کاربر:Salehi/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه فقه معاصر
Salehi (بحث | مشارکت‌ها)
←‏مقاله‌ها: اصلاح نشانی وب
Salehi (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
ارث فرزندان نامشروع
'''نظریه ولایت امت بر خویش''' از نظریات مرتبط با تشکیل حکومت در فقه شیعه که توسط [[محمدمهدی شمس‌الدین]] (۱۳۵۳-۱۴۲۱ق) ارائه شده است. هدف شمس‌الدین از ارائه این نظریه را جمع میان [[مردم‌سالاری|دموکراسی]] و شریعت دانسته‌اند. گفته شده نظریه ولایت امت در پی به‌رسمیت شناختن حقوق کامل برای شهروندان تابع یک کشور بدون در نظر گرفتن تمایزات مذهبی، قومی و نژادی است. این نظریه به‌دلیل تأکید بر حق مردم در تشکیل حکومت، همسویی‌هایی با نظریه‌هایی همچون [[نظریه وکالت مالکان شخصی مشاع|وکالت مالکان شخصی مشاع]] و [[نظریه خلافت مردم با نظارت مرجعیت|خلافت مردم با نظارت مرجعیت]] پیدا کرده که آنها را ذیل یک کلان نظریه به‌نام دولت انتخابی اسلامی قرار می‌دهد.


شمس‌الدین پس از اثبات ضرورت تشکیل حکومت در آموزه‌های اسلامی، نوع مطلوب حکومت را نه حکومت ولایی (ولایت فقیه)، بلکه حکومتی با کمترین حد از سلطه و نفوذ می‌داند که آن هم نظریه ولایت امت بر خویش امکان‌پذیر خواهد بود. عناصر اصلی این نظریه عبارتند از: امت (مردم)، امارت (قوه مجریه)، پارلمان و نهاد قضاوت.


==کتاب‌ها==
صدور نظریه ولایت امت از سوی شمس‌الدین بر پایه برخی منابع صورت گرفته که فراتر از منابع سنتی مورد استفاده دیگر فقها است. او علاوه بر منابع سنتی فقه شیعه، قائل به اجتهاد در [[منطقة الفراغ]] بر اساس واقعیت‌های اجتماعی و [[مقاصد الشریعة]] است.
===فارسی===
# حقوق کودک خارج از نکاح (کودک طبیعی)‏‫، مرضیه جبارزارع، اصفهان، نشر لوح هنر، ۱۴۰۰ش.
# حقوق کودکان نامشروع و کودکان ناشی از رحم اجاره‌ای، زهره جان‌محمدی و مهدیه جان‌محمدی، تهران، نشر مانیان، ۱۴۰۰ش. [https://pic.ketab.ir/DataBase/bookpdf/00/14001222148.pdf صفحات ابتدایی از سامانه خانه کتاب]
# فقه و حقوق فراش از نظر مذاهب، علیرضا رضایی، کرمانشاه، انتشارات گلچین ادب، ۱۳۹۹ش. [https://pic.ketab.ir/DataBase/bookpdf/99/99c24049.pdf صفحات ابتدایی از سامانه خانه کتاب]
# حقوق فرزندان ناشی از نسب نامشروع، علی عبدی و محمدصادق وحیدی، ایلام، نشر نگارستان غرب‏‫‬، ۱۳۹۸ش.
# حقوق کودکان نامشروع، مریم افشاری و هانیه افراسیابی، تهران،‌ نشر خرسندی، ۱۳۹۷ش. [https://pic.ketab.ir/DataBase/bookpdf/98/98320041.pdf صفحات ابتدایی از سامانه خانه کتاب]
# حقوق مالی و غیرمالی کودکان مشروع و نامشروع، حسین نسیمی قاضیجهانی و رامین نسیمی قاضیجهانی، بجنورد، نشر آذرین مهر، ۱۳۹۷ش. [https://pic.ketab.ir/DataBase/bookpdf/99/99615181.pdf صفحات ابتدایی از سامانه خانه کتاب]
# حقوق کودکان نامشروع، مریم افشاری و هانیه افراسیابی، تهران، نشر خرسندی، ۱۳۹۷ش.
# بررسی حقوق اطفال طبیعی‮‬‏‫، معصومه تاج‌الدینی و لیلا مهرابی‌راد، تهران‬‏‫، انتشارات راه دکتری: سنجش و دانش‮‬‬‏‫، ۱۳۹۷ش. [https://pic.ketab.ir/DataBase/bookpdf/97/97c26487.pdf صفحات ابتدای از سامانه خانه کتاب]
# حقوق کودکان نامشروع و آزمایشگاهی در قانون مدنی، سمانه اسماعیلی، تبریز، نشر اختر، ۱۳۹۶ش.
# تابعیت طفل طبیعی در نظام حقوقی ایران، حسین بالارستاقی، تهران، انتشارات استاد شهریار‏‫، ۱۳۹۶ش.
# ماهیت و وضعیت حقوقی کودکان ناشی از شبهه و نامشروع در حقوق ایران، رضا کیخا، تربت حیدریه، انتشارات چشم‌انداز قطب، ۱۳۹۶ش. [https://pic.ketab.ir/DataBase/bookpdf/96/96703192.pdf صفحات ابتدایی از سامانه خانه کتاب]
# وضعیت فقهی و حقوقی کودکان حاصل از تلقیح مصنوعی، شبهه و زنا، محمدمهدی کریمی و سمیه امینی، تهران، نشر مجد، ۱۳۹۵ش. [https://pic.ketab.ir/DataBase/bookpdf/95/95623008.pdf صفحات ابتدایی از سامانه خانه کتاب]
# حقوق اطفال نامشروع، مریم اکبری، تهران، نشر به‌اندیش، ۱۳۹۵ش.
# حقوق اطفال نامشروع در حقوق ایران و کنوانسیون حقوق بشر، مریم اسپرغم، تهران، نشر اندیشه طلایی، ۱۳۹۵ش. [https://pic.ketab.ir/DataBase/bookpdf/96/96810052.pdf صفحات ابتدایی از سامانه خانه کتاب]
# نسب اطفال: مبانی فقهی و حقوقی، الهه استادی، تهران، ندای کارآفرین، ۱۳۹۵ش. [https://pic.ketab.ir/DataBase/bookpdf/95/95810145.pdf صفحات ابتدایی از سامانه خانه کتاب]
# وضعیت حقوقی اطفال نامشروع در حقوق ایران و فقه امامیه، یوسف طرفی‌سعیداوی، اهواز، نشره قهوه، ۱۳۹۴ش.
# مقایسه تطبیقی حقوق کودک نامشروع در فقه و حقوق، ابوذر رضوانی، قم، نشر حبیب، ۱۳۹۴ش.
# حقوق کودک طبیعی، الهام شریعتی، تهران، نشر خرسندی، ۱۳۹۳ش. [https://pic.ketab.ir/DataBase/bookpdf/93/93423117.pdf صفحات ابتدایی از سامانه خانه کتاب]
# احکام کودکان نامشروع در اسلام ، آرزو رشیدی، اراک، نشر نویسنده، ۱۳۹۲ش.


