فقه معاصر:پیشنویس مقصدهای شریعت (کتاب): تفاوت میان نسخهها
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
=== ساختار === | === ساختار === | ||
کتاب با مقدمهای از عبدالجبار الرفاعی، نویسنده [[فلسفة الفقه و مقاصد الشریعة (کتاب)|کتاب فلسفة الفقه و مقاصد الشریعة]]، آغاز شده با فهرست مطالب پایان مییابد. مباحث کتاب در پنج فصل سامان یافته است و مؤلف در سیری منطقی، مباحث کتاب را از آسیبشناسی تا ارائه راهحل و پیامدهای بیتوجهی به مقاصد شریعت دنبال میکند. در فصل اول به نقد و بررسی میراث فقهی پرداخته میشود و نویسنده موانعی را که بازنگری در میراث فقهی را دشوار ساختهاند، شناسایی میکند. فصل دوم به فقه اولویتها اختصاص دارد و در آن مباحثی در زمینه تشخیص و رتبهبندی امور بر اساس اهمیت شرعی و مقاصدی توضیح داده میشود. | کتاب با مقدمهای از عبدالجبار الرفاعی، نویسنده [[فلسفة الفقه و مقاصد الشریعة (کتاب)|کتاب فلسفة الفقه و مقاصد الشریعة]]، آغاز شده با فهرست مطالب پایان مییابد. مباحث کتاب در پنج فصل سامان یافته است و مؤلف در سیری منطقی، مباحث کتاب را از آسیبشناسی تا ارائه راهحل و پیامدهای بیتوجهی به مقاصد شریعت دنبال میکند. | ||
در فصل اول به نقد و بررسی میراث فقهی پرداخته میشود و نویسنده موانعی را که بازنگری در میراث فقهی را دشوار ساختهاند، شناسایی میکند. فصل دوم به فقه اولویتها اختصاص دارد و در آن مباحثی در زمینه تشخیص و رتبهبندی امور بر اساس اهمیت شرعی و مقاصدی توضیح داده میشود. | |||
العلوانی در فصل سوم چگونگی استنباط احکام برای مسلمانان ساکن در جوامع غیراسلامی، و چالشهای فقهی آن را توضیح میدهد. در فصل چهارم و پنجم نیز به ترتیب، پیامدهای بیتوجهی به مقاصد شریعت و مقاصد کلان شریعت شرح داده شده است. | العلوانی در فصل سوم چگونگی استنباط احکام برای مسلمانان ساکن در جوامع غیراسلامی، و چالشهای فقهی آن را توضیح میدهد. در فصل چهارم و پنجم نیز به ترتیب، پیامدهای بیتوجهی به مقاصد شریعت و مقاصد کلان شریعت شرح داده شده است. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۷: | ||
== فقه و میراث؛ برخی به سود وی و برخی در برابر وی == | == فقه و میراث؛ برخی به سود وی و برخی در برابر وی == | ||
طه جابر در فصل اول به بررسی وضعیت میراث فقهی اسلام و موانع | طه جابر در فصل اول به بررسی وضعیت میراث فقهی اسلام و موانع بازنگری در آن میپردازد و تأکید میکند برای تحول مطلوب در فقه اسلامی، باید در میراث گذشته بازنگری همهجانبه صورت پذیرد (ص21). او با فرقگذاشتن میان «وحی» و «میراث» روشن میسازد که منظورش از بازاندیشی، بازنگری در تفسیر انسانهای گذشته از دین و وحی است، نه بازنگری در وحی که امری ثابت و تغییرناپذیر است (ص۲۳-24). او با استناد به شواهدی از فقه اهلسنت، ضرورت ارزیابی و بازبینی این میراث را نشان میدهد و بر تاریخمندی اندیشه اسلامی و روشمندی معرفت قرآنی تأکید دارد (ص28-34). | ||
