فقه معاصر:پیشنویس مقصدهای شریعت (کتاب)
مقصدهای شریعت (کتاب) | |
---|---|
![]() | |
اطلاعات کتاب | |
عنوان اصلی | مقاصد الشریعة |
نویسنده | طه جابر العلوانی |
موضوع | فلسفه فقه |
سبک | تحلیلی |
زبان اصلی | عربی |
تعداد جلد | ۱ |
تعداد صفحات | ؟؟؟ |
اطلاعات نشر | |
ناشر | پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی |
تاریخ نشر | ۱۳۸۸ش |
نوبت چاپ | اول |
ترجمه فارسی | |
مترجم | سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا) |
نسخه الکترونیکی | https://digilib.feqhemoaser.com/arabic-book/مقاصد-الشريعة/ |
- چکیده
کتاب «مقصدهای شریعت» به این پرسش پاسخ میدهد که آیا فقه میتواند با حفظ مبانی سنتی خود، پاسخگوی نیازها و دغدغههای انسان معاصر باشد.
این کتاب، بررسی جامع و نوآورانهای از فلسفه فقه و اهداف کلان شریعت اسلامی ارائه میدهد. نویسنده با نقد میراث فقهی سنتی و تأکید بر ضرورت بازنگری در روششناسی اجتهاد، مفهوم «فقه اولویتها» را معرفی میکند که در آن استنباط احکام باید بر اساس مقاصد و مصالح شریعت و اولویتبندی آنها صورت گیرد. العلوانی همچنین به اهمیت توسعه فقه اقلیتها برای پاسخگویی به نیازهای مسلمانان در جوامع غیرمسلمان پرداخته و پیامدهای منفی بیتوجهی به مقاصد شریعت را در فهم دینی و عقلانیت مسلمانان تحلیل میکند. نویسنده در نهایت، سه مقصد کلان و برتر شریعت یعنی یکتاپرستی (توحید)، پاکسازی (تزکیه) و آبادانی (عمران) را به عنوان اساس و محور تمام احکام و اهداف شریعت معرفی میکند. این اثر، چارچوبی نظاممند برای فهم و کاربرد مقاصد شریعت در عصر حاضر ارائه میدهد و منبعی ارزشمند برای پژوهشگران و علاقهمندان به فقه معاصر و فلسفه دین است.
نکتهی قابل تامل آنکه در جلد، شناسنامه و مقدمه محقق، نام نویسنده اصلی کتاب ضبط نشده و تنها در پایان مقدمه مترجم نام طه جابر العلوانی به عنوان نویسنده ثبت شده است(ص۶۸).
معرفی اجمالی و ساختار
مقاصد الشریعه، اثر دکتر طه جابر العلوانی، کتابی در حوزه فلسفه فقه است.
این اثر با مقدمهای از عبدالجبار الرفاعی، مؤلف فلسفة الفقه و مقاصد الشریعة، آغاز شده و مباحث آن در پنج فصل سامان یافته است. در فصل اول به نقد و بررسی میراث فقهی پرداخته میشود و نویسنده موانعی را که بازنگری در میراث فقهی را دشوار ساختهاند، شناسایی میکند. فصل دوم به فقه اولویتها اختصاص دارد و در آن مباحثی در زمینه تشخیص و رتبهبندی امور بر اساس اهمیت شرعی و مقاصدی توضیح داده میشود.
العلوانی در فصل سوم چگونگی استنباط احکام برای مسلمانان ساکن در جوامع غیراسلامی، و چالشهای فقهی آن را توضیح میدهد. در فصل چهارم و پنجم نیز به ترتیب، پیامدهای بیتوجهی به مقاصد شریعت و مقاصد کلان شریعت شرح داده میشود.
نویسنده
دکتر طه جابر العلوانی متفکر برجسته اهل سنت عراقی و استاد است که در حوزه فلسفه فقه و مقاصد شریعت آثار متعددی دارد. العلوانی رئیس شورای فقه آمریکا (North American Fiqh Council) و بنیانگذار آن که یکی از نهادهای مهم فقهی در آمریکای شمالی، رئیس دانشگاه علوم اسلامی و اجتماعی (SISS) در هرندن، ویرجینیا، ایالات متحده آمریکا، مؤسس و رئیس «المعهد العالمی للفکر الاسلامی» (مرکز جهانی اندیشه اسلامی) در آمریکا و استاد و پژوهشگر برجسته در دانشگاهها بود.
