فقه معاصر:پیشنویس ررسی فقهی مسئله شبیهسازی انسان (کتاب)
مهدی محمدی
- چکیده
به نظر نویسنده کتاب «بررسی فقهی مسئله شبیه سازی انسان» مذهب کاتولیک، شبیهسازی را ناقض کرامت انسانی دانسته است و اکثر فقهای اهل سنّت نیز، به دلایل فقهی و اجتماعی با شبیهسازی مخالفت کردهاند؛ آنها شبیهسازی را با نکاح استبضاع مقایسه نمودهاند. البته در میان اهل سنت گروهی منع مطلق را نمیپذیرند و در برخی صور شبیهسازی حکم به جواز دادهاند، از نگاه موافقین اهل سنت، همانندسازی اگر در کانون زن و شوهری انجام گیرد، این کودک فرزند آن پدر بوده و همسرش مادر وی محسوب میشود و اختلاط نسبی هم پیش نیامده است. به گزارش رسول نوری اختلاط نسب فقط در سلول غیر جنسی و تخمکی که از بانک نگهدارنده تهیه میشود، پیش میآید. بر اساس یافتههای وی اکثر فقهای امامیه احتیاط را در شبیهسازی به دلیل اهمیت شایان شارع نسبت به مسئله فروج و انساب مطلوب و شایسته دانستهاند و اگر چنانچه سلول غیر جنسی مرد در تخمک زن بیگانه قرار گیرد، احتیاط را در عدم فتوا به جواز قرار دادهاند. نویسنده عقیده دارد، شبیهسازی انسان در محدوده زوجین هر چند بلااشکال مینماید، اما به صورت گسترده نمیتوان این مسئله را تجویز نمود.
معرفی اجمالی
کتاب حاضر با عنوان «بررسی فقهی مسئله شبیه سازی انسان» محصول تحقیق رسول نوری که در سال ۱۳۹۲ و به زبان فارسی، توسط انتشارات زمزم هدایت به چاپ رسیده است.
ساختار و محتوای کتاب
نویسنده مطالب خود را در قالب دو بخش تنظیم نموده است، او در بخش اول ضمن پرداختن به کلیات، به تاریخچه و بررسی مواضع ادیان و مذاهب در مسئله شبیه سازی اشاره کرده است (ص۱۷)؛ وی در بخش دوم نیز به بررسی حکم استنساخ از نگاه فقهای امامیه پرداخته و آن را مورد بحث قرار داده است (ص۱۵۵).
کلیات
به گزارش نویسنده شبیهسازی ( استنساخ ) عبارت است از کشت هسته سلول انسان یا حیوان به صورت غیر جنسی در سلول تخمک عاری از هسته و بارور کردن این تخمک به روشهای ویژه در رحم طبیعی یا مصنوعی به منظور تشکیل موجود زندهای که از لحاظ شکل ظاهری دقیقا مانند صاحب هسته سلول اولیه باشد در حقیقت شبیهسازی یا کلون کپی دقیق یک موجود زنده به نام سلول است چرا که سلول به عنوان کوچکترین واحد موجود زنده میتواند مواد محیط را جذب و همانند خود سازد و در نتیجه رشد و تولید مثل نماید (ص۲۴ و ۳۹ و ۱۷).
شبیهسازی و مواضع ادیان و مذاهب
مواضع ادیان
نویسنده میگوید در میان ادیان الهی، مسیحیت و در میان مذاهب مختلف آن، مذهب کاتولیک شبیهسازی را ناقض کرامت انسانی و حق حیات آنان دانسته است، سر اسقف «زناتو» بر این باور است که شبیهسازی انسان موجب میشود، تا با تحمیل ویژگیهای صاحب سلول بر شخص شبیهسازی شده، کرامت کودک نقض شود و در عمل او برده دیگران گردد. آنان عقیده دارند که شبیهسازی در واقع ابزار جدیدی است که انسان به رویاهای همیشگی خود که همان جاودانگی و زنده ماندن برای همیشه است، دست پیدا کند؛ در حقیقت این روش جدیدی برای غصب جایگاه خدا و از بین بردن او و نشاندن انسان در جایگاه خداوند است (ص۴۵ و ۴۸).
