فقه معاصر:پیشنویس فقه و مصلحت (کتاب): تفاوت میان نسخهها
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
=== شریعت، فقه و اجتهاد === | === شریعت، فقه و اجتهاد === | ||
از نگاه علیدوست، معنای خاص شریعت تنها به احکام شرعی اسلام اختصاص دارد و شامل معارف اعتقادی، اخلاقی و تاریخی | از نگاه علیدوست، معنای خاص شریعت تنها به احکام شرعی اسلام اختصاص دارد و شامل معارف اعتقادی، اخلاقی و تاریخی نمیشود (ص۶۵). وی با بررسی معانی مختلف فقه، آن را به مجموعه قضایایی تعریف کرده که با اجتهاد فقیه از منابع و مستندات شناختهشده در نظام استنباط استخراج میشود، نه از حدسیات غیرمستند به فقه (ص۶۷). بنابراین، اجتهاد در این کتاب به معنای عمل و فعل مجتهد در جهت استخراج شریعت از مستندات آن است (ص۶۸). | ||
=== حکم، علت حکم، مقاصد الشریعه و علل الشرایع === | === حکم، علت حکم، مقاصد الشریعه و علل الشرایع === | ||
مؤلف معنای مقاصد شریعت را تابع سه معنای کاربردی شریعت میداند. در سومین معنا، که موردنظر وی در این کتاب است، مقاصد شریعت به اهداف خدا از تشریع مقررات اعتباری و عملی در دین اسلام اشاره دارد (ص۶۹). علیدوست نظریه غزالی درباره تعداد و اقسام شریعت را شرح داده، نقد میکند (ص۷۰-۷۴). | |||
به گفته علیدوست، مقاصد شریعت همان اهداف کلی مجموعه احکام اسلام است که در راستای رساندن مکلف به هدف خلقت قرار دارد. | به گفته علیدوست، مقاصد شریعت همان اهداف کلی مجموعه احکام اسلام است که در راستای رساندن مکلف به هدف خلقت قرار دارد. هر حکم خاص نیز هدف مشخصی دارد که از این اهداف خرد، و جزئی به علل الشرایع تعبیر میشود و عالمان امامیه و سنی از دیرباز به آنها توجه دارند (ص۷۵ و ۲۵۸). | ||
در بحث علت حکم، که با واژههایی چون حکمت، ملاک، و مناط حکم (تنقیح مناط) همسو | در بحث علت حکم، که با واژههایی چون حکمت، ملاک، و مناط حکم (تنقیح مناط) همسو است، علیدوست تأکید میکند که حکمت حکم هیچگاه موضوع حکم نیست، بلکه علت حکم، همیشه موضوع واقعی حکم خواهد بود. البته ممکن است در ظاهر برخی دلایل شرعی، موضوع غیر از علت حکم باشد؛ برای مثال در «الخمر حرام لاسکاره» اگرچه در ظاهر دلیل، «خمر» موضوع قرار گرتفه، اما موضوع واقعی حکم، «مسکر» است که حرمت بر آن بنا شده است (ص۷۶-۷۷). | ||
علیدوست پس از بررسی تعریف حکم در فقه از نگاه قدما، متأخران، و معاصران (ص۷۶ | علیدوست پس از بررسی تعریف حکم در فقه از نگاه قدما، متأخران، و معاصران (ص۷۶-۸۰)، حکم را مقولهای تشکیکی میداند که از انشا و اعتبار قانونگذار آغاز شده و از مرحلهای به مرحله دیگر منتقل میشود. وی تأکید دارد که مرحله اقتضا (وجود ملاک)، خارج از مراحل حکم است (ص۸۱ و ۲۵۸). | ||
=== مصلحت، منفعت، عدالت و مصالح مرسله === | === مصلحت، منفعت، عدالت و مصالح مرسله === | ||