اهمیت و جایگاه
این کتاب با رویکردی نوین و تحلیلی، تلاش میکند تا فهم سنتی و ایستا از فقه و شریعت را به سمت رویکردی مقاصدی، پویا و منطبق با مقتضیات زمان و مکان هدایت کند، از جمله اموری که بر اهمیت و جایگاه کتاب میافزاید عبارتند از:
العلوانی تمامی مقاصد شریعت را در سه مقصد توحید، تزکیه و عمران بیان میکند.
نویسنده با استناد به ادله عقلی و نقلی، شریعت را مبتنی بر مقاصد معرفی میکند.
نویسنده با معرفی مفهوم فقه اولویتها، معیاری جدیدی برای حل تعارض میان ادله و احکام ارائه میدهد که بر مصالح و مقاصد شریعت استوار است (ص۱۲۵-۱۴۶).
العلوانی روششناسی خاصی برای فهم مقاصد شریعت ارائه میدهد که مبتنی بر مرجعیت قرآن است. او معتقد است باید ابعاد غیبی و ماورایی دین را به واقعیت مادی و محسوس پیوند زد تا تأثیرات غیب در عالم محسوس قابل درک شود. همچنین به نظر العلوانی، میراث فقهی باید پالایش و تصحیح شود تا با قرآن منطبق و قابلیت جهانی شدن و مشارکت در فرهنگ مشترک جهانی را پیدا کند. او علم مقاصد شریعت را نه فقط ابزاری فقهی، بلکه نظام معرفتی کلی میداند که میتواند در بازسازی فقه اکبر (کلام) و اصول فقه نقش فعال داشته باشد.[نیازمند منبع]
فقه و میراث؛ برخی به سود وی و برخی در برابر وی
طه جابر در فصل اول به بررسی وضعیت میراث فقهی اسلام و موانع فکری و فرهنگی بازنگری در آن میپردازد و تأکید میکند برای تحول روشمند و مطلوب در فقه اسلامی، باید در میراث گذشته بازنگری کلی و همهجانبه صورت پذیرد(ص۸۶). او میان «وحی» و «میراث» تفاوت قائل میشود و روشن میسازد که منظور از بازاندیشی، فهم و تفسیر انسانهای گذشته از دین و وحی است، نه خود وحی که امری ثابت و تغییرناپذیر است(ص۸۷ و ۸۸).
سپس العلوانی به علل و اسباب متعددی اشاره میکند که باعث شدهاند اندیشمندان مسلمان تاکنون به بازنگری جدی در میراث فقهی نپردازند و این میراث بدون نقد باقی بماند. او با استناد به شواهد فراوانی از فقه اهل سنت، ضرورت ارزیابی و بازبینی این میراث را نشان میدهد و بر تاریخمندی اندیشه اسلامی و روشمندی معرفت قرآنی تأکید دارد(ص ۹۰-۹۸).
از دیگر نکات مهم این فصل، تأکید بر این است که بازنگری در میراث فقهی باید با رعایت اصول و مبانی قرآنی و توجه به مقاصد عالی شریعت صورت گیرد تا فقه بتواند پاسخگوی نیازهای زمانه و مسائل جدید باشد. نویسنده معتقد است که بدون این بازنگری، فقه در برابر تحولات اجتماعی و فکری معاصر ناتوان خواهد ماند و این امر به عقلانیت دینی مسلمانان آسیب میرساند. در ادامه به موضوعاتی چون تاثیر اسرائیلیات بر تفکر فقهی(ص۹۸)، فقه و تدبیرها و حیلههای شرعی(ص۱۰۴) و رهنمودهای آیات به روش قرآن پرداخته است(ص۱۱۲).
فقه اولویتها یا دانش اولویتها؟
العلوانی در این فصل به بررسی مفهوم «فقه اولویتها» میپردازد. سؤال اصلی این است: آیا فقه اولویتها علمی مستقل است یا بخشی از دانش فقه؟ نویسنده معتقد است در فرآیند استنباط احکام باید اولویتها و مصالح شریعت به صورت نظاممند مدنظر قرار گیرند و اجتهاد باید بر اساس این اولویتها انجام شود. نویسنده به نقد فقهی میپردازد که صرفاً به ظواهر نصوص توجه میکند و موضوعاتی چون ماهیت موضوع، فقه اولویتها، دانش اولویتها، آثار بیاعتنایی به دانش اولویتها و اقتصاد در فقه را بررسی کرده است (ص۱۲۵- ۱۴۶).