در بین مذاهب مسیحیت، پروتستانها نیز نسبت به مسئله شبیهسازی انسان، چنین موضعی از خود نشان داده اند: در این عصر هیچ انسان، کلیسا و دینی نمیتواند، نسبت به پیشرفت تکنولوژی و آزمایشهای پزشکی که میخواهد آسایش زندگی را فراهم سازد، نظر منفی داشته باشد؛ علم شبیهسازی انسان نیز از این قبیل پیشرفتهای علمی است که در منطق خود این چنین اهدافی را دنبال میکند، هر چند شبیهسازی گاهی مشکلاتی ایجاد میکند که قابل رفع میباشد (ص۵۰).
همچنین در آیین بودا عده ای از فلاسفه و اندیشمندان شبیه سازی، را نوعی چرخه حیات دانسته و ممانعتی در استفاده از دستآوردهای مادی و معنوی که به نفع بشر باشد، در آن نمییابند. البته پارهای از اخلاق گرایان بودایی، در این زمینه به حمایت مشروط از این فنآوری برخاسته و اظهار میدارند: چون این شیوه به نفع زوجهای آرزومند فرزند است، این نوع اعمال در بحث شبیهسازی انسان قابل پذیرش می باشد (ص۵۶ و ۵۷).
مواضع و اندیشههای اهل سنّت
از نخستین روزهای اعلام شبیهسازی و قوت یافتن شبیهسازی انسان، صاحب نظران اهل سنت در این زمینه به بیان دیدگاههای خود پرداختند؛ اکثر قریب به اتفاق اهل سنّت، به دلایل مختلف کلامی، فقهی، اخلاقی و اجتماعی با شبیهسازی مخالف هستند. دلایل مختلف از نگاه اعتقادی و کلامی در میان اهل سنّت از این قرار است: شبهه خلق و اعجاز، تغییر خلق الله، نقض سنّت زوجیت و بازی با مخلوقات (ص۵۹).
اشکالات فقهی و حقوقی اهل سنّت
اختلاط در انساب
به عقیده مولّف برخی از اهل سنت تلاش کردهاند، تا از طریق مشابه قرار دادن شبیهسازی با یکی از عناوین حرام، این عمل را تحریم نمایند. استدلال کردهاند احتمال دارد شبیهسازی را به برخی از راههای فاسد، مانند نکاح استبضاع ( که در عصر جاهلی اتفاق میافتاد و پدر فرزند نامعلوم میماند ) ملحق نماییم، به جهت پیامدهای این قبیل ازدواجها که در آن آبروها ریخته میشود و نسبها مورد بیحرمتی و هتک و اضطراب قرار میگیرد؛ چرا که در واقع فرقی بین همانندسازی و استبضاع وجود ندارد، چون در هر دو شخص دیگری وارد چرخه زناشویی میشود و هر دو به جهالت در نسب و نابودی و تضییع آن منتهی میگردد (ص۱۰۱ و ۱۰۲).
در پاسخ به چنین شبههای میتوان گفت: در مسئله همانندسازی که در کانون زن و شوهری انجام میگیرد و مرد بهعنوان دهنده سلول غیر جنسی است که در هسته تخمک گذاشته میشود، از نگاه علم ژنتیک هر چند فرد شبیهسازی شده، بدیل و برادر شخصی که در سلول غیر جنسی از او گرفته شده، شمرده میشود. ولی مسلّم از نگاه فقهی در عرف این کودک فرزند آن پدر بوده و همسرش مادر وی محسوب میگردد و هیچ گونه اختلاط در انساب و روابط پیش نمیآید ص۱۰۲ و ۱۰۳).
و در صورتی که سلول سوماتیک از خود زن تهیه شود و در تخمک وی جاگذاری شود، در این صورت نیز مادر وی، خود همین زن خواهد بود؛ ولو در این فرض پدری وجود نخواهد داشت، ولی اختلاط در نسب هم موجود نخواهد بود (ص۱۰۳).
