پرش به محتوا

فقه معاصر:پیش‌نویس مبانی حریم خصوصی بر اساس منابع اسلامی (کتاب)

از دانشنامه فقه معاصر

ابراهیم صالحی حاجی‌آبادی

  • چکیده

کتاب «مبانی حریم خصوصی (بر اساس منابع اسلامی)» پژوهشی تحلیلی و مستند است که با رویکردی فقهی و حقوقی به بررسی مفهوم، مبانی و قلمرو حریم خصوصی در منابع اسلامی می‌پردازد. این اثر نشان می‌دهد که در فرهنگ غرب، حریم خصوصی بر پایه اصولی چون اصالت فرد و خودمختاری بشر استوار است و به عنوان یکی از اصول حقوقی و فلسفی مهم شناخته می‌شود. اما در نگاه اسلام، این موضوع ابعادی متفاوت دارد، احکام فراوانی در فقه اسلامی وجود دارد که حقوق شهروندان به حریم خصوصی را تأیید می‌کند، اما همزمان دخالت دولت و جامعه در برخی امور شخصی را مجاز و حتی ضروری می‌داند، به‌ویژه با توجه به فرمان «امر به معروف و نهی از منکر» که نقش برجسته‌ای در محدودسازی گستره حریم خصوصی ایفا می‌کند.

کتاب ابعاد مختلف حریم خصوصی را شامل مواردی مانند حریم مکانی، جسمی، شخصیتی، خانوادگی و اطلاعاتی بررسی کرده و تأکید می‌کند که نگاه اسلامی با دیدگاه رایج غرب تفاوت‌های بنیادین دارد؛ ضمن دفاع از حقوق فردی، دخالت نهادهای حکومتی و اجتماعی را در بعضی موارد لازم می‌داند. همچنین نویسنده به نقش شهروندان در رعایت حریم خصوصی دیگران و مسئولیت دولت در حفظ نظم و اخلاق عمومی از طریق اجرای احکام شرعی تأکید دارد.

مرزبندی دقیق میان حقوق فردی و اختیارات دولت در موضوع حریم خصوصی، که از پیچیده‌ترین مسائل فقهی و حقوقی است، در این کتاب به صورت مستند و شفاف مورد تحلیل قرار گرفته است. این پژوهش به عنوان منبعی معتبر در حوزه حقوق شهروندی و فقه سیاسی شناخته می‌شود و می‌تواند برای مسئولان قوای سه‌گانه و دست‌اندرکاران حوزه‌های حقوقی و حکومتی کاربردی و راهگشا باشد.


ساختار و محتوای کتاب

کتاب «مبانی حریم خصوصی» نوشته محمد سروش اثری پژوهشی و تحلیلی است که با رویکردی فقهی و حقوقی به بررسی مفهوم، مبانی و قلمرو حریم خصوصی در منابع اسلامی می‌پردازد. این کتاب در ۲۰۸ صفحه، در سال ۱۳۹۸ توسط انتشارات سمت و پژوهشگاه حوزه و دانشگاه منتشر شده و مخاطبان اصلی آن پژوهشگران، طلاب و مسئولان قوای مقننه، مجریه و قضاییه هستند. کتاب در پنج فصل تنظیم شده است که هر فصل به جنبه‌ای از مباحث نظری، فقهی و حقوقی حریم خصوصی اختصاص دارد. در فصل اول، مفاهیم کلیدی و اصلی حریم خصوصی تعریف و تشریح شده و تفاوت دیدگاه اسلام و فرهنگ غرب نسبت به این موضوع بررسی شده است. اسلام ضمن تأیید حقوق فردی به حریم خصوصی، دخالت دولت و جامعه در برخی امور شخصی را نیز مجاز و ضروری می‌داند، متفاوت از دیدگاه غرب که بر اصالت فرد و خودمختاری او تأکید دارد.