در نگاه نویسنده فقه اولویتها به معنای اعم از شناخت احکام، اعمال شرعی و اعتقادات است و منظور از فقه اکبر، فقه شناخت تمام این مسائل است (ص۱۲۸) و بخشی از فقه اولویتها، تأسیس معنایی است که آن را به دانش اولویت نامگذاری میکنیم (ص۱۳۸).
العلوانی معتقد است اسلام رسالتی جهانی دارد و برای تحقق این جهان شمولی باید از محدوده عمل و ظاهر و هیئت گذشت تا به حوزه حقیقتی برسد که دارای حقایقی بنیادین و اساسی است (ص۱۴۴).
در نگاه نویسنده بیشترین چیزی که در نقش دانش و مبانی شریعت در زمان ما رواج دارد، کتابهای دوره ششم ادوار فقه است. این مرحله با سقوط بغداد در سال ۶۵۶ آغاز و تا کنون ادامه دارد که مرحله تقلیدی محض میباشد(ص۱۵۰).
درآمدی بر فقه اقلیتها؛ نظریاتی بنیادین
العلوانی در فصل سوم موضوع «درآمدی بر فقه اقلیتها؛ نظریاتی بنیادین» را مطرح و در مورد چگونگی استنباط احکام برای مسلمانانی که در جوامع غیرمسلمان زندگی میکنند میپردازد. وی چالشهای فقهی، اجتماعی و سیاسی مرتبط با فقه اقلیتها را بررسی میکند و ضرورت توسعه این حوزه فقهی را برای حفظ حقوق و مصالح اقلیتهای مسلمان مطرح میسازد. این فصل شامل نظریات بنیادین و راهکارهای نوین برای پاسخ به مسائل اقلیتها است که فقه باید انعطافپذیر و متناسب با شرایط خاص اقلیتها باشد و موضوعاتی چون فقه اقلیتها، ضرورت اجتهاد، اصول فقه اقلیتها و دادخواهی و عملگرایی فعال و مثبت را مطرح کرده است (ص۱۵۵- ۱۷۸).
برنامهریزی برای مسلمانان هر کشور، پرهیز فرزندان مسلمانان اقلیت از گرفتار شدن در بند اصطلاحات فقهی و تاریخی که ریشه در وحی ندارد مانند دار الاسلام و دار الکفر، بیان کردن حقایق زیبای اسلام توسط اقلیتهای مسلمان از جمله نتایجی است که در این فصل بیان شده است (ص۱۷۸- ۱۸۱).
بیتوجهی به مقاصد و اولویتها و تأثیر منفی بر عقل مسلمان
العلوانی در فصل چهارم، به پیامدهای منفی بیتوجهی به مقاصد شریعت و اولویتها در فقه میپردازد و توضیح میدهد که عدم توجه به این مقاصد، موجب سردرگمی، تعارض در فتاوی، کاهش کارآمدی فقه و تضعیف عقلانیت دینی میشود. همچنین تأثیر این بیتوجهی بر فهم و درک مسلمانان از دین و شریعت مورد بررسی قرار گرفته است. در این فصل، موضوعاتی چون تبیین علتهای احکام و اهداف اسلام، مقاصد شریعت، ترتیب اولویتهای شرعی و آثار منفی غفلت از مقاصد و اولویتها توسط نویسنده تشریح شده است (ص۱۸۳-۱۹۱).
مقاصد شرعی برتر و حاکم: یکتاپرستی، پاکسازی و آبادانی
نویسنده در فصل پنجم به معرفی سه مقصد کلان و برتر شریعت پرداخته و آنها را محور تمام مقاصد عالی قرآنی میداند. وی معتقد است این سه مقصد کلان از طریق استقراء در متون قرآنی و روایی استخراج شدهاند و باید محور تمام احکام و اجتهادات شرعی قرار گیرند (ص۱۹۳-۲۴۱).