تنها اختلاط نسب در موردی خواهد بود که سلول غیر جنسی و تخمک از بانک نگهدارنده تهیه شود که شخص دهنده و گیرنده نامشخص باشد، در این فرض اختلاط وجود دارد، ولی به صورت کلی از این جهت اشکالی بر شبیهسازی نخواهد بود، چون حکم موردی و جزئی موجب حرمت کلّی نخواهد بود (ص۱۰۳).
محکومیت برخی از صور شبیهسازی
از نظر نگارنده یکی از صورتهای شبیهسازی این است که سلول غیر جنسی زنی را در تخمک زن دیگری قرار دهند، که این کار از چند جهت اشکال دارد و موجب حرمت میشود. زیرا معروف است که از قویترین غرائز اثرگذار در زندگی بشری اعم از مذکر و مونث، غریزه جنسی است که باید از طریق حلال و یا از حرام اشباع شود؛ حال وقتی زن از راه سلول زن دیگری باردار شود، غریزه او اشباع نخواهد شد و چون همسری نداشته در سراشیبی گناه قرار خواهد گرفت؛ بنابراین اگر این روش بارداری از طریق شبیهسازی در بین زنان شایع گردد، راهی برای وقوع در زشتیها خواهد بود، پس این عمل جایز نخواهد بود (ص۱۰۵ و ۱۰۶).
همچنین مشهور این است که شریعت اسلامی اعمالی که موجب وارد ساختن ضرر به خود و یا دیگران است را تجویز نمیکند و آیات و روایات متعددی وارد ساختن ضرر بر خود و دیگران را تحریم نمودهاند، چنانچه قاعده و روایت «لاضرر» نیز در این مورد وارد شده است. به این ترتیب منع ضرر در شریعت موجب میشود که عدم اباحه همانندسازی انسان را در فرض انجام این عمل بین یک زن و زن دیگر قائل شویم؛ چون این روش منتهی به تولد دختری خواهد شد که پدری ندارد و قطعا او بدون پدر آسیبهای روحی و عاطفی فراوانی در مسیر رشد خود تجربه خواهد نمود و این ضرر رساندن به طفل است که در شریعت ممنوع میباشد (ص۱۰۶ و ۱۰۷).
در پاسخ به این اشکالات باید گفت: اولا اقدام به چنین همانندسازی لازمهاش این نیست که فرد نتواند غریزه جنسی خود را از راه حلال اشباع نماید، بلکه ممکن است زنی در ابتداء از این روش فرزنددار شود و پس از آن نیز ازدواج نماید و غریزه خود را اشباع کند و ثانیا حدیث «لاضرر» در اینجا جایگاهی نخواهد داشت، چون موقف قاعده لاضرر مخصوص دو موجود زنده انسانی مومن است، نه اینکه موقف بحث سلول واقع شده باشد (ص۱۰۸ و ۱۱۳).
قاعده «درء المفاسد مقدم علی جلب المنافع»
به باور مولف از جمله قواعدی که برای منع شبیهسازی در بین اهل سنت بسیار مورد اشاره قرار گرفته است، قاعده «درء المفاسد مقدم علی جلب المنافع» است. این قاعده از جمله قواعد معتبر شرعی نزد عامه به حساب میآید و مفاد آن چنین است: در تعارض مصالح و مفاسد، این مفاسد است که از آن جلوگیری میشود، و با دقت در مصالح شبیهسازی و مفاسد آن روشن میشود که مفاسد آن اعظم و مهالک آن از مصالح خیالی و توهمی بیشتر است؛ تازه اگر ما قبول داشته باشیم که احتمال و فرض مصلحتی در خصوص این عمل وجود داشته باشد؛ اگر چنانچه مصالح ظاهری و مقطعی هم در این رابطه توهم بشود، چنین توهماتی ارزشی نخواهند داشت (ص۱۲۳).
