فقه معاصر:پیش‌نویس اسلام و نیازهای زمان (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

Mkhaghanif (بحث | مشارکت‌ها)
Mkhaghanif (بحث | مشارکت‌ها)
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۵۹: خط ۵۹:


==مفهوم درست مقتضیات زمان و احتیاج به دین==
==مفهوم درست مقتضیات زمان و احتیاج به دین==
استاد مطهری در دو سخنرانی که در جلد اول این کتاب با عنوان «مقتضیات زمان ۱ و ۲» درج شده است، مفهوم درست مقتضیات زمان و مواجه دو طبقه جاهل و جامد با آن را ارائه کرده است (ص۱۲۰-۱۲۹). اولین معنا، تقاضای زمان و تغییر در احتیاجات واقعی بشر است که اسلام با آن مخالتفی ندارد و فقط جلوی هوا و هوس را گرفته است (ص۱۱۷). وی به حاجت‌های ثابت و متغیر (ص۱۱۹و۱۲۳) و سلیقه و ذوق مردم زمان (ص۱۲۲) پرداخته و سپس وارد این بحث شده که بعضی مدعی اند بشر در زمان گذشته به دین احتیاج داشته ولی اکنون از آن بی نیاز است (ص۱۲۳). وی احتیاج بشر به دین را با نگاه فلسفی (ص۱۲۳) و دو ثبات روح انسان (ص۱۲۵) و قوانین ثابت عالم (ص۱۲۶) بررسی کرده و نتیجه گرفته تغییر و کهنگی درباره اشیا و اجسام صادق است نه اصول و قوانین (ص۱۲۸). مطهری در سخنرانی دیگری، در تکمیل بحث خودش، عبادت و پرستش را نیز از نظر نیاز ثابت انسان بررسی کرده است (ص۱۷۱-۱۷۹).
مطهری در دو سخنرانی که در جلد اول کتاب اسلام و نیازهای زمان با عنوان «مقتضیات زمان ۱ و ۲» درج شده است، مفهوم درست مقتضیات زمان و مواجهه دو طبقه جاهل و جامد با آن را ارائه کرده است (ص۱۲۰-۱۲۹). اولین معنا، تقاضای زمان و تغییر در احتیاجات واقعی بشر است که اسلام با آن مخالفتی ندارد و فقط جلوی هوا و هوس را گرفته است (ص۱۱۷). وی به حاجت‌های ثابت و متغیر (ص۱۱۹و۱۲۳) و سلیقه و ذوق مردم زمان (ص۱۲۲) پرداخته و سپس وارد این بحث شده که بعضی مدعی‌اند بشر در زمان گذشته به دین احتیاج داشته ولی اکنون از آن بی‌نیاز است (ص۱۲۳). وی احتیاج بشر به دین را با نگاه فلسفی (ص۱۲۳) و دو عامل روح ثابت انسان (ص۱۲۵) و قوانین ثابت عالم (ص۱۲۶) بررسی کرده و نتیجه گرفته تغییر و کهنگی درباره اشیا و اجسام صادق است نه اصول و قوانین (ص۱۲۸). مطهری در بخش دیگری عبادت و پرستش را نیز از نظر نیازهای ثابت انسان بررسی کرده است (ص۱۷۱-۱۷۹).


مطهری در ادامه، احتیاج به دین را با نگاه اجتماعی بررسی کرده و با اشاره به ادعای اینکه همه خواسته‌ها و فعالیت‌های بشر حتی دین و اخلاق ناشی از منافع اقتصادی و شکمش است، این ادعا و نگاه را بزرگ‌ترین اشتباه توصیف کرده است؛ چرا که انسان خلیفة الله است (ص۱۲۸) و مقام انسانیت و معنویت بالاتر از این حرف هاست و انسان حتی می‌تواند از منافع اقتصادی خودش صرف نظر کند (ص۱۲۹).
مطهری در ادامه، احتیاج به دین را با نگاه اجتماعی بررسی کرده و با اشاره به ادعای اینکه همه خواسته‌ها و فعالیت‌های بشر حتی دین و اخلاق ناشی از منافع اقتصادی و شکم است، این ادعا و نگاه را بزرگ‌ترین اشتباه توصیف کرده است؛ چرا که انسان خلیفة الله است (ص۱۲۸) و مقام انسانیت و معنویت بالاتر از این حرف هاست و انسان حتی می‌تواند از منافع اقتصادی خودش صرف‌نظر کند (ص۱۲۹).


