|
|
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) |
خط ۲۰: |
خط ۲۰: |
|
| |
|
| == چیستی عفاف == | | == چیستی عفاف == |
| فصل نخست به ارائه مفهوم دقیق عفاف از منظر لغت، اخلاق، فقه و قرآن میپردازد. عفت در لغت به معنای خودنگهداری و محافظت از نفس در برابر تمایلات و شهوات نفسانی است و تنها به مسائل جنسی محدود نمیشود، بلکه شامل کنترل همه خواهشهای ناشایست نفسانی است. در اخلاق اسلامی، عفت به معنای میانهروی انسان در تمایلات نفسانی تحت تدبیر عقل است؛ حالتی اخلاقی و درونی که هوای نفس را کنترل کرده و مادر فضائل دیگر محسوب میشود. عفت به دو دسته عام (خویشتنداری در برابر همه شهوات) و خاص (عفت جنسی) تقسیم میگردد (ص ۱۷-۲۵). | | فصل نخست به ارائه مفهوم دقیق عفاف از منظر لغت، اخلاق، فقه و قرآن میپردازد. عفت در لغت بهمعنای خودنگهداری و محافظت از نفس در برابر تمایلات و شهوات نفسانی است و تنها به مسائل جنسی محدود نمیشود، بلکه شامل کنترل همه خواهشهای ناشایست نفسانی است. در اخلاق اسلامی، عفت به معنای میانهروی انسان در تمایلات نفسانی تحت تدبیر عقل است؛ حالتی اخلاقی و درونی که هوای نفس را کنترل کرده و مادر فضائل دیگر محسوب میشود. عفت به دو دسته عام (خویشتنداری در برابر همه شهوات) و خاص (عفت جنسی) تقسیم میگردد (ص۱۷-۲۵). |
|
| |
|
| در فقه اسلامی، عفت دو اصطلاح عمده دارد: یکی همان عفت اخلاقی و دیگری کف نفس و پرهیزکاری نسبت به فعل حرام. نویسنده با استناد به شواهد لغوی و استعمالات قرآنی، استدلال میکند که اصطلاح دوم فقهی، اصطلاحی جدید است و نباید بدون قرینه در آیات و روایات آن را قصد کرد (ص ۲۶-۳۱). | | در فقه اسلامی، عفت دو اصطلاح عمده دارد: یکی همان عفت اخلاقی و دیگری کف نفس و پرهیزکاری نسبت به فعل حرام. نویسنده با استناد به شواهد لغوی و استعمالات قرآنی، استدلال میکند که اصطلاح دوم فقهی، اصطلاحی جدید است و نباید بدون قرینه در آیات و روایات آن را قصد کرد (ص۲۶-۳۱). بر اساس گزارش کتاب، واژه عفت در چهار آیه قرآن به کار رفته و معنای آن منطبق با عفت اخلاقی است و مقولهای تعبدی و عقلگریز تلقی نمیشود؛ مثلاً جواز کنار گذاشتن پوشش برای زنان سالخورده در آیه ۶۰ سوره نور، با مراتبی از عدم تبرج و عفتورزی همراه بوده، که نشان میدهد پوشش حداکثری شرط شکلگیری عفت نیست. به باور نویسنده، عفت عمدتاً بهمعنای عفت جنسی و امری عقلپذیر در نظر گرفته شده است (ص۳۲-۴۹). |
|
| |
|
| در قرآن کریم، واژه عفت در چهار آیه به کار رفته و معنای آن منطبق با عفت اخلاقی است و مقولهای تعبدی و عقلگریز تلقی نمیشود؛ مثلاً جواز کنار گذاشتن پوشش برای زنان سالخورده در آیه ۶۰ سوره نور، با مراتبی از عدم تبرج و عفتورزی همراه بوده، که نشان میدهد پوشش حداکثری شرط شکلگیری عفت نیست. در این کتاب، عفت عمدتاً به معنای عفت جنسی و امری عقلپذیر در نظر گرفته شده است (ص ۳۲-۴۹).