چون با وجود احتیاطهای لازم، جداسازی سلول با هدف شبیهسازی و نگهداری آن، مفاسد بسیاری مانند مخلوط شدن آن با سلولهای دیگر، چه به صورت عمدی و یا به اشتباه، در پی خواهد داشت که چنین اموری موجب منع این عمل خواهد بود. چنانچه گفته شده است که تا الان ثابت شده است، مضرات دانش وراثت و شبیهسازی بیش از منفعت آن است و هر چیزی که ضررش بیشتر از نفعش باشد، حرام است (ص۱۲۵).
در نقد این اشکال باید گفت: مستند این قاعده در بیان اصولیین امامیه خبر ضعیفی است، هرچند از نظر عقلاء جنبه مفسده مقدم است، ولی به عنوان یک اصل و یک ضابطه کلّی نمیتوان گفت که در تمامی موارد، جهت مفسده مقدم داشته میشود. بر فرض هم اگر دفع ضرری از جلب هر منفعتی اولویت داشته باشد، فوت مصلحت از شخص نیز مستلزم ضرر خواهد بود و نیز گاهی در نزد عقلاء جنبه مصلحت از جنبه مفسده اهمیتش بیشتر است؛ مثل این که شخصی به خوردن آب نجسی برای زنده ماندن نیاز داشته باشد، در اینجا حرمت خوردن آب نجس مقدم نخواهد بود. نهایتا این از باب تزاحم است که باید اهم و مهم در آن رعایت گردد (ص۱۲۸ و ۱۲۹).
موافقین شبیه سازی در اهل سنت
با استناد به مطالب این تحقیق باید گفت چنین نیست که همه متفکران عامه در مسئله شبیهسازی مخالف باشند، بلکه در میان آنها کسانی هستند که نظر ملایمی داشته و منع مطلق را نمیپذیرند و یا حداقل در برخی صور شبیهسازی حکم به جواز دادهاند. چنانکه برخی از آنان استدلال کرده اند که امروزه قضیه شبیهسازی انسان معنای مزاحمت با قدرت الهی را دربر نمیگیرد و از جنبه اعتقادی نیز هیچ مشکلی پیش نمیآورد، زیرا چنین امری خلقت جدیدی محسوب نمیشود و انسان را در جایگاه خداوندی قرار نمیدهد و این کار فقط به فعلیت رسیدن یکی از قدرت های الهی، توسط قدرت دیگر الهی است (ص۱۳۱).
همچنین آنها استدلال کردهاند که در قرآن نصّ قاطعی که بر تحریم شبیهسازی دلالت داشته باشد، وجود ندارد و در سنّت نبوی هم روایتی که تحریم این کار را نشان دهد، یافت نشده است. به عقیده موافقین شبیه سازی در بین اهل سنت، ادّعای این که خلقت انسان مطابق ظاهر آیات قرآن، باید از زن و مرد باشد، سخن بیپایه و بدون استدلال است، زیرا خلقت آدم و حوّا بر اساس زوجیت نبوده و حضرت عیسی هم فقط از یک مادر آفریده شده، و این در حالی است که ایشان، هیچگاه به واسطه نداشتن خانواده، پدر، عمو و یا نسبت از ناحیه پدر، دچار حقارت و اهانت نگردیده است (ص۱۳۲ و ۱۳۴).
حکم شبیهسازی از نگاه فقهای امامیه
محقق این کتاب عنوان میکند، یکی از مشکلاتی که در زمینه شبیهسازی انسان مطرح است، همین تغییر و تصرف در خلقت خداوند است که در فرض اثبات، چون این عمل منتسب به شیطان و تحت فرمان او است؛ لذا استنساخ و همانندسازی، حرام تلقی گردیده است. همچنین گفته شده است که این فناوری موجب نابودی تنوع و اختلاف زیستی میشود، چرا که نظام عالم متوقف بر چنین اختلافاتی است، در حالی که شبیهسازی، امکان شناسایی خریدار و فروشنده، مالک حقیقی، انساب و مواریث را دچار هرج و مرج خواهد نمود (ص۱۵۵ و ۱۵۷).