فصل دوم به تحلیل مبانی حریم خصوصی می‌پردازد و بنیان‌های فلسفی، سیاسی، اجتماعی، حقوقی و عرفانی آن در اسلام را بررسی می‌کند. نویسنده با استناد به قرآن، سنت، عقل و اجماع، اهمیت و استحکام احترام به حریم خصوصی را در فقه اسلامی نشان می‌دهد و قواعد مرتبط با آن را بررسی می‌کند. در فصل سوم، مبانی فقهی مرتبط با حریم خصوصی مورد توجه قرار گرفته است.

فصل چهارم به حقوق و تکالیف شهروندان در پاسداشت حریم خصوصی دیگران اختصاص دارد. در این بخش نقش شهروندان در رعایت حدود و حرمت‌های شرعی و حفظ حقوق متقابل افراد مورد بحث قرار گرفته است.

در فصل پنجم، قلمرو دخالت دولت اسلامی در امور شخصی افراد مورد بررسی قرار گرفته است. نویسنده ضمن تحلیل مفهوم «امر به معروف و نهی از منکر»، نقش و مسئولیت دولت در اجرای احکام شرعی، حفظ نظم و اخلاق عمومی و مرزبندی دقیق میان حقوق فردی و اختیارات دولت را به صورت مستند و جامع تشریح کرده است. این کتاب با ارائه تحلیل دقیق و مستند، مرجعی مهم و کاربردی در حوزه حقوق شهروندی و فقه سیاسی به شمار می‌رود که می‌تواند برای پژوهشگران و مسئولان در قوای سه‌گانه راهگشا و مفید باشد.

تبیین مفاهیم و تحلیل مبانی حریم خصوصی

نگارنده بر این باور است حفظ حریم خصوصی از جمله جلوگیری از تجسس در طول تاریخ برای انسان باارزش بوده است، اما به علت «هجوم تکنولوژی بر حریم خصوصی»، «گسترش قلمرو دخالت دولت‌ها»، «تجارت اطلاعات»، «افول ارزش‌های اخلاقی» و «سرخوردگی‌های اجتماعی و سیاسی» باعث شده مساله حریم خصوصی صرفا یک مساله حقوقی نباشد و به وضوح می‌توان فهیمد مساله حریم خصوصی در کشورهای اسلامی با دول غربی بسیار متفاوت است (ص۳-۱۱).

سروش بر این باور است تاکنون مفهوم واحد و تعریف جامعی از حریم خصوصی که مورد توافق متفکران باشد ارائه نشده است. سپس تعاریف متفاوتی که در این باره ارائه شده را بیان و در نهایت بر این باور است بحث از گستره حریم خصوصی، یک بحث مفهومی نیست، بلکه بحث ماهوی بوده و نیازمند آن است که هر پاسخی بر اساس مبانی خاصی، ملاک خصوصی بودن را مشخص کند ( ص ۱۱- ۱۶). نویسنده معتقد است بجای بحث از مفاهیم و کاوش معانی لغو در مورد حریم خصوصی، بهتر است به مواردی پرداخته شود که مربوط به قلمرو این موضوع است. در همین راستا سروش به تبیین مفاهیمی و موضوعاتی چون « حریم مکانی و نقض آن»، «حریم جسمی»، «حریم شخصیت»، «حریم خانواده»، «حریم اطلاعات شخصی»، «حریم ارتباطات شخصی» و «حریم لوازم شخص» پرداخته و بر این باور است شناخت این مفاهیم و موضوعات در درک معنای حریم خصوصی بسیار تاثیر گذار است (ص۱۶-۲۶).

بر اساس نظر نویسنده، حریم خصوصی، دارای نسبیت است به این معنا که عوامل مختلفی در آن تاثیر گذار است، از جمله اینکه عمومی یا خصوصی بودن مکان نقض حریم خصوصی، از جمله عوامل موثر بشمار می‌رود. سروش در ادامه بحث «مفهوم و قلمرو حریم خصوصی در اسناد حقوقی» را مطرح و با استناد به موادی از قانون بر این باور است علی رغم آنکه حریم خصوصی مساله جدی در دنیای امروز تلقی می‌شود، اما نباید زوایای مختلف آن را قطعی و غیر قابل بررسی بشمار آورد و بدون تردید باب اجتهاد فقهی و حقوقی در این موضوع باز است؛ سپس در نهایت نظریه نهایی در مورد حریم خصوصی را با ذکر نکاتی تبیین کرده و بر این باور است تعبیر حریم خصوصی حقی است که شامل شخص و متعلقات وی ماننده خانواده، اموال و اشیای مربوط به او می‌شود (ص۲۶-۳۶).

