بررسی فقهی فرمانبرداری و نافرمانی مدنی (کتاب): تفاوت میان نسخهها
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
==مدعیات== | ==مدعیات== | ||
===مفهومشناسی و مرزگذاری با دیگر مفاهیم همگن=== | ===مفهومشناسی و مرزگذاری با دیگر مفاهیم همگن=== | ||
از نظر ورعی، نافرمانی مدنی با سه شاخصه خشونتپرهیزی، مسئولیتپذیری و محدودیت شناخته میشود.(ص۱۰) و چنین تعریف میشود: «سرپیچی از قوانین، مقررات، سیاستها و تصمیمهای ناعادلانه یا بر خلاف شرع حکومت با هدف لغو یا تغییر آن، بدون نقضِ اصل حاکمیت؛ مشروط بر آنکه نقد، انتقاد و اعتراض و اقدامات قانونی به نتیجه نرسیده باشد». (ص۱۰) تفاوت نافرمانی با مقاومت مدنی نیز در آن است که در مقاومت مدنی اقدام خاصی انجام نمیشود ولی نافرمانی با اقدام همراه است. (ص۱۱) | از نظر ورعی، نافرمانی مدنی با سه شاخصه خشونتپرهیزی، مسئولیتپذیری و محدودیت شناخته میشود.(ص۱۰) و چنین تعریف میشود: «سرپیچی از قوانین، مقررات، سیاستها و تصمیمهای ناعادلانه یا بر خلاف شرع حکومت با هدف لغو یا تغییر آن، بدون نقضِ اصل حاکمیت؛ مشروط بر آنکه نقد، انتقاد و اعتراض و اقدامات قانونی به نتیجه نرسیده باشد».(ص۱۰) تفاوت نافرمانی با مقاومت مدنی نیز در آن است که در مقاومت مدنی اقدام خاصی انجام نمیشود ولی نافرمانی با اقدام همراه است.(ص۱۱) | ||
به گفته نویسنده اگر ملاک تحقق بغی، صرف براندازی باشد نه دستبردن به اسلحه، در نتیجه باید کسانی که با ابزارهای فرهنگی مثل رسانهها قصد براندازی دارند نیز «باغی» محسوب شوند.(ص۱۹)ولی ابزار برخورد با ایشان باید منحصر در همان ابزار فرهنگی باشد. | به گفته نویسنده اگر ملاک تحقق بغی، صرف براندازی باشد نه دستبردن به اسلحه، در نتیجه باید کسانی که با ابزارهای فرهنگی مثل رسانهها قصد براندازی دارند نیز «باغی» محسوب شوند.(ص۱۹) ولی ابزار برخورد با ایشان باید منحصر در همان ابزار فرهنگی باشد. | ||
مولف کتاب ادعا میکند اگر تعداد کسانی که قصد براندازی حکومت را دارند آنقدر نیست که نیاز به جنگ و مقاتله باشد، این افراد یا محاربند یا در حکم محارب. (ص۱۹) | مولف کتاب ادعا میکند اگر تعداد کسانی که قصد براندازی حکومت را دارند آنقدر نیست که نیاز به جنگ و مقاتله باشد، این افراد یا محاربند یا در حکم محارب.(ص۱۹) | ||
نویسنده مصوبات عرفی حاکمیتها مثل قوانین شهرداریها را خارج از بحث نافرمانی مدنی قرار میدهد.(ص۱۳۰) ولی باید توجه داشت که بسیاری از قوانین شهری بالمآل به تصرف در اموال و زندگی مردم منتهی میشود که همه محکوم حکم شرعی هستند. ولی نویسنده به این فرض توجه نکرده و فقط با بر این نکته تأکید کرده که اگر این قوانین منتهی به بیعدالتی شود، موضوع نافرمانی نیز محقق میشود. | نویسنده مصوبات عرفی حاکمیتها مثل قوانین شهرداریها را خارج از بحث نافرمانی مدنی قرار میدهد.(ص۱۳۰) ولی باید توجه داشت که بسیاری از قوانین شهری بالمآل به تصرف در اموال و زندگی مردم منتهی میشود که همه محکوم حکم شرعی هستند. ولی نویسنده به این فرض توجه نکرده و فقط با بر این نکته تأکید کرده که اگر این قوانین منتهی به بیعدالتی شود، موضوع نافرمانی نیز محقق میشود. |