۱. یکتاپرستی (توحید): محور اصلی شریعت، تأکید بر یگانگی خداوند و پرستش او بهتنهایی است. بنابراین، همه احکام و قوانین شرعی باید در خدمت حفظ و تقویت این اصل بنیادین قرار گیرند. یکتاپرستی به عنوان پایه و اساس ایمان، زمینهساز ارتباط مستقیم انسان با خدا و راهنمای زندگی فردی و اجتماعی است
۲. پاکسازی (تزکیه): شریعت با احکام و دستورات خود تلاش میکند انسانها را از گناهان، فساد و انحرافات دور کند و به سوی فضایل و ارزشهای اخلاقی سوق دهد.
۳. آبادانی (عمران): آبادانی به معنای ساختن جامعهای سالم، عادلانه و پویا است که در آن انسانها بتوانند زندگی شایسته و متعادل داشته باشند.
العلوانی این سه اصل را به عنوان اصول راهنمای کلان در فقه و اجتهاد اسلامی مطرح میسازد که میتوانند به بازسازی و ارتقاء فهم شریعت در جهان معاصر کمک کنند. وی معتقد است هر کسی که خداوند وی را در ضبط قواعد فقه و کلیات و اصول و فروع فقه همراه مقاصد برتر موفق کند، تمام خیر و نیکی را به دست آورده است (ص۱۹۷). نویسنده در این فصل، ۲۵ نکته را با تمسک به شماری از آیات و دیدگاه فقها و متفکران مورد بسط و شرح قرار داده است (ص۱۹۳-۲۴۱).
ترجمه
این کتاب توسط سید ابوالقاسم حسینی(ژرفا) به زبان فارسی ترجمه شده است. این ترجمه به همت پژوهشکده نظامهای اسلامی: فقه و حقوق، توسط پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در سال ۱۳۸۸ و در ۲۶۱ صفحه منتشر شده است. این پژوهش با مقدمه طولانی و پنجاه صفحهای ابوالقاسم علیدوست و زیر نظر ارزیابان محمود علیدانی، ناصر قربان نیا و محمود حکمت نیا به سرانجام رسیده است.
ابوالقاسم علیدوست، در مقدمه به اهمیت بحث مقاصد شریعت اشاره میکند و ضرورت توجه به این موضوع را در مواجهه با چالشهای فقهی و اجتماعی معاصر بیان میدارد. وی توضیح میدهد که مقاصد شریعت، اهداف و غایات شارع در وضع احکام است که فهم آن برای اجتهاد پویا و پاسخگو به مسائل نوین حیاتی است. همچنین نسبت میان شریعت، فقه و مقاصد شریعت به تفصیل بررسی میشود و اهمیت بازخوانی این مباحث در شرایط کنونی برجسته میگردد (ص۱-۱۵).
علیدوست در مقدمه کتاب «مقصدهای شریعت العلوانی» به چند محور اصلی پرداخته است:
- نسبت شریعت و مقاصد: علیدوست به تبیین رابطه میان شریعت و اهداف کلان آن میپردازد و توضیح میدهد که شریعت دارای اهداف کلان و کلی است که به عنوان «مقاصد شریعت» شناخته میشوند و این اهداف کلان، چارچوب و جهتدهنده به احکام خاص و جزئی فقهی هستند. از منظر علیدوست چون خداوند حکیم است، در تشریع مقررات، مقصد یا مقاصدی را دنبال میکند (ص۱۳ و ۱۴).
- توضیح مقاصد شریعت: او به تشریح مفهوم مقاصد شریعت میپردازد و تفاوت آن را با علل و حکمتهای خاص احکام بیان میکند؛ مقاصد شریعت اهداف کلی و عقلمحور هستند که بر همه احکام ناظرند و به عنوان پارادایم یا لباس کلی برای فهم احکام عمل میکنند. از نظر علیدوست در تفسیر مقاصد شریعت بایه به سه منبع و اصل معتبر یعنی درک عقل، تفسیر آیات و تفسیر احادیث وارده توجه کرد. علیدوست با تمسک به شماری از آیات، روایات و دیدگاه برخی فقها، درصدد توضیح مقاصد شریعت برآمده است (ص۱۴- ۱۹).
