کاربر:Ma.sultanmoradi/صفحه تمرین۳: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
==مدعیات== | ==مدعیات== | ||
مدعای اصلی نویسنده این است که «کرامت» اصلی است ناظر به انسان و برگرفته از ذات او. در ادبیات این اثر، ذاتی بودن به معنای (۱) وجودِ بالفعل آن در انسان (۲) اشتراک آن در همه انسانها از هر نژاد و دین و ... و (۳) اختصاص آن به انسان و نه موجودات دیگر است؛ بنابراین، اولاً کرامت امری مربوط به ماهیت انسان بماهو انسان است و بحث از اکتساب کرامت با تلاش و کوشش او مطرح نیست. ثانیاً هیچ حکمی در شریعت نمیتواند ناقض اصل کرامت انسانی باشد. اثبات این اصل باعث تجدید نظر در احکامی خواهد شد که نتایج آن موجب برتری جنسیتی، نژادی، قومی و حتی دینی است. | مدعای اصلی نویسنده این است که «کرامت» اصلی است ناظر به انسان و برگرفته از ذات او. در ادبیات این اثر، ذاتی بودن به معنای (۱) وجودِ بالفعل آن در انسان (۲) اشتراک آن در همه انسانها از هر نژاد و دین و ... و (۳) اختصاص آن به انسان و نه موجودات دیگر است؛ بنابراین، اولاً کرامت امری مربوط به ماهیت انسان بماهو انسان است و بحث از اکتساب کرامت با تلاش و کوشش او مطرح نیست. ثانیاً هیچ حکمی در شریعت نمیتواند ناقض اصل کرامت انسانی باشد. اثبات این اصل باعث تجدید نظر در احکامی خواهد شد که نتایج آن موجب برتری جنسیتی، نژادی، قومی و حتی دینی است. | ||
خط ۷۷: | خط ۶۶: | ||
اهمیت اثبات «ذاتی بودن کرامت انسان» این است که میتواند مبنایی برای اصل بودن آن فراهم کند. کرامت استعدادی و اقتضایی شأنیت تأسیس اصل فقهی کرامت را ندارد. در این صورت بایستی آیات مربوط به کرامت انسان و روایتهای برآمده از رفتار محترمانه پیامبر (ص) و ائمه (ع) با دشمنان و غیر مسلمانان را از رهگذر مفهوم دیگری تفسیر کرد و نه اصل کرامت (ص ۷۴). | اهمیت اثبات «ذاتی بودن کرامت انسان» این است که میتواند مبنایی برای اصل بودن آن فراهم کند. کرامت استعدادی و اقتضایی شأنیت تأسیس اصل فقهی کرامت را ندارد. در این صورت بایستی آیات مربوط به کرامت انسان و روایتهای برآمده از رفتار محترمانه پیامبر (ص) و ائمه (ع) با دشمنان و غیر مسلمانان را از رهگذر مفهوم دیگری تفسیر کرد و نه اصل کرامت (ص ۷۴). | ||
===استدلال بر کرامت ذاتی=== | ===استدلال بر کرامت ذاتی و اقتضائی=== | ||
کتاب با استفاده از شواهد عقلی و ادله قرآنی به استدلال درباره کرامت ذاتی انسان میپردازد؛ اما در میان دلایل مطرح شده، دلیل عقلی کرامت انسانی، مقدم بر دیگر استدلالها است. از مضمون و گاهی تصریح کلام نویسنده نیز چنین بر میآید که «کرامت انسان» را - در کنار اصل حاکمیت اراده و عدالت به مثابه انصاف - اصلی فلسفی یا نهایتاً کلامی میدانند که حاکم بر احکام شرعی است، نه اینکه خود اصلی فقهی باشد. طبق استدلال عقلی، تمایز انسانها از دیگر موجودات و شرافت او نسبت به آنان، به سبب اراده انسانی است، یعنی آنچه موجب اختیار انسان برای پذیرش یا عدم پذیرش حکم الهی و موافقت یا مخالفت با خیر و انتخاب بهشت یا جهنم است. دلیل اصلی کرامت انسان نیز همین ویژگی ذاتی انسان است. پس کرامت، ذاتیِ انسان است. | از نظر نویسنده این بحث در فقه شیعه سابقه چندانی ندارد؛ پس نخستین نکتهای که باید اثبات کند، اصل بودن مسئله کرامت در فقه است. کتاب با استفاده از شواهد عقلی و ادله قرآنی به