==مقاله‌ها==
شمس‌الدین با استفاده از مبانی فقهی و کلامی متعددی ازجمله [[اصل عدم ولایت]] هیچ شخصی بر دیگران، انعطاف احکام مرتبط با امور غیرعبادی، [[تفکیک میان احکام تشریعی و تدبیری]]، عرفی بودن قدرت و [[جایگاه شورا در حکومت|ضرورت شورا]] به مستندسازی نظریه ولایت امت می‌پردازد.
===فارسی===
==نظریه‌ای برای جمع میان شریعت و دموکراسی==
# نقد دیدگاه اتان کلبرگ دربارۀ جایگاه کودک نامشروع در فقه امامیه، محمدرضا ظفری، [[فصلنامه پژوهش‌های فقهی]]، دوره ۱۷، شماره ۱، ۱۴۰۰ش. [https://jorr.ut.ac.ir/article_73801_9ba768535c0c7b35556b3bce2c53df9e.pdf لینک مقاله]
نظریه ولایت امت بر خویش، از نظریات مطرح درباره چگونگی تشکیل دولت در فقه شیعه است که [[محمدمهدی شمس‌الدین]] از فقهای شیعی ساکن لبنان مدعی ابداع آن است.<ref>کدیور، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، ص۱۷۱.</ref> او در خلال برخی از آثار خود ازجمله در [[کتاب نظام‌الحکم و الادارة فی الاسلام]] و [[کتاب فی الاجتماع السیاسی الاسلامی]] نکاتی را درباره چگونگی شکل‌گیری دولت در فقه شیعه ارائه داده و پس از آن وعده طرح این نظریه در آینده می‌دهد<ref>شمس‌الدین، نظام الحکم و الادارة فی الاسلام، ص۴۸۲-۴۸۳؛ شمس‌الدین، فی الاجتماعی السیاسی الاسلامی، ص۹۵-۹۷.</ref> و مدعی است که کسی قبل از او چنین نظریه‌ای را مطرح نکرده است.<ref>فیاض، نظریات السلطه فی الفکر السیاسی الشیعی المعاصر، ص۲۷۶.</ref> گفته شده هدف شمس‌الدین از طرح این نظریه، از میان برداشتن جدال همیشگی میان [[مردم‌سالاری|دموکراسی]] و شریعت بود و اینکه قانون شرع باید بتواند خود را با مقتضیات زمان وفق دهد.<ref>طباطبایی‌فر، «مشروطه شیعی؛ نظریه‌ای برای طرح»، ص۱۰۶.</ref> تدوین این نظریه از سوی شمس‌الدین را همچنین پاسخی به درگیری‌های داخلی لبنان دانسته‌اند که او با طرح این نظریه قصد ایجاد آشتی میان طرف‌های درگیر را داشته است.<ref>مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۳۵.</ref>
# عدم استماع شهادت فرزند نامشروع و مغایرت آن با کرامت انسانی، علی محمدیان، دوفصلنامه انسان‌پژوهی دینی، شماره ۴۴، ۱۳۹۹ش. [http://raj.smc.ac.ir/article_243030_9724ee19b046d6b8a67fe9bcbc8cc594.pdf لینک مقاله]
# تحلیل و بررسی ارزش اثباتی شهادت ولد الزنا در مذاهب اسلامی، محمدرضا کیخا و عبدالله فتوحی، دوفصلنامه مطالعات فقه اسلامی و مبانی حقوق، شماره ۴۱، ۱۳۹۹ش. [http://fvh.journals.miu.ac.ir/article_4893_41bb455044d512ecfca9e5fa9a3167f7.pdf لینک مقاله]
# حضانت فرزند نامشروع از دیدگاه فقه و حقوق در آیات و روایات، مجیدرضا کمالی بانیانی و داوود نصیران و سید محمدهادی مهدوی، فصلنامه مطالعات قرآنی، شماره ۴۳، ۱۳۹۹ش. [http://qsf.iranjournals.ir/article_675692_bccd39b4954cb0a4ce2b80729fd7a5be.pdf لینک مقاله]
# نقد فتوای مشهورِ فقهایِ امامیه درباره ارث کودکان متولد از رابطه نامشروع، [[رحیم نوبهار]] و سیدجعفر حسینی، فصلنامه دیدگاه‌های حقوق جزایی،شماره ۸۸، ۱۳۹۸ش. [https://jlviews.ujsas.ac.ir/article-1-1397-fa.pdf لینک مقاله]
# ارزیابی مبانی فقهی دیه فرزند نامشروع با نگرشی بر ماده 552 قانون مجازات اسلامی، سعید نظری توکلی و میثم خزائی و طه زرگریان، [[فصلنامه فقه و مبانی حقوق اسلامی]]، دوره ۵۱، شماره ۱‌، ۱۳۹۷ش. [https://jjfil.ut.ac.ir/article_67241_ca5746548160d478af4926919611f420.pdf لینک مقاله]
# بررسی احکام حقوقی و عرفی فرزندان نامشروع در جمهوری اسلامی ایران و رویکرد نحوه حضانت آنها، محمد رضایی، فصلنامه آراء، شماره ۱۰، ۱۳۹۷ش. [http://ara.dadgostari-es.eadl.ir/article_226936_ad52fdbe38a5c1e8893c640f1ef6551e.pdf لینک مقاله]
# بررسی حقوق فرزندان نامشروع، معصومه تاج‌الدینی و لیلا مهرابی راد، فصلنامه مطالعات حقوق، شماره ۱۰، ۱۳۹۶ش. [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1214689 لینک مقاله]
# نسب فرزند نامشروع و آثار آن از منظر فقه و حقوق، حمیده عبداللهی علی‌بیگ و سیده ندا خاوران، فصلنامه فقه و مبانی حقوق اسلامی، دوره ۵۰، شماره ۱، ۱۳۹۶ش. [https://jjfil.ut.ac.ir/article_63933_d6ab4ffc43c9d6d2c2d3e281a6d21168.pdf لینک مقاله]
# عدم ارث‌بری فرزند نامشروع از والدین طبیعی در بوته نقد، سید جمال احمدی روئین و حسین ناصری مقدم و عباسعلی سلطانی، [[فصلنامه جستارهای فقهی و اصولی]]، شماره ۸، ۱۳۹۶ش. [http://jostar-fiqh.maalem.ir/article_65589_c997cb76a1e716e29f10c0e6f4ae4e9e.pdf لینک مقاله]
# نسب ناشی از زنا و آثار مدنی آن با رویکردی بر دیدگاه امام خمینی(س)، الهام شریعتی، [[پژوهش‌نامه متین]]، شماره ۶۸، ۱۳۹۴ش. [http://matin.ri-khomeini.ac.ir/article_57440_2bbebc2f79e7562a445c356da034a430.pdf لینک مقاله]
# حقوق مدنی و کیفری فرزند نامشروع، مصیب تقی‌زاده، علیرضا عسکری، [[فصلنامه مطالعات فقهی و فلسفی]]، شماره ۱۵، ۱۳۹۲ش. [http://aqojap.journal.qom-iau.ac.ir/article_523368_631b888736864737618c7906ddd65908.pdf لینک مقاله]
# رویکرد فقهی و حقوقی پیرامون وضعیت اطفال طبیعی، علی‌اکبر ایزدی‌فر و مریم مهاجری، فصلنامه پژوهش‌های فقه و حقوق اسلامی، شماره ۲۹، ۱۳۹۱ش. [http://ijrj.baboliau.ac.ir/article_529959_cdea0624bee06049c8357ea5c1299764.pdf لینک مقاله]
# بررسی احکام حقوق مدنی فرزندان نامشروع از منظر فقه امامیه، مریم سهل‌آبادی و حمید کاویانی‌فرد، فصلنامه مطالعات فقهی فلسفی، شماره ۹، ۱۳۹۱ش. [http://aqojap.journal.qom-iau.ac.ir/article_522402_c35f3c5fb386224769939009c0891195.pdf لینک مقاله]
# حقوق خانوادگی کودکان خارج از نکاح با مطالعه تطبیقی، فائزه عظیم‌زاده اردبیلی و فائزه طوقانی‌پور، دوفصلنامه فقه و حقوق خانواده، شماره ۵۵، ۱۳۹۰ش. [https://flj.journals.isu.ac.ir/article_39435_ba37ca8013864dfd0396c909fd242478.pdf لینک مقاله]
بررسی حکم حضانت کودک از دیدگاه فقه شیعه، علی محامد، فصلنامه شیعه‌شناسی، شماره ۲۵، ۱۳۸۸ش. [http://ensani.ir/file/download/article/20120329115445-2124-12.pdf لینک مقاله]
# حقوق کودکان نامشروع در کنوانسیون حقوق کودک و قوانین اسلامی با رویکردی به دیدگاه فقهی امام خمینی(س)، جمشید جعفرپور، پژوهش‌نامه متین، شماره ۲۹، ۱۳۸۴ش. [http://matin.ri-khomeini.ac.ir/article_65763_cdc39b0a139cfe560f1c6f73e717ba0c.pdf لینک مقاله]
# تابعیت طفل طبیعى در نظام حقوقى ایران، [[مصطفی دانش‌پژوه]]، فصلنامه روش‌شناسی علوم انسانی، شماره ۳۶، ۱۳۸۲ش. [http://method.rihu.ac.ir/article_607_ba1c307a115e1115cc01dd68ba6f4d21.pdf لینک مقاله]
# تحلیل و بررسی ارزش اثباتی شهادت ولد الزنا در مذاهب اسلامی، محمدرضا کیخا و عبدالله فتوحی، فصلنامه مطالعات فقه اسلامی و مبانی حقوق، شماره ۴۱، ۱۳۹۹ش. [http://fvh.journals.miu.ac.ir/article_4893_41bb455044d512ecfca9e5fa9a3167f7.pdf لینک مقاله]
# بررسی و تحلیل ماده 7 قانون مسئولیت مدنی، امیر حسین‌آبادی، فصلنامه آموزه‌های حقوق کیفری، شماره ۲۰، ۱۳۸۵ش. [https://cld.razavi.ac.ir/article_1350_41d5806c8b3424ebcc34d0de519abe60.pdf لینک مقاله]
# حقوق اطفال نامشروع، عطاالله طیب‌زاده، مهنامه قضایی، شماره ۱۴، ۱۳۴۶ش. [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/655497 لینک مقاله]
# بررسی موانع ارث، با رویکرد انتقادی بر عدم توارث میان فرزند طبیعی (نامشروع) از والدین، پرنیا گودرزی و حسین قافی و حجت‌الله منیری، فصلنامه مطالعات حقوق، شماره ۴، ۱۳۹۹ش. [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1685675 لینک مقاله]
# بررسی احکام فقهی و حقوقی حمل و جنین ناشی از زنا و وطی به شبهه، خلیل قبله‌ای، فصلنامه دیدگاه‌های حقوق قضایی، شماره ۸، ۱۳۷۶ش. [http://ensani.ir/fa/article/8218 لینک مقاله]
# بررسی فقهی – حقوقی نسب نامشروع، محمود مهدیزاده و عباس قادری نسب و مهران سنجری، فصلنامه فقه و حقوق نوین، شماره۱، ۱۳۹۹ش. [http://ensani.ir/file/download/article/1605957293-10331-1-6.pdf لینک مقاله]
# انتساب طفل طبیعی به والدین در فقه امامیه و حقوق ایران، اصلان ویسی و احسان زررخ، فصلنامه پژوهش‌های فقه و حقوق اسلامی، شماره ۲۸، ۱۳۹۱ش. [http://ijrj.baboliau.ac.ir/article_529974_5ba722c191b0736aa970b414044fd0f2.pdf لینک مقاله]


===عربی===
شمس‌الدین در آخرین کتاب تألیفی خود با نام [[ولایة الامة علی نفسها]]، همانطور که در نوشته‌های گذشته خود وعده طرح نظریه ولایت امت را در کتابی مستقل داده بود، به پی‌ریزی این نظریه می‌پردازد. این کتاب سال‌ها پس از مرگ او در سال ۲۰۱۹م منتشر شد.<ref>مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۴۲.</ref> او در این نظریه با رهیافتی فقهی در پی اثبات ولایت سیاسی امت بر خویش در مقابل [[نظریه ولایت فقیه]] بوده است.<ref>شمس‌الدین، لبنان الکیان و المعنی، ص۱۵۰؛ مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۴۱ و ۹۵.</ref> ارائه نظریه ولایت امت را حاصل تحول اندیشه شمس‌الدین از مخالفت کامل با دموکراسی در ویرایش اول کتاب نظام الحکم و الادارة تا به رسمیت کامل شناختن دموکراسی بر مبنای شورا در کتاب ولایة الامة علی نفسها دانسته‌اند.<ref>مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۴۳-۵۷.</ref> این تحول اساسی در اندیشه شمس‌الدین را حاصل زیست در دو فضای فکری و فرهنگی متفاوت در دو کشور عراق و لبنان<ref>مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۶۱-۷۰.</ref> و همچنین تحت تأثیر [[تنبیه الامة و تنزیه الملة (کتاب)|کتاب تنبیه الامه]] اثر [[محمدحسین غروی نائینی|میرزای نائینی]]<ref>مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۵۸-۶۰.</ref> و بازخوانی عهدنامه مدینه می‌دانند.<ref>مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۷۰-۷۱.</ref>
# مورد فهرست شماره‌ای
# نسب ولد الزنا في ضوء الشريعة الإسلامية ،صوره و أحكامه، بوزنون مبروک، الجزایر، جامعة الجزایر، مجلة المعیار، مجلد ۲۵، شماره ۱۰، ۲۰۲۱م. [https://www.asjp.cerist.dz/en/downArticle/90/25/10/171833 لینک مقاله]
# استلحـاق ولـد الزنا في الفقـه الإسلامـي وقانون الأحوال الشخصية الأردني، محمد محمود أبو ليل، المجلة الأردنية في الدراسات الإسلامية، مجلد ۱۵، شماره ۳، ۲۰۱۹م. [https://repository.aabu.edu.jo/jspui/bitstream/123456789/1816/1/(9)%20محمد%20ابو%20ليلى%20استلحاق%20ولد%20الزنا.pdf لینک مقاله]
# استلحاق ولد الزنا في الفقه الإسلامي، محمد جمیل محمد دیب المصطفی، مجلة المجمع الفقهی الاسلامی، شماره ۳۲، ۱۴۳۶ق. [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1244658 لینک مقاله]
# استلحاق الزاني ولده من الزنا، زایدی کریم، الجزایر، جامعة الجزایر، مجلة المعیار، مجلد ۲۳، شماره ۴۶، ۲۰۱۹م. [https://www.asjp.cerist.dz/en/downArticle/90/23/2/82498 لینک مقاله]
# استلحاق ولد الاغتصاب في الفقه الاسلامي والقانون، زريعة فايزة و فشار عطاء الله، الجزایر، مجلة العلوم القانونية والاجتماعية، مجلد ۶، شماره ۳، ۲۰۲۱م. [https://www.asjp.cerist.dz/en/downArticle/434/6/3/162557 لینک مقاله]
# إلحاق ولد الاغتصاب دون ولد الزنا وفقا للأحكام الفقهية و التطبيقات العلمية و القضائية، صفاء هاجر خالدي، الجزایر، مجلة الحقوق والعلوم الانسانية، مجلد ۹، شماره ۴، ۲۰۱۶م. [https://www.asjp.cerist.dz/en/downArticle/315/9/4/44366 لینک مقاله]