العلوانی در ادامه به تأثیر منفی اسرائیلیات بر شکلگیری بخشی از میراث تفسیری و حدیثی اشاره کرده (ص۳۴-40)، حیل شرعی را که به دنبال راههایی برای دورزدن ظاهر احکام است، مصداق بارز انحراف از روح و مقاصد شریعت میشمارد (ص۴۰-47). او سپس به نمونههایی که شایسته بازنگری هستند اشاره میکند. نویسنده معتقد است بدون این بازنگری، فقه در برابر تحولات اجتماعی و فکری معاصر ناتوان خواهد ماند و این امر به عقلانیت دینی مسلمانان آسیب میرساند (ص50-60). | |||
== فقه اولویتها یا دانش اولویتها؟ == | |||
العلوانی پس از آسیبشناسی میراث فقهی، فقه اولویتها را به عنوان ابزاری برای احیای رویکرد مقاصدی معرفی میکند. او معتقد است در فرآیند استنباط احکام باید اولویتها و مصالح شریعت به صورت نظاممند در نظر گرفته شوند و اجتهاد باید بر اساس این اولویتها انجام شود. | |||
از | در نگاه نویسنده فقه اولویتها به معنای اعم از شناخت احکام، اعمال شرعی و اعتقادات است و منظور از فقه اکبر، فقه شناخت تمام این مسائل است (ص۱۲۸) و بخشی از فقه اولویتها را تأسیس معنایی میداند که آن را به دانش اولویت نامگذاری میکند (ص۱۳۸). | ||
العلوانی معتقد است اسلام رسالتی جهانی دارد و برای تحقق این جهان شمولی باید از محدوده عمل و ظاهر گذشت تا به حوزه حقیقتی برسد که حقایق بنیادین دارد (ص۱۴۴). | |||
العلوانی | |||
در نگاه نویسنده فقه | در نگاه نویسنده بیشترین چیزی که در نقش دانش و مبانی شریعت در زمان ما رواج دارد، کتابهای دوره ششم ادوار فقه است. این مرحله با سقوط بغداد در سال ۶۵۶ق آغاز شد و تا زمان نویسنده که مرحله تقلیدی محض است، ادامه دارد (ص۱۵۰). | ||
در | این اولویتبندی باید بر اساس مقاصد کلی شریعت (جلب مصالح و دفع مفاسد) صورت گیرد. به عنوان مثال، در شرایطی که هویت اسلامی یک جامعه در خطر است، پرداختن به مسائل وحدتبخش بر مسائل تفرقهانگیز اولویت دارد، یا تلاش برای تحقق عدالت اجتماعی بر انجام برخی مستحبات فردی مقدم است. غفلت از این فقه، انرژی جوامع مسلمان را در مسیرهای غلط به هدر میدهد (ص۷۸). | ||
== درآمدی بر فقه اقلیتها؛ نظریاتی بنیادین == | == درآمدی بر فقه اقلیتها؛ نظریاتی بنیادین == | ||
خط ۸۴: | خط ۸۹: | ||
برنامهریزی برای مسلمانان هر کشور، پرهیز فرزندان مسلمانان اقلیت از گرفتارشدن در بند اصطلاحات فقهی و تاریخی که ریشه در وحی ندارد مانند دار الاسلام و دار الکفر، بیانکردن حقایق زیبای اسلام توسط اقلیتهای مسلمان از جمله نتایجی است که در این فصل بیان شده است (ص۱۷۸- ۱۸۱). | برنامهریزی برای مسلمانان هر کشور، پرهیز فرزندان مسلمانان اقلیت از گرفتارشدن در بند اصطلاحات فقهی و تاریخی که ریشه در وحی ندارد مانند دار الاسلام و دار الکفر، بیانکردن حقایق زیبای اسلام توسط اقلیتهای مسلمان از جمله نتایجی است که در این فصل بیان شده است (ص۱۷۸- ۱۸۱). | ||
* '''فقه الأقلیات (فقه اقلیتها):''' این بحث که در فصل سوم به آن پرداخته شده، بهترین عرصه برای نمایش کارآمدی رویکرد مقاصدی و فقه اولویتها است (ص۹۵). العلوانی استدلال میکند که فقه سنتی که مبتنی بر تقسیم جهان به «دارالاسلام» و «دارالحرب» است، برای جوامع اقلیت مسلمان که در کشورهای غیرمسلمان به عنوان شهروند زندگی میکنند، کارایی ندارد. تلاش برای بازتولید احکام فقهی سنتی در این زمینه، به انزوا یا تعارض میانجامد. | |||