- مقاصد شریعت و فقه: علیدوست به نقش مقاصد در فهم و استنباط فقهی اشاره میکند و اهمیت توجه به این مقاصد را در مواجهه با مسائل و نیازهای معاصر برجسته میسازد. و با تمسک به برخی آیات(بقره/ ۴۲ و ۴۳ و نیز نساء/۱۷۶) و همچنین تمسک به مستندات مقبول میان شیعه و اهل سنت، برای روشن شدن بهتر بحث با توجه به رابطه فقه و شریعت از یک سو ورابطه شریعت و مقاصد از سوی دیگر، پرسشهایی را مطرح میکند (ص۱۹-۲۲).
علیدوست اهمیت توجه به مقاصد شریعت را به عنوان راهی برای پاسخگویی به چالشهای روز و حفظ اصالت مبانی دینی در عین مواجهه با مسائل جدید بیان میکند (ص۲۳).
علیدوست در مقدمه مفصل خود پنج اندیشه و روش فقهی در ارتباط با قاعده انگاشتن مقاصد یا سند انگاری ادله مبین مقاصد را اینگونه برشمرده است:
- نص بسند: دیدگاهی است که به طور مطلق و قاطع تنها به نصوص شرعی (متون دینی) به عنوان سند و دلیل قطعی احکام و فهم شریعت اتکا میکند و از پذیرش یا بهکارگیری مقاصد شریعت به عنوان منبع یا راهنمای استنباط احکام خودداری میکند. علیدوست برای توضیح نص بسند، به روایات و دیدگاه برخی از فقها استناد کرده است (ص۲۴-۲۸).
- نص محور با گرایش به مقاصد: از نظر علیدوست این مورد، رویکردی است که در آن فقیه در استنباط احکام، به نصوص شرعی (قرآن و سنت) به عنوان منبع اصلی و سند قطعی استناد میکند، اما در فهم و تفسیر این نصوص به مقاصد کلی و اهداف شریعت نیز توجه دارد. این دیدگاه میان دو رویکرد مطلقاً نصمحور (که فقط به نصوص بدون توجه به مقاصد تکیه میکند) و رویکرد صرفاً مقصدمحور (که نصوص را در حاشیه قرار میدهد) قرار میگیرد. علیدوست با تمسک به شماری از فتاوای و دیدگاههای فقهای شیعه و اهل سنت به توضیح این مورد پرداخته است (ص۲۸-۳۲).
- نص پذیر و مقاصد محور: صاحبان این اندیشه، با وجود پذیرش ادله و نصوص شرعی به عنوان اسناد اجتهاد، به مقاصد کلی شرع توجه بیشتری کرده و بر این باورند نصوص شرعی در استناد، متاخر از مقاصد است نه مفسر آن. سپس علیدوست برای اثبات مدعای خود به شماری از فتاوای فقهای فریقین استناد کرده است (ص۳۲-۳۴).
- مقاصد بسند: علیدوست در توضیح بیان میکند در استنباط فقهی، مقاصد کلان و اهداف شریعت به عنوان سند و مبنای اصلی عمل میکنند و فقیه باید احکام شرعی را بر اساس این مقاصد بسند قرار دهد. یعنی مقاصد شریعت نه صرفاً به عنوان تفسیر یا ملاک فهم نصوص، بلکه به عنوان منبع و مبنای اصلی استنباط احکام شناخته میشوند. سپس علیدوست برای اثبات مدعای خود به بیان نمادها و نمونههایی از جمله اقامه نماز جمعه در آمریکا که روز جمعه تعطیل نیست روی آورده است. در نگاه علیدوست قائلین به این رویه، ناآشنایان به اصول اجتهاد هستند (ص۳۴-۴۱).
- نص بسند با توجه به مقاصد: این رویه به رویکردی در استنباط فقهی اشاره دارد که در آن فقیه محوریت و سندیت اصلی را به نصوص شرعی (قرآن و سنت) میدهد، اما این نصوص را با نظارت و توجه به مقاصد کلان شریعت تحلیل و تفسیر میکند (ص۴۳-۴۶). در پایان علیدوست اندیشه صحیح را اکتفا کردن به نصوص مبین حکم در اجتهاد و تمام پنج مورد فوق میداند که نصوص باید مستند فقیه قرار گیرند، هرچند توجه فقیه به مقاصد و تفسیر نصوص مبین حکم، در سایه مقاصد و فهم مجموعه دین و ادله مفید است (ص۴۶ و ۴۷).