استدلال درباره کرامت ذاتی انسان میپردازد؛ اما در میان دلایل مطرح شده، دلیل عقلی کرامت انسانی، مقدم بر دیگر استدلالها است. از مضمون و گاهی تصریح کلام نویسنده نیز چنین بر میآید که «کرامت انسان» را - در کنار اصل حاکمیت اراده و عدالت به مثابه انصاف - اصلی فلسفی یا نهایتاً کلامی میدانند که حاکم بر احکام شرعی است، نه اینکه خود اصلی فقهی باشد. طبق استدلال عقلی، تمایز انسانها از دیگر موجودات و شرافت او نسبت به آنان، به سبب اراده انسانی است، یعنی آنچه موجب اختیار انسان برای پذیرش یا عدم پذیرش حکم الهی و موافقت یا مخالفت با خیر و انتخاب بهشت یا جهنم است. دلیل اصلی کرامت انسان نیز همین ویژگی ذاتی انسان است. پس کرامت، ذاتیِ انسان است. | ||
نویسنده در طول اثر، بنیاد استدلالهای قرآنی اصل کرامت را بر آیه ۷۰ سوره اسرا گذاشته است. از مفاد این آیه ـ در کنار دیگر آیاتی که در آیه به نحوی از کرامت سخن رفته است ـ برمیآید که کرامت در اساس خود متعلق به خداوند است و آن را به انسان افاضه کرده است. این آیه با تعبیر «یا بنیآدم» آغاز میشود که نشاندهنده حکمی درباره جنس انسان است و نه گروهی خاص از انسانها. این آیه در مقام خبر دادن واقعهای در گذشته نیست و کرامتِ گوهری و وجودی انسان را روشن میسازد. دیگر نشانههای قرآنی بر کرامت ذاتی انسان را میتوان اینگونه برشمرد: آیه حمل امانت، خلیفة اللهی (در معنای مظهریت اسماء الهی)، تمجید از آفرینش انسان، نفخ روح الهی. به نظر میرسد رأی نهایی نویسنده این است که از دیدگاه قرآن، معنا و اهمیت کرامت ـ در کنار مفاهیمی همچون عدالت، معروف، احسان ـ برای مخاطبش روشن است و فقط از باب ارشاد به حکم عقل است که به آن اشاره میکند(ص ۸۳). | نویسنده در طول اثر، بنیاد استدلالهای قرآنی اصل کرامت را بر آیه ۷۰ سوره اسرا گذاشته است. از مفاد این آیه ـ در کنار دیگر آیاتی که در آیه به نحوی از کرامت سخن رفته است ـ برمیآید که کرامت در اساس خود متعلق به خداوند است و آن را به انسان افاضه کرده است. این آیه با تعبیر «یا بنیآدم» آغاز میشود که نشاندهنده حکمی درباره جنس انسان است و نه گروهی خاص از انسانها. این آیه در مقام خبر دادن واقعهای در گذشته نیست و کرامتِ گوهری و وجودی انسان را روشن میسازد. دیگر نشانههای قرآنی بر کرامت ذاتی انسان را میتوان اینگونه برشمرد: آیه حمل امانت، خلیفة اللهی (در معنای مظهریت اسماء الهی)، تمجید از آفرینش انسان، نفخ روح الهی. به نظر میرسد رأی نهایی نویسنده این است که از دیدگاه قرآن، معنا و اهمیت کرامت ـ در کنار مفاهیمی همچون عدالت، معروف، احسان ـ برای مخاطبش روشن است و فقط از باب ارشاد به حکم عقل است که به آن اشاره میکند(ص ۸۳). | ||
خط ۸۵: | خط ۷۴: | ||
===استدلال مخالفان اصل بودن کرامت === | ===استدلال مخالفان اصل بودن کرامت === | ||
نویسنده سعی میکند استدلال مخالفان اصل بودن کرامت انسان را به اختصار بیان کند به آنها پاسخ دهد. چکیده اشکالات و جوابهای نویسنده از این قرار است: | |||
* خلط توصیف و تجویز: برخی قائلند که از توصیف امر واقع (ارجمندی انسان) نمیتوان تجویز حقوقی و فقهی داشت (ص ۱۰۳). نویسنده قائل است که به سبب حساسیت و اهمیت موضوع، میان این حقیقت وجودی و امر تجوزی برآمده از آن ارتباط هست و اگر چنین نمیبود ذکر آن در قرآن لغو میبود. | * خلط توصیف و تجویز: برخی قائلند که از توصیف امر واقع (ارجمندی انسان) نمیتوان تجویز حقوقی و فقهی داشت (ص ۱۰۳). نویسنده قائل است که به سبب حساسیت و اهمیت موضوع، میان این حقیقت وجودی و امر تجوزی برآمده از آن ارتباط هست و اگر چنین نمیبود ذکر آن در قرآن لغو میبود. | ||