استاد برای تکمیل بحث مفهوم درست مقتضیات زمان، در ادامه سخنرانی خود، تغییرات زمان در تاریخ اسلام را بررسی کرده (ص۱۳۱) و دو نمونه را مثال زده و شرح داده است: تغییر اقتضای زمان و نمود آن در پوشش امام صادق(ع) (ص۱۳۳) و صلح امام حسن و کشته شدن غیرشرافتمندانه و بی اثر (ص۱۳۶). وی همچنین در سخنرانی دیگری، مرتبط با قوانین ثابت و متغیر در زندگی و نیاز زمانه، شخصیت امام علی(ع) را در جایگاه شخصیتی برای همه زمان‌ها توصیف کرده است (ص۱۵۳-۱۶۲).
نویسنده برای تکمیل بحث مفهوم درست مقتضیات زمان، در ادامه، تغییرات زمان در تاریخ اسلام را بررسی کرده (ص۱۳۱) و دو نمونه را مثال زده و شرح داده است: تغییر اقتضای زمان و نمود آن در پوشش امام صادق(ع) (ص۱۳۳) و صلح امام حسن(ع) و کشته‌شدن غیرشرافتمندانه و بی‌اثر در صورت عدم صلح (ص۱۳۶). وی همچنین در بخش دیگری از کتاب، مرتبط با قوانین ثابت و متغیر در زندگی و نیاز زمانه، شخصیت امام علی(ع) را در جایگاه شخصیتی برای همه زمان‌ها توصیف کرده است (ص۱۵۳-۱۶۲).


==اجتهاد، قوّه محرّکه اسلام پس از خاتمیت رسالت==
==اجتهاد، قوّه محرّکه اسلام پس از خاتمیت رسالت==
استاد مطهری «اجتهاد را قوه محرّکه اسلام» خوانده و بحث درباره آن را با افکار اقبال لاهوری و ابن سینا درباره اجتهاد و مقتضیات زمان شروع کرده است که به دلیل تغییرات زمانه، اجتهاد هم باید در تمام اعصار وجود داشته باشد و به مسائل روز و تازه پاسخ دهد (ص۱۴۰). وی به تعبیر تفقّه در قرآن برای اجتهاد اشاره کرده (ص۱۴۱) و تذکر داده که اجتهاد هم می‌تواند روح خودش را از دست دهد و از اسلام چیزی جز نامش باقی نماند (ص۱۴۲). ایشان از آیه شصت سوره انفال و دستور آمادگی رزمی به مسلمانان مثال زده که نمی‌تواند در همه زمان‌ها به یک شکل و مثل سنت سبق و رمایه باشد (ص۱۴۳). وی مثال دیگر را از «نهج البلاغه» زده که از امام علی(ع) درباره رنگ کردن موی سفیدشان سؤال شده و امام توضیحی می‌دهد که مفادش این است که این دستور خودش اصالت ندارد، بلکه وابسته به شرایط زمانه اش بوده است (ص۱۴۴).  
مطهری «اجتهاد را قوه محرّکه اسلام» خوانده و بحث درباره آن را با افکار [[اقبال لاهوری]] و ابن‌سینا درباره اجتهاد و مقتضیات زمان شروع کرده است که گفته‌اند به دلیل تغییرات زمانه، اجتهاد هم باید در تمام اعصار وجود داشته باشد و به مسائل روز و تازه پاسخ دهد (ص۱۴۰). وی به تعبیر تفقّه در قرآن برای اجتهاد اشاره کرده (ص۱۴۱) و تذکر داده که اجتهاد هم می‌تواند روح خودش را از دست دهد و از اسلام چیزی جز نامش باقی نماند (ص۱۴۲). او آیه ۶۰ سوره انفال و دستور آمادگی رزمی به مسلمانان را مثال زده که امکان ندارد در همه زمان‌ها به یک شکل و مثل سنت سبق و رمایه باشد (ص۱۴۳). وی مثال دیگر را از «نهج البلاغه» زده که از امام علی(ع) درباره رنگ‌کردن موی سفیدشان سؤال شده و امام توضیحی می‌دهد که مفادش این است که این دستور خودش اصالت ندارد، بلکه وابسته به شرایط زمانه بوده است (ص۱۴۴).  


