کاربر:Salehi/صفحه تمرین۲: تفاوت میان نسخه‌ها

Salehi (بحث | مشارکت‌ها)
Salehi (بحث | مشارکت‌ها)
مفهوم‌شناسی: اصلاح ارقام، ابرابزار، عدد انگلیسی
خط ۱: خط ۱:
فلسفه، دانشی برهانی دربردارنده بحث از حقایق و احوال وجود اشیا.
فلسفه، دانشی برهانی دربردارنده بحث از حقایق و احوال وجود اشیا.


==مفهوم‌شناسی==
== مفهوم‌شناسی ==
فلسفه به معنای دانش و حکمت است <ref>(ابن‌منظور، لسان العرب، 9/273.)</ref> و فیلسوف واژه‌ای یونانی است که از دو کلمه «فیلو» به معنای دوست‌دار و «سوفیا» به معنای دانایی تشکیل شده است <ref>(طریحی، مجمع البحرین، 5/107؛ مطهری، مجموعه آثار، 5/128؛ ← سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، 3/1434.)</ref> اصطلاح فلسفه در دو معنی کاربرد داشته است: یک معنای شایع که مطلق دانش معقول است و دیگری معنای غیر شایع که علم الهی یا فلسفه اولی است. فلسفه در اصطلاح شایع، نام یک فن و دانش خاص نیست، بلکه همه دانش‌های عقلی را در مقابل دانش‌های نقلی دربر می‌گیرد. در این حالت فیلسوف به کسی گفته می‌شود که جامع همه [[علوم عقلی]]، اعم از [[الهیات]]، ریاضیات، طبیعیات، [[سیاست|سیاسیات]] و [[اخلاق|اخلاقیات]] باشد <ref>(مطهری، مجموعه آثار، 5/129.)</ref> فلسفه در اصطلاح غیر شایع، معانی چندی دارد؛ مانند علم به موجود بماهو موجود، <ref>(مطهری، مجموعه آثار، 5/131.)</ref> علم به حقایق نظری و عملی <ref>(ابن‌سینا، عیون الحکمه، 16 ـ 17.)</ref> و استکمال نفس انسانی به واسطه معرفت حقایق موجودات، در حدّ وسع انسانی <ref>(قطب‌الدین شیرازی، شرح حکمة الاشراق، 30؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، 1/20.)</ref> [[امام‌خمینی]] نیز همسو با [[حکمت متعالیه]]، فلسفه را به این معنا می‌داند که انسان عالَمی عقلی، شبیه عالَم عینی خارجی گردد. <ref>(امام‌خمینی، آداب الصلاة، 20.)</ref>
فلسفه به معنای دانش و حکمت است<ref>(ابن‌منظور، لسان العرب، ۹/۲۷۳.)</ref> و فیلسوف واژه‌ای یونانی است که از دو کلمه «فیلو» به معنای دوست‌دار و «سوفیا» به معنای دانایی تشکیل شده است<ref>(طریحی، مجمع البحرین، ۵/۱۰۷؛ مطهری، مجموعه آثار، ۵/۱۲۸؛ ← سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۳/۱۴۳۴.)</ref> اصطلاح فلسفه در دو معنی کاربرد داشته است: یک معنای شایع که مطلق دانش معقول است و دیگری معنای غیر شایع که علم الهی یا فلسفه اولی است. فلسفه در اصطلاح شایع، نام یک فن و دانش خاص نیست، بلکه همه دانش‌های عقلی را در مقابل دانش‌های نقلی دربر می‌گیرد. در این حالت فیلسوف به کسی گفته می‌شود که جامع همه [[علوم عقلی]]، اعم از [[الهیات]]، ریاضیات، طبیعیات، [[سیاست|سیاسیات]] و [[اخلاق|اخلاقیات]] باشد<ref>(مطهری، مجموعه آثار، ۵/۱۲۹.)</ref> فلسفه در اصطلاح غیر شایع، معانی چندی دارد؛ مانند علم به موجود بماهو موجود،<ref>(مطهری، مجموعه آثار، ۵/۱۳۱.)</ref> علم به حقایق نظری و عملی<ref>(ابن‌سینا، عیون الحکمه، ۱۶ ـ ۱۷.)</ref> و استکمال نفس انسانی به واسطه معرفت حقایق موجودات، در حدّ وسع انسانی<ref>(قطب‌الدین شیرازی، شرح حکمة الاشراق، ۳۰؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۱/۲۰.)</ref> [[امام‌خمینی]] نیز همسو با [[حکمت متعالیه]]، فلسفه را به این معنا می‌داند که انسان عالَمی عقلی، شبیه عالَم عینی خارجی گردد.<ref>(امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۰.)</ref>


از سوی دیگر، فلسفه و حکمت به معنای نخست، به دو بخش نظری و عملی تقسیم می‌شود: حکمت نظری درباره اشیا آنچنان‌که هست، سخن می‌گوید، و به الهیات (فلسفه اولی)، ریاضیات (فلسفه وسطی) و طبیعیات (فلسفه سُفلی) تقسیم می‌شود، و حکمت عملی درباره افعال انسان، آنچنان‌که بایسته و شایسته است، بحث می‌کند و به علم اخلاق، علم تدبیر منزل و علم سیاست مدن، تقسیم می‌شود. بر این اساس، حکمت یا فلسفه شامل همه علوم نامبرده می‌گردد؛ اما مهم‌ترین بخش فلسفه، همان فلسفه اولی است که مشتمل بر دو فن امور عامه و الهیات به معنای اخص است <ref>(مطهری، مجموعه آثار، 5/129 ـ 130.)</ref> آنچه در این نوشتار مورد توجه است، همان معنای غیر شایع یا فلسفه اولی است.
از سوی دیگر، فلسفه و حکمت به معنای نخست، به دو بخش نظری و عملی تقسیم می‌شود: حکمت نظری دربارهٔ اشیا آنچنان‌که هست، سخن می‌گوید، و به الهیات (فلسفه اولی)، ریاضیات (فلسفه وسطی) و طبیعیات (فلسفه سُفلی) تقسیم می‌شود، و حکمت عملی دربارهٔ افعال انسان، آنچنان‌که بایسته و شایسته است، بحث می‌کند و به علم اخلاق، علم تدبیر منزل و علم سیاست مدن، تقسیم می‌شود. بر این اساس، حکمت یا فلسفه شامل همه علوم نامبرده می‌گردد؛ اما مهم‌ترین بخش فلسفه، همان فلسفه اولی است که مشتمل بر دو فن امور عامه و الهیات به معنای اخص است<ref>(مطهری، مجموعه آثار، ۵/۱۲۹ ـ ۱۳۰.)</ref> آنچه در این نوشتار مورد توجه است، همان معنای غیر شایع یا فلسفه اولی است.


==پیشینه==
==پیشینه==