شمرده است. مفسران شیعه و سنّی این استثناء را به تقیّه تفسیر کرده‌اند؛ چنانچه علامه طباطبایی نیز معتقد است که دلالت این آیه بر جواز تقیه روشن است (ص۲۴ و ۲۵).

همچنین در مورد شان نزول آیه ۱۰۶ سوره نحل، استناد شده است که این آیه در رابطه با عمار و پدرش یاسر و مادرش سمیه نازل شده است. وقتی که پدر و مادر عمار کشته شدند و عمار هر چه مشرکان می‌خواستند، به زبان آورد و نجات یافت؛ برخی گفتند که عمار کافر شده است، عمار نیز با چشمان گریان به نزد پیامبر آمد و ماجرا را بازگو کرد؛ در نهایت پیامبر در حالی که چشمان عمار را مسح می‌نمود فرمود: «اگر بازهم در چنگ آنان گرفتار شدی، سخن گذشته را تکرار کن». بدیهی است که از مطابقت آیه و شان نزول آن، جواز تقیه استفاده می‌شود، به‌گونه‌ای که نیاز به توضیح بیشتر نمی‌باشد (ص۲۹ و ۳۰).


آیات دالّ بر مشروعیت تقیه از مسلمانان

دسته دیگر آیاتی هستند که مشروعیت تقیه مسلمان، به طور مطلق از آنها استفاده می‌شود، مانند آیه «نفی‌حرج» که علامه طباطبایی درباره این آیه می‌نویسد: خداوند در این آیه بر مومنان منّت گذاشته و هر حَرج و دشواری را که بر سرراه مومنین قرار داشته باشد، از میان آنها برمی‌دارد. تقریر مسئله به این صورت است که از آنجا که یکی از موارد حرج، اجرای احکام اسلامی در مقابل مخالفان در صورت وجود خطر است، به وسیله این آیه این حرج نیز نفی می‌گردد و بدین ترتیب به دلالت تضمنی، مشروعیت تقیه به صورت کلی از این آیه استفاده می‌شود، ضمن این که از آیه «نفی‌عسر» هم چنین دلالتی قابل استفاده است (ص ۳۶ و ۳۷).

روایات

با استناد به مطالب نگارنده روایات متعددی از طریق شیعه نقل شده است که برخی از آنها بر مشروعیت یا رجحان تقیه دلالت دارند و برخی دیگر افزون بر مشروعیت و رجحان تقیه، بر وجوب تقیه دلالت می‌کنند. البته چند روایت نیز از طریق اهل سنّت درباره تقیه نقل شده است که اشاره خواهد شد (ص۳۹ و ۴۰).

در صحیحه‌ای زُراره از امام باقر (ع) نقل می‌کند که امام فرموند: «در هر موردی که انسان ناچار به تقیه شود، خداوند آن را برای او حلال کرده است» آن چیزی که از این دسته روایات استفاده می‌شود، فقط دلالت بر مشروعیت و رجحان تقیه است (ص۴۱).

در روایت دیگری محمد ‌ابن‌خلاد می‌گوید، از ابوالحسن درباره به پاخاستن برای والیان زمان پرسیدم؟ آن امام فرمود: «تقیه از دین من و دین پدرانم است، کسی که تقیه نمی‌کند ایمان ندارد». همچنین از داود‌الصّرمی نقل شده است که امام هادی فرمودند: «ای داود اگر بگویم ترک‌کننده تقیه همانند ترک‌کننده نماز است، درست گفته‌ام». روشن است که از این دسته از روایات دلالت علاوه بر مشروعیت تقیه، دلالت بر وجوب تقیه نیز استفاده می‌شود (ص۴۲ و ۴۳).

اما روایاتی که در کتب اهل سنّت آمده است و بر مشروعیت تقیه دلالت دارند نیز چند دسته‌اند؛ گروهی از این روایات بر مشروعیت تقیه مسلمان از مسلمان صراحت دارد و گروه دیگر درباره مشروعیت تقیه در برابر کافران است که می‌توان با تنقیح مناط از آنها مشروعیت تقیه مسلمان از مسلمان را ثابت نمود و گروه آخر روایاتی است که بر مشروعیت تقیه به طور مطلق دلالت دارند (ص۴۳).

بخاری به اِسناد خودش از عایشه روایت کرده است که مردی از پیامبر اجازه ورود خواست، پیامبر تا او را دید فرمودند: «برادر بدی در میان قبیله و فرزند بدی در میان قبیله است» آن مرد نزد پیامبر نشست، پیامبر با گشاده‌رویی با او رفتار کرد. هنگامی که آن مرد رفت، عایشه گفت، ای پیامبر خدا هنگامی که این مرد را دیدی آنچنان فرمودی و اما اکنون با گشاده‌رویی رفتار کردی؟ پیامبر فرمودند: «بدترین مردم نزد خداوند در روز قیامت، کسی است که مردم برای دوری از شرّش، از او دوری گزینند». از دیدگاه اهل سنّت دلالت این روایت بر مشروعیت تقیه واضح است، زیرا حدیث بر تقیه پیامبر به دلیل در امان بودن از فحّاشی دیگران صراحت دارد (ص۴۳ و ۴۴).

