کاربر:Ma.sultanmoradi/صفحه تمرین۳: تفاوت میان نسخه‌ها

Ma.sultanmoradi (بحث | مشارکت‌ها)
Ma.sultanmoradi (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۱: خط ۶۱:


==مدعیات==
==مدعیات==
نویسنده با علم به پیشینه نداشتن این بحث در فقه شیعه، از بحث درباره آرای پیشینیان می‌گذرد. علاوه بر این، این اثر را فتح بابی برای بحثهای بیشتر در آینده می‌داند.  
نویسنده با علم به پیشینه نداشتن این بحث در فقه شیعه، از بحث درباره آرای پیشینیان می‌گذرد. علاوه بر این، این اثر را فتح بابی برای بحث‌های بیشتر در آینده می‌داند.  
نکتۀ نخستی که بایستی اثبات کند، اصل بودن مسئله کرامت است. پس از آن بایستی ویژگی‌های این اصل (مبنای استدلالی آن، ذاتی بودنش و اثرش در فقه) را بربشمرد و سپس مباحث مرتبط با این اصل (حق اعمال اراده، اصل عدالت، نسبت حق و تکلیف و...) را بررسی کند.  
نکتۀ نخستی که بایستی اثبات کند، اصل بودن مسئله کرامت است. پس از آن بایستی ویژگی‌های این اصل (مبنای استدلالی آن، ذاتی بودنش و اثرش در فقه) را بربشمرد و سپس مباحث مرتبط با این اصل (حق اعمال اراده، اصل عدالت، نسبت حق و تکلیف و...) را بررسی کند.  


پذیرش این اصل  به شکلهای مختلفی در استنباط حکم شرعی موثر است. ۱) باعث جهت‌دهی تفسیری خواهد شد. ۲) در تطبق قواعد فقهی اثر گذار است، مثلاً در میتواند به عنوان یکی از مرجحات اصلی در تعادل و تراجیح باشد.
پذیرش این اصل  به شکل‌های مختلفی در استنباط حکم شرعی موثر است. ۱) باعث جهت‌دهی تفسیری خواهد شد. ۲) در تطبق قواعد فقهی اثر گذار است، مثلاً در میتواند به عنوان یکی از مرجحات اصلی در تعادل و تراجیح باشد.


تطبیق کرامت ذاتی به موارد آن نوعی (یعنی وابسته به تشخیص نوع انسان‌ها است نه تشخیص‌های فردی) و عرفی (یعنی بسته به تغییرات زمان و مکان مصادیق آن متغیر) است.
تطبیق کرامت ذاتی به موارد آن نوعی (یعنی وابسته به تشخیص نوع انسان‌ها است نه تشخیص‌های فردی) و عرفی (یعنی بسته به تغییرات زمان و مکان مصادیق آن متغیر) است.
خط ۸۰: خط ۸۰:
از مضمون و گاهی تصریح کلام نویسنده چنین بر می‌آید که «کرامت انسان» را ـ در کنار اصل حاکمیت اراده و عدالت به مثابه انصاف ـ اصلی فلسفی یا نهایتاً کلامی می‌دانند که حاکم بر احکام شرعی است، نه اینکه خود اصلی فقهی باشد. کتاب در جاهای مختلف با استفاده از شواهد عقلی و ادله قرآنی به استدلال درباره کرامت ذاتی انسان می‌پردازد؛ اما دریک ترتیب منطقی، به نظر می‌رسد در میان دلایل مطرح شده، دلیل عقلی کرامت انسانی بر همه استدلالها مقدم است. طبق استدلال عقلی، تمایز انسان‌ها از دیگر موجودات دیگر ـ و حتی فرشتگان ـ به سبب ارادۀ انسانی انسانی است، یعنی آنچه موجب اختیار انسان برای پذیرش یا عدم پذیرش حکم الهی و موافقت یا مخالفت با خیر و انتخاب بهشت یا جهنم است.
از مضمون و گاهی تصریح کلام نویسنده چنین بر می‌آید که «کرامت انسان» را ـ در کنار اصل حاکمیت اراده و عدالت به مثابه انصاف ـ اصلی فلسفی یا نهایتاً کلامی می‌دانند که حاکم بر احکام شرعی است، نه اینکه خود اصلی فقهی باشد. کتاب در جاهای مختلف با استفاده از شواهد عقلی و ادله قرآنی به استدلال درباره کرامت ذاتی انسان می‌پردازد؛ اما دریک ترتیب منطقی، به نظر می‌رسد در میان دلایل مطرح شده، دلیل عقلی کرامت انسانی بر همه استدلالها مقدم است. طبق استدلال عقلی، تمایز انسان‌ها از دیگر موجودات دیگر ـ و حتی فرشتگان ـ به سبب ارادۀ انسانی انسانی است، یعنی آنچه موجب اختیار انسان برای پذیرش یا عدم پذیرش حکم الهی و موافقت یا مخالفت با خیر و انتخاب بهشت یا جهنم است.