او پیشنهاد میکند که یک «فقه جدید» بر اساس مقاصد عالیه شریعت برای این جوامع تأسیس شود. این فقه باید بر اصولی چون: | |||
** تأکید بر «شهروندی» و همزیستی مسالمتآمیز. | |||
** بهرهگیری از قاعده قرآنی «لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ...» (ممتحنه: ۸) به عنوان اصلی برای تعامل مثبت با غیرمسلمانان (ص۱۰۹). | |||
** اجتهاد در مسائل نوپدید با توجه به هدف حفظ دین، هویت و کرامت مسلمانان در عین مشارکت سازنده در جامعه میزبان. | |||
این رویکرد، فقه را از یک نظام حقوقی صرفاً مبتنی بر قدرت سیاسی به یک راهنمای زندگی اخلاقی و اجتماعی در شرایط گوناگون تبدیل میکند | |||
== بیتوجهی به مقاصد و اولویتها و تأثیر منفی بر عقل مسلمان == | == بیتوجهی به مقاصد و اولویتها و تأثیر منفی بر عقل مسلمان == | ||
العلوانی در فصل چهارم، به پیامدهای منفی بیتوجهی به مقاصد شریعت و اولویتها در فقه میپردازد و توضیح میدهد که عدم توجه به این مقاصد، موجب سردرگمی، تعارض در فتاوی، کاهش کارآمدی فقه و تضعیف عقلانیت دینی میشود. همچنین تأثیر این بیتوجهی بر فهم و درک مسلمانان از دین و شریعت مورد بررسی قرار گرفته است. در این فصل، موضوعاتی چون تبیین علتهای احکام و اهداف اسلام، مقاصد شریعت، ترتیب اولویتهای شرعی و آثار منفی غفلت از مقاصد و اولویتها توسط نویسنده تشریح شده است (ص۱۸۳-۱۹۱). | العلوانی در فصل چهارم، به پیامدهای منفی بیتوجهی به مقاصد شریعت و اولویتها در فقه میپردازد و توضیح میدهد که عدم توجه به این مقاصد، موجب سردرگمی، تعارض در فتاوی، کاهش کارآمدی فقه و تضعیف عقلانیت دینی میشود. همچنین تأثیر این بیتوجهی بر فهم و درک مسلمانان از دین و شریعت مورد بررسی قرار گرفته است. در این فصل، موضوعاتی چون تبیین علتهای احکام و اهداف اسلام، مقاصد شریعت، ترتیب اولویتهای شرعی و آثار منفی غفلت از مقاصد و اولویتها توسط نویسنده تشریح شده است (ص۱۸۳-۱۹۱). | ||
این فصل به تفصیل پیامدهای منفی نادیده گرفتن مقاصد را برمیشمارد. از نظر او، این غفلت منجر به جمود، تحجر، تفرقه، گسست میان نظر و عملو ناتوانی در مواجهه با چالشهای زمانه میشود | |||
== مقاصد شرعی برتر و حاکم: یکتاپرستی، پاکسازی و آبادانی == | == مقاصد شرعی برتر و حاکم: یکتاپرستی، پاکسازی و آبادانی == | ||
خط ۹۵: | خط ۱۱۴: | ||
# آبادانی (عمران): آبادانی به معنای ساختن جامعهای سالم، عادلانه و پویا است که در آن انسانها بتوانند زندگی شایسته و متعادل داشته باشند. | # آبادانی (عمران): آبادانی به معنای ساختن جامعهای سالم، عادلانه و پویا است که در آن انسانها بتوانند زندگی شایسته و متعادل داشته باشند. | ||
العلوانی این سه اصل را به عنوان اصول راهنمای کلان در فقه و اجتهاد اسلامی مطرح میسازد که میتوانند به بازسازی و ارتقاء فهم شریعت در جهان معاصر کمک کنند. وی معتقد است هر کسی که خداوند وی را در ضبط قواعد فقه و کلیات و اصول و فروع فقه همراه مقاصد برتر موفق کند، تمام خیر و نیکی را به دست آورده است (ص۱۹۷). نویسنده در این فصل، ۲۵ نکته را با تمسک به شماری از آیات و دیدگاه فقها و متفکران مورد بسط و شرح قرار داده است (ص۱۹۳-۲۴۱). | العلوانی این سه اصل را به عنوان اصول راهنمای کلان در فقه و اجتهاد اسلامی مطرح میسازد که میتوانند به بازسازی و ارتقاء فهم شریعت در جهان معاصر کمک کنند. وی معتقد است هر کسی که خداوند وی را در ضبط قواعد فقه و کلیات و اصول و فروع فقه همراه مقاصد برتر موفق کند، تمام خیر و نیکی را به دست آورده است (ص۱۹۷). نویسنده در این فصل، ۲۵ نکته را با تمسک به شماری از آیات و دیدگاه فقها و متفکران مورد بسط و شرح قرار داده است (ص۱۹۳-۲۴۱). | ||
این فصل اوج کار نویسنده و بخش ایجابی و سازنده کتاب است. در اینجا، العلوانی نظریه بدیع خود را درباره سه مقصد بنیادین و حاکم بر کل شریعت تبیین میکند و نشان میدهد که این سه مقصد چگونه میتوانند به عنوان قطبنمای بازسازی اندیشه و تمدن اسلامی عمل کنند | |||
این بخش که در فصل پنجم آمده، هسته اصلی نوآوری کتاب و چشمانداز سازنده العلوانی است. او معتقد است مقاصد پنجگانه مشهور (حفظ دین، نفس، عقل، نسل و مال) گرچه صحیح و ضروری هستند، اما خودشان اهداف نهایی نیستند، بلکه ابزارهایی در خدمت سه مقصد «عالیه» و «حاکم» میباشند (ص۱۳۵). | |||
۱. '''التوحید (وحدانیت):''' این مقصد، فراتر از یک گزاره کلامی، به معنای «آزادسازی کامل انسان از بندگی غیر خدا» است. توحید، به عنوان غایت خلقت، مبنای جهانبینی اسلامی است و تمام احکام شریعت باید در نهایت به تحقق این هدف کمک کنند. توحید نه تنها شرک جلی را نفی میکند، بلکه با هر نوع استبداد سیاسی، بردگی فکریو وابستگی ذلتبار اقتصادی نیز در تضاد است. این مقصد، بعد هستیشناختی و آزادیبخش شریعت را نمایندگی میکند. | |||
۲. '''التزکیة (پالایش و پرورش):''' این مقصد ناظر بر هدف شریعت برای «ساختن انسان صالح و جامعه پاک» است. تزکیه شامل ابعاد اخلاقی، معنوی و روانی فرد و جامعه میشود. تمام عبادات (نماز، روزه، زکات) و احکام اخلاقی (صداقت، امانت، عدالت) در خدمت پالایش نفس انسان و رشد فضایل در او هستند. این مقصد، بعد انسانشناختی و اخلاقی-تربیتی شریعت را تشکیل میدهد (ص۱۳۵). | |||
۳. '''العمران (آبادانی و تمدنسازی):''' این مقصد که از مفهوم قرآنی «استخلاف» (جانشینی انسان در زمین) الهام گرفته شده، به مسئولیت انسان برای «آباد کردن زمین بر اساس عدالت و علم» اشاره دارد. عمران شامل تمام فعالیتهای تمدنی از جمله توسعه علم و فناوری، برقراری عدالت اجتماعی، حفظ محیط زیست و ایجاد یک جامعه شکوفا و مترقی میشود. این مقصد نشان میدهد که اسلام دینی دنیاگریز نیست، بلکه برای دنیا برنامه دارد و هدف آن ساختن یک تمدن الهی بر روی زمین است. این مقصد، بعد جامعهشناختی و تمدنی شریعت را نمایندگی میکند (ص۱۳۵). | |||
از نظر العلوانی، این سه مقصد یک «منظومه» به هم پیوسته را تشکیل میدهند. توحید، مبنای ارزشی و جهتدهنده است؛ تزکیه، انسانِ عامل و کارگزار این تمدن را پرورش میدهد؛ و عمران، نتیجه و محصول نهایی این فرآیند در عرصه اجتماع و تاریخ است. این چارچوب کلان، میتواند به عنوان معیاری برای ارزیابی تمام علوم، برنامهها و سیاستها در جوامع اسلامی به کار رود | |||
== ترجمه کتاب به زبان فارسی == | == ترجمه کتاب به زبان فارسی == |