==پایان‌نامه‌ها==
به‌باور [[مجید مرادی]] نویسنده [[کتاب اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین]]، نظریه ولایت امت بر خویش، نظریه‌ای تأسیسی و گسسته از دیگر نظریات سیاسی در اندیشه اسلامی است که ساختاری کاملا دموکراتیک دارد<ref>مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۱۱۷.</ref> و در پی به رسمیت شناختن حقوق کامل برای شهروندان تابع یک دولت، بدون در نظر گرفتن تمایزات مذهبی، قومی و نژادی است. به‌گفته او این نظریه ظرفیت بالایی برای [[مردم‌سالاری دینی]] فراهم می‌آورد؛ زیرا نه عنصر مردم را نادیده می‌گیرد و نه عنصر دین را و با اینکه ولایت را از آن امت می‌داند، نوعی نظارت را در در قالب [[ولایت قضائی]] برای فقیه محفوظ می‌شمارد.<ref>مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۱۴.</ref> او همچنین معتقد است در اندیشه شمس‌الدین دولت دموکراتیک، دولت مطلوب اسلامی است؛ اگرچه او نام دموکراتیک بر آن نمی‌گذارد و از اصطلاحی برآمده از نصی یعنی ولایت استفاده می‌کند تا نظریه‌اش را در حمایت آن قرار دهد.<ref>مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۹۶.</ref>
===فارسی===
# بررسی تطبیقی حقوق کودکان شبهه و نامشروع در فقه و حقوق موضوعه‌، بیت‌الله پری‌زداه، پایان‌نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه آزاد اسلامی، واحد سبزوار، ۱۳۹۵ش.
# بررسی فقهی کودکان نامشروع از دیدگاه شیعه و اهل سنت، ژیلا ذوالقدری، پایان‌نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه آزاد اسلامی، واحد جهرم، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، ۱۳۹۵ش.
# بررسی وضعیت حقوق کودک طبیعی (نامشروع) در نظام حقوق ایران و افغانستان، رقیه نظری، پایان‌نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه بین‌المللی امام خمینی قزوین، دانشکده‌ علوم اجتماعی، ۱۳۹۵ش.
# مطالعه ی حقوق فرزندان ناشی از نسب نامشروع در حقوق ایران و اسناد بین‌المللی‌، زهرا زارعی فرجاد، پایان‌نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه آزاد اسلامی، واحد همدان، پردیس تحصیلات تکمیلی واحد علوم و تحقیقات همدان، دانشکده علوم انسانی، ۱۳۹۴ش.
# بررسی وضعیت فقهی و حقوقی کودکان نامشروع از دیدگاه کتاب، سنت و فقهای اسلام، آزاده آقابابانتاج، پایان‌نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه آزاد اسلامی، واحد بابل، دانشکده علوم انسانی، ۱۳۹۴ش.
# حضانت متولدین از رابطه نامشروع در فقه عامه، حقوق ایران و کنوانسیون حقوق کودک‌، ام‌البنین بابامحمدی، پایان‌نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران جنوب، دانشکده حقوق- علوم سیاسی و اقتصادی، ۱۳۹۴ش.
# حقوق کودکان نامشروع از منظر فقه و حقوق جزا‌، منیره کامران، پایان‌نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه آزاد اسلامی، واحد خمین، دانشکده علوم انسانی، ۱۳۹۴ش.
# وضعیت حقوق اطفال نامشروع در حقوق ایران و فقه (امامیه)، حمیدرضا داستانیان، پایان‌نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه آزاد اسلامی، واحد خوراسگان، دانشکده علوم انسانی، ۱۳۹۳ش.  
# بررسی فقهی و حقوقی کودکان نامشروع از دیدگاه فقه شیعه و حقوق موضوعه‌، مالک یزدانی، پایان‌نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه آزاد اسلامی، واحد شیروان، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، ۱۳۹۳ش.
# حقوق‌ مدنی کودکان نامشروع در قوانین موضوعه ایران و مقارنه‌ آن با فقه، اعظم ولیئی، پایان‌نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه آزاد اسلامی، علوم و تحقیقات واحد ساوه، دانشکده علوم‌انسانی، ۱۳۹۳ش.
# بررسی حضانت کودکان نامشروع از منظر حقوق ایران و کنوانسیون حقوق کودک، هاله مارسولی، پایان‌نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه آزاد اسلامی، واحد قزوین، ۱۳۹۳ش.
# بررسی حقوق فرزندان نامشروع و بی‌سرپرست در قانون ایران، زهراملک ملک‌زاده، پایان‌نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه آزاد اسلامی،واحد علوم و تحقیقات بوشهر، ۱۳۹۳ش.
# بررسی تطبیقی آثار و ماهیت ارث و نفقه اطفال طبیعی در حقوق ایران و فقه امامیه، اکرم ازمل، پایان‌نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه آزاد اسلامی، پردیس تحصیلات تکمیلی علوم و تحقیقات سیستان و بلوچستان، ۱۳۹۲ش.
# احکام جزائی وارث کودک نامشروع در فقه امامیه و حقوق ایران، خاور علوی‌منش، پایان‌نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه پیام نور، مرکز پیام نور مشهد، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، ۱۳۹۲ش.
# بررسی احکام ولد‌ الزنا در مذاهب خمسه و قانون ایران، علیرضا صالحی، پایان‌نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه آزاد اسلامی، واحد بناب، گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، ۱۳۹۲ش.
# بررسی تطبیقی حقوق کودکان نامشروع در کنوانسیون حقوق بشر و فقه امامیه، آذردخت سروش، پایان‌نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه پیام نور، واحد تهران جنوب، ۱۳۹۱ش.
# احکام فقهی و حقوقی کودکان نامشروع، شکوفه محمدی، پایان‌نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه آزاد اسلامی، واحد سبزوار، ۱۳۹۱ش.
# حقوق کودک نامشروع از دیدگاه فقه و حقوق‌، ابوذر رضوانی، پایان‌نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه آزاد اسلامی٬ واحد تهران مرکزی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، ۱۳۹۱ش.
# بررسی تطبیقی حقوق مربوط به فرزندان نامشروع در فقه امامیه و حقوق ایران، مرضیه مرادی، پایان‌نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه آزاد اسلامی، واحد نجف‌آباد، دانشکده حقوق، الهیات و معارف اسلامی، ۱۳۸۹ش.
# حضانت کودک و احکام آن از دیدگاه شهید ثانی، صاحب جواهر‌الکلام و حقوق موضوعه ایران، فتح‌الله قربانی، پایان‌نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره)، دانشکده علوم و تحقیقات اسلامی، ۱۳۸۹ش.
# حضانت کودک در قانون مدنی و بررسی تطبیقی آن با فقه، خدیجه فتوحی اردکانی، پایان‌نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه پیام‌نور، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، ۱۳۸۷ش.
# حقوق اطفال نامشروع در فقه و حقوق، حبیبه محمدی رفیع، پایان‌نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، ۱۳۸۵ش.
# حقوق اطفال نامشروع در فقه و حقوق، لیلا ابوطالبی، پایان‌نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، ۱۳۸۵ش.
# بررسی وضع حقوق اطفال نامشروع و خارج از نکاح در حقوق اسلام و ایران، مریم حسین‌مردی، پایان‌نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی، دانشکده الهیات، ادبیات و علوم انسانی، ۱۳۸۴ش.
# ب‍ررس‍ی‌ اح‍ک‍ام‌ ف‍رزن‍دان‌ ن‍ام‍ش‍روع‌ در م‍ذاه‍ب‌ خ‍م‍س‍ه‌، نوشین سادات حسینی، دان‍ش‍گ‍اه‌ آزاد اس‍لام‍ی‌، واح‍د ت‍ه‍ران‌ ش‍م‍ال‌، دان‍ش‍ک‍ده‌ ال‍ه‍ی‍ات‌ و م‍ع‍ارف‌ اس‍لام‍ی‌، ۱۳۸۰ش.