| | == چرایی عفاف (فواید فردی، خانوادگی و اجتماعی) == |
| | فصل دوم به تبیین ضرورت عفاف بهعنوان یک فضیلت اخلاقی و عقلانی میپردازد و آن را نه فقط بر اساس تعالیم شریعت، بلکه بر مبنای وجدان انسانی و خرد جمعی، مطلوب و ضروری میداند. به اعتقاد نویسنده عفت یک فضیلت اخلاقی پیشادینی است و باور به آن متوقف بر اعتقاد به دینی خاص نیست و به همین دلیل برخی نویسندگان غربی آن را با وصف سکولار توصیف کردهاند (ص۵۲). او فواید و آثار عفاف را در سه سطح بررسی میکند: |
|
| |
|
| فصل دوم: چرایی عفاف (فواید فردی، خانوادگی و اجتماعی)
| | * فواید فردی: قناعتورزی و بینیازی در تأمین نیازهای جنسی، آرامش درونی، رضایت روانی و کاهش غم و اندوه (ص۵۳-۵۶). |
|
| |
|
| فصل دوم به تبیین ضرورت عفاف به عنوان یک فضیلت اخلاقی و عقلانی میپردازد و تأکید میکند که عفاف نه فقط بر اساس تعالیم شریعت، بلکه بر مبنای وجدان انسانی و خرد جمعی مطلوب و ضروری است. به اعتقاد نویسنده عفت یک فضیلت اخلاقی پیشادینی است و باور به آن متوقف بر اعتقاد به دینی خاص نیست و به همین دلیل برخی نویسندگان غربی آن را با وصف سکولار توصیف کردهاند (ص ۵۲). نویسنده فواید و آثار عفاف را در سه سطح بررسی میکند:
| | * فواید خانوادگی: استحکام و استمرار نهاد خانواده، افزایش ازدواج و افزایش محبت بین زن و شوهر (ص۵۷-۶۲). |
|
| |
|
| فواید فردی
| | * فواید اجتماعی: اصلاح جامعه، شادابی نیروی کار، شکلگیری شخصیت اجتماعی سالم، مقاومت در برابر نفوذ دشمن و تهاجم فرهنگی (ص۶۴-۶۷). |
| | |
| عفاف، موجب قناعتورزی و بینیازی در تأمین نیازهای جنسی میشود. انسان عفیف، خواستههای نفسانی خود را کنترل کرده و در مسیر تمایلات در نقطهای توقف میکند، که این توقف به معنای قناعتورزی اوست و تنها در این شرایط طعم بینیازی را میچشد. در مقابل، فرد بیعفت مرز نمیشناسد و دائماً در وضعیت نیازمندی و حرص و طمع جنسی به سر میبرد؛ لذت جنسی برای او مانند یک جاده بیانتها است که به نابودی خود و دیگران میانجامد (ص ۵۳-۵۶).
| |
| | |
| عفاف همچنین موجب آرامش درونی و رضایت روانی میشود. شهوترانی و ارتباطات نامشروع، روان انسان را آشفته میکند و اضطرابها را به اوج میرساند. بیعفت در برقراری رابطه جنسی سیر نمیشود و مرز خواستههای جنسی، او را حتی به همجنسگرایی و ارتباط با اشیاء و حیوانات نیز میکشاند. اولین نتیجه شهوترانی، درگیری و نزاع در جان آدمی و خودآزاری است. علاوه بر این، عفیف زیستن، سدی مستحکم در برابر شکلگیری بسیاری از غمهاست. امام علی (ع) میوه عفت را کاهش غم و اندوه میداند. در مسیر شهوترانی، راه برای غم و اندوهها باز میشود و حتی مسیر خودکشی و دیگرکشی فراهم میگردد. عفاف با ریشهکن کردن بیماریهای شهوتپرستی، جان آدمی را به صفات شایسته مزین میکند (ص ۵۵-۵۶).
| |
| | |
| فواید خانوادگی
| |
| | |
| عفاف نقش پررنگی در استحکام و استمرار نهاد خانواده دارد. بدون روح عفت در زن و مرد، شکلگیری خانواده سالم محقق نخواهد شد. با رواج بیبندوباری و هوسرانی، میل به ازدواج کاهش مییابد. کسی که در متن هوسرانی مشغول کامجویی با افراد مختلف است، بهصورت طبیعی تن به محدودیتهای ازدواج نمیدهد. سخت شدن شرایط ازدواج و ترویج مظاهر بیبندوباری در جهان مدرن، روح عفت را در بسیاری از افراد میرانده و تشکیل خانواده را برایشان بیاهمیت یا مضر تلقی میکند (ص ۵۷-۵۸).