استاد در ادامه، از فیض کاشانی و مواجه او با سنت تحت الحنک سخن گفته (ص۱۴۵) و سپس قاعده ملازمه میان حکم شرع و عقل پرداخته (ص۱۴۷-۱۵۴) و ذیل آن موضوعاتی مانند ولایت حاکم شرع (ص۱۴۸)، قانون اهم و مهم (ص۱۴۹) و علم پزشکی و مسئله تشریح (ص۱۵۱) را مطرح کرده است. وی به این مسئله نیز اشاره کرده که شکل‌های مختلف انجام دستورهای دینی، مانند نماز مسافر و مریض، نشان دهده تطبیق اسلام با احوال و اوضاع مختلف است (ص۱۵۳و۱۵۴).
در ادامه، از فیض کاشانی و مواجهه او با سنت تحت الحنک سخن گفته (ص۱۴۵) و سپس به [[قاعده ملازمه]] میان حکم شرع و عقل پرداخته (ص۱۴۷-۱۵۴) و ذیل آن موضوعاتی مانند ولایت حاکم شرع (ص۱۴۸)، [[قانون اهم و مهم]] (ص۱۴۹) و علم پزشکی و [[کالبدشکافی|مسئله تشریح]] (ص۱۵۱) را مطرح کرده است. وی به این مسئله نیز اشاره کرده که شکل‌های مختلف انجام دستورهای دینی، مانند نماز مسافر و مریض، نشان‌دهنده تطبیق اسلام با احوال و اوضاع مختلف است (ص۱۵۳و۱۵۴).


دو مسئله نسخ احکام و خاتمیت پیامبر نیز که به مقتضیات زمان، اجتهاد، تجدد و اصلاح دین مربوط است، موضوع دو سخنرانی استاد بوده و در جلد اول این کتاب آمده است (ص۲۱۳-۲۳۲). همچنین بحث‌های بیشتر درباره اجتهاد، مانند عصمت امامان، قاعده تزاحم و مصلحت، فلسفه احکام، مقام عقل در اجتهاد، مصالح و مفاسد احکام، اختیارات حاکم شرعی، و نسبی بودن اجتهاد و خطا در استنباط، در جلد دوم کتاب آمده است (ص۹-۶۴).
دو مسئله نسخ احکام و خاتمیت پیامبر نیز که به مقتضیات زمان، اجتهاد، تجدد و اصلاح دین مربوط است، موضوع دو سخنرانی دیگر مطهری بوده و در جلد اول این کتاب آمده است (ص۲۱۳-۲۳۲). همچنین بحث‌های بیشتر درباره اجتهاد، مانند عصمت امامان، قاعده تزاحم و مصلحت، فلسفه احکام، مقام عقل در اجتهاد، مصالح و مفاسد احکام، اختیارات حاکم شرع، و نسبی‌بودن اجتهاد، و خطا در استنباط، در جلد دوم کتاب آمده است (ص۹-۶۴).


==مردود بودن نسبیت در اخلاق از نظر اسلام==
==مردود بودن نسبیت در اخلاق از نظر اسلام==
نسبیت اخلاق و عدالت، از مباحث مهم و محوری چند سخنرانی استاد مطهری بوده که در چند جای این کتاب منعکس شده است. وی در بحث نسبیت اخلاق و آداب (ص۱۶۳-۱۶۹ و ۲۰۵-۲۱۲) معتقد است اخلاق تقسیم حقوق روی غرایز انسان است و چون انسان در تمام زمان‌های از جهت قوا و غرایز تغییر نمی‌کند و ثابت است و عوض نمی‌شود، نسبیت اخلاق معنا ندارد (ص۱۶۷و۱۶۸). وی آداب را مربوط به هنرها و صنعت‌ها نه غرایز انسان و از امور اکتسابی دانسته و از این رو مقتضیات زمان آداب را عوض می‌کند (ص۱۶۸و۱۶۹).
نسبیت اخلاق و عدالت، از مباحث مهم و محوری چند بخش کتاب است. نویسنده در بحث نسبیت اخلاق و آداب (ص۱۶۳-۱۶۹ و ۲۰۵-۲۱۲) معتقد است اخلاق، تقسیم حقوق روی غرایز انسان است و چون انسان در تمام زمان‌ها از جهت قوا و غرایز تغییر نمی‌کند و ثابت است، نسبیت اخلاق معنا ندارد (ص۱۶۷و۱۶۸). وی آداب را مربوط به هنرها و صنعت‌ها نه غرایز انسان و از امور اکتسابی دانسته و از این رو می‌پذیرت که مقتضیات زمان آداب را عوض می‌کند (ص۱۶۸و۱۶۹).
 