نویسنده، پس از بررسی تعاریف مصلحت در لغت، عرف و نصوص دینی، معتقد است که در تفسیر، تشخیص و اعمال مصلحت و اِسناد آن به | نویسنده، پس از بررسی تعاریف مصلحت در لغت، عرف و نصوص دینی، معتقد است که در تفسیر، تشخیص و اعمال مصلحت و اِسناد آن به شریعت، باید دیدگاه شارع را در تفسیر انسان و هستی لحاظ کرد. ازاینرو، مصلحت را میتوان به «تحقق مقصود شارع» تعبیر کرد. البته، این بدان معنا نیست که در کشف دیدگاه شارع اختلافی وجود ندارد؛ چنانکه نویسنده ارائه تعریفی جامع و مانع برای مصلحت را ناممکن میشمارد (ص۸۶). وی در ادامه به اصول و ویژگیهای مصلحت شرعی پرداخته است، از جمله اینکه مصدر کشف مصلحت باید نص معتبر و عقل عملی باشد (ص۸۷-۹۳). | ||
وی در مقایسه مفهومی میان «منفعت» و «مصلحت»، | وی در مقایسه مفهومی میان «منفعت» و «مصلحت»، مصلحت را در مقابل مفسده و منفعت را در مقابل ضرر قرار میدهد. در واژگان «مصلحت» و «مفسده»، ارزشها لحاظ میشوند، اما در دو واژه «خیر» و «شر» این امر دیده نمیشود (ص۹۸). علیدوست، عدالت را به «تناسب» و «اعتدال» تفسیر میکند، نه «تشابه» و «تساوی»، و یادآور میشود که وفاق عامی در تفسیر عدالت وجود ندارد (ص۱۰۱). <s>او همچنین، با اشاره به تعاریف «مصالح مرسله»، بیان میکند که درباره عدم استناد این مصالح به دلیل و نص عام یا خاص، اتفاق نظر وجود دارد. اما اگر در استنباط، به این مصالح استدلال شود، در این صورت معادل «استصلاح» خواهد بود (ص۱۰۴ و ۲۷۰).</s> | ||
=== سهل بودن شریعت، عسر و حرج، ضرر، اضطرار و ضرورت === | === سهل بودن شریعت، عسر و حرج، ضرر، اضطرار و ضرورت === | ||
علیدوست، در بررسی معنای «سهله» و «سمحه» از نگاه روایات (ص۱۰۷)، معتقد است که سهل بودن شریعت به معنای نفی احکامی نیست که اجرای طبیعی یا نوعی آن با صعوبت و حرج همراه است (ص۱۰۹). همچنین، «عسر» و «حرج» باید با توجه به مصلحت سنجیده شوند و نفی عسر و حرج به معنای نفی احکامی نیست که اجرای آنها مصلحت دارد، اما با عسر و حرج همراه است. بهطور کلی، تکالیف شارع نه خارج از طاقت انسان است و نه نوعاً در حد طاقت، بلکه در سطحی کمتر از عسر و حرج قرار دارد (ص۲۸۳ | علیدوست، در بررسی معنای «سهله» و «سمحه» از نگاه روایات (ص۱۰۷)، معتقد است که سهل بودن شریعت به معنای نفی احکامی نیست که اجرای طبیعی یا نوعی آن با صعوبت و حرج همراه است (ص۱۰۹). همچنین، «عسر» و «حرج» باید با توجه به مصلحت سنجیده شوند و نفی عسر و حرج به معنای نفی احکامی نیست که اجرای آنها مصلحت دارد، اما با عسر و حرج همراه است. بهطور کلی، تکالیف شارع نه خارج از طاقت انسان است و نه نوعاً در حد طاقت، بلکه در سطحی کمتر از عسر و حرج قرار دارد (ص۲۸۳-۲۸۷). نویسنده همچنین به مفهومشناسی واژگان مرتبط با «عسر» و «حرج» و رابطه آنها پرداخته است، ازجمله: | ||
- «ضرر» که با «عسر و حرج» رابطه عام و خاص من وجه دارد (ص۱۱۲)، | - «ضرر» که با «عسر و حرج» رابطه عام و خاص من وجه دارد (ص۱۱۲)، | ||