نویسنده در طول اثر، بنیاد استلال‌های قرآنی اصل کرامت را بر آیه ۷۰ سوره اسرا گذاشته است. از مفاد این آیه ـ در کنار دیگر آیاتی که در آه به نحوی از کرامت سخن رفته است ـ برمی‌آید که کرامت در اساس خود متعلق به خداوند اس و آن را به انسان افاضه کرده است. این آیه با تعبیر «یا بنی‌آدم» آغاز میشود که نشان دهندۀ حکمی دربارۀ جنس اسان است و نه گروهی خاص از انسانها. این آیه در مقام خبر دادن واقعه‌ای در گذشته نیست و کرامت گوهری و وجودی انسان را روشن می‌سازد. دیگر نشانه‌های قرآنی بر کرامت ذاتی انسان را می‌توان اینگونه برشمرد: آیۀ حمل امانت، خلیفة اللهی (در معنای مظهریت اسماء الهی)، تمجید از آفرینش انسان، نفح روح الهی. به نظر می‌رسد رأی نهایی نویسنده این است که از دیدگاه قرآن، معنا و اهمیت کرامت ـ در کنار مفاهیمی همچون عدالت،  معروف، احسان و... ـ برای مخاطبش روشن است و فقط از باب ارشاد به حکم عقل است که به آن ار می‌کند(ص ۸۳).
نویسنده در طول اثر، بنیاد استلال‌های قرآنی اصل کرامت را بر آیه ۷۰ سوره اسرا گذاشته است. از مفاد این آیه ـ در کنار دیگر آیاتی که در آه به نحوی از کرامت سخن رفته است ـ برمی‌آید که کرامت در اساس خود متعلق به خداوند اس و آن را به انسان افاضه کرده است. این آیه با تعبیر «یا بنی‌آدم» آغاز میشود که نشان دهندۀ حکمی دربارۀ جنس اسان است و نه گروهی خاص از انسان‌ها. این آیه در مقام خبر دادن واقعه‌ای در گذشته نیست و کرامت گوهری و وجودی انسان را روشن می‌سازد. دیگر نشانه‌های قرآنی بر کرامت ذاتی انسان را می‌توان اینگونه برشمرد: آیۀ حمل امانت، خلیفة اللهی (در معنای مظهریت اسماء الهی)، تمجید از آفرینش انسان، نفح روح الهی. به نظر می‌رسد رأی نهایی نویسنده این است که از دیدگاه قرآن، معنا و اهمیت کرامت ـ در کنار مفاهیمی همچون عدالت،  معروف، احسان و... ـ برای مخاطبش روشن است و فقط از باب ارشاد به حکم عقل است که به آن ار می‌کند(ص ۸۳).


به گفته نویسنده، به خلاف ادعای مخالفان اصل بودن کرامت انسان، چندصد روایت از معصومان شامل تبیین کرامت و حوزه‌های آن است. این روایات اگرچه در برخی از این روایات به مفهوم کرامت تصریح نشده است؛ اما شامل مفاهیمی همچون ارجمندی انسان و پاسداشت حقوق انسان، اعم از کافر و مرده و حتی جنین انسان است(ص ۶۹). علاوه بر این، بسیاری دیگر از آنچه امروزه در فقه اصل خوانده می‌شود ـ همچون اصل حلیت و طهارت ـ در ادبیات روایی شیعه تحت عنوان اصل نیامده‌اند.
به گفته نویسنده، به خلاف ادعای مخالفان اصل بودن کرامت انسان، چندصد روایت از معصومان شامل تبیین کرامت و حوزه‌های آن است. این روایات اگرچه در برخی از این روایات به مفهوم کرامت تصریح نشده است؛ اما شامل مفاهیمی همچون ارجمندی انسان و پاسداشت حقوق انسان، اعم از کافر و مرده و حتی جنین انسان است(ص ۶۹). علاوه بر این، بسیاری دیگر از آنچه امروزه در فقه اصل خوانده می‌شود ـ همچون اصل حلیت و طهارت ـ در ادبیات روایی شیعه تحت عنوان اصل نیامده‌اند.