فقه معاصر:پیش‌نویس مقصدهای شریعت (کتاب)

مقاصد الشریعة (کتاب)
اطلاعات کتاب
نویسندهطه جابر العلوانی
موضوعفقه مصلحتفلسفه فقه
سبکاستدلالی
زبانعربی
تعداد جلد۱
تعداد صفحات۱۸۷
ترجمه به دیگر زبان‌هافارسی
اطلاعات نشر
ناشردار الهادی
محل نشربیروت
تاریخ نشر۱۴۲۱ق
نوبت چاپاول
ترجمه فارسی
مترجمسید ابوالقاسم حسینی (ژرفا)
مشخصات نشرپژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
نسخه الکترونیکیhttps://digilib.feqhemoaser.com/arabic-book/مقاصد-الشريعة/
  • چکیده

کتاب «مقصدهای شریعت» به این پرسش پاسخ می‌دهد که آیا فقه می‌تواند با حفظ مبانی سنتی خود، پاسخگوی نیازها و دغدغه‌های انسان معاصر باشد.

این کتاب، بررسی جامع و نوآورانه‌ای از فلسفه فقه و اهداف کلان شریعت اسلامی ارائه می‌دهد. نویسنده با نقد میراث فقهی سنتی و تأکید بر ضرورت بازنگری در روش‌شناسی اجتهاد، مفهوم «فقه اولویت‌ها» را معرفی می‌کند که در آن استنباط احکام باید بر اساس مقاصد و مصالح شریعت و اولویت‌بندی آنها صورت گیرد. العلوانی همچنین به اهمیت توسعه فقه اقلیت‌ها برای پاسخگویی به نیازهای مسلمانان در جوامع غیرمسلمان پرداخته و پیامدهای منفی بی‌توجهی به مقاصد شریعت را در فهم دینی و عقلانیت مسلمانان تحلیل می‌کند. نویسنده در نهایت، سه مقصد کلان و برتر شریعت یعنی یکتاپرستی (توحید)، پاک‌سازی (تزکیه) و آبادانی (عمران) را به عنوان اساس و محور تمام احکام و اهداف شریعت معرفی می‌کند. این اثر، چارچوبی نظام‌مند برای فهم و کاربرد مقاصد شریعت در عصر حاضر ارائه می‌دهد و منبعی ارزشمند برای پژوهشگران و علاقه‌مندان به فقه معاصر و فلسفه دین است.

نکته‌ی قابل تامل آنکه در جلد، شناسنامه و مقدمه محقق، نام نویسنده اصلی کتاب ضبط نشده و تنها در پایان مقدمه مترجم نام طه جابر العلوانی به عنوان نویسنده ثبت شده است(ص۶۸).

معرفی اجمالی

مقاصد الشریعه، اثر دکتر طه جابر العلوانی، کتابی در حوزه فلسفه فقه است. این اثر برای نخستین‌بار در 1421ق به کوشش انتشارات دار الهادی در 187 صفحه منتشر شد.

نویسنده در این اثر با استناد به ادله عقلی و نقلی، شریعت را مبتنی بر مقاصد معرفی می‌کند و تلاش دارد تا فهم سنتی و ایستا از فقه و شریعت را به سمت رویکرد مقاصدی و منطبق بر مقتضیات زمان و مکان هدایت کند. العلوانی روش‌شناسی خاصی برای فهم مقاصد شریعت ارائه می‌دهد که مبتنی بر مرجعیت قرآن است. او معتقد است باید ابعاد غیبی و ماورایی دین را به واقعیت مادی و محسوس پیوند زد تا تأثیرات غیب در عالم محسوس قابل درک شود. همچنین به نظر العلوانی، میراث فقهی باید پالایش و تصحیح شود تا با قرآن منطبق و قابلیت جهانی شدن و مشارکت در فرهنگ مشترک جهانی را پیدا کند. او علم مقاصد شریعت را نه فقط ابزاری فقهی، بلکه نظام معرفتی کلی می‌داند که می‌تواند در بازسازی فقه اکبر (کلام) و اصول فقه نقش فعال داشته باشد.[نیازمند منبع]

ساختار

کتاب با مقدمه‌ای از عبدالجبار الرفاعی، