پرش به محتوا

فقه معاصر:پیش‌نویس بلوغ شرعی در مذاهب اسلامی (کتاب)

از دانشنامه فقه معاصر

مهدی محمدی

  • چکیده

در کتاب «بلوغ شرعی در مذاهب اسلامی» که حاصل پژوهش عذرا مرادی است، مجموعه تغییرات جسمی و روحی به بلوغ معنا شده است، البته این تغییرات در دختران و پسران متفاوت می‌باشد که شرط تکلیف محسوب می‌شود؛ بی‌تردید بلوغ تنها شرط تکلیف در واجبات شرعی است و واجبات عقلی را شامل نمی‌شود. مفسرین واژه «اشُدّ» را در قرآن، به معنی بلوغ شرعی گرفته‌اند. بر اساس گزارش نویسنده از نشانه‌های طبیعی بلوغ، روییدن موی زهار است و ظاهرترین نشانه بلوغ احتلام است؛ همچنین حیض از روشن‌ترین نشانه بلوغ جنسی در دختران به حساب می‌آید. مشهور فقیهان شیعه معتقدند که پسران در پایان پانزده سال و دختران در پایان نُه سال قمری به سنّ بلوغ می‌رسند و در صورت شکّ در بلوغ، اصاله البرائه یا استصحاب بقای صغر سنّ، جاری می‌شود. از نظر نویسنده بدیهی است که ملاک تکلیف سنّ نسیت، بلکه درک و فهم است و بلوغ دختر در سنّ نُه سالگی بیانگر رشد تکاملی او می‌باشد که ارزش‌های اسلامی را زودتر از پسران درمی‌یابد؛ زیرا با استناد به تحقیقات علمی، رشد زن سریع‌تر از مرد است و دختران زودتر از پسران بالغ می‌شوند.

معرفی اجمالی

کتاب حاضر با عنوان «بلوغ شرعی در مذاهب اسلامی» حاصل پژوهش عذرا مرادی است که در سال ۱۳۸۹ و به زبان فارسی، توسط انتشارات آستان قدس رضوی به چاپ رسیده است.

ساختار و محتوای کتاب

این اثر در قالب یک مقدمه و پنج بخش تنظیم شده است. در بخش نخست به بررسی مفهوم‌شناسی بلوغ و چیستی آن پرداخته شده است (ص۵۹)؛ در بخش دوّم بحث قلمرو کارایی بلوغ و گستره تاثیر آن مورد بررسی قرار گرفته است (ص۱۰۹)؛ بخش بعدی به نشانه‌های بلوغ و دیدگاه عالمان مذاهب اسلامی، اختصاص یافته است (ص۱۴۱ )؛ در بخش چهارم نشانه‌‌های تعبدی بلوغ و سنّ بلوغ دختران و پسران مورد بررسی قرار گرفته است (ص۲۱۱)؛ و سپس در بخش آخر نکاتی درباره بلوغ دختران و تعبدی یا طبیعی بودن سنّ بلوغ، مورد توجه قرار گرفته است (ص۲۷۱).

مفهوم‌شناسی بلوغ

به گزارش نویسنده مجموعه تغییرات جسمی و روحی که میان دوران کودکی و نوجوانی به وجود می‌آید، به بلوغ معنا شده است؛ البته این تغییرات در دو جنس دختر و پسر متفاوت است، به این معنی که رشد دختران سریع‌تر از پسران انجام می‌شود، چون رشد استخوان‌بندی، رویش دندان‌ها و رشد غدد تناسلی در آن ها سریع‌تر از پسران صورت می‌پذیرد؛ در این مرحله دگرگونی‌هایی به شتاب در اندام‌ها، روان و پندار‌های شخص و نیز در عاطفه، اخلاق و رفتار او به وجود می‌آید. انسان برای رسیدن به تکامل در زندگی خود ناچار از گذراندن دوران بلوغ است که مرحله‌ای بی‌نظیر در روند رشد هر فرد و به عنوان نقطه عطفی در زندگی او به شمار می‌آید (ص۵۹ و ۶۶).

بلوغ که در حقیقت، حدیّ از رشد جسمی و جنسی می‌باشد، شرط تکلیف است؛ انسان به هنگام بلوغ در صورت برخورداری از توان جسمی و عقلی، پا به عرصه تکلیف می‌گذارد و موظف به رعایت قوانین و برنامه‌های عملی دین می‌گردد و با توجه به مسئولیت‌ها و وظایفی که پیدا می‌کند، بازخواست می‌شود (ص۵۵).

ملاک تکلیف، قدرت بر انجام آن تکلیف و فهمیدن حکم شرعی است، در صورتی که کودک از پرورش مناسب بهره گیرد و ابعاد وجودی او دارای رشد هماهنگ و منظم باشد، در آستانه بلوغ و یا پیش از آن، این ملاک در او به وجود می‌آید. از این رو عقل اساس تکلیف و شرط تعلق فرایض و احکام الهی محسوب می‌شود، زیرا مطابق روایات اسلامی بین عقل و بلوغ رابطه نزدیک و تنگاتنگی وجود دارد (ص۵۵ و ۷۱).

بلوغ در قرآن

بر اساس یافته‌های نویسنده بحث بلوغ شرعی و احتلام در قرآن نیز با عناوین مختلفی مطرح گردیده است، از جمله در آیه «و اذا بلغ الاطفال منکم الحُلم» که خداوند می‌فرماید: «چون کودکان به حدّ احتلام و بلوغ برسند، باید مانند دیگر بالغان برای ورود به محل استراحت والدین اجازه بگیرند». این آیه فرزندان را به دو دسته تقسیم می‌نماید: دسته اول کسانی هستند که به حدّ احتلام نرسیده‌اند که در زمان‌های خاصی بدون اجازه نمی‌توانند، وارد اتاق پدر و مادر شوند و دسته دیگر آنان که به حدّ احتلام و بلوغ رسیده اند که اجازه گرفتن آنها محدود به زمان ویژه‌ای نیست و همیشه باید با کسب اجازه وارد اتاق شوند (ص۸۳).

همچنین برخی از تفسیرنگاران واژه «اشُدّ» را در آیه ۸۲ سوره کهف، به معنی بلوغ شرعی گرفته‌اند، از منظر آنان «اشدّ» مرادف با زمان بلوغ شرعی است؛ چنانچه جنابذی در تفسیر خود «اشدّ» را به بلوغ شرعی تفسیر نموده‌، با این بیان که اگر واژه «اشدّ» جمع باشد، اشاره به نیروی تمام قوای بدنی و روحی، یعنی همان بلوغ شرعی است که با تقویت جسم و جان همراه بوده، در آن هنگام تشخیص انسان و فهم خیر و شرّ به نهایت می‌رسد؛ روشن است که او در این تعریف به رشد فکری نیز توجه داشته‌، اما آن را همزمان با هنگام فرا رسیدن بلوغ شرعی می‌داند (ص۹۸-۹۹).

جایگاه بلوغ در فقه شریعت

با تکیه بر مطالب پژوهشگر موضوع بلوغ در فقه مذاهب اسلامی و فقه شیعه، جایگاه ویژه‌ای دارد و شرط درستی و جواز بسیاری از احکام و قوانین است. بسیاری از مقررات شرعی مانند احکام حقوقی، جزایی، مالی و اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مشمول فرد بالغ می‌گردد. همچنین انجام معاملات و قرارداد‌ها مشروط به بلوغ است، البته علاوه بر بلوغ رشد فرد نیز باید احراز شود، به این معنی که فرد می‌باید، توانایی و قدرت تشخیص کامل نسبت به انجام معاملات را داشته باشد. نیز فقها در بسیاری از ابواب فقه، از مبحث طهارت تا دیات، به بلوغ و احکام بالغان پرداخته‌اند که این خود نشان از جایگاه رفیع موضوع بلوغ دارد (ص۱۰۹).

بی‌تردید شرط بلوغ در وجوب واجبات و حرمت محرمات دخالت دارد و تکلیف به واجب و حرام مشروط به بلوغ شرعی است که این حکم از ضروریات می‌باشد. اما تکالیف مستحب و مکروه وابسته به بلوغ نمی‌باشد و عبادات کودک ممیز از قبیل نماز، روزه، اعتکاف و حج صحیح و شرعی است و ثواب اخروی بر آن مترتب است؛ به این معنی که خطاب الهی به کودکی که توان تشخیص عبادات و مستحبات و مکروهات را دارد، متوجه می‌گردد و اعمال عبادی او مستند به امر شارع و مستحق پاداش است و نیز به سبب ترک مکروهات مستحق پاداش می‌باشد، اگر چه در ارتکاب مکروهات، مورد سرزنش یا عقاب قرار نمی‌گیرد (ص۱۲۱).

بلوغ تنها شرط تکلیف در واجبات شرعی است و واجبات عقلی مشروط و وابسته به بلوغ شرعی نمی‌باشد؛ فقها در نوشتار‌های خود که عهده‌دار تبیین اصول دین و واجبات عقلی است، از بلوغ سخنی به میان نیاورده‌اند. البته بر پایه اصل «عدم اشتراط واجبات عقلی به بلوغ» از نگاه فقها، ادعای مسلمانی کودک ممیزی که هنوز به سنّ بلوغ نرسیده، اما دارای فهم و درک است و توانایی استدلال دارد، پذیرفته می‌شود و احکام فقهی اسلام بر اوجاری می‌گردد و به ظاهر شدن نشانه‌های بلوغ شرعی نیازی نمی‌باشد (ص۱۲۵ و ۱۳۰).

نشانه‌های طبیعی بلوغ

بر اساس استناد این پژوهش در دوران بلوغ تحولات بسیاری از نظر جسمی در انسان پدیدار می‌گردد؛ آنچه بیشتر در این دوران جلب نظر می‌کند، کشیدگی قد و سرعت رشد تمام اعضای بدن است. نشانه‌های طبیعی و خارجی بلوغ که در قرآن و روایات آمده عبارت است از: رویش موی زهار، احتلام، حیض، رشد قد، رویش موی صورت و موی زیر بغل؛ برخی از این نشانه‌ها میان دختران و پسران مشترک هستند و برخی دیگر ویژه یکی از دو گروه است. فقها تنها بر نشانه بودن سه مورد اول اتفاق نظر دارند و بر اساس آن فتوای داده‌اند. البته در کنار نشانه های طبیعی بلوغ، سنّ نیز مطرح شده است که مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت (ص۱۴۱).

انبات ( رویش موی زهار)

از نشانه‌های بلوغ، روییدن موی زهار است، مقصود موهای خشن و زبری است که هنگام بلوغ بر زهار می‌روید و به ازاله نیاز دارد؛ البته در روایات به خشن بودن تصریح نشده است؛ اما بدیهی است، موهای نرمی که در کودکی بر زهار دیده می‌شود، قابل اعتنا نیستند. این نشانه در سیر طبیعی فعالیت جنسی دختران و پسران نقش مهمی را ایفا می‌کند. شارع چنین نشانه‌ای را مورد تایید قرار داده و موهای زهار را به عنوان علامتی که بلوغ شرعی با آن احراز می‌شود پذیرفته است؛ گواه این بیان روایات و فتاوای فقها است؛ فقهیان شیعه و اهل سنت، بجز حنفیان موی زهار را در دختر و پسر نشانه بلوغ می‌دانند (ص۱۴۲-۱۴۳).

فقیهان شیعه و نیز اهل‌سنت برای اثبات نشانه، بلوغ بودن موی زهار علاوه بر اجماع، به روایات متعددی استناد کرده‌اند، از جمله روایت ابو‌البختری از امام صادق (ع) که از پدر بزرگوارشان نقل می‌کند که فرمودند: «رسول خدا در جنگ با بنی‌قریظه افرادی را که معلوم نبود کودک‌اند یا بالغ، دستور می‌داد بر زهارشان ‌آزموده شوند، آنکه موی زهارش روییده بود، فرمان به قتل می‌داد و آنکه موی زهار نداشت، به کودکان ملحق می‌ساخت» (ص۱۵۲ و ۱۵۶).

در برخی از روایات موی‌صورت و زیر‌بغل نیز به عنوان نشانه‌ بلوغ معرفی شده است؛ اما بیشتر فقهای شیعه و اهل‌سنت، تنها موی زهار را نشانه بلوغ دانسته‌اند؛ شاید علت عدم توجه به موهای دیگر، این باشد که این موها بسیار دیرتر از موی زهار می‌رویند، لذا در نشانه بودن قابل اعتنا نیستند (ص۱۶۵-۱۶۶).

احتلام

نگارنده عنوان می‌کند ظاهرترین نشانه بلوغ احتلام است، هیچ اختلافی در نشانه بودن آن میان مذاهب اسلامی وجود ندارد و در این مسئله عموما به روایت استناد شده است. احتلام به معنای دیدن لذت در خواب است، چه خواب موجب انزال بشود یا نشود و احتلام درباره زن نیز به همین معنا است، یعنی در خواب ببیند که همبستری می‌کند، روشن است که در اینجا رویت لذت در خواب، کنایه از شهوت جنسی است (ص۱۶۷).

لیکن احتلام در لسان فقها در دو مورد به کار می رود، معنای اول: رسیدن به حدّ مردانگی و رویت لذت جنسی در خواب است و معنای دوم: خروج منی است، مطلقا مرد باشد یا زن، در خواب باشد یا بیداری؛ کاربرد معنای دوم مورد اتفاق فقها و مقصود آنها در مسئله بلوغ می‌باشد. به این ترتیب احتلام در منابع فقه شیعه به خروج منی تفسیر شده است؛ چنانچه علامه حلی در کتاب تذکره احتلام را به معنی خروج منی و از نشانه‌های مشترک بلوغ دختر و پسر می‌داند (ص۱۶۸-۱۷۵).

در برخی روایات دو ویژگی احتلام و حیض در برابر یکدیگر قرار گرفته‌اند و از این روایات چنین بر‌می‌آید که احتلام مختص پسران و حیض نشانه بلوغ دختران است؛ از این رو برخی از فقها احتلام را ویژه پسران و نشانه بلوغ آنان دانسته‌اند (ص۱۸۱).

حیض

از جمله نشانه‌های بلوغ، حیض ( قاعدگی ) است که روشن‌ترین نشانه بلوغ جنسی در دختران می‌باشد. حیض در لغت به معنای سیلان و جاری شدن است و حیض به معنای خون مربوط به زنان نیز از همین معنا گرفته شده است؛ زیرا این خون در زمان‌های خاصی از رحم زن جاری می‌شود و اگر در غیر آن زمان‌ها جاری شود، به آن استحاضه می‌گویند، به این ترتیب حیض در اصطلاح شرع خونی را می‌گویند که پس از بلوغ و پیش از یائسگی، هر ماه در روز‌های معینی از رحم زن جریان می‌یابد و دارای نشانه‌های خاصی است. کمترین سنّی که حیض در آن پدیدار می‌شود، نُه سالگی است (ص۱۹۰-۱۹۱).

روایات متعددی وجود دارد که بر پایه آنها زمان واجب شدن برخی احکام، هنگام حیض شدن است؛ مانند روایاتی که زمان واجب شدن نماز، روزه، حج و پوشش در نماز یا غیر نماز را پدیداری حیض می‌داند. یک روایت دیگر وجود دارد که می‌گوید امام پیش از حیض، حدود را بر دختر اجراء نکرده است. در این که حیض نشانه بلوغ است، میان مذاهب اسلامی اختلافی وجود ندارد (ص۱۹۰ و ۱۹۵).


نشانه‌های تعبدی بلوغ

با تکیه بر یافته‌های مولف گفته شد که از نظر مذاهب اسلامی بلوغ پسر با نشانه‌های طبیعی از قبیل رویش مو در زهار یعنی رشد موی زبر و خشن در زیر شکم و پدیدار شدن احتلام محقق می‌شود، اما اگر بلوغ پسر از طریق این نشانه‌های طبیعی ثابت نگردید، در این صورت باید به سراغ نشانه تعبدی در بلوغ پسران رفت (ص۲۰۹).

سنّ بلوغ پسران

از نظر این تحقیق فقهای امامیه درباره سن بلوغ پسران اقوال مختلفی دارند، برخی پایان پانزده سال قمری را شرط بلوغ پسران می‌دانند و برخی دیگر قائل به سیزده سال می‌باشند؛ اما قول پانزده سال دیدگاه مشهور فقیهان شیعه است که دارای مویداتی می‌باشد که به ترجیج آن بر نظریه دیگر می‌ا‌نجامد؛ از جمله شهرت فتوایی و اجماعات ادعا شده، موید دیدگاه پانزده سالگی است. روشن است که شهرت فتوایی خود حجت شرعی است، زیرا احتمال تقیه در احادیث معصومین وجود دارد، در حالی که در شهرت فتوایی این احتمال وجود ندارد (ص۲۱۳ و ۲۲۴).

روایاتی که دلالت بر سنّ بلوغ پسران در پانزده سالگی دارد و مورد استناد فقها قرار گرفته‌‌ است، فراوان می‌باشد، از جمله روایت حمزه ‌ابن‌حمران است که می‌گوید از امام باقر پرسیدم، چه وقت بر پسر حدود الهی واجب می‌شود و به سود و زیان او حکم شده و مواخذه می‌گردد؟ فرمودند: «وقتی از یتیمی خارج شده، صاحب ادراک و عقل و شعور شود»، راوی دوباره سوال می‌کند، آیا حدّی دارد که بدان شناخته شود؟ امام می‌فرمایند: «وقتی که محتلم شود و یا به پانزده سالگی برسد، یا پیش از آن موی زهار یا موی صورت او بروید» (ص۲۱۹).

همچنین در روایت دیگری امام باقر می‌فرماید: «حدود کامل که مردان با آن مواخذه می شوند، درباره غیر‌بالغ اجرا نمی‌شود، ولی به مقدار سنّش تازیانه می‌خورد، بنابراین غیر‌بالغ تا پانزده سالگی به همین کیفیت مجازات می‌شود» (ص۲۲۰).

فقها در مقام جمع دلالی میان این دو دسته از روایات سیزده و پانزده سال بر این نظریه عقیده دارند که روایات سیزده سال را می‌توان بر موردی حمل کرد که بلوغ با احتلام یا انبات حاصل شده باشد. در هر صورت در فرض شکّ در بلوغ، اصالت برائت از تکلیف و اصالت استصحاب بقای صغر سنّ، یا استصحاب عدم حصول بلوغ و عدم توجه به تکلیف پیش از پانزده سالگی جاری می‌شود (ص۲۲۴).

اینجا شایسته است گفته شود که به نظر عالمان اهل‌سنت نشانه های بلوغ پسران، رویش موی زهار، احتلام یا توان بارور کردن زن است و تحقق هر یک از این نشانه‌ها در دوازده‌سالگی ممکن است. بنابراین امکان دارد که پسر در دوازده سالگی بالغ شود؛ اما اگر این نشانه‌ها محقق نشوند، برخی از علمای اهل‌سنت، حداکثر سنّ بلوغ پسر را پایان هیجده سال و برخی دیگر پانزده سال می‌دانند (۲۱۱-۲۱۲).

سنّ بلوغ دختران

محقق می‌گوید از نظر مذاهب اسلامی بلوغ دختر با حیض شناخته می‌شود، همچنین ممکن است بلوغ دختر با خروج منی و یا حمل و باردار شدن او نیز مشخص شود؛ اما اگر نشانه‌های طبیعی ظاهر نشد، تشخیص بلوغ به واسطه سنّ انجام می‌شود. مشهور فقهای امامیه پایان نُه سال قمری را برای بلوغ دختران در نظر گرفته‌اند و این فتوا بر اساس روایات بسیاری است که در این باره وارد شده است (ص۲۲۵ و ۲۲۷).

روایاتی که دلالت بر بلوغ دختران در نُه سالگی دارند، بسیار زیاد است، به طوریکه می‌توان آنها را در دسته‌‌های گوناگون قرارد داد، از جمله آن دسته‌ از روایات که تصریح به نُه سالگی دختران در بحث بلوغ آنان نموده است، مثل روایت امام صادق که فرموده‌اند: «حدّ بلوغ المرء تسع سنین»، و یا آن دسته از روایات که ترتب احکام را برای دختران نُه سالگی می‌داند و نیز آن گروه از روایات معصومین که مباحث ازدواج و طلاق را مطرح کرده و بیان می‌کند، اگر چنانچه با دختری قبل از نُه سالگی آمیزش انجام شود، در این صورت به حرمت ابدی آمیزش با او منجرخواهد شد (ص۲۳۰-۲۴۳).

اما در این میان گروه اندکی از فقها نظریه‌‌های متفاوتی ابراز کرده‌اند، مثلا یکی از فقهای عصر حاضر به بلوغ در سیزده سالگی دختر فتوا داده است، وی سیزده سال قمری را در صورتی که دختر پیش از آن حیض نشده، یا مو‌های زهارش نروییده است، سنّ تکلیف او می‌داند (ص۲۵۷).

برخی دیگر از آنها معتقدند که سنّ بلوغ در هر تکلیفی متفاوت از تکلیف دیگر است و هر تکلیفی سنّ خاص خود را اقتضاء دارد، مثلا کسی ممکن است در سنّ هفت سالگی توان درک اسلام را داشته باشد که بتواند شهادتین را بگوید، ولی همین فرد ممکن است، در سنین بالاتری نسبت به نماز و روزه تکلیف پیدا نماید. همچنین گروهی دیگر با تعیین سنّ بلوغ مخالفت نموده و معتقدند که اعمال عبادی و مسئولیت‌های فردی و اجتماعی در زمان وقوع حیض بر دختران واجب می‌شود (ص۲۶۳ و ۲۶۶).

گفتنی است که سنّ بلوغ در مذاهب اسلامی متفاوت با مذهب شیعه اثنی‌عشری است و در مذهب آنان سنین پانزده و هفده سالگی برای بلوغ دختران در نظر گرفته ‌شده است؛ البته به جز مذهب حنابله که معتقدند، دختران در سنّ نُه سالگی به بلوغ می‌رسند (ص۲۴۶).

طبیعی بودن یا تعبدی بودن بلوغ

به گزارش نویسنده برخی بر این باورند که بلوغ در نُه سالگی مربوط به دختران در زمان صدور روایات بوده و شامل دختران این عصر نمی‌شود، آنان معتقدند دختران در روزگار معصومین به نشانه‌های بلوغ که حیض و حمل باشد دست می‌یافتند و اغلب آنها در سنین یاد شده عادت ماهانه می‌شدند؛ ولی دختران این عصر چنین ویژگی ندارند، پس بنابراین نُه سالگی برای حاصل شدن بلوغ آنان موضوعیت ندارد (ص۲۷۱)؟

در پاسخ باید گفت چنین نیست که بتوان با قاطعیت گفت که دختران آن دوران همگی در نُه سالگی حیض می‌شدند، حتی برخی مستندات خلاف آن را ثابت می‌کند. بی‌تردید سنّ نُه سالگی برای بلوغ دختران با توجه به ویژگی‌های جسمی، جنسی و البته روحی و روانی آنان تشریع شده است. بدیهی است که ملاک تکلیف درک و فهم است و اگر سنّ بلوغ ملاک تکلیف قرار گرفته است، به علت رابطه نزدیک آن با عقل می‌باشد و بلوغ دختر در سنّ نُه سالگی به معنای آن است که دختر در این سنّ مانند یک انسان کامل، ارزش‌های اسلامی را درمی‌یابد (ص۲۷۱ و ۲۸۴).

لازم به ذکر است بر اساس تحقیقات علمی انجام شده، رشد زن سریع‌تر از مرد است و دختران زودتر از پسران بالغ می‌شوند. همچنین دانشمندان از مدت‌ها قبل پذیرفته‌اند که جنس نَر از ماده ضعیف‌تر است و مرد ممکن است نیروی عضلانی بیشتری نسبت به زن داشته باشد، اما توانایی پایداری او ندارد. از جنبه روحی و روانی نیز ثابت شده است که ثبات روانی زن‌ها از جنس مرد بیشتر است و نیز گفته شده که زنان از مردان مذهبی‌تر هستند و گرایش به دین در میان زنان بیش از مردان است، به‌گونه‌ای که آنها راحت‌تر می‌توانند، خود را با دستورات مذهبی سازگار کنند (ص۲۸۳).

در پایان باید گفت فقیهان سنّ بلوغ را زمان انجام تکالیف و واجبات شرعی به شمار آورده‌‌ و شخص را نسبت به رفتار و اعمال خود مسئول دانسته‌اند که در صورت ارتکاب جرم باید مورد عقاب و عتاب قرار گیرد. از این رو شخص نمی‌تواند، فقط به احکام فقهی عمل کرده و از دستورات اخلاقی غافل بماند؛ زیرا نظام فقهی حقوقی اسلام در کنار نظام اخلاقی آن معنا پیدا می‌کند؛ بعلاوه توجه صرف به احکام فقهی بدون توجه به اخلاق، اسلام را به نظامی خشک و بی روح تبدیل نموده و تمامیت و زیبایی شریعت را از بین می‌برد (ص۲۹۴ و ۳۲۷).