در پاسخ باید گفت با تعمق و توجه بیشتر در متون دینی روشن میشود که مقصود در این آیات مورد بحث، تغییر تکوینی نبوده، بلکه نگاه قرآن به سنتی است که در جاهلیت وجود داشته که سوراخ کردن حیوانات از این قبیل است؛ نتیجه آنکه مقصود آیه تغییر تشریعی در احکام است، که در روایات به آن اشاره شده است. همچنین باید گفت، شبیهسازی منافاتی با تنوع زیستی ندارد، زیرا آرایش ژنتیکی در این گونه افراد یکسان نیست؛ لذا انحصار هویت ژنتیکی حفظ شده است؛ به نظر میرسد در شخص شبیهسازی شده، حتی این شباهت، کمتر از دوقلوهای تکتخمکی باشد (ص۱۵۶ و ۱۵۸).
صورتهای مختلف شبیهسازی انسان
نگارنده بیان میکند امر مسلّم و قطعی در تمامی فروضی که مطرح خواهد شد آن است که صورتهای مختلف مسئله همراه با فعل حرامی، مانند نگاه به عورت و لمس بدن کسی نباشد که اسلام از آن نهی کرده است (ص۱۶۲).
ترکیب سلول سوماتیک (غیر جنسی) با سلول همسر
بر اساس یافتههای این پژوهش در طول اعصار متمادی که به اندازه عمر بشر است، برای پیدایش انسان، سلول جنسی مرد (اسپرم) و سلول جنسی زن (تخمک یا اوول) مورد نیاز بود؛ اما امروزه با پیشرفتهایی که در علم پزشکی صورت گرفته، میتوان به احتمال قوی امیدوار بود که دیگر نیازی به سلول جنسی مرد نباشد و با سلول غیر جنسی نیز عمل باروری تحقق یابد. در صورتی که این کار عملی شود، از دیدگاه فقه و شرع آنچه حائز اهمیت است، این است که آیا این عمل جایز است یا خیر؟ در صورت عدم دسترسی به ادله فقهی قطع و یا ظنّ معتبر شرعی، چگونه باید با این مقوله رفتار نمود (ص۱۶۵ و۱۶۶)؟
دیدگاه نخست این است که اصل اولی در این مقام احتیاط است، برخی از فقها علت این مسئله را چنین میدانند که شارع نسبت به مسئله فروج و انساب اهمیت شایانی قائل است و برای جلوگیری از اختلاط در انساب و تزلزل در خانواده و در نتیجه تزلزل اجتماع، حکم به احتیاط در این گونه موارد مینماید؛ البته اکثر آنان احتیاط را در مسئله مورد بحث که شبههحکمیه است، واجب نمیدانند، هرچند احتیاط را در جمیع ابواب فقهی مطلوب دانستهاند (ص۱۶۶-۱۷۷).
دومین دیدگاه در موضوع مورد بحث آن است که اصل در همه مواردی که شکّ در جواز و عدم جواز آن وجود داشته باشد، برائت عقلی و شرعی خواهد بود. به فرض اگر در این بحث نیز به صورت کلی لزوم احتیاط ثابت شود، باز هم در فرض حیات زوجین مشکلی پیش نمیآید؛ چون تنها، سلول غیر جنسی در این مقام، جانشین اسپرم قرار گرفته است و با توجه به عقد نکاحی که در این بین وجود دارد، مشکل اختلال و اختلاط در نسب پیش نخواهد آمد (ص۱۷۷).
صورت دیگری برای این فرض، به این شکل که سلول غیر جنسی شوهر بعد از وفات همسر با تخمک وی آمیخته شود، قابل تصور است. در این فرض دو سلول باهم ترکیب میشوند؛ پرسش این است که آیا ترکیب این دو سلول جایز است؟ زیرا در بقای زوجیت یکی از طرفین تردید وجود دارد، دلیل این سخن آن است که زوجیت، یک امر اعتباری است و بقای آن به صورت عرفی، مشروط به دو شخصی است که در خارج وجود خارجی و فیزیکی داشته باشند (ص۱۷۷).