- «اضطرار» که مفهوم عرفی و شرعی آن یکسان است (ص۱۱۸)، | - «اضطرار» که مفهوم عرفی و شرعی آن یکسان است (ص۱۱۸)، | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
# دیدگاه شمول تشریع و انکار منطقة الفراغ (ص۱۹۹)، | # دیدگاه شمول تشریع و انکار منطقة الفراغ (ص۱۹۹)، | ||
# دیدگاه شمول تشریع با پذیرش منطقة الفراغ و منطقة العفو، همراه با اختلاف میان نظریهپردازان این دیدگاه، مانند سید محمدباقر صدر و دیگران (ص۲۰۲)، علیدوست به مناسبت بحث منطقة الفراغ، در پیوستی از کتاب به نقد و تحلیل کوتاه درباره نظریه مذهب اقتصادی شهید صدر و استفاده ولی فقیه از مصالح مرسله پرداخته است (ص۷۹۸ | # دیدگاه شمول تشریع با پذیرش منطقة الفراغ و منطقة العفو، همراه با اختلاف میان نظریهپردازان این دیدگاه، مانند سید محمدباقر صدر و دیگران (ص۲۰۲)، علیدوست به مناسبت بحث منطقة الفراغ، در پیوستی از کتاب به نقد و تحلیل کوتاه درباره نظریه مذهب اقتصادی شهید صدر و استفاده ولی فقیه از مصالح مرسله پرداخته است (ص۷۹۸-۸۰۱). | ||
# دیدگاه عدم شمول شریعت و واگذاری حوزههای وسیعی به انسانها (ص۲۱۰). | # دیدگاه عدم شمول شریعت و واگذاری حوزههای وسیعی به انسانها (ص۲۱۰). | ||
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
علیدوست، در بحث گستره اجتهاد و فقه، ابتدا به اختلافنظر در مشروعیت نظام اجتهاد و تقلید مرسوم امروزی پرداخته و به شرح اندیشهها و مبانی دیدگاههای انکار مشروعیت (ص۲۲۷) و تثبیت مشروعیت (ص۲۳۲) میپردازد. در پایان تصریح میکند که مشروعیت نظام اجتهاد و تقلید، واضحتر از آن است که نیاز به بحث مفصل داشته باشد (ص۲۳۵). | علیدوست، در بحث گستره اجتهاد و فقه، ابتدا به اختلافنظر در مشروعیت نظام اجتهاد و تقلید مرسوم امروزی پرداخته و به شرح اندیشهها و مبانی دیدگاههای انکار مشروعیت (ص۲۲۷) و تثبیت مشروعیت (ص۲۳۲) میپردازد. در پایان تصریح میکند که مشروعیت نظام اجتهاد و تقلید، واضحتر از آن است که نیاز به بحث مفصل داشته باشد (ص۲۳۵). | ||
وی سپس به ماهیت اجتهاد از حیث حکمشناسی و موضوعشناسی پرداخته و سه دیدگاه ترکّب، بساطت و تفصیل را بررسی میکند (ص۲۳۵ | وی سپس به ماهیت اجتهاد از حیث حکمشناسی و موضوعشناسی پرداخته و سه دیدگاه ترکّب، بساطت و تفصیل را بررسی میکند (ص۲۳۵-۲۳۸). در نظریه مختار خود، اجتهاد را مرکب از حکمشناسی و موضوعشناسی میداند، اما تأکید میکند که نباید مصداقشناسی را با موضوعشناسی یکسان تلقی کرد (ص۲۴۱). همچنین خواستار اقدام به تشکیل نهادی برای تشخیص مصادیق موضوعات و متعلقات احکام از سوی عالمان دین میشود که در راستای اقامه معروف و فراهمسازی زمینه اجرای صحیح فرامین الهی، امری لازم تلقی میگردد (ص۲۴۲). | ||
== جایگاه مصلحت در کشف حکم از منظر مذاهب فقهی == | == جایگاه مصلحت در کشف حکم از منظر مذاهب فقهی == | ||
خط ۱۳۶: | خط ۱۳۶: | ||
