کاربر:Ma.sultanmoradi/صفحه تمرین۳: تفاوت میان نسخه‌ها

Ma.sultanmoradi (بحث | مشارکت‌ها)
Ma.sultanmoradi (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۷۷: خط ۷۷:


===استدلال بر کرامت ذاتی===
===استدلال بر کرامت ذاتی===
کتاب در جاهای مختلف با استفاده از شواهد عقلی و ادله قرآنی به استدلال درباره کرامت ذاتی انسان می‌پردازد؛ اما دریک ترتیب منطقی، به نظر می‌رسد در میان دلایل مطرح شده، دلیل عقلی کرامت انسانی بر همه استدلالها مقدم است. از مضمون و گاهی تصریح کلام نویسنده چنین بر می‌آید که «کرامت انسان» را - در کنار اصل حاکمیت اراده و عدالت به مثابه انصاف - اصلی فلسفی یا نهایتاً کلامی می‌دانند که حاکم بر احکام شرعی است، نه اینکه خود اصلی فقهی باشد. طبق استدلال عقلی، تمایز انسان‌ها از دیگر موجودات، به سبب اراده انسانی است، یعنی آنچه موجب اختیار انسان برای پذیرش یا عدم پذیرش حکم الهی و موافقت یا مخالفت با خیر و انتخاب بهشت یا جهنم است.
کتاب با استفاده از شواهد عقلی و ادله قرآنی به استدلال درباره کرامت ذاتی انسان می‌پردازد؛ اما در میان دلایل مطرح شده، دلیل عقلی کرامت انسانی، مقدم بر دیگر استدلالها است. از مضمون و گاهی تصریح کلام نویسنده نیز چنین بر می‌آید که «کرامت انسان» را - در کنار اصل حاکمیت اراده و عدالت به مثابه انصاف - اصلی فلسفی یا نهایتاً کلامی می‌دانند که حاکم بر احکام شرعی است، نه اینکه خود اصلی فقهی باشد. طبق استدلال عقلی، تمایز انسان‌ها از دیگر موجودات و شرافت او نسبت به آنان، به سبب اراده انسانی است، یعنی آنچه موجب اختیار انسان برای پذیرش یا عدم پذیرش حکم الهی و موافقت یا مخالفت با خیر و انتخاب بهشت یا جهنم است. دلیل اصلی کرامت انسان نیز همین ویژگی ذاتی انسان است. پس کرامت، ذاتیِ انسان است.


نویسنده در طول اثر، بنیاد استلال‌های قرآنی اصل کرامت را بر آیه ۷۰ سوره اسرا گذاشته است. از مفاد این آیه ـ در کنار دیگر آیاتی که در آه به نحوی از کرامت سخن رفته است ـ برمی‌آید که کرامت در اساس خود متعلق به خداوند اس و آن را به انسان افاضه کرده است. این آیه با تعبیر «یا بنی‌آدم» آغاز میشود که نشان دهندۀ حکمی دربارۀ جنس اسان است و نه گروهی خاص از انسان‌ها. این آیه در مقام خبر دادن واقعه‌ای در گذشته نیست و کرامت گوهری و وجودی انسان را روشن می‌سازد. دیگر نشانه‌های قرآنی بر کرامت ذاتی انسان را می‌توان اینگونه برشمرد: آیۀ حمل امانت، خلیفة اللهی (در معنای مظهریت اسماء الهی)، تمجید از آفرینش انسان، نفح روح الهی. به نظر می‌رسد رأی نهایی نویسنده این است که از دیدگاه قرآن، معنا و اهمیت کرامت ـ در کنار مفاهیمی همچون عدالت،  معروف، احسان و... ـ برای مخاطبش روشن است و فقط از باب ارشاد به حکم عقل است که به آن ار می‌کند(ص ۸۳).
نویسنده در طول اثر، بنیاد استلال‌های قرآنی اصل کرامت را بر آیه ۷۰ سوره اسرا گذاشته است. از مفاد این آیه ـ در کنار دیگر آیاتی که در آه به نحوی از کرامت سخن رفته است ـ برمی‌آید که کرامت در اساس خود متعلق به خداوند است و آن را به انسان افاضه کرده است. این آیه با تعبیر «یا بنی‌آدم» آغاز می‌شود که نشان‌دهندۀ حکمی دربارۀ جنس انسان است و نه گروهی خاص از انسان‌ها. این آیه در مقام خبر دادن واقعه‌ای در گذشته نیست و کرامتِ گوهری و وجودی انسان را روشن می‌سازد. دیگر نشانه‌های قرآنی بر کرامت ذاتی انسان را می‌توان اینگونه برشمرد: آیۀ حمل امانت، خلیفة اللهی (در معنای مظهریت اسماء الهی)، تمجید از آفرینش انسان، نفح روح الهی. به نظر می‌رسد رأی نهایی نویسنده این است که از دیدگاه قرآن، معنا و اهمیت کرامت ـ در کنار مفاهیمی همچون عدالت،  معروف، احسان و... ـ برای مخاطبش روشن است و فقط از باب ارشاد به حکم عقل است که به آن ار می‌کند(ص ۸۳).


به گفته نویسنده، به خلاف ادعای مخالفان اصل بودن کرامت انسان، چندصد روایت از معصومان شامل تبیین کرامت و حوزه‌های آن است. این روایات اگرچه در برخی از این روایات به مفهوم کرامت تصریح نشده است؛ اما شامل مفاهیمی همچون ارجمندی انسان و پاسداشت حقوق انسان، اعم از کافر و مرده و حتی جنین انسان است(ص ۶۹). علاوه بر این، بسیاری دیگر از آنچه امروزه در فقه اصل خوانده می‌شود ـ همچون اصل حلیت و طهارت ـ در ادبیات روایی شیعه تحت عنوان اصل نیامده‌اند.
به گفته نویسنده، به خلاف ادعای مخالفان اصل بودن کرامت انسان، چندصد روایت از معصومان شامل تبیین کرامت و حوزه‌های آن است. این روایات اگرچه در برخی از این روایات به مفهوم کرامت تصریح نشده است؛ اما شامل مفاهیمی همچون ارجمندی انسان و پاسداشت حقوق انسان، اعم از کافر و مرده و حتی جنین انسان است(ص ۶۹). علاوه بر این، بسیاری دیگر از آنچه امروزه در فقه اصل خوانده می‌شود ـ همچون اصل حلیت و طهارت ـ در ادبیات روایی شیعه تحت عنوان اصل نیامده‌اند.