«تحلیل مبانی حریم خصوصی» بحث دیگری است که سروش بدان پرداخته و به بررسی و تحلیل «مبانی فلسفی»، «مبانی سیاسی»، « مبانی حقوقی» و «مبانی عرفانی» پرداخته است. نویسنده ذیل هر عنوان با توجه به مستندات روایی، فقهی و عرفانی و فلسفی درصدد تحلیل این مبانی برآمده است. وی ذیل «مبانی فلسفی» به موضوعات مهمی چون اصالت فرد، خودمختاری و گرایش و میل به خلوت را مطرح کرده و به تبیین و بررسی این موارد پرداخته و در نهایت معتقد است فقه اسلامی با توجه به همین مقدمات توانسته مالکیت خصوصی به عنوان یک ضرورت اجتماعی و نیاز روحی را ثابت کند (ص۳۶-۵۱).

سروش ذیل بحث «مبنای سیاسی» به بیان و تشریح معنا و مفهوم «آزادی» پرداخته و رعایت حدود و قلمرو آن را یکی از مهمترین شاخصه‌های حریم خصوصی می‌داند (ص۵۱-۵۴). نویسنده در ادامه به تحلیل« مبانی حقوقی» می‌پردازد. وی در ابتدا با تفکیک میان زندگی عمومی و زندگی خصوصی مردم، به بیان و تشریح برخی ابهامات موجود در این مساله پرداخته است، ابهاماتی چون «مرز‌شناسی» میان حریم خصوصی و عمومی که این را بسیار کار مشکلی می‌داند. «تاثیر پذیری حریم خصوصی و عمومی بر همدیگر» بحث دیگر است که سروش به تحلیل و بررسی آن پرداخته است؛ در نهایت به این جمع بندی می‌رسد خصوصی بودن موضوع یعنی اینکه دولت در آن دخالتی نداشته باشد، از همین روی لازم است مرزهایی دخالت دولت در زندگی مردم مشخص شود تا بتوان بر اساس آن عمومی و خصوصی بودن را تعریف و تبیین کرد (ص۵۴-۵۸).

سروش در گفتار چهارم به بیان «مبنای عرفانی» در مورد حریم خصوصی پرداخته است. وی با طرح موضوعاتی چون «رعایت ستاریت» و «تقدم شفقت» به تحلیل موضوع پرداخته است. در این گفتار نویسنده با استناد به گزاره‌هایی از ادعیه، ضمن استناد به دیدگاه شماری از عرفا چون ابن عربی پرداخته و در پایان میان ستاریت و عیب پوشی خداوند و بندگان تفاوت قائل شده که عیب پوشی حق تفضل به بندگان است و در صورت تخلف خداوند می‌تواند بخاطر استحقاق او، وی را مجازات و آبروی او را ببرد؛ حال آنکه وقتی بنده درصدد هتک حرمت بنده ای دیگر برآمد، این پرده دری است و حقی نسبت به این کار ندارد. در بحث «تقدم شفقت» نیز نویسنده با تمسک به شماری از دعاها، بر این باور است شفقت اصل تلقی می‌شود و بر تمام بندگان قابل تطبیق است، از همین روی انسان مومن از ورود به حریم خصوصی دیگران روی گردان شده و چشم بر روی خطاهای بندگان می‌بندد (ص۵۹-۶۳).