نتیجه بحث این قسمت آن است که زوجیت بعد از وفات یکی از طرفین از میان میرود و شخص دیگر، نسبت به کسی که از دنیا رفته در برخی از آثار، مانند بیگانه خواهد بود. اما در عین حال باید به این نکته توجه داشت که بر اساس روایات، تا اتمام عدّه وفات، زوجیت نسبت به این زن ثابت است. لذا در این مدت اگر تخمک او را با سلول غیر جنسی همسرش ترکیب نمایند، بدون شکّ مشکلی نخواهد داشت و نوزاد حاصل از این روش از آن صاحب سلول غیر جنسی که همان پدرش میباشد، خواهد بود؛ هر چند به استناد ادله موجود در این مقام ارث نخواهد برد (ص۱۸۶ و ۱۸۷).
انتقال سلول غیر جنسی به تخمک غیر همسر
به نظر پژوهشگر فرض اول مسئله این است که با انتقال سلول غیر جنسی مرد به تخمک یکی از محارم او مانند مادر، خواهر، خاله، و عمه، این عمل انجام شده باشد. برای روشن شدن حق مسئله ادله فراوانی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است، خلاصه آن بررسیها این است که با توجه به استفادهای که از آیه «والذین هم لفروجهم حافظون» میشود و با توجه به روایات متعددی که در باب اهمیت نسب و حساسیت حفظ فروج وارد شده است باید گفت مذاق شارع مقدس در چنین موارد مهم بر مطلوب بودن احتیاط، بیش از سایر ابواب فقهی است. در هر صورت حکم به جواز در این گونه موارد با اشکال اساسی مواجه است (ص۱۸۷ و ۱۹۶).
فرض بعدی مسئله این است که سلول غیر جنسی مرد، به تخمک زن اجنبی منتقل شده باشد که این فرض خود صور متعددی دارد؛ ولی نقطه مشترک تمامی آنها عدم محرمیت این افراد با شخص اهداء کننده سلول غیر جنسی است. مانند اینکه سلول جنسی مرد در تخمک زن شوهردار قرار گیرد؛ یا سلول غیر جنسی مرد در تخمک زن بیشوهر قرار گیرد (ص۱۹۶).
اگر چنانچه سلول غیر جنسی در تخمک زن شوهردار قرار گیرد، بعید نیست که ارتکاز ذهنی افراد متدین در اِباء از این نحوه بارداریها باشد؛ در هر صورت احتیاط در عدم فتوا به جواز در این گونه موارد خالی از وجه نیست. اما بر فرض که کسی این مطالب را نپذیرد و یا حکم به جواز نماید، در این صورت خوراک و پوشاک این زن در مدت بارداری بر عهده صاحب سلول غیر جنسی میباشد (ص۱۹۷ و ۲۰۳.
همچنین اگر سلول غیر جنسی مرد در تخمک زن بیشوهر قرار گرفت، در این صورت دلیلی که مانع برای این عمل باشد، به دست نیامده است و در رابطه با لزوم اجرای عقد برای چنین کاری نیز گفته شده است، در مشروع بودن این پدر و مادر عقد شرعی لازم نیست؛ زیرا عقد شرعی در جایی لازم است که فرزند از طریق تلقیح سلولهای جنسی به دنیا بیاید (ص۲۰۳ و ۲۰۴).
از مجموع مباحث مطرح شده چنین برمیآید که شبیهسازی انسان از نگاه فقهی هر چند در محدوده زوجین بلااشکال مینماید، اما به لحاظ حکم اولی هم نمیتوان، به صورت وسیع این مسئله را تجویز کرد؛ همچنین به جهت عناوین عارضی نیز، از نگاه ثانوی، تجویز آن با مشکل مواجه خواهد بود. پس بهتر است، تا روشن شدن کامل همه جوانب مسئله، از حکم به جواز در دایره وسیع، اجتناب و توقف ورزیده شود (ص۲۳۸).