==سایر منابع==
=== نظریه‌های رقیب و همسو ===
نظریه ولایت امت بر خویش تفاوت‌ها و شبا‌هت‌هایی با دیگر نظریه‌های مرتبط با دولت در فقه شیعه دارد. این نظریه بر مبنای رویکردی ایجابی در اصل تأسیس دولت و نظام سیاسی در عصر غیبت استوار است؛ به‌همین‌دلیل با نظریه‌های ولایت فقیه در این جنبه که «اقامه دولت در عصر غیبت ضروری است»، اشتراک پیدا می‌کند و در مقابل [[نظریه‌های مشروطه شیعی]] قرار می‌گیرد که تشکیل هرگونه دولتی را در عصر غیبت، جور و غصب می‌دانند.<ref>مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۱۱۷.</ref> از طرف دیگر، عدم لحاظ حق ویژه برای فقها در حکومت، باعث افتراق آن از نظریه‌های ولایت فقیه می‌شود و آن را به نظریه‌های انتخابی مانند [[نظریه وکالت مالکان شخصی مشاع|وکالت مالکان شخصی مشاع]]، [[نظریه دولت انتخابی اسلامی|دولت انتخابی اسلامی]] و [[نظریه خلافت مردم با نظارت مرجعیت|خلافت مردم با نظارت مرجعیت]] نزدیک می‌کند.<ref>کدیور، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، ص۱۵۹؛ کمالی اردکانی و کدیور، «مردم سالاری در آرای شیخ محمدمهدی شمس‌الدین و دکتر مهدی حائری یزدی و ...»، ص ۶۲-۶۳؛ مرندی، «سه نظریه در مبنای مشروعیت دولت ...»، ص۱۶-۱۹.</ref>
 
== تبیین نظریه ==
شمس‌الدین در نظریه ولایت امت در پی پاسخ به این پرسش اساسی است که آیا رهبری جامعه اسلامی و قدرت سیاسی در آن باید در دست یک شخص (پیامبر(ص)، امام(ع) یا فقیه) باشد و مردم تنها ابزاری در اختیار رهبری هستند؟ یا اینکه همه امت اسلامی در شکل‌دهی به قدرت سیاسی و رهبری جامعه نقش دارند؟<ref>مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۴۱-۴۲.</ref>
 
شمس‌الدین قبل از پاسخ به این پرسش، ابتدا از ضرورت و وجوب تشکیل حکومت در آموزه‌های اسلامی سخن گفته است. به باور او مسئله حکومت نه بخشی از شریعت اسلامی، بلکه نتیجه آن است<ref>شمس‌الدین، فی الاجتماع السیاسی الاسلامی، ص۷۴.</ref> و ادله متعدد عقلی و نقلی برای این مدعا ذکر می‌کند.<ref>شمس‌الدین، نظام الحکم الادارة فی الاسلام، ص۲۳۷-۲۴۳؛ مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ۸۹-۹۴.</ref> او پس از اثبات وجوب تشکیل حکومت از منظر آموزه‌های اسلامی، به بیان الگوی دولت مطلوب می‌پردازد. به نظر او با توجه به اینکه در اسلام، کمترین حد از سلطه و قدرت بر مردم مورد پذیرش قرار گرفته است، باید به تشکیل دولتی حداقلی اکتفا کرد که وظیفه آن فقط حفظ نظام عمومی جامعه است و حق تجسس در زندگی خصوصی مردم را ندارد.<ref>شمس‌الدین، حوار حول الشوری و الدیمقراطیة، ص۲۳.</ref> به نظر شمس‌الدین تشکیل چنین دولتی در نظریه ولایت امت بر خویش امکان‌پذیر خواهد بود.<ref>مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۹۵.</ref>
 
=== عناصر نظریه ===
نظریه ولایت امت بر خویش بر عناصر و نهادهایی استوار است که آن را از دیگر نظریه متمایز می‌کند. عناصر اصلی این نظریه طبق آنچه که در کتاب اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین آمده است، عبارتند از: امت، امارت، قضا و پارلمان.<ref>مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۱۱۷.</ref>
 
* '''امت'''
 
مهمترین عنصر نظریه ولایت امت، مفهوم امت است. به باور شمس‌الدین در زمان غیبت، ولایت امام مستقیما به امت منتقل می‌شود و واجبات کفایی در حوزه سیاست و حکومت تنها متوجه امت است که در صورت امتثال مأجور و در صورت اهمال مقصر خواهند بود.<ref>شمس‌الدین، فی الاجتماع السیاسی، ص۱۶۹-۱۷۱ و ۲۰۳.</ref> او با استناد به [[پیمان‌نامه مدینه]] که از مجموعه مسلمانان و یهودیان به عنوان امت نام برده، منظور از واژه امت را تمام شهروندان یک کشور بدون تفکیک دین، نژاد و ... می‌داند.<ref>شمس‌الدین، فی الاجتماع السیاسی، ص۲۶۴-۲۶۵.</ref>
 
* '''نهاد امارت'''
 
نهاد امارت یا همان قوه مجریه از نهادهای اساسی در نظریه ولایت امت است. شمس‌الدین با تفکیک میان دو واژه حکم و امارت، حکم را به‌معنای قانون و امارت را به‌معنای نهاد اجرایی جامعه می‌داند.<ref>مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۱۲۱.</ref> به باور او مردم وظیفه اطاعت از رئیس اجرایی جامعه را دارند ولی اختیارات حاکم نیز در کنترل شورا یا نهاد برآمده از آن است.<ref>شمس‌الدین، فی الاجتماع السیاسی، ص۱۴۰-۱۴۱.</ref>
 
* '''نهاد قضاوت'''
 
پیوند عمیق قضاوت با شریعت در فقه اسلامی و لزوم تطبیق قضا با محتوای عقیدتی بر اساس [[آیه ۴۹ سوره مائده]] باعث شده که شمس‌الدین وظیفه نهاد قضاوت را بر عهده فقیه جامع‌الشرایط بداند؛ ولی تعیین فقیهی که باید این منصب را عهده‌دار شود را باز بر اساس [[آیه ۵۸ سوره نساء]] که از مؤمنان می‌خواهد امانت را به اهلش واگذار کنند، از شئون مردم می‌داند. به‌گفته او مردم از طریق نظام انتخاباتی متناسب این کار را انجام خواهند دارد.<ref>شمس‌الدین، فی الاجتماع السیاسی، ص۱۰۷-۱۱۱.</ref>
 
* '''پارلمان'''
 
در اندیشه شمس‌الدین [[جایگاه شورا در حکومت|شورا]] جایگاه ویژه‌ای دارد و بر همین اساس نظام حکومتی اسلامی در عصر غیبت به نظر او شبیه [[نظام پارلمانی]] ریاستی است که مجلس شورا از ارکان آن خواهد بود.<ref>مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۱۲۶.</ref> نمایندگان مجلس در اندیشه شمس‌الدین دارای قدرت تشریع و [[قانون‌گذاری عرفی|قانون‌گذاری]] در منطقة الفراغ هستند که مربوط به مسائل روابط میان انسان‌ها با یکدیگر و اقدامات تنظیمی در جامعه است.<ref>شمس‌الدین، الاجتهاد و التجدید فی الفقه الاسلامی، ص۱۱۶.</ref>
=== منابع نظریه ===
صدور نظریه ولایت امت از سوی شمس‌الدین بر پایه برخی از منابع صورت گرفته که فراتر از منابع فقه سنتیِ (کتاب، سنت، عقل و اجماع) مورد استفاده دیگر فقها به‌ویژه در حوزه نظریه‌پردازی درباره حکمرانی سیاسی و دولت است.<ref>مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۷۳-۷۴.</ref>
 
* '''اجتهاد در منطقة الفراغ'''
 
مهم‌ترین منبع مورد استفاده شمس‌الدین برای نظریه‌پردازی درباره شکل حکومت، اجتهاد در منطقة الفراغ تشریعی است که با بهره‌گیری از [[منطقة الفراغ|نظریه منطقة الفراغ]] اثر استادش [[محمدباقر صدر]] به این کار می‌پردازد.<ref>صدر، اقتصاد ما، ج۲، ‏ص۴۱-۴۳</ref> او با گسترش نظریه منطقة الفراغ به همه حوزه‌های زندگی اجتماعی، سازوکاری فقهی برای نظریه‌پردازی درباره چگونگی رهبری جامعه ارائه می‌دهد.<ref>شمس‌الدین، الاجتهاد و التقلید، ص۱۰۸-۱۱۳.</ref> شمس‌الدین در ابتدا با تقسیم احکام شریعت به دو بخش ثابت و متغیر، احکام ثابت الهی را متعلق به نظام عبادات، نظام خانواده، مسائل جنسی و برخی از احکام معاملات می‌داند و معتقد است برای غیر از موارد یاد شده از جمله مسائل مرتبط با نظام سیاسی و دولت احکام ثابتی در شریعت وجود ندارد؛<ref>کدیور، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، صفحه ۱۷۱.</ref> بنابراین آنچه مربوط به نظام سیاسی و دولت است اعم از روابط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و روابط خارجی، احکام متغیر و زمان‌مندی هستند که اگرچه در فقه ذیل عنوان تبریرات مورد بحث قرار می‌گیرند؛ ولی داخل احکام ثابت شرعی نیستند.<ref>طباطبایی‌فر، «مشروطه شیعی؛ نظریه‌ای برای طرح»، ص۱۰۶-۱۰۷.</ref> طبق این مبنا به اعتقاد شمس‌الدین چون هیچ نصی در متون دینی درباره نوع و شکل حکومت و دولت در عصر غیبت نداریم؛ این مسئله در شمول منطقة الفراغ تشریعی قرار می‌گیرد که تعیین تکلیف آن بر عهده جامعه واگذار شده است.<ref>شمس‌الدین، الاجتهاد و التقلید، ص۱۰۸-۱۱۳.</ref>
 
* '''واقعیت‌های اجتماعی'''
 
توجه به واقعیت‌های موجود در جامعه به‌ویژه جامعه لبنان دیگر منبع مورد استفاده شمس‌الدین در تبیین نظریه ولایت امت است. به باور او نظریه‌پردازی در فقه سیاسی باید در پرتو واقعیت انجام پذیرد و طبق این واقعیات جامعه، در خوانش نصوص بازنگری صورت گیرد و به سخن دیگر واقعیت‌های جامعه، از عوامل فهم جدید و متفاوت از نص هستند. او این‌گونه اجتهاد را اجتهاد در نص و نه در برابر نص معرفی می‌کند.<ref>شمس‌الدین، الاجتهاد و التجدید فی الفقه الاسلامی، ص۱۲۵؛ مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۷۷-۷۹.</ref>
 
* '''مقاصد الشریعة'''
 