مبانی فقهی حریم خصوصی

سروش در فصل دیگری از کتاب به بیان «مستندات، حق و تکلیف ورود به حریم خصوصی و اصول ورود به حریم خصوصی» پرداخته است. « سلطه بر خویشتن» یکی از مهمترین قواعدی است که نویسنده برای اثبات حریم خصوصی به آن استناد کرده است. این قاعده که مورد قبول فقها و مطابق با برخی آیات و گزارش‌های تاریخی است بیانگر آن است که نمی‌توان کسی را به زور وادار با انجام کاری کرد و این کار مخالف با قاعده «الناس مسلطون علی انفسهم» است و به حکم این قاعده نمی‌توان در حریم خصوصی دیگران وارد شد حتی اگر بدانیم در حریم خصوصی رفتار غیر شرعی انجام می‌دهند (ص۶۵-۶۹).

«حیثیت انسانی» و کرامت انسان همانند جان و مال انسان‌ها دارای ارزش است، لذا حرمت شکنی افراد همانگونه که فقها هم به آن تصریح کرده‌اند، جایز نیست. نویسنده با تاکید بر آنکه «هتک حرمت» و «حفظ آبروی مومن» امری لازم و ضروری است، با استناد به دیدگاه نادر میرفتاح مراغی قاعده «لا ضرر» را عام دانسته و بر این باور است: این قاعده بدون استثنا، شامل هر گونه اقدام نسبت به مال و جسم و آبرو و حیثیت افراد می‌شود که ممنون است (ص۶۹-۷۱).

«ظلم»، «آزار و اذیت»، «نفی حرج»، «مفاسد اجتماعی» و « ورود به حقوق خداوند» از دیگر موضوعات مهمی است که نویسنده با استناد به آیات قرآن و دیدگاه شماری از فقها در بحث لزوم رعایت و حفاظت از حریم خصوصی به این موارد استناد و به عنوان مستندات حفظ حریم خصوصی، به تحلیل و بررسی این موارد پرداخته است (ص۷۱-۸۲).

«حق و تکلیف در حریم خصوصی» موضوع دیگری است که سروش در گفتار دوم از این فصل بدان پرداخته است. نویسنده با تبیین معنای «حق» و «تکلیف» بر این باور است رعایت حریم خصوصی معمولا مبتنی بر حقی است که فرض می‌شود. از منظر نویسنده حریم خصوصی هم جنبه حقوقی دارد و هم جنبه اخلاقی. نگاه حقوقی عمدتا ناظر به دیگران است، ولی جنبه اخلاقی ناظر به شخص است. بنابراین همانگونه که حفظ حریم خصوصی لازم است، رعایت حقوق دیگران و تکلیف هم امری ضروری است. در فقه حرمت ارتباط جنسی با غیر همسر، صرفا بخاطر رعایت حریم خصوصی نیست که با اسقاط حق مانع برطرف شود، بلکه تکلیف الهی است که باید رعایت شود (ص۸۲-۸۴).

«اشاعه فحشا»، تکلیف دیگری است که حق حریم خصوصی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. نویسنده با استناد به آیه اشاعه فحشا( نور/۱۹) بر این بارو است هر چند شاید فردی بدون احساس شرم و حیا، آمادگی داشته باشد که رفتار جنسی خود را در منظر عموم به نمایش بگذارد، اما از نظر تکلیف اسلام، این گرایش‌های انحرافی مجوزی برای درهم شکستن حریم خصوصی و رواج بی بندو باری در جامعه نمی‌شود. موضوع غیبت نیز بحث دیگری است که سروش در ادامه با تمسک به دیدگاه برخی فقها بدان پرداخته است (ص۸۴-۸۶).

«رضایت شخصی» موضوع دیگری است که سروش بدان پرداخته و بر این باور است ورد به حریم شخصی دیگران بدون رضایت شخصی جایز نیست و نباید وارد آن شد. سپس نویسنده معتقد است در مورد رضایت شخص دو ملاک متفاوت وجود دارد، سپس ضمن ارائه‌ی توضیحاتی در مورد این مطلب، به بیان برخی محسنات این دو ملاک پرداخته و در نهایت بر این باور است برخی سازمان‌ها که با جمع آوری اطلاعات شخصی افراد اقدام می‌کنند همانند ثبت احوال، دارایی، پلیس و ... تمام اینها بر اساس رضایت عمومی است که در مصلحت عامه وجود دارد و از جهت قانون، این افراد دارای اختیار قانونی برای جمع آوری این قبیل اطلاعات هستند. از همین روی ممکن است رضایت شخص وجود نداشته باشد، اما با استناد به رضایت شرع و مصلحت عموم می‌توان در حریم خصوصی برخی اشخاص ورود کرد (ص۸۷-۹۰).

