فقه معاصر:پیش‌نویس مقصدهای شریعت (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

Alikhani (بحث | مشارکت‌ها)
Alikhani (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:


# نص‌بسند: بر اساس این دیدگاه از به‌کارگیری مقاصد شریعت به عنوان منبع یا راهنمای استنباط احکام خودداری شده، تنها به نصوص شرعی بسنده می‌شود. علیدوست برای توضیح این دیدگاه، عبارت برخی فقیهان و روایات متناسب با آن را بیان کرده است (ص۲۴-۲۸).
# نص‌بسند: بر اساس این دیدگاه از به‌کارگیری مقاصد شریعت به عنوان منبع یا راهنمای استنباط احکام خودداری شده، تنها به نصوص شرعی بسنده می‌شود. علیدوست برای توضیح این دیدگاه، عبارت برخی فقیهان و روایات متناسب با آن را بیان کرده است (ص۲۴-۲۸).
# نص محور با گرایش به مقاصد: در این رویکرد فقیه در استنباط احکام، به قرآن و سنت به‌عنوان منبع اصلی استناد می‌کند، اما در تفسیر این نصوص به اهداف شریعت نیز توجه دارد. علیدوست با تمسک به شماری از فتاوا و دیدگاه‌های فقهای شیعه و اهل‌سنت به توضیح این روش پرداخته است (ص۲۸-۳۲).
# نص‌محور با گرایش به مقاصد: در این رویکرد فقیه در استنباط احکام، به قرآن و سنت به‌عنوان منبع اصلی استناد می‌کند، اما در تفسیر این نصوص به اهداف شریعت نیز توجه دارد. علیدوست با تمسک به شماری از فتاوا و دیدگاه‌های فقهای شیعه و اهل‌سنت به توضیح این روش پرداخته است (ص۲۸-۳۲).
# نص پذیر و مقاصد محور: صاحبان این اندیشه، با وجود پذیرش ادله و نصوص شرعی به عنوان اسناد اجتهاد، به مقاصد کلی شرع توجه بیشتری کرده و بر این باورند نصوص شرعی در استناد، متاخر از مقاصد است نه مفسر آن. سپس علیدوست برای اثبات مدعای خود به شماری از فتاوای فقهای فریقین استناد کرده است (ص۳۲-۳۴).
# نص‌پذیر و مقاصدمحور: صاحبان این اندیشه، با پذیرش ادله و نصوص شرعی به عنوان اسناد اجتهاد، به مقاصد کلی شرع توجه بیشتری دارند و معتقدند نصوص شرعی، متأخر از مقاصد است و مفسر آن نیست (ص۳۲-۳۴).
# مقاصد بسند: علیدوست در توضیح بیان می‌کند در استنباط فقهی، مقاصد کلان و اهداف شریعت به عنوان سند و مبنای اصلی عمل می‌کنند و فقیه باید احکام شرعی را بر اساس این مقاصد بسند قرار دهد. یعنی مقاصد شریعت نه صرفاً به عنوان تفسیر یا ملاک فهم نصوص، بلکه به عنوان منبع و مبنای اصلی استنباط احکام شناخته می‌شوند. سپس علیدوست برای اثبات مدعای خود به بیان نمادها و نمونه‌هایی از جمله اقامه نماز جمعه در آمریکا که روز جمعه تعطیل نیست روی آورده است. در نگاه علیدوست قائلین به این رویه، ناآشنایان به اصول اجتهاد هستند (ص۳۴-۴۱).
# مقاصدبسند: در این رویکرد مقاصد شریعت نه فقط به‌عنوان تفسیر یا ملاک فهم نصوص، بلکه به عنوان منبع و مبنای اصلی استنباط احکام شناخته می‌شوند. علیدوست صاحبان این نظریه را ناآشنایان به اصول اجتهاد می‌خواند (ص۳۴-۴۱).
# نص بسند با توجه به مقاصد: این رویه به رویکردی در استنباط فقهی اشاره دارد که در آن فقیه محوریت و سندیت اصلی را به نصوص شرعی (قرآن و سنت) می‌دهد، اما این نصوص را با نظارت و توجه به مقاصد کلان شریعت تحلیل و تفسیر می‌کند (ص۴۳-۴۶). در پایان علیدوست اندیشه صحیح را اکتفا کردن به نصوص مبین حکم در اجتهاد و تمام پنج مورد فوق می‌داند که نصوص باید مستند فقیه قرار گیرند، هرچند توجه فقیه به مقاصد و تفسیر نصوص مبین حکم، در سایه مقاصد و فهم مجموعه دین و ادله مفید است (ص۴۶ و ۴۷).
# نص‌بسند با توجه به مقاصد: در این رویکرد، فقیه قرآن و سنت را محور اصلی استنباط احکام قرار می‌دهد، اما آنها را با نظارت و توجه به مقاصد کلان شریعت تحلیل می‌کند. علیدوست این دیدگاه را برگزیده است (ص۴۳-۴۷).


[[رده:پیش‌نویس مقاله‌ها]]
[[رده:پیش‌نویس مقاله‌ها]]