توجه به [[مقاصد شریعت]] به عنوان منبعی برای گذر از فقه فردی به [[فقه اجتماعی]] از دیگر منابع مورد اعتماد شمس‌الدین در تدوین نظریه ولایت امت بر خویش است. به باور او عدم جامع‌نگری (آخرت گرایی و غفلت از مسائل دنیوی) نزد شیعیان و همچنین انزواگرایی شیعی نسبت به مسائل عمومی جامعه با نگرش مقاصدی قابل ترمیم است.<ref>مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۷۹-۸۲.</ref>
 
=== مبانی فقهی و کلامی نظریه ===
مبانی مورد توجه شمس‌الدین برای تدوین نظریه ولایت امت عبارتند از: ۱) اصل عدم ولایت؛ ۲) تعطیل مبانی کلامی نظریه قدیم دولت در اسلام از جمله امامت و خلافت؛ ۳) انعطاف شریعت اسلام و پویایی آن در باب معاملات؛ ۴) تفکیک دوره غیبت از دوره حضور؛ ۵) تفکیک احکام تشریعی از احکام تدبیری؛ ۶) مطلوبیت دموکراسی به عنوان سازوکار حکومت و نسبت آن با شورا؛ ۷) عرفی بودن قدرت؛ ۸) ضرورت شورا و مشورت.<ref>مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۹۸.</ref>
 
* '''اصل عدم ولایت'''
 
اصل اولی عدم الولایة یا عدم مشروعیت هرگونه سلطه شخصی بر دیگران، قاعده‌ای کلی است که به گفته شمس‌الدین و بسیاری دیگر از فقها برای خروج از آن نیاز به دلیل قطعی وجود دارد و این دلیل قطعی فقط درباره ولایت خدا و همچنین پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) در عصر حضور ثابت است و برای هیچ شخص دیگری ازجمله فقها در عصر غیبت، چنین ولایتی اثبات نشده است.<ref>شمس‌الدین، ولایة الامة علی نفسها، ص۳۵؛ مرادی، «بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش»، صفحه ۱۷۲.</ref> شمس‌الدین، وظیفه فقیهان را منحصر به بیان احکام شرعی و عهده‌داری منصب قضاوت کرده است و فراتر از این دو مورد ازجمله ولایت در سلطه سیاسی را برای آنان نمی‌پذیرد.<ref>طباطبایی‌فر، «مشروطه شیعی؛ نظریه‌ای برای طرح»، ص۱۰۷.</ref> در نظریه ولایت امت با استفاده از مجموعه‌ای از مبانی فقهی و کلامی سعی شده که اثبات شود که ولایت سیاسی در دوره غیبت، حق انحصاری «امت» است و فقیه تنها از آن‌رو که عضوی از امت است، حق مشارکت دارد و حق ویژه‌ای ندارد.<ref>شمس‌الدین، الاجتهاد و التجدید، ص۱۱۹؛ مرادی، «بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش»، ص۱۶۷</ref> 
 
به اعتقاد شمس‌الدین، ولایت منصوصِ معصومان(ع) مقید به انتخاب نیست؛ ولی در عصر غیبت که ولایت به امت تعلق دارد، از طریق مراجعه به آرای عمومی اعمال می‌شود.<ref>شمس‌الدین، نظام الحکم و الاداره، ص۲۰۹ و ۴۴۸.</ref> به‌گفته او برپایی دولت در عصر غیبت بر اساس ولایت امت بر خویش، امری ضروری است و مشروعیت نظام سیاسی نیز بر پایه اراده ملت استوار است.<ref>فیاض، نظریات السلطه فی الفکر السیاسی الشیعی المعاصر، صفحه ۲۷۶.</ref> در نهایت به اعتقاد شمس‌الدین دولت باید با طبیعت جامعه‌ای که از آن جوشیده، تناسب داشته باشد و به عقول مردم ایمان داشته باشد و از تجربه بشری استفاده کند.<ref>طباطبایی‌فر، «مشروطه شیعی؛ نظریه‌ای برای طرح»، ص۱۰۷.</ref>
 
[[آزادی|اصل آزادی]] نتیجه‌ای است که شمس‌الدین از اثبات ولایت امت بر خویش و نفی ولایت انسان‌ها بر همدیگر می‌گیرد. به‌گفته او وضعیت انسان در قبال خودش و همچنین در رابطه با دیگران مبتنی بر آزادی است؛ به این معنا که هیچ انسانی حق ندارد آزادی دیگران را مقید کند. این اصل به باور او از مسئولیتی نشأت می‌گیرد که خدا بر عهده انسان در قبال سرنوشت خویش گذاشته است و مسئول بودن نیز بدون ولایت بر خود محقق نمی‌شود.<ref>شمس‌الدین، الحریات الشخصیة فی المنظور الاسلامی، ص۲۷۵؛ مرادی، «بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش»، صفحه ۱۷۴.</ref>
 
* '''تعطیلی مبانی کلامی نظریه‌های قدیم دولت اسلامی (امامت و خلافت)'''
 
به باور شمس‌الدین، نظریه سیاسی اندیشه اسلامی معاصر هم در میان اهل‌سنت و هم در میان شیعه کاملا انتزاعی است؛ زیرا مبتنی بر زمینه‌های کلامی‌ای است که امروزه وجود ندارد. به‌گفته او نظریه خلافت به‌عنوان میراث فقهی اهل‌سنت از ابتدا غیراصیل بوده چراکه ریشه در کلام اشعری یا معتزلی داشته است و نظریه امامت را نیز اگرچه معتقد است در تاریخ اسلام نظریه اصیل است؛ ولی پس از پایان غیبت صغرا به پایان رسیده است.<ref>شمس‌الدین، الاجتهاد و التقلید فی الفقه الاسلامی، ص۱۹۴-۱۹۵.</ref>
 
* '''انعطاف احکام مرتبط با امور غیرعبادی'''
 
شمس‌الدین با تقسیم احکام شریعت به امور عبادی و معاملات معتقد است ثبات و تغییرناپذیری مختص به عبادات است و خارج از حوزه عبادات، قوانین زندگی متحول است و با تغییر زمان و مکان باید در آن قوانین بازنگری کرد. او موضوع نظام سیاسی را نیز در حوزه غیرعبادیات قرار می‌دهد که ظرفیت الگوهای متفاوتی را پیدا می‌کند و تنها شرط معتبر در آن عدم تنافی با اسلام است.<ref>شمس‌الدین، فی الاجتماع السیاسی الاسلامی، ص۹۷.</ref>
 
* '''تفکیک میان احکام تشریعی و تدبیری'''
 
منظور شمس‌الدین از احکام تدبیری، احکامی است که از سوی معصوم(ع) نه به‌عنوان مبلغ شرع، بلکه به‌عنوان حاکم صادر شده است. او بسیاری از این‌گونه احکام را قابل تعمیم به همه زمان‌ها نمی‌داند و معتقد است بر اساس شرایط باید در آنها بازنگری شود.<ref>شمس‌الدین، فی الاجتماع السیاسی الاسلامی، ص۸۷.</ref>
 
* '''عرفی بودن قدرت'''
 
شمس‌الدین مسئله دولت و قدرت را امری عرفی می‌داند که درحوزه مقدسات جای نمی‌گیرد. او قائل به تفکیک حوزه دین از حوزه دولت است و اینکه حتی حکومت معصوم را نیز می‌توان نقد کرد؛ زیرا امری بشری و زمینی است. بر اساس همین مبنا تکلیف تشکیل حکومت را به امت واگذار می‌کند.<ref>مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۱۰۸-۱۱۴.</ref>
 
* '''ضرورت شورا'''
از نظر شمس‌الدین در عصر غیبت، بر امت و حاکم مشورت واجب است. او با استناد به [[آیه ۱۵۹ سوره آل‌عمران]] و [[آیه ۳۸ سوره شوری]] معتقد است مشورت حکمی شرعی است و شکی نیست که مراد از آن مربوط به امور حکومت و جامعه است نه امور فردی و خصوصی. او همچنین انتخاب حاکم را نیز در غیر مورد معصوم، منوط به شورا می‌داند. از منظر شمس‌الدین تنها تفاوت حاکم معصوم و غیرمعصوم در موضوع شورا آن است که معصوم(ع) به حکم عصمت خویش حق حکومت را هم دارد، ولی سازوکار حکومتش باید بر مبنای شورا باشد؛ اما غیرمعصوم باید منبع مشروعیت قدرتش را نیز از شورا بگیرد و سازوکار دیگری برای مشروعیت حاکم سیاسی در عصر حاضر وجود ندارد.<ref>شمس‌الدین، لبنان الکیان و المعنی، ص ۱۲۴-۱۲۶: مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۱۱۴-۱۱۶.</ref>
 
== منابع مطالعاتی ==
{{اصلی|ولایت امت (منابع مطالعاتی)}}
درباره نظریه ولایت امت بر خویش علاوه بر کتاب‌ها و مقالات محمدمهدی شمس‌الدین، کتاب‌ها، مقالات و پایان‌نامه‌هایی به رشته تحریر در آمده است که ازجمله مهم‌ترین آنها می‌توان به [[کتاب اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین]] نوشته [[مجید مرادی]] و کتاب دولت انتخابی اسلامی و مردم‌سالاری اثر علی‌اکبر کمالی اشاره کرد.
 