نویسنده بررسی جایگاه مصلحت در فقه را با تحلیل موقعیت سندی مصلحت در مذاهب فقهی سنیان (ص ۳۲۳) آغاز و بیان میکند که مطالعه متون فقهی و اصولی سنیان نشان میدهد این فقیهان به سندیت صرف مصلحت در استنباط حکم شرعی قائل نیستند (ص ۳۲۴). وی ابتدا استصلاح را در آرای فقیهان و مذاهب اهل سنت بررسی میکند و نتیجه میگیرد که به دلیل اختلاف در تفسیر اصطلاح نمیتوان وفاق تمامی مذاهب چهارگانه را ادعا کرد (ص ۳۲۶). | نویسنده بررسی جایگاه مصلحت در فقه را با تحلیل موقعیت سندی مصلحت در مذاهب فقهی سنیان (ص ۳۲۳) آغاز و بیان میکند که مطالعه متون فقهی و اصولی سنیان نشان میدهد این فقیهان به سندیت صرف مصلحت در استنباط حکم شرعی قائل نیستند (ص ۳۲۴). وی ابتدا استصلاح را در آرای فقیهان و مذاهب اهل سنت بررسی میکند و نتیجه میگیرد که به دلیل اختلاف در تفسیر اصطلاح نمیتوان وفاق تمامی مذاهب چهارگانه را ادعا کرد (ص ۳۲۶). | ||
سپس علیدوست به نقد و بررسی ادله موافقان و مخالفان کارایی سندی استصلاح میپردازد (ص ۳۲۷ | سپس علیدوست به نقد و بررسی ادله موافقان و مخالفان کارایی سندی استصلاح میپردازد (ص ۳۲۷-۳۳۶) و در ادامه وارد بحث موقعیت سندی مصلحت در فقه امامیه میشود. او ابتدا این موضوع را در آرا و متون اصولی امامیه بررسی (ص ۳۳۶) و سپس بیان میکند که رویکرد اصولیان شیعه در قبال استصلاح، ردّ و انکار است (ص ۳۳۸). مؤلف در شرح موقعیت سندی مصلحت در عملیات استنباط و متون فقهی امامیه (ص ۳۳۹)، پس از ارائه نظرات گروهی از فقیهان شیعه مانند سیدمرتضی و علامه حلی، نتیجه میگیرد که متون فقهی عالمان امامیه و بنای عملی ایشان، همسو با نظر اصولی آنها در پرهیز از تکیه بر مصلحت در استنباط است و موارد معدودی که در این متون مشاهده میشود، قابل توجیه است (ص ۳۴۴). | ||
=== حجیت و کارایی مصالح مرسله از طریق عقل و مقاصد الشریعة === | === حجیت و کارایی مصالح مرسله از طریق عقل و مقاصد الشریعة === | ||
علیدوست در بحث مهم کارایی سندی مصالح مرسله از طریق عقل و مقاصد الشریعة (ص ۳۴۶) به دو دیدگاه اصلی، پیشفرضها و دیدگاههای فرعی آنها پرداخته است: | علیدوست در بحث مهم کارایی سندی مصالح مرسله از طریق عقل و مقاصد الشریعة (ص ۳۴۶) به دو دیدگاه اصلی، پیشفرضها و دیدگاههای فرعی آنها پرداخته است: | ||
۱. یکسانانگاری مصالح مرسله با عینیتهای مدرکات عقل عملی: با استمداد از درک عقل نسبت به مصلحت حتمی و تام، به حکم شارع رسید (ص ۳۴۷ | ۱. یکسانانگاری مصالح مرسله با عینیتهای مدرکات عقل عملی: با استمداد از درک عقل نسبت به مصلحت حتمی و تام، به حکم شارع رسید (ص ۳۴۷-۳۵۱). | ||
۲. یکسانانگاری مصالح مرسله با مقاصد الشریعه: اثبات کارایی سندی مصالح مرسله از طریق اثبات اتحاد این مصالح با مصادیق و تعینات مقاصد الشریعه (ص ۳۵۱ | ۲. یکسانانگاری مصالح مرسله با مقاصد الشریعه: اثبات کارایی سندی مصالح مرسله از طریق اثبات اتحاد این مصالح با مصادیق و تعینات مقاصد الشریعه (ص ۳۵۱-۳۶۱). علیدوست در این مبحث، پس از بررسی دو پیشفرض این نظریه (ص ۳۵۲ و ۳۵۳)، پنج دیدگاه و اندیشه منشعب از این دیدگاه اصلی را طرح و نقد میکند: | ||
* نصبسند (ص ۳۶۲)، | * نصبسند (ص ۳۶۲)، | ||
* نصمحور با گرایش به مقاصد (ص ۳۶۶)، | * نصمحور با گرایش به مقاصد (ص ۳۶۶)، | ||
خط ۱۸۲: | خط ۱۸۲: | ||
۱. از نص به مصلحت (۴۸۵). به نظر وی، فقیه در استنباط نه مجاز به غفلت از نصوص، احکام و ضرورتهای فقهی است و نه مجاز به غفلت یا بیمهری نسبت به مقاصد کلان و خرد شرعی؛ تنها با رعایت این توجه، صلاحیت تکفل استنباط را دارد. در این صورت، اگر فقیه به مقصد شارع قاطع گردد یا به مصلحت معیار و موضوع دست یابد، باید بر اساس آن فتوا دهد و نصوص شرعی را با توجه به آن مقصد و مصلحت تفسیر کند (ص ۴۹۲ و ۵۸۵). | ۱. از نص به مصلحت (۴۸۵). به نظر وی، فقیه در استنباط نه مجاز به غفلت از نصوص، احکام و ضرورتهای فقهی است و نه مجاز به غفلت یا بیمهری نسبت به مقاصد کلان و خرد شرعی؛ تنها با رعایت این توجه، صلاحیت تکفل استنباط را دارد. در این صورت، اگر فقیه به مقصد شارع قاطع گردد یا به مصلحت معیار و موضوع دست یابد، باید بر اساس آن فتوا دهد و نصوص شرعی را با توجه به آن مقصد و مصلحت تفسیر کند (ص ۴۹۲ و ۵۸۵). | ||
۲. توجه به صدور نص از شأن تشریع یا بین تشریع (ص۴۹۴). وی در این بحث به دوازده مورد که به نصوص واصل و شئون شارع و مبیّنان معصوم شریعت مربوط است میپردازد: نبوت و ابلاغ وحی، تشریع، ولایت و حکومت، قضا، بیان اهداف کلی رسالت، زندگی شخصی و شئون بشری، بیان شیوههای اجرایی احکام الهی، تفسیر شریعت، بیان واقعیت اعمال، تعلیم حقایق عالی و شیوههای تربیتی، بیان مصالح مردم و مصالح میان مردم، بیان تاریخ و شرایع سابق(ص۴۹۵ | ۲. توجه به صدور نص از شأن تشریع یا بین تشریع (ص۴۹۴). وی در این بحث به دوازده مورد که به نصوص واصل و شئون شارع و مبیّنان معصوم شریعت مربوط است میپردازد: نبوت و ابلاغ وحی، تشریع، ولایت و حکومت، قضا، بیان اهداف کلی رسالت، زندگی شخصی و شئون بشری، بیان شیوههای اجرایی احکام الهی، تفسیر شریعت، بیان واقعیت اعمال، تعلیم حقایق عالی و شیوههای تربیتی، بیان مصالح مردم و مصالح میان مردم، بیان تاریخ و شرایع سابق(ص۴۹۵-۵۰۹). | ||
۳. اصل علت انگاری و حکمت انگاری که از نظر نویسنده ثابت نیست (ص۵۱۰ و ۵۹۵). | ۳. اصل علت انگاری و حکمت انگاری که از نظر نویسنده ثابت نیست (ص۵۱۰ و ۵۹۵). | ||
خط ۱۹۷: | خط ۱۹۷: | ||
ب. امکان و عدم امکان تزاحم مصالح احکام الزامی با غیر الزامی | ب. امکان و عدم امکان تزاحم مصالح احکام الزامی با غیر الزامی | ||
به گفته علیدوست، مصالح و دفع مفاسد مورد نظر شارع در یک مرتبه قرار ندارند و این اختلاف رتبه در استنباط حکم شرعی و اجرای احکام مکشوف تأثیر میگذارد. ترتیب مصالح امری ظریف است که نیازمند ضابطهای دقیق بوده و مطلقگویی در بیان ضوابط قابل قبول نیست (ص ۵۲۹). وی در این بحث به اسناد معتبر در ترتیب مصالح پرداخته که شامل این موارد است: نصوص (ص ۵۳۲)، ضرورتهای فقهی (ص ۵۳۳) و عقول (ص ۵۳۶). او همچنین در سنجههای تقدیم مصالح در داوری عقل، به دوازده سنجه اصلی، سایر سنجهها و نیز بحث تزاحم سنجهها پرداخته است (ص ۵۳۹ | به گفته علیدوست، مصالح و دفع مفاسد مورد نظر شارع در یک مرتبه قرار ندارند و این اختلاف رتبه در استنباط حکم شرعی و اجرای احکام مکشوف تأثیر میگذارد. ترتیب مصالح امری ظریف است که نیازمند ضابطهای دقیق بوده و مطلقگویی در بیان ضوابط قابل قبول نیست (ص ۵۲۹). وی در این بحث به اسناد معتبر در ترتیب مصالح پرداخته که شامل این موارد است: نصوص (ص ۵۳۲)، ضرورتهای فقهی (ص ۵۳۳) و عقول (ص ۵۳۶). او همچنین در سنجههای تقدیم مصالح در داوری عقل، به دوازده سنجه اصلی، سایر سنجهها و نیز بحث تزاحم سنجهها پرداخته است (ص ۵۳۹-۵۵۳). | ||
=== فرد یا نهاد متولی تشخیص مصلحت در استنباط و اجرا === | === فرد یا نهاد متولی تشخیص مصلحت در استنباط و اجرا === | ||
خط ۲۱۱: | خط ۲۱۱: | ||
به گفته علیدوست، به دلیل ارتباط قویم میان شریعت و فقه با مصلحت، اگر فقه اسلام را «فقه المصالح» بنامیم، ناموجه نخواهد بود (ص ۶۱۵). وی به کشاکش میان قانون، شریعت و عناصر مصلحت در فقه، همچنین وجود حیل شرعی پرداخته و پس از بیان تاریخچه، گستره و اهمیت آن (ص ۶۱۸)، پاسخ را در اسناد معتبر شرعی، قرآن (ص ۶۲۵) و روایات (ص ۶۲۸)، همچنین اندیشه فقیهان (ص ۶۳۱) بررسی میکند. | به گفته علیدوست، به دلیل ارتباط قویم میان شریعت و فقه با مصلحت، اگر فقه اسلام را «فقه المصالح» بنامیم، ناموجه نخواهد بود (ص ۶۱۵). وی به کشاکش میان قانون، شریعت و عناصر مصلحت در فقه، همچنین وجود حیل شرعی پرداخته و پس از بیان تاریخچه، گستره و اهمیت آن (ص ۶۱۸)، پاسخ را در اسناد معتبر شرعی، قرآن (ص ۶۲۵) و روایات (ص ۶۲۸)، همچنین اندیشه فقیهان (ص ۶۳۱) بررسی میکند. | ||
وی ضمن روشنسازی راهحلهای ارائهشده توسط مکاتب مختلف (ص ۶۳۶)، در نهایت مبانی نظر مختار خود را در نه محور مطرح میکند (ص ۶۴۵ | وی ضمن روشنسازی راهحلهای ارائهشده توسط مکاتب مختلف (ص ۶۳۶)، در نهایت مبانی نظر مختار خود را در نه محور مطرح میکند (ص ۶۴۵-۶۵۹). نتیجهگیری او این است که پذیرش همهٔ حیل قابل دفاع نیست، اما انکار کامل آنها نیز فنی نمیباشد و با اسناد معتبر شرعی منافات دارد. برخی از این حیل نهتنها با «فقه المصالح» در تضاد نیستند، بلکه خود در سطحی دیگر و از منظری کلانتر، دارای مصلحتاند (ص ۶۶۰). نویسنده در یکی از پیوستهای کتاب نگاه کوتاهی نیز به مسئله توریه و دروغ مصلحتی از نگاه قرآن، روایات، متون فقهی و رابطه اش با عسر و حرج دارد(ص۷۹۵-۷۹۸). | ||
== رابطه حکم حکومتی با مصلحت: مبانی صدور و نقض آن == | == رابطه حکم حکومتی با مصلحت: مبانی صدور و نقض آن == | ||