در نهایت به عقیده عدّه کثیری از بزرگان شیعه، فطرت نیز از جمله ادله مشروعیت تقیه به شمار می‌آید که در مورد آن گفته شده است، تقیه امری فطری است که پیش از هر چیز انسان را به سوی آن فرا می‌خواند. همچنین اجماع، عقل، سیره‌متشرعه و سیره‌عقلاء نیز از دیگر ادله مشروعیت تقیه دانسته شده است (ص۵۰-۵۹).

اقسام تقیه

از نظر نگارنده برخی از فقهای شیعه در تقسیم‌بندی تقیه، آن را به تقیه در اصول دین و فروع دین و برخی دیگر آن را به تقیه در عبادات و معامعلات و حتی برخی تقیه را از جهت احکام به اقسام پنجگانه ( واجب، مستحب، حرام، مکروه و مباح ) قابل تقسیم‌ دانسته‌اند. در تعریف تقیه واجب گفته‌اند، تقیه‌ای است که از مصلحت اقوی و الزام‌آوری نسبت به ترک ‌آن برخوردار است؛ نظیر جایی که ضرر حتمی متوجه شخص یا برادران مومنش باشد. نیز در تعریف تقیه حرام گفته شده است، تقیه‌ای می‌باشد که مصلحت ترک آن اقوی از رفتار تقیه‌آمیز باشد؛ مانند جایی که هیچ‌گونه ضرر جانی، مالی و عرضی در حال یا آینده، او یا برادران دینی او را تهدید نمی‌کند (ص۶۲-۶۵).

تقیه از جهت کیفیت و شکل ظاهری نیز دارای تقسیمات ذیل است. تقیه کتمانی: عبارت است از پنهان کردن عقیده خود و فعالیت سرّی برای پیشبرد اهداف در موقع ضعف و هنگام مهیا نبودن شرایط برای انتشار مرام. تقیه خوفی: این نوع تقیه نیز انجام دادن عملی بر خلاف میل مذهب و مسلک خویش از ترس ضرر رساندن دیگران به نفس، مال، ناموس و عرض خویش است. تقیه مداراتی: این قسم تقیه همان سازگاری، مدارا، خوش‌برخوردی، و همزیستی مسالمت‌آمیز با سایر مذاهب و ادیان است (ص۶۹-۷۳).

ادله مشروعیت تقیه مداراتی

بر اساس یافته‌های نویسنده منظور از ادله مشروعیت در اینجا، مشروعیت به معنای اعمّ و اصل جواز تقیه مداراتی است و شامل وجوب، استحباب، کراهت و اباحه می‌شود (ص۷۷).


قرآن

خداوند در آیه ۳۴ سوره فصلت می‌فرماید: «هرگز نیکی و بدی یکسان نیست، بدی را با نیکی دفع کن» گفته شده است در این آیه که دلالت بر دفع بدی به نیکی می‌کند، مراد از «حسنه» تقیه است. بنابراین خداوند به پیامبرش دستور مدارا و تقیه مداراتی با مردم را داده است و در این حکم هر چند ظاهرا شخص پیامبر مورد خطاب قرار گرفته است، اما دلیل بر اختصاص حکم به آن حضرت را نداریم و هر حکمی که دلیل بر اختصاص آن وجود نداشته باشد، مطابق قاعده اشتراک فراگیر و همگانی تلقی شده و عموم را شامل می‌شود. به این ترتیب همه مکلفین مامور به تقیه مداراتی می‌باشند (ص۷۷-۷۹).

همچنین در قرآن آیاتی وجود دارد که به وحدت و اتحاد فرمان می‌دهد و از تفرقه و پراکندگی برحذر می‌دارد، از جمله آیه «واعتصمو بحبل الله جمیعا» که مطابق این آیه هر امری که سبب اختلاف امت شود، از آن نهی شده است و هر چیزی که سبب اتحاد میان امت بشود، ماموربه و مطلوب است و تقیه مداراتی سبب حفظ و تحقق اتحاد امت است و ترک آن موجب اختلاف و تفرقه در امت می‌شود. بعلاوه در قرآن آیات دیگری نیز وجود دارد که حاکی از نهی از تنازع و نکوهش فرقه فرقه شدن و تمایل به گروه گرایی در امر دین است که این خود دلالت بر حفظ اتحاد و مشروعیت تقیه مداراتی می‌باشد (ص۸۲-۸۷).