==پانویس==
{{پانویس}}
==منابع==
{{منابع}}
* شمس‌الدین، محمدمهدی، «[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/208773 الحریات الشخصیة فی المنظور الاسلامی]»، بیروت، مجلة المنهاج، شماره ۱۱، ۱۹۹۸م.
* شمس‌الدین، محمدمهدی، «حوار الحول الشوری و الدیمقراطیة»، بیروت، مجله منبر الحوار، شماره۳۴، ۱۹۹۴م.
* شمس‌الدین، محمدمهدی، الاجتهاد و التجدید فی الفقه الاسلامی، بیروت، الموسسة الدولیة للدراسات و النشر، ۱۹۹۱م.
* شمس‌الدین، محمدمهدی، فی الاجتماع السیاسی الاسلامی، بیروت، الموسسة الدولیة للدراسات و النشر، ۱۹۹۹م.
* شمس‌الدین، محمدمهدی، لبنان الکیان و المعنی، بیروت، موسسة الامام شمس‌الدین للحوار، ۲۰۰۵م.
* شمس‌الدین، محمدمهدی، نظام الحکم و الادارة فی الاسلام، بیروت، الموسسة الدولیة للدراسات و النشر، ۲۰۰۰م.
* شمس‌الدین، محمدمهدی، ولایة الامة علی نفسها، بیروت، الموسسة الدولیة للدراسات و النشر، ۲۰۱۹م.
* صدر، محمدباقر، اقتصاد ما، ترجمه سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا)، قم، نشر دارالصدر، ۱۳۹۳ش.
* طباطبایی‌فر، سید محسن، [https://kms.bou.ac.ir/wp-content/uploads/2019/12/مشروطه-شیعی؛-نظریه-ای-برای-طرح.pdf «مشروطه شیعی نظریه‌ای برای طرح»]، فصلنامه علوم سیاسی، شماره ۴۸، ۱۳۸۸ش.
* فیاض، علی، نظریات السلطة فی الفکر السیاسی الشیعی المعاصر، مرکز الحضارة لتنمیة الفکر الاسلامی، بیروت، لبنان، ۲۰۰۸م.
* کدیور، محسن، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، تهران، نشر نی، ۱۳۸۳ش.
* کمالی اردکانی، علی‌اکبر و محسن کدیور، [https://philosophy.mofidu.ac.ir/article%20240130.html «مردم‌سالاری در آرای شیخ محمدمهدی شمس‌الدین و دکتر مهدی حائری یزدی و مقایسه آن با مدل دموکراسی تکاملی (آرای روسو _ میل)»]، دو‌فصلنامه هستی و شناخت، شماره ۴۴، ۱۳۸۳ش.
* مرادی، مجید، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، قم، بوستان کتاب،۱۴۰۱ش.
* مرندی، سید محمدرضا، [https://politicalstudy.ihcs.ac.ir/article%206352%20bc0735bece5e637f591cfed52cdeeeec.pdf «سه نظریه فقهی در مبنای مشروعیت دولت در فقه سیاسی شیعه»]، فصلنامه جستارهای سیاسی معاصر، شماره ۴۳، ۱۴۰۱ش.
{{پایان}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۱۵

نظریه ولایت امت بر خویش از نظریات مرتبط با تشکیل حکومت در فقه شیعه که توسط محمدمهدی شمس‌الدین (۱۳۵۳-۱۴۲۱ق) ارائه شده است. هدف شمس‌الدین از ارائه این نظریه را جمع میان دموکراسی و شریعت دانسته‌اند. گفته شده نظریه ولایت امت در پی به‌رسمیت شناختن حقوق کامل برای شهروندان تابع یک کشور بدون در نظر گرفتن تمایزات مذهبی، قومی و نژادی است. این نظریه به‌دلیل تأکید بر حق مردم در تشکیل حکومت، همسویی‌هایی با نظریه‌هایی همچون وکالت مالکان شخصی مشاع و خلافت مردم با نظارت مرجعیت پیدا کرده که آنها را ذیل یک کلان نظریه به‌نام دولت انتخابی اسلامی قرار می‌دهد.

شمس‌الدین پس از اثبات ضرورت تشکیل حکومت در آموزه‌های اسلامی، نوع مطلوب حکومت را نه حکومت ولایی (ولایت فقیه)، بلکه حکومتی با کمترین حد از سلطه و نفوذ می‌داند که آن هم نظریه ولایت امت بر خویش امکان‌پذیر خواهد بود. عناصر اصلی این نظریه عبارتند از: امت (مردم)، امارت (قوه مجریه)، پارلمان و نهاد قضاوت.

صدور نظریه ولایت امت از سوی شمس‌الدین بر پایه برخی منابع صورت گرفته که فراتر از منابع سنتی مورد استفاده دیگر فقها است. او علاوه بر منابع سنتی فقه شیعه، قائل به اجتهاد در منطقة الفراغ بر اساس واقعیت‌های اجتماعی و مقاصد الشریعة است.

شمس‌الدین با استفاده از مبانی فقهی و کلامی متعددی ازجمله اصل عدم ولایت هیچ شخصی بر دیگران، انعطاف احکام مرتبط با امور غیرعبادی، تفکیک میان احکام تشریعی و تدبیری، عرفی بودن قدرت و ضرورت شورا به مستندسازی نظریه ولایت امت می‌پردازد.

نظریه‌ای برای جمع میان شریعت و دموکراسی

نظریه ولایت امت بر خویش، از نظریات مطرح درباره چگونگی تشکیل دولت در فقه شیعه است که محمدمهدی شمس‌الدین از فقهای شیعی ساکن لبنان مدعی ابداع آن است.[۱] او در خلال برخی از آثار خود ازجمله در کتاب نظام‌الحکم و الادارة فی الاسلام و کتاب فی الاجتماع السیاسی الاسلامی نکاتی را درباره چگونگی شکل‌گیری دولت در فقه شیعه ارائه داده و پس از آن وعده طرح این نظریه در آینده می‌دهد[۲] و مدعی است که کسی قبل از او چنین نظریه‌ای را مطرح نکرده است.[۳] گفته شده هدف شمس‌الدین از طرح این نظریه، از میان برداشتن جدال همیشگی میان دموکراسی و شریعت بود و اینکه قانون شرع باید بتواند خود را با مقتضیات زمان وفق دهد.[۴] تدوین این نظریه از سوی شمس‌الدین را همچنین پاسخی به درگیری‌های داخلی لبنان دانسته‌اند که او با طرح این نظریه قصد ایجاد آشتی میان طرف‌های درگیر را داشته است.[۵]

شمس‌الدین در آخرین کتاب تألیفی خود با نام ولایة الامة علی نفسها، همانطور که در نوشته‌های گذشته خود وعده طرح نظریه ولایت امت را در کتابی مستقل داده بود، به پی‌ریزی این نظریه می‌پردازد. این کتاب سال‌ها پس از مرگ او در سال ۲۰۱۹م منتشر شد.[۶] او در این نظریه با رهیافتی فقهی در پی اثبات ولایت سیاسی امت بر خویش در مقابل نظریه ولایت فقیه بوده است.[۷] ارائه نظریه ولایت امت را حاصل تحول اندیشه شمس‌الدین از مخالفت کامل با دموکراسی در ویرایش اول کتاب نظام الحکم و الادارة تا به رسمیت کامل شناختن دموکراسی بر مبنای شورا در کتاب ولایة الامة علی نفسها دانسته‌اند.[۸] این تحول اساسی در اندیشه شمس‌الدین را حاصل زیست در دو فضای فکری و فرهنگی متفاوت در دو کشور عراق و لبنان[۹] و همچنین تحت تأثیر کتاب تنبیه الامه اثر میرزای نائینی[۱۰] و بازخوانی عهدنامه مدینه می‌دانند.[۱۱]

به‌باور مجید مرادی نویسنده کتاب اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، نظریه ولایت امت بر خویش، نظریه‌ای تأسیسی و گسسته از دیگر نظریات سیاسی در اندیشه اسلامی است که ساختاری کاملا دموکراتیک دارد[۱۲] و در پی به رسمیت شناختن حقوق کامل برای شهروندان تابع یک دولت، بدون در نظر گرفتن تمایزات مذهبی، قومی و نژادی است. به‌گفته او این نظریه ظرفیت بالایی برای مردم‌سالاری دینی فراهم می‌آورد؛ زیرا نه عنصر مردم را نادیده می‌گیرد و نه عنصر دین را و با اینکه ولایت را از آن امت می‌داند، نوعی نظارت را در در قالب ولایت قضائی برای فقیه محفوظ می‌شمارد.[۱۳] او همچنین معتقد است در اندیشه شمس‌الدین دولت دموکراتیک، دولت مطلوب اسلامی است؛ اگرچه او نام دموکراتیک بر آن نمی‌گذارد و از اصطلاحی برآمده از نصی یعنی ولایت استفاده می‌کند تا نظریه‌اش را در حمایت آن قرار دهد.[۱۴]

نظریه‌های رقیب و همسو

نظریه ولایت امت بر خویش تفاوت‌ها و شبا‌هت‌هایی با دیگر نظریه‌های مرتبط با دولت در فقه شیعه دارد. این نظریه بر مبنای رویکردی ایجابی در اصل تأسیس دولت و نظام سیاسی در عصر غیبت استوار است؛ به‌همین‌دلیل با نظریه‌های ولایت فقیه در این جنبه که «اقامه دولت در عصر غیبت ضروری است»، اشتراک پیدا می‌کند و در مقابل نظریه‌های مشروطه شیعی قرار می‌گیرد که تشکیل هرگونه دولتی را در عصر غیبت، جور و غصب می‌دانند.[۱۵] از طرف دیگر، عدم لحاظ حق ویژه برای فقها در حکومت، باعث افتراق آن از نظریه‌های ولایت فقیه می‌شود و آن را به نظریه‌های انتخابی مانند وکالت مالکان شخصی مشاع، دولت انتخابی اسلامی و خلافت مردم با نظارت مرجعیت نزدیک می‌کند.[۱۶]

تبیین نظریه

شمس‌الدین در نظریه ولایت امت در پی پاسخ به این پرسش اساسی است که آیا رهبری جامعه اسلامی و قدرت سیاسی در آن باید در دست یک شخص (پیامبر(ص)، امام(ع) یا فقیه) باشد و مردم تنها ابزاری در اختیار رهبری هستند؟ یا اینکه همه امت اسلامی در شکل‌دهی به قدرت سیاسی و رهبری جامعه نقش دارند؟[۱۷]

شمس‌الدین قبل از پاسخ به این پرسش، ابتدا از ضرورت و وجوب تشکیل حکومت در آموزه‌های اسلامی سخن گفته است. به باور او مسئله حکومت نه بخشی از شریعت اسلامی، بلکه نتیجه آن است[۱۸] و ادله متعدد عقلی و نقلی برای این مدعا ذکر می‌کند.[۱۹] او پس از اثبات وجوب تشکیل حکومت از منظر آموزه‌های اسلامی، به بیان الگوی دولت مطلوب می‌پردازد. به نظر او با توجه به اینکه در اسلام، کمترین حد از سلطه و قدرت بر مردم مورد پذیرش قرار گرفته است، باید به تشکیل دولتی حداقلی اکتفا کرد که وظیفه آن فقط حفظ نظام عمومی جامعه است و حق تجسس در زندگی خصوصی مردم را ندارد.[۲۰] به نظر شمس‌الدین تشکیل چنین دولتی در نظریه ولایت امت بر خویش امکان‌پذیر خواهد بود.[۲۱]