علیدوست با یادآوری این نکته که همه یا بخشی از مصادیق حکم حکومتی در گسترهی فقه المصالح و استصلاح قرار دارند و بخشی از رابطه فقه و مصلحت در احکام حکومتی تجسم و عینیت مییابد (ص ۶۶۱)، ابتدا به چیستی حکم حکومتی میپردازد (ص ۶۶۴) که نوعی کارشناسی موضوع، تطبیق و سپس انشای حکم از سوی حاکم است (ص ۶۷۰). سپس دو تفسیر و برداشت اشتباه و رایج درباره حکم حکومتی را شرح میدهد (ص ۶۷۵) و در نظریه مختار، پیشنهاد تقسیم فتوا به دو نوع فتوای حکومی و غیر حکومی را مطرح میکند. همچنین حکم حاکم، اعم از اولیه یا ثانویه، را در مقابل حکم الهی قرار میدهد (ص ۶۸۸ و ۶۹۰). | علیدوست با یادآوری این نکته که همه یا بخشی از مصادیق حکم حکومتی در گسترهی فقه المصالح و استصلاح قرار دارند و بخشی از رابطه فقه و مصلحت در احکام حکومتی تجسم و عینیت مییابد (ص ۶۶۱)، ابتدا به چیستی حکم حکومتی میپردازد (ص ۶۶۴) که نوعی کارشناسی موضوع، تطبیق و سپس انشای حکم از سوی حاکم است (ص ۶۷۰). سپس دو تفسیر و برداشت اشتباه و رایج درباره حکم حکومتی را شرح میدهد (ص ۶۷۵) و در نظریه مختار، پیشنهاد تقسیم فتوا به دو نوع فتوای حکومی و غیر حکومی را مطرح میکند. همچنین حکم حاکم، اعم از اولیه یا ثانویه، را در مقابل حکم الهی قرار میدهد (ص ۶۸۸ و ۶۹۰). | ||
وی پس از بررسی چیستی حکم حکومتی، بنیان، مناط و زمینههای پیشین جعل و اعتبار آن (ص ۶۹۳ | وی پس از بررسی چیستی حکم حکومتی، بنیان، مناط و زمینههای پیشین جعل و اعتبار آن (ص ۶۹۳-۷۰۳) و ارزیابی دیدگاههای موجود درباره گستره حکم حکومتی (ص ۷۰۳-۷۱۵)، در اندیشه مختار، به مبانی خود درباره شمول شریعت، عدم وجود منطقه فراغ، و پذیرش استصلاح به معنای مراجعه به عقل عملی و صدور فتوا برای تأمین مصلحت مکلفان، وجود احکام متغیر و وابسته به شرایط زمان و مکان، تفکیک میان استنباط و کارشناسی موضوعی با تطبیق مصادیق و شیوههای اجرایی اشاره میکند و خود دیدگاه اطلاق در قلمرو حکم حکومتی (فتوای حکومی) را تا جایی میپذیرد که مصالح مورد نظر شارع اقتضا کرده و از آسیبها پرهیز و جلوگیری شود (ص ۷۱۷). | ||
علیدوست در ادامه به نقص حکم حکومتی و ارتکازات فقهی (ص ۷۲۲)، نقض حکم حکومتی و مقررات موضوعه در اسناد شرعی (ص ۷۲۵) و جنبههای مخالفت با حکم حاکم شرع و قاضی (ص ۷۲۹) میپردازد. وی بیان میکند که اگر حاکم صالح اسلامی قوانین و مقررات نهادها و کارگزاران را لازمالاتباع بشمارد، نقض آنها حرام است؛ البته بهملاک حفظ نظام و صلاح جامعه. در این صورت، لزوم متابعت و حرمت مخالفت، ناشی از متابعت از حکم الهی است نه صرفاً از حکم حکومتی یا قضایی (ص ۷۳۰). | علیدوست در ادامه به نقص حکم حکومتی و ارتکازات فقهی (ص ۷۲۲)، نقض حکم حکومتی و مقررات موضوعه در اسناد شرعی (ص ۷۲۵) و جنبههای مخالفت با حکم حاکم شرع و قاضی (ص ۷۲۹) میپردازد. وی بیان میکند که اگر حاکم صالح اسلامی قوانین و مقررات نهادها و کارگزاران را لازمالاتباع بشمارد، نقض آنها حرام است؛ البته بهملاک حفظ نظام و صلاح جامعه. در این صورت، لزوم متابعت و حرمت مخالفت، ناشی از متابعت از حکم الهی است نه صرفاً از حکم حکومتی یا قضایی (ص ۷۳۰). | ||