سروش با طرح موضوع «قلمرو رضایت» معتقد است بخاطر اهمیت موضوع ابتدا باید آنچه که در حریم خصوصی مطرح شده مورد مطالعه قرار گیرد تا بتوان قلمرو رضایت را مشخص کرد. نویسنده با استناد به دیدگاه متفاوت برخی از فقها در مورد این موضوع پرداخته و درصدد پاسخ دادن به این پرسش برآمده که آیا ورود به حریم خصوصی دیگران در هر حد و اندازه و با هر انگیزه و نیت نیازمند کسب اجازه از آنها هست یا خیر؟ نویسنده با طرح دیدگاه برخی فقها بر این باور است در مورد «نقض مالکیت» دو دیدگاه متفاوت وجود دارد، سپس به تحلیل این دیدگاه‌ها می‌پردازد (ص۹۰-۹۶).

«مقتضای اصل در ورود به حریم خصوصی» گفتار سومی است که نویسنده ذیل این گفتار به بیان سه اصل «عدم ولایت»، «اصاله الاحتیاط» و « اصل عدم عمومی بودن» پرداخته است. سروش ذیل هر بحث با تمسک به دیدگاه بسیاری از فقها درصدد تثبیت، بیان شرایط و یا نقد و بررسی این موضوعات برآمده است (ص۹۶-۱۰۴).

قلمرو حقوق و تکالیف شهروندان

سروش معتقد است هر چند حریم خصوصی یک حق است، اما هیچ کس نمی‌تواند ادعا کند که حقوق انسان‌ها در این حق خلاصه شده است و حریم خصوصی به عنوان حق من، نمی‌تواند حقوق دیگران را تضییع کند. سپس نویسنده با طرح این موضوع که آیا اساسا « حق مطلقی» وجو دارد یا نه؟ به بررسی آن پرداخته و در نهایت به این باور می‌رسد که شهروندان حق دارند در برخی موارد به حریم خصوصی دیگران وارد شوند. نویسنده ذیل این گفتار به طرح و بررسی موضوعاتی چون «حق دانستن و قلمرو آن»، « حق نظارت بر دولتمردان» و «وظیفه امر به معروف و نهی از منکر» پرداخته است (ص۱۰۵-۱۴۴).

نویسنده معتقد است: تعبیر « حق دانستن و قلمرو آن» بعد از جنگ جهانی دوم وارد فرهنگ و ادبیات شد. وی بعد از طرح تعریف و نظرات مختلفی در مورد این موضوع، بر این باور است: درباره حق تعارض حریم خصوصی و حق دانستن، راه حل منطقی وجود دارد؛ سپس با بیان اینکه «حق دانستن» یک حق مقید است، درصدد تشریح و توضیح آن برآمده و این موضوع را از جنبه‌های متفاوتی مورد بررسی قرار داده است، از جمله طرح و بررسی این موضوع که آیا «حق دانستن» مقدم بر «منافع عامه» است یا خیر (ص۱۰۶-۱۱۱).

«حق نظارت بر دولتمردان» بحث مهم دیگری است که در فقه معاصر خصوصا با تشکیل حکومت اسلامی دارای کارائی بسیار بالایی است. نویسنده معتقد است گرچه طبق احکام فقهی ما، تجسس در زندگی دیگران و آشکار کردن صفت و کاستی‌ها جایز نیست، اما در فلسفه اجتماعی با استناد به دلائلی، انجام تفحص و تجسس در مورد دولتمردان ضروری و لازم است، زیرا چنین حقی برای مردم، تضمینی در برابر فساد متولیان سیاسی است. در ادامه نویسنده با استناد به برخی فتاوای فقها و تمسک به برخی گزارش‌های تاریخی و عملکرد حضرت علی(ع)، درصدد تثبیت اصل و جواز شفافیت سازی زندگی مسولان برآمده و اینکه در برخی موارد حرمت غیبت و تجسس شامل حال زندگی و حریم خصوصی آنها نمی‌شود (ص۱۱۱-۱۱۸).