عناصر نظریه

نظریه ولایت امت بر خویش بر عناصر و نهادهایی استوار است که آن را از دیگر نظریه متمایز می‌کند. عناصر اصلی این نظریه طبق آنچه که در کتاب اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین آمده است، عبارتند از: امت، امارت، قضا و پارلمان.[۲۲]

  • امت

مهمترین عنصر نظریه ولایت امت، مفهوم امت است. به باور شمس‌الدین در زمان غیبت، ولایت امام مستقیما به امت منتقل می‌شود و واجبات کفایی در حوزه سیاست و حکومت تنها متوجه امت است که در صورت امتثال مأجور و در صورت اهمال مقصر خواهند بود.[۲۳] او با استناد به پیمان‌نامه مدینه که از مجموعه مسلمانان و یهودیان به عنوان امت نام برده، منظور از واژه امت را تمام شهروندان یک کشور بدون تفکیک دین، نژاد و ... می‌داند.[۲۴]

  • نهاد امارت

نهاد امارت یا همان قوه مجریه از نهادهای اساسی در نظریه ولایت امت است. شمس‌الدین با تفکیک میان دو واژه حکم و امارت، حکم را به‌معنای قانون و امارت را به‌معنای نهاد اجرایی جامعه می‌داند.[۲۵] به باور او مردم وظیفه اطاعت از رئیس اجرایی جامعه را دارند ولی اختیارات حاکم نیز در کنترل شورا یا نهاد برآمده از آن است.[۲۶]

  • نهاد قضاوت

پیوند عمیق قضاوت با شریعت در فقه اسلامی و لزوم تطبیق قضا با محتوای عقیدتی بر اساس آیه ۴۹ سوره مائده باعث شده که شمس‌الدین وظیفه نهاد قضاوت را بر عهده فقیه جامع‌الشرایط بداند؛ ولی تعیین فقیهی که باید این منصب را عهده‌دار شود را باز بر اساس آیه ۵۸ سوره نساء که از مؤمنان می‌خواهد امانت را به اهلش واگذار کنند، از شئون مردم می‌داند. به‌گفته او مردم از طریق نظام انتخاباتی متناسب این کار را انجام خواهند دارد.[۲۷]

  • پارلمان

در اندیشه شمس‌الدین شورا جایگاه ویژه‌ای دارد و بر همین اساس نظام حکومتی اسلامی در عصر غیبت به نظر او شبیه نظام پارلمانی ریاستی است که مجلس شورا از ارکان آن خواهد بود.[۲۸] نمایندگان مجلس در اندیشه شمس‌الدین دارای قدرت تشریع و قانون‌گذاری در منطقة الفراغ هستند که مربوط به مسائل روابط میان انسان‌ها با یکدیگر و اقدامات تنظیمی در جامعه است.[۲۹]

منابع نظریه

صدور نظریه ولایت امت از سوی شمس‌الدین بر پایه برخی از منابع صورت گرفته که فراتر از منابع فقه سنتیِ (کتاب، سنت، عقل و اجماع) مورد استفاده دیگر فقها به‌ویژه در حوزه نظریه‌پردازی درباره حکمرانی سیاسی و دولت است.[۳۰]

  • اجتهاد در منطقة الفراغ

مهم‌ترین منبع مورد استفاده شمس‌الدین برای نظریه‌پردازی درباره شکل حکومت، اجتهاد در منطقة الفراغ تشریعی است که با بهره‌گیری از نظریه منطقة الفراغ اثر استادش محمدباقر صدر به این کار می‌پردازد.[۳۱] او با گسترش نظریه منطقة الفراغ به همه حوزه‌های زندگی اجتماعی، سازوکاری فقهی برای نظریه‌پردازی درباره چگونگی رهبری جامعه ارائه می‌دهد.[۳۲] شمس‌الدین در ابتدا با تقسیم احکام شریعت به دو بخش ثابت و متغیر، احکام ثابت الهی را متعلق به نظام عبادات، نظام خانواده، مسائل جنسی و برخی از احکام معاملات می‌داند و معتقد است برای غیر از موارد یاد شده از جمله مسائل مرتبط با نظام سیاسی و دولت احکام ثابتی در شریعت وجود ندارد؛[۳۳] بنابراین آنچه مربوط به نظام سیاسی و دولت است اعم از روابط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و روابط خارجی، احکام متغیر و زمان‌مندی هستند که اگرچه در فقه ذیل عنوان تبریرات مورد بحث قرار می‌گیرند؛ ولی داخل احکام ثابت شرعی نیستند.[۳۴] طبق این مبنا به اعتقاد شمس‌الدین چون هیچ نصی در متون دینی درباره نوع و شکل حکومت و دولت در عصر غیبت نداریم؛ این مسئله در شمول منطقة الفراغ تشریعی قرار می‌گیرد که تعیین تکلیف آن بر عهده جامعه واگذار شده است.[۳۵]

  • واقعیت‌های اجتماعی

توجه به واقعیت‌های موجود در جامعه به‌ویژه جامعه لبنان دیگر منبع مورد استفاده شمس‌الدین در تبیین نظریه ولایت امت است. به باور او نظریه‌پردازی در فقه سیاسی باید در پرتو واقعیت انجام پذیرد و طبق این واقعیات جامعه، در خوانش نصوص بازنگری صورت گیرد و به سخن دیگر واقعیت‌های جامعه، از عوامل فهم جدید و متفاوت از نص هستند. او این‌گونه اجتهاد را اجتهاد در نص و نه در برابر نص معرفی می‌کند.[۳۶]

  • مقاصد الشریعة

توجه به مقاصد شریعت به عنوان منبعی برای گذر از فقه فردی به فقه اجتماعی از دیگر منابع مورد اعتماد شمس‌الدین در تدوین نظریه ولایت امت بر خویش است. به باور او عدم جامع‌نگری (آخرت گرایی و غفلت از مسائل دنیوی) نزد شیعیان و همچنین انزواگرایی شیعی نسبت به مسائل عمومی جامعه با نگرش مقاصدی قابل ترمیم است.[۳۷]

مبانی فقهی و کلامی نظریه

مبانی مورد توجه شمس‌الدین برای تدوین نظریه ولایت امت عبارتند از: ۱) اصل عدم ولایت؛ ۲) تعطیل مبانی کلامی نظریه قدیم دولت در اسلام از جمله امامت و خلافت؛ ۳) انعطاف شریعت اسلام و پویایی آن در باب معاملات؛ ۴) تفکیک دوره غیبت از دوره حضور؛ ۵) تفکیک احکام تشریعی از احکام تدبیری؛ ۶) مطلوبیت دموکراسی به عنوان سازوکار حکومت و نسبت آن با شورا؛ ۷) عرفی بودن قدرت؛ ۸) ضرورت شورا و مشورت.[۳۸]

  • اصل عدم ولایت

اصل اولی عدم الولایة یا عدم مشروعیت هرگونه سلطه شخصی بر دیگران، قاعده‌ای کلی است که به گفته شمس‌الدین و بسیاری دیگر از فقها برای خروج از آن نیاز به دلیل قطعی وجود دارد و این دلیل قطعی فقط درباره ولایت خدا و همچنین پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) در عصر حضور ثابت است و برای هیچ شخص دیگری ازجمله فقها در عصر غیبت، چنین ولایتی اثبات نشده است.[۳۹] شمس‌الدین، وظیفه فقیهان را منحصر به بیان احکام شرعی و عهده‌داری منصب قضاوت کرده است و فراتر از این دو مورد ازجمله ولایت در سلطه سیاسی را برای آنان نمی‌پذیرد.[۴۰] در نظریه ولایت امت با استفاده از مجموعه‌ای از مبانی فقهی و کلامی سعی شده که اثبات شود که ولایت سیاسی در دوره غیبت، حق انحصاری «امت» است و فقیه تنها از آن‌رو که عضوی از امت است، حق مشارکت دارد و حق ویژه‌ای ندارد.[۴۱]

به اعتقاد شمس‌الدین، ولایت منصوصِ معصومان(ع) مقید به انتخاب نیست؛ ولی در عصر غیبت که ولایت به امت تعلق دارد، از طریق مراجعه به آرای عمومی اعمال می‌شود.[۴۲] به‌گفته او برپایی دولت در عصر غیبت بر اساس ولایت امت بر خویش، امری ضروری است و مشروعیت نظام سیاسی نیز بر پایه اراده ملت استوار است.[۴۳] در نهایت به اعتقاد شمس‌الدین دولت باید با طبیعت جامعه‌ای که از آن جوشیده، تناسب داشته باشد و به عقول مردم ایمان داشته باشد و از تجربه بشری استفاده کند.[۴۴]

اصل آزادی نتیجه‌ای است که شمس‌الدین از اثبات ولایت امت بر خویش و نفی ولایت انسان‌ها بر همدیگر می‌گیرد. به‌گفته او وضعیت انسان در قبال خودش و همچنین در رابطه با دیگران مبتنی بر آزادی است؛ به این معنا که هیچ انسانی حق ندارد آزادی دیگران را مقید کند. این اصل به باور او از مسئولیتی نشأت می‌گیرد که خدا بر عهده انسان در قبال سرنوشت خویش گذاشته است و مسئول بودن نیز بدون ولایت بر خود محقق نمی‌شود.[۴۵]

  • تعطیلی مبانی کلامی نظریه‌های قدیم دولت اسلامی (امامت و خلافت)

به باور شمس‌الدین، نظریه سیاسی اندیشه اسلامی معاصر هم در میان اهل‌سنت و هم در میان شیعه کاملا انتزاعی است؛ زیرا مبتنی بر زمینه‌های کلامی‌ای است که امروزه وجود ندارد. به‌گفته او نظریه خلافت به‌عنوان میراث فقهی اهل‌سنت از ابتدا غیراصیل بوده چراکه ریشه در کلام اشعری یا معتزلی داشته است و نظریه امامت را نیز اگرچه معتقد است در تاریخ اسلام نظریه اصیل است؛ ولی پس از پایان غیبت صغرا به پایان رسیده است.[۴۶]