مطهری به مناسبت نسبیت اخلاق و عدالت، مسئله حسن و قبح عقلی و تغییر یا ثبات وجدان را هم شرح داده است. (ص۲۰۶-۲۰۸ و ۲۳۳-۲۴۳). وی وابستگی اخلاق به حسن و قبح را نادرست و بیرون از تفکر اسلامی دانسته است (ص۲۰۸). پاسخ‌های تکمیلی ایشان به نسبی یا مطلق بودن اخلاق، در جلد دوم کتاب نیز وجود دارد (ص۱۵۷-۱۷۵).
 


مطهری به مناسبت نسبیت اخلاق و عدالت، مسئله حسن و قبح عقلی و تغییر یا ثبات وجدان را هم شرح داده است. (ص۲۰۶-۲۰۸ و ۲۳۳-۲۴۳). وی وابستگی اخلاق به حسن و قبح را نادرست و بیرون از تفکر اسلامی دانسته است (ص۲۰۸). پاسخ‌های تکمیلی مطهری به نسبی یا مطلق بودن اخلاق، در جلد دوم کتاب نیز وجود دارد (ص۱۵۷-۱۷۵).
==مردود بودن نسبیت در عدالت و جبر زمانه==
==مردود بودن نسبیت در عدالت و جبر زمانه==
مطهری در بررسی و رد نظریه نسبیت عدالت و جبر زمانه (ص۱۸۱-۲۰۴ و ۲۴۵-۲۵۶)، مسئله حق و تکلیف و نسبت انسان با خالق را مطرح کرده (ص۱۹۲-۱۹۵) و این نظر را رد کرده است که حق بدون تکلیف وجود داشته باشد (ص۱۹۶). همچنین از نظر اسلام هم فرد و هم اجتماع، هر دو اصالت دارند و هر دو ذی حق هستند (ص۱۹۶)؛ چراکه اجتماع امری حقیقی است نه فقط مجموع افراد (ص۱۹۸) و اجتماع روی فرد اثر دارد و فرد نیز روی اجتماع (ص۱۹۹).
مطهری در بررسی و رد نظریه نسبیت عدالت و جبر زمانه (ص۱۸۱-۲۰۴ و ۲۴۵-۲۵۶)، مسئله حق و تکلیف و نسبت انسان با خالق را مطرح کرده (ص۱۹۲-۱۹۵) و این نظر را رد کرده است که حق بدون تکلیف وجود داشته باشد (ص۱۹۶). همچنین از نظر اسلام هم فرد و هم اجتماع، هر دو اصالت دارند و هر دو صاحب حق هستند (ص۱۹۶)؛ چراکه اجتماع امری حقیقی است و فقط مجموعه‌ای از افراد نیست (ص۱۹۸) بلکه هم اجتماع روی فرد اثر دارد و هم فرد روی اجتماع (ص۱۹۹).


در بحث خاستگاه حق، مطهری معتقد است حقوق، فقط با مکتب الهی قابل توجیه است (ص۲۰۱)؛ زیرا حقوق از خالق و هدف داشتن دنیا ناشی می‌شود (ص۲۰۲). بنابراین پایه عدالت، حقوق واقعی و فطری انسان هاست و از این رو در همه زمان‌ها یکی بیشتر نیست و امری نسبی نیست (ص۲۰۲).
در بحث خاستگاه حق، مطهری معتقد است حقوق، فقط با مکتب الهی قابل توجیه است (ص۲۰۱)؛ زیرا حقوق از خالق و هدف‌داشتن دنیا ناشی می‌شود (ص۲۰۲). بنابراین پایه عدالت، حقوق واقعی و فطری انسان هاست و از این رو در همه زمان‌ها یکی بیشتر نیست و امری نسبی نیست (ص۲۰۲).


در جلد دوم کتاب و تکمیل این مباحث، تحلیل استاد درباره جامعه و تاریخ از نظر قرآن (ص۱۴۳-۱۵۶) و جبر تاریخ و بررسی دیدگاه مارکس و راسل، نیروی محرّکِ تاریخ، و جبر اقتصادی در تاریخ (ص-۱۴۲۶۵) گنجانده شده است.
در جلد دوم کتاب و تکمیل این مباحث، تحلیل مطهری درباره جامعه و تاریخ از نظر قرآن (ص۱۴۳-۱۵۶) و جبر تاریخ و بررسی دیدگاه مارکس و راسل، نیروی محرّکِ تاریخ، و جبر اقتصادی در تاریخ (ص-۱۴۲۶۵) گنجانده شده است.


[[رده:پیش‌نویس مقاله‌ها]]
[[رده:پیش‌نویس مقاله‌ها]]