روایات

مولف بیان می‌کند روایات زیادی از شیعه و سنّی وارد شده است که بر مشروعیت تقیه مداراتی دلالت دارند که برخی از آنها در رابطه با مدارا و برخورد با عامه و تقیه مداراتی است و برخی دیگر در رابطه با اتحاد و انسجام امت اسلامی وارد شده‌ است؛ مانند روایت محمد ابن‌یحیی که می‌گوید، شنیدم از امام صادق که فرمودند: «با آنان ( اهل سنت ) در میان قبیله‌هایشان نماز بگذارید و از بیماران آنان عیادت نمایید و در تشییع جنازه‌های آنها حاضر شوید... بخدا سوگند خداوند به چیزی که محبوب‌تر از «خباء» باشد، پرستش نشده است» پرسیدم خباء چیست؟ فرمودند: خباء یعنی تقیه (ص۸۸-۸۹).

امام صادق در این روایت ما را به شرکت در نماز با دیگر مسلمانان، عیادت بیماران آنان و حضور در تشییع جنازه‌های آنان فرمان می‌دهد و همه این امور از مصادیق بارز مدارا و همزیستی مسالمت‌آمیز است. سپس این عمل را تقیه معرفی می‌کند و محبوب‌ترین اعمال نزد خداوند می‌خواند که می‌رساند این نوع تقیه که از باب مدارا و برای نزدیک شدن قلب‌ها می‌باشد، مشروع و بلکه واجب است (ص۹۰).

در حدیثی دیگر علی ابن‌جعفر از برادرش امام کاظم روایت کرده است که امام فرموند: «امام حسن و امام حسین پشت سر مروان نماز خوانده‌اند و ما نیز با آنها نماز می‌خوانیم. این روایت در کتاب «الطهاره» امام خمینی در ذیل عنوان تقیه مداراتی آورده شده و برای صحت نماز با اهل سنت از باب تقیه مداراتی به آن استناد شده است. مرحوم فاضل لنکرانی نیز برای مشروعیت تقیه مداراتی به آن روایت استناد نموده‌ است (ص۹۵).

البته در برابر این گروه از روایات، برخی روایات نمار خواندن با اهل سنت را صحیح نمی‌دانند و تنها نماز را با کسی تجویز می‌کنند که از نظر اعتقاد، مورد وثوق باشد؛ مرحوم فاضل لنکرانی درباره این گروه از روایات می‌گوید، منظور این روایات آن است که اگر مصالح دیگری از قبیل وحدت و تمرکز قدرت مسلمین و همانند آن مطرح نباشد، طبعا نماز با آنها غیر‌مجاز است؛ لیکن با توجه به آن جهات، نه تنها نماز با آنان مشروعیت دارد، بلکه رجحان و بلکه لزوم پیدا می‌کند (۱۰۰ و ۱۰۶).

دسته‌ای دیگر از روایات وجود دارد که بر مطلوبیت و لزوم برادری و اتحاد میان مسلمانان دلالت دارد؛ همچون روایت منقول از امام صادق که فرموده‌اند «مسلمان برادر مسلمان است، به او ظلم نمی‌کند، او را خوار نمی‌کند و به اوخیانت نمی‌کند» چنانچه روشن است، امام در این روایت مردم را به برادری فرا می‌خواند و برادری بالاترین مرتبه اتحاد و همگرایی است و تقیه مداراتی باعث ایجاد و حفظ برادری و همگرایی می‌شود و سوء‌‌ظنّ‌ها را از بین می‌برد و مسلمانان را به هم نزدیک می‌کند. بدیهی است که این روایت نیز بر مشروعیت تقیه مداراتی دلالت می‌کند. ضمن اینکه درباره اتحاد و همگرایی، از اهل سنت نیز روایات مشابهی نقل شده است (ص۱۰۶-۱۱۳).

سیره متشرعه

با استناد بر این پژوهش سیره متشرعه نیز از ادله مشروعیت تقیه مداراتی به شمار می‌آید، با مرور بر زندگی معصومان درمی‌یابیم که مدارا و نیک‌رفتاری با دیگران در تمام زندگی آنان به چشم می‌خورد؛ مانند حذف عنوان «رسول الله» بعد از نام پیامبر در جریان صلح حدیبیه، کتمان نام منافقانی که در برگشت از تبوک قصد ترور پیامبر را داشتند، سکوت ۲۵ ساله علی پس از جریان سقیفه، جهت حفظ اتحاد مسلمانان که در آن زمان جامعه اسلامی شدیدا به آن نیاز داشت و شرکت آن حضرت در نماز جماعت مسلمانان که همه اینها می‌تواند برای پیشبرد اهداف اسلام و برای تحکیم وحدت جامعه اسلامی باشد (ص۱۱۸-۱۲۲).