  • انعطاف احکام مرتبط با امور غیرعبادی

شمس‌الدین با تقسیم احکام شریعت به امور عبادی و معاملات معتقد است ثبات و تغییرناپذیری مختص به عبادات است و خارج از حوزه عبادات، قوانین زندگی متحول است و با تغییر زمان و مکان باید در آن قوانین بازنگری کرد. او موضوع نظام سیاسی را نیز در حوزه غیرعبادیات قرار می‌دهد که ظرفیت الگوهای متفاوتی را پیدا می‌کند و تنها شرط معتبر در آن عدم تنافی با اسلام است.[۴۷]

  • تفکیک میان احکام تشریعی و تدبیری

منظور شمس‌الدین از احکام تدبیری، احکامی است که از سوی معصوم(ع) نه به‌عنوان مبلغ شرع، بلکه به‌عنوان حاکم صادر شده است. او بسیاری از این‌گونه احکام را قابل تعمیم به همه زمان‌ها نمی‌داند و معتقد است بر اساس شرایط باید در آنها بازنگری شود.[۴۸]

  • عرفی بودن قدرت

شمس‌الدین مسئله دولت و قدرت را امری عرفی می‌داند که درحوزه مقدسات جای نمی‌گیرد. او قائل به تفکیک حوزه دین از حوزه دولت است و اینکه حتی حکومت معصوم را نیز می‌توان نقد کرد؛ زیرا امری بشری و زمینی است. بر اساس همین مبنا تکلیف تشکیل حکومت را به امت واگذار می‌کند.[۴۹]

  • ضرورت شورا

از نظر شمس‌الدین در عصر غیبت، بر امت و حاکم مشورت واجب است. او با استناد به آیه ۱۵۹ سوره آل‌عمران و آیه ۳۸ سوره شوری معتقد است مشورت حکمی شرعی است و شکی نیست که مراد از آن مربوط به امور حکومت و جامعه است نه امور فردی و خصوصی. او همچنین انتخاب حاکم را نیز در غیر مورد معصوم، منوط به شورا می‌داند. از منظر شمس‌الدین تنها تفاوت حاکم معصوم و غیرمعصوم در موضوع شورا آن است که معصوم(ع) به حکم عصمت خویش حق حکومت را هم دارد، ولی سازوکار حکومتش باید بر مبنای شورا باشد؛ اما غیرمعصوم باید منبع مشروعیت قدرتش را نیز از شورا بگیرد و سازوکار دیگری برای مشروعیت حاکم سیاسی در عصر حاضر وجود ندارد.[۵۰]

منابع مطالعاتی

درباره نظریه ولایت امت بر خویش علاوه بر کتاب‌ها و مقالات محمدمهدی شمس‌الدین، کتاب‌ها، مقالات و پایان‌نامه‌هایی به رشته تحریر در آمده است که ازجمله مهم‌ترین آنها می‌توان به کتاب اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین نوشته مجید مرادی و کتاب دولت انتخابی اسلامی و مردم‌سالاری اثر علی‌اکبر کمالی اشاره کرد.

پانویس

  1. کدیور، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، ص۱۷۱.
  2. شمس‌الدین، نظام الحکم و الادارة فی الاسلام، ص۴۸۲-۴۸۳؛ شمس‌الدین، فی الاجتماعی السیاسی الاسلامی، ص۹۵-۹۷.
  3. فیاض، نظریات السلطه فی الفکر السیاسی الشیعی المعاصر، ص۲۷۶.
  4. طباطبایی‌فر، «مشروطه شیعی؛ نظریه‌ای برای طرح»، ص۱۰۶.
  5. مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۳۵.
  6. مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۴۲.
  7. شمس‌الدین، لبنان الکیان و المعنی، ص۱۵۰؛ مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۴۱ و ۹۵.
  8. مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۴۳-۵۷.
  9. مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۶۱-۷۰.
  10. مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۵۸-۶۰.
  11. مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۷۰-۷۱.
  12. مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۱۱۷.
  13. مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۱۴.
  14. مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۹۶.
  15. مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۱۱۷.
  16. کدیور، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، ص۱۵۹؛ کمالی اردکانی و کدیور، «مردم سالاری در آرای شیخ محمدمهدی شمس‌الدین و دکتر مهدی حائری یزدی و ...»، ص ۶۲-۶۳؛ مرندی، «سه نظریه در مبنای مشروعیت دولت ...»، ص۱۶-۱۹.
  17. مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۴۱-۴۲.
  18. شمس‌الدین، فی الاجتماع السیاسی الاسلامی، ص۷۴.
  19. شمس‌الدین، نظام الحکم الادارة فی الاسلام، ص۲۳۷-۲۴۳؛ مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ۸۹-۹۴.
  20. شمس‌الدین، حوار حول الشوری و الدیمقراطیة، ص۲۳.
  21. مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۹۵.
  22. مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۱۱۷.
  23. شمس‌الدین، فی الاجتماع السیاسی، ص۱۶۹-۱۷۱ و ۲۰۳.
  24. شمس‌الدین، فی الاجتماع السیاسی، ص۲۶۴-۲۶۵.
  25. مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۱۲۱.
  26. شمس‌الدین، فی الاجتماع السیاسی، ص۱۴۰-۱۴۱.
  27. شمس‌الدین، فی الاجتماع السیاسی، ص۱۰۷-۱۱۱.
  28. مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۱۲۶.
  29. شمس‌الدین، الاجتهاد و التجدید فی الفقه الاسلامی، ص۱۱۶.
  30. مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۷۳-۷۴.
  31. صدر، اقتصاد ما، ج۲، ‏ص۴۱-۴۳
  32. شمس‌الدین، الاجتهاد و التقلید، ص۱۰۸-۱۱۳.
  33. کدیور، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، صفحه ۱۷۱.
  34. طباطبایی‌فر، «مشروطه شیعی؛ نظریه‌ای برای طرح»، ص۱۰۶-۱۰۷.
  35. شمس‌الدین، الاجتهاد و التقلید، ص۱۰۸-۱۱۳.
  36. شمس‌الدین، الاجتهاد و التجدید فی الفقه الاسلامی، ص۱۲۵؛ مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۷۷-۷۹.
  37. مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۷۹-۸۲.
  38. مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۹۸.
  39. شمس‌الدین، ولایة الامة علی نفسها، ص۳۵؛ مرادی، «بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش»، صفحه ۱۷۲.
  40. طباطبایی‌فر، «مشروطه شیعی؛ نظریه‌ای برای طرح»، ص۱۰۷.
  41. شمس‌الدین، الاجتهاد و التجدید، ص۱۱۹؛ مرادی، «بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش»، ص۱۶۷
  42. شمس‌الدین، نظام الحکم و الاداره، ص۲۰۹ و ۴۴۸.
  43. فیاض، نظریات السلطه فی الفکر السیاسی الشیعی المعاصر، صفحه ۲۷۶.
  44. طباطبایی‌فر، «مشروطه شیعی؛ نظریه‌ای برای طرح»، ص۱۰۷.
  45. شمس‌الدین، الحریات الشخصیة فی المنظور الاسلامی، ص۲۷۵؛ مرادی، «بررسی و نقد مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش»، صفحه ۱۷۴.
  46. شمس‌الدین، الاجتهاد و التقلید فی الفقه الاسلامی، ص۱۹۴-۱۹۵.
  47. شمس‌الدین، فی الاجتماع السیاسی الاسلامی، ص۹۷.
  48. شمس‌الدین، فی الاجتماع السیاسی الاسلامی، ص۸۷.
  49. مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۱۰۸-۱۱۴.
  50. شمس‌الدین، لبنان الکیان و المعنی، ص ۱۲۴-۱۲۶: مرادی، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، ص۱۱۴-۱۱۶.

منابع

  • شمس‌الدین، محمدمهدی، «الحریات الشخصیة فی المنظور الاسلامی»، بیروت، مجلة المنهاج، شماره ۱۱، ۱۹۹۸م.
  • شمس‌الدین، محمدمهدی، «حوار الحول الشوری و الدیمقراطیة»، بیروت، مجله منبر الحوار، شماره۳۴، ۱۹۹۴م.
  • شمس‌الدین، محمدمهدی، الاجتهاد و التجدید فی الفقه الاسلامی، بیروت، الموسسة الدولیة للدراسات و النشر، ۱۹۹۱م.
  • شمس‌الدین، محمدمهدی، فی الاجتماع السیاسی الاسلامی، بیروت، الموسسة الدولیة للدراسات و النشر، ۱۹۹۹م.
  • شمس‌الدین، محمدمهدی، لبنان الکیان و المعنی، بیروت، موسسة الامام شمس‌الدین للحوار، ۲۰۰۵م.
  • شمس‌الدین، محمدمهدی، نظام الحکم و الادارة فی الاسلام، بیروت، الموسسة الدولیة للدراسات و النشر، ۲۰۰۰م.
  • شمس‌الدین، محمدمهدی، ولایة الامة علی نفسها، بیروت، الموسسة الدولیة للدراسات و النشر، ۲۰۱۹م.
  • صدر، محمدباقر، اقتصاد ما، ترجمه سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا)، قم، نشر دارالصدر، ۱۳۹۳ش.
  • طباطبایی‌فر، سید محسن، «مشروطه شیعی نظریه‌ای برای طرح»، فصلنامه علوم سیاسی، شماره ۴۸، ۱۳۸۸ش.
  • فیاض، علی، نظریات السلطة فی الفکر السیاسی الشیعی المعاصر، مرکز الحضارة لتنمیة الفکر الاسلامی، بیروت، لبنان، ۲۰۰۸م.
  • کدیور، محسن، نظریه‌های دولت در فقه شیعه، تهران، نشر نی، ۱۳۸۳ش.
  • کمالی اردکانی، علی‌اکبر و محسن کدیور، «مردم‌سالاری در آرای شیخ محمدمهدی شمس‌الدین و دکتر مهدی حائری یزدی و مقایسه آن با مدل دموکراسی تکاملی (آرای روسو _ میل)»، دو‌فصلنامه هستی و شناخت، شماره ۴۴، ۱۳۸۳ش.
  • مرادی، مجید، اندیشه سیاسی محمدمهدی شمس‌الدین، قم، بوستان کتاب،۱۴۰۱ش.
  • مرندی، سید محمدرضا، «سه نظریه فقهی در مبنای مشروعیت دولت در فقه سیاسی شیعه»، فصلنامه جستارهای سیاسی معاصر، شماره ۴۳، ۱۴۰۱ش.