خط ۲۲۹: | خط ۲۲۹: | ||
ثالثاً، تشخیص مصلحت را میتوان به قبل و بعد از استنباط تقسیم کرد و حاکم شرع میتواند در هر دو زمینه از نیروهای کاردان و مطمئن بهره ببرد. | ثالثاً، تشخیص مصلحت را میتوان به قبل و بعد از استنباط تقسیم کرد و حاکم شرع میتواند در هر دو زمینه از نیروهای کاردان و مطمئن بهره ببرد. | ||
همچنین، ملاک تشخیص مصلحت باید مصلحت شرعی مردم باشد و استفاده از واژه «نظام» در عنوان «مجمع تشخیص مصلحت نظام»، به معنای نظام زندگی مردم با تمامی شئون آن است. اگر این واژه به معنای مصلحت حاکمیت باشد، باید این انگاره اصلاح شود که مصلحت حاکمیت جدا از مصلحت مردم نیست. البته، حذف واژه «نظام» یا استفاده از ترکیبهایی چون «نظام اسلامی» یا «نظام کشور»، میتواند عنوان را شفافتر سازد (ص ۷۵۷ | همچنین، ملاک تشخیص مصلحت باید مصلحت شرعی مردم باشد و استفاده از واژه «نظام» در عنوان «مجمع تشخیص مصلحت نظام»، به معنای نظام زندگی مردم با تمامی شئون آن است. اگر این واژه به معنای مصلحت حاکمیت باشد، باید این انگاره اصلاح شود که مصلحت حاکمیت جدا از مصلحت مردم نیست. البته، حذف واژه «نظام» یا استفاده از ترکیبهایی چون «نظام اسلامی» یا «نظام کشور»، میتواند عنوان را شفافتر سازد (ص ۷۵۷-۷۵۹). | ||
== از جمود و اشعریگری در فهم مصلحت تا مصلحتگرایی افراطی == | == از جمود و اشعریگری در فهم مصلحت تا مصلحتگرایی افراطی == | ||
علیدوست در بخشی از کتاب به نقل و نقد نمونههایی از توقف و جمود فکری در فهم مصلحت از شریعت و کاربرد آن در استنباط پرداخته (ص۷۶۲) و به چهار علت آن نیز اشاره کرده است: عدم اعتقاد به حسن و قبح ذاتی، انکار تدثیر مصلحت در تشریع، نگاه غیر جامع به اسناد و مجموعه شریعت، غفلت از مقاصد شارع(ص۷۶۶). | علیدوست در بخشی از کتاب به نقل و نقد نمونههایی از توقف و جمود فکری در فهم مصلحت از شریعت و کاربرد آن در استنباط پرداخته (ص۷۶۲) و به چهار علت آن نیز اشاره کرده است: عدم اعتقاد به حسن و قبح ذاتی، انکار تدثیر مصلحت در تشریع، نگاه غیر جامع به اسناد و مجموعه شریعت، غفلت از مقاصد شارع(ص۷۶۶). | ||
وی در این کتاب همچنین از موضوع مصلحت گرایی افراطی و افتادن در ورطه اصالت منفعت و لذت (یوتیلیاریانیسم)، ماکیاولیسم، بدعت، عرفی انگاری دین، ترقیق یا حذف شریعت هم سخن گفته و نمونههایی از آنها را نقد و تحلیل کرده است (ص۷۶۷ | وی در این کتاب همچنین از موضوع مصلحت گرایی افراطی و افتادن در ورطه اصالت منفعت و لذت (یوتیلیاریانیسم)، ماکیاولیسم، بدعت، عرفی انگاری دین، ترقیق یا حذف شریعت هم سخن گفته و نمونههایی از آنها را نقد و تحلیل کرده است (ص۷۶۷-۷۷۷). | ||
[[رده:پیشنویس مقالهها]] | [[رده:پیشنویس مقالهها]] |