در ادامه نویسنده ذیل عنوان «وظیفه امر به معروف و نهی از منکر» با طرح این مساله که رابطه امر به معروف و نهی از منکر با حفظ یا نقض حریم خصوصی از جهت اینکه آیا اساسا این وظیفه شامل منکرهایی که در حریم خصوصی اتفاق می‌افتد می‌شود یا خیر؟ و اینکه آیا برای انجام این وظیفه، می‌توان از روشهایقبی که حریم خصوصی را نقض می‌کند استفاده کرد یا نه؟ نویسنده برای تبیین این دو موضوع ضمن بررسی «وظیفه نهی از منکرها در پنهان» با استناد به دیدگاه بزرگان اخلاق و فقه، ضمن استناد به برخی روایات به این نتیجه رسیده که هر چند ادله امربه معروف و نهی از منکر دارای اطلاق است، اما شامل منکرهای پنهانی نمی‌شود و نمی‌توان با استناد به این قبیل امور، حریم شخصی را شکست و بر اساس نهی صریح، مسلمانان حق ندارند به تفتیش زندگی همدیگر بپردازند، بنابراین اصل در نهی از منکر «اصاله الصحه» می‌باشد و باید جمیع احتمالات بررسی شود تا بتوان برای نهی از منکر اقدام کرد (ص۱۱۸-۱۲۸).

«تجسس در خانواده» و اینکه آیا سرپرست خانواده برای جلوگیری از انحراف اعضای خانواده می‌توانند در امور آنها تجسس کند یا خیر؟ موضوع دیگری است که سروش با استناد به برخی آیات و دیدگاه فقه بدان پرداخته و در کل به این نتیجه می‌رسد تجسس اگر به «قصد اصلاح» خانواده باشد جایز است و در غیر این صورت روا نیست (ص۱۲۸-۱۳۰).

نویسنده با طرح بحث «امربه معروف و نهی از منکر»، ضمن بیان مراحل آن، درصدد بیان مبنای مشروعیت و تبیین قلمرو آن برآمده است. در نگاه نویسنده از نظر بسیاری از فقها «امربه معروف» به حکم عقل واجب است. سپس با استناد به شماری از روایات ادله نقلی وجوب امربه معروف و نهی از منکر را بیان کرده است. از منظر نویسنده تقید داشتن به معروف در عمل، شرط امر به معروف زبانی است (ص۱۳۱-۱۴۷).

قلمرو حقوق و تکالیف دولت اسلامی


سروش معتقد است هر چندتکلیف و قانون دارای وجوه مشترکی هستند، اما از جهات دیگری نیز متفاوت و دارای ویژگی و تمایزات خاص خود هستند. در همین راستا نویسنده به شرح «مسولیت اجرای احکام شرعی» پرداخته و برای تببین بهتر این مساله ضمن بیان و تحلیل وحیانی و عقلانی از «فلسفه تکلیف»، به موضوع « قلمرو اجبار دولت در اجرای شریعت در حریم خصوصی» پرداخته است. نویسنده در اینجا به بیان و نقد و بررسی چهار دیدگاه ذیل این موضوع می‌پردازد. سروش در ادامه با طرح مساله «مسولیت تامین امنیت و منافع عمومی» با توضیح عنوان« نفع عمومی»، بحث تقدم مصلحت عمومی بر حریم خصوصی را مطرح و با توجه به دیدگاه شماری از فقها درصدد تحلیل این موضوع برآمده است. نویسنده ذیل هر عنوان حسب فراخور مطلب، تحلیل‌های خود را با تمسک به آیات، روایات و دیدگاه فقها بیان کرده است (ص۱۴۹-۱۸۸).