| |
| | |
| خانواده حتی اگر تشکیل شود، بدون عفت استمرار و بقا نخواهد داشت. رمز استحکام یک خانواده، آرامش، عشق و محبت بین زن و مرد است. اگر زن یا مرد اهل هوسبازی باشند، این آرامش و محبت شکل نخواهد گرفت و کانون خانوادگی بر اساس دشمنی و نفرت پایهگذاری میشود. مرد و زنی که در تمایلات جنسی خود اهل تنوعطلبی هستند، تاب سازگاری با شریک محدودکننده خود را ندارند (ص ۵۸-۶۰).
| |
| | |
| روایات نیز تنوعطلبی در روابط جنسی را برای هر دو جنس مبغوض و مورد تنفر میشمارند. عفاف به کنترل آستانه رضایتمندی جنسی کمک میکند. در جوامعی که روابط جنسی آزاد است، آستانه رضایتمندی افراد به شکلی نامعقول بالا رفته و امکان دستیابی به آرامش مطلوب در کنار همسر قانونی خود را ندارند (ص ۵۷-۶۲).
| |
| | |
| فواید اجتماعی | |
| | |
| عفاف، همانطور که برای فرد و خانواده سودمند است، جامعه را نیز به سمت صلاح و فلاح سوق میدهد. افراد عفیف، خانواده عفیف را میسازند و خانوادههای عفیف، جامعهای سرشار از عفت را به وجود میآورند. عفاف موجب شادابی نیروی کار میشود. وقتی افراد یک جامعه درگیر بیعفتی و هوسرانی باشند، پویایی و شادابی نیروی کار کاهش مییابد. زنان و مردان عفیف در محیط کار برای یکدیگر سوژه جنسی نیستند و وظایف شغلی خود را به درستی انجام میدهند (ص ۶۴-۶۵).
| |
| | |
| عفاف به شکلگیری شخصیت اجتماعی سالم کمک میکند. خانوادههای عفیف، فرزندانی با هویت مشخص و تربیت صحیح پرورش میدهند. در مقابل، با رواج بیعفتی، فرزندانی با هویت اجتماعی نامشخص و محروم از عطوفت خانواده متولد میشوند که بستر تبدیل شدن به عناصر مخرب برای جامعه را دارند(ص ۶۵).
| |
| | |
| عفتپیشگی انسانها موجب مقاومت آنها در برابر نفوذ دشمن خواهد شد. انسانهای هوسباز و عیاش، اولین دغدغه خود را تأمین نیازهای جنسی میدانند و مفاهیمی مانند دفاع از وطن و ناموس برایشان بیاهمیت میشود. تهاجم فرهنگی و ترویج زرقوبرقهای جنسی، حرکتی حسابشده از ناحیه دشمن است تا با هزینه کمتر، ملتها را به مرزهای نابودی نزدیک کند. نیروی انسانی بیعفت، توان مقابله عمیق و ایستادگی در برابر دشمن را ندارد (ص ۶۶-۶۷).
| |
| | |
| فصل سوم: تفاوتهای عفاف و حجاب
| |
|
| |
|
| | == تفاوتهای عفاف و حجاب == |
| این فصل که مهمترین فصل کتاب به نظر میرسد، به تفصیل هفت مرز اساسی میان عفاف و حجاب را شرح میدهد. نویسنده با نقد دیدگاه رایج که این دو را یکسان میپندارد، تأکید میکند که این یکسانانگاری مانع فهم دقیق هریک و پیامدهای فراوانی میشود. | | این فصل که مهمترین فصل کتاب به نظر میرسد، به تفصیل هفت مرز اساسی میان عفاف و حجاب را شرح میدهد. نویسنده با نقد دیدگاه رایج که این دو را یکسان میپندارد، تأکید میکند که این یکسانانگاری مانع فهم دقیق هریک و پیامدهای فراوانی میشود. |
|
| |
|