* عدم ارتباط اصل کلامی و قاعده فقهی: بر فرض اثبات، این اصلی کلامی است و برداشت حقوقی یا فقهی از آن ممکن نیست. نویسنده در پاسخ، با اشاره به آیات مختلف نشان میدهد که میتوان از گزارههای توصیفی کلامی، گزارههای هنجاریِ فقهی و حقوقی برداشت کرد. | * عدم ارتباط اصل کلامی و قاعده فقهی: بر فرض اثبات، این اصلی کلامی است و برداشت حقوقی یا فقهی از آن ممکن نیست. نویسنده در پاسخ، با اشاره به آیات مختلف نشان میدهد که میتوان از گزارههای توصیفی کلامی، گزارههای هنجاریِ فقهی و حقوقی برداشت کرد. | ||
* تعارض با احکام قطعی و ضروری: این اصل با احکامی قطعی همچون قصاص، رجم و ... تعارض دارد. در پاسخ میگوید: (یکم) اصل کرامت فقط با تفاسیر اشعری مسلک از قرآن در تعارض قرار میگیرد نه با متن صریح قرآن. (دوم) بررسی دقیق روایات نشان میدهد که تعارضات ادعایی در واقع وجود ندارند. (سوم) در نهایت بسیاری از احکامی که خلاف کرامت انسان هستند و قطعی فرض میشوند در اساسِ خود مبتنی بر اخبار واحد یا متظافر هستند. | * تعارض با احکام قطعی و ضروری: این اصل با احکامی قطعی همچون قصاص، رجم و ... تعارض دارد. در پاسخ میگوید: (یکم) اصل کرامت فقط با تفاسیر اشعری مسلک از قرآن در تعارض قرار میگیرد نه با متن صریح قرآن. (دوم) بررسی دقیق روایات نشان میدهد که تعارضات ادعایی در واقع وجود ندارند. (سوم) در نهایت بسیاری از احکامی که خلاف کرامت انسان هستند و قطعی فرض میشوند در اساسِ خود مبتنی بر اخبار واحد یا متظافر هستند. | ||
===آثار اصل کرامت بر فقه=== | |||
پس از آن بایستی ویژگیهای این اصل (مبنای استدلالی آن، ذاتی بودنش و اثرش در فقه) را برشمارد و سپس مباحث مرتبط با این اصل (حق اعمال اراده، اصل عدالت، نسبت حق و تکلیف و...) را بررسی کند. | |||
پذیرش این اصل به شکلهای مختلفی در استنباط حکم شرعی مؤثر است. ۱) باعث جهتدهی تفسیری خواهد شد. ۲) در تطبیق قواعد فقهی اثرگذار است، مثلاً میتواند به عنوان یکی از مرجحات اصلی در تعادل و تراجیح باشد. | |||
تطبیق کرامت ذاتی به موارد آن نوعی (یعنی وابسته به تشخیص نوع انسانها است نه تشخیصهای فردی) و عرفی (یعنی بسته به تغییرات زمان و مکان مصادیق آن متغیر) است. | |||
این اصل در فقه نیز مبنای بسیاری از اصول است، همچون اصل عدم ولایت (اینکه کسی ابتدائاً ولی دیگری نیست)، اصالت صحت (اینکه فعالیت افراد داری صحت قانونی و شرعی است)، اصالت برائت (بری بودن ابتدائیِ انسان از جرم یا خطا) و اصالت طهارت (اصالت عدم نجاست انسان، چه مسلمان و چه غیر آن). | |||
اثبات این حکم در تعارض با احکام بردهداری است، چه این مسئله به اسلام تحمیل شده ـ و احکام «عتق» راه اسلام برای رهایی تدریجی جامعه از بردهداری ـ باشد و چه واقعیتی مورد تأیید اسلام باشد. همچنین این اصل مخالف احکامی است که مبنای آنها تبعیض جنسیتی و برتری مرد بر زن است. این اصل نافی احکام تحقیر اهل ذمه یا احکام نافی حقوق شهروندی ولدالزنا است (ص ۱۴۱ تا ۱۵۷). | |||
===اصل کرامت نزد فقیهان معاصر=== | ===اصل کرامت نزد فقیهان معاصر=== |