همچنین از بارزترین مصادیق تقیه مداراتی ائمه، صلح امام حسن با معاویه، نماز خواندن امام حسن و امام حسین پشت‌سر مروان‌حکم حاکم مدینه، سلام دادن و مصافحه نمودن امام صادق با دشنام دهندگان به حضرت علی و قبول نمودن ولایت‌عهدی مامون و ازدواج با دختر او از طرف امام رضا است که به قصد جلوگیری از تشتّت میان مسلمانان و ایجاد وحدت و همگرایی بین مسلمین انجام گرفته است (ص۱۲۳ و ۱۲۴).

تقیه مداراتی و اهداف آن

به گزارش پژوهشگر یکی از مهم‌ترین اهداف تقیه مداراتی، وحدت امت اسلامی است، چنانچه علی خطاب به برخی از صحابه پیامبر که از بیعت با ابوبکر امتناع می‌ورزیدند فرمودند: «با او (ابویکر) بیعت کنید، چون او و اطرافیانش من را میان گزینش دو چیز قرار دادند، یا آنکه از حق خودم بگذرم و آنچه را که حق آنان نیست به آنان واگذارم، یا با آنان بجنگم و میان مسلمانان جدایی بیاندازم» حضرت در این حدیث علت بیعت خود و یاران خویش را حفظ وحدت مسلمانان و دوری از تفرقه می‌داند؛ همان‌طور که امام حسن نیز در نامه خود به معاویه دلیل خویشتن‌داری اهل بیت را جلوگیری از سوء‌استفاده دشمن و مقابله با رخنه در دین عنوان می‌کند (ص۱۳۵ و ۱۳۶).

یکی دیگر از اهداف تقیه مداراتی که در سخن امام صادق به چشم می‌خورد، آنجا است که امام پس از بیان برخی رفتارهای تقیه مداراتی با اهل سنت، حکمت تقیه مداراتی را رفع نیاز یکدیگر و همکاری و همزیستی مسالمت‌آمیز عنوان می‌کند (ص۱۴۰).

به هر حال تقیه مداراتی با هر هدفی که صورت گرفته باشد از ظاهر کلام امام خمینی و مرحوم اراکی استفاده می‌شود که رفتار بر طبق تقیه مداراتی نسبت به تمام اهل‌سنت مجزی از ماموربه واقعی است و نیازی به انجام دادن دوباره آن نیست؛ هر چند در این زمینه دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد (ص۱۴۸-۱۵۱).

موارد استثنای تقیه مداراتی

به نظر نویسنده از جمله موارد استثنا در تقیه مداراتی ارتکاب فساد در مذهب و انجام برخی محرمات و ترک بعضی از واجبات است که در نظر شارع از اهمیت فراوانی برخوردار است؛ نیز اگر اصل اسلام و مذهب یا ضروری دین یا مذهب در معرض زوال یا تغییر قرار گیرد، یا تقیه مداراتی باعث شود که یکی از اهداف تشریع آن از بین برود، مثلا به جای ایجاد اتحاد، سبب تفرقه میان مسلمانان شود و به جای آن که آبروی دین و مذهب را حفظ کند، باعث آبرو‌ریزی مذهب شود، در این صورت تقیه مداراتی جایز نخواهد بود؛ چون فلسفه تقیه مداراتی برای حفظ دین و مذهب و اصول آن و ایجاد الفت و حفظ آبروی مذهب و مکتب تشریع شده است (ص۱۶۵).

یکی دیگر از استثنائات تقیه مداراتی ریختن خون انسان محترم است، در این باره علاوه بر اتفاق نظر فقیهان از جهت فتوای، روایات معتبری نیز وجود دارد؛ مرحوم خویی به دلیل آن که مشروعیت تقیه را برای جلوگیری از خون‌ریزی و امتنان بر مومنان می‌داند و جرح شخص محترم نیز مخالف امتنان است، تقیه را نسبت به جرح نمی‌پذیرد (ص۱۶۷-۱۶۸).

همچنین از موارد استثنای تقیه مداراتی، برائت جستن و سبّ ائمه است. برائت، سبّ و لعن ائمه در تقیه خوفی مشروعیت دارد، ولی در تقیه مداراتی مشروع نیست و با غایت و هدف تقیه مداراتی که حفظ آبروی مذهب و مکتب و ذلیل نشدن شیعیان است، منافات دارد. در نهایت اینکه در افشای اسرار امامان معصوم و مذهب، نوشیدن شراب، مسح بر کفش و متعه حج نیز تقیه مداراتی هیچ راهی برای جواز ندارد؛ هر چند هدف این قسم تقیه حسن معاشرت، مدارات و جلب مودت و در نتیجه تحقق وحدت و یکپارچگی و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز میان مسلمانان جامعه اسلامی است (ص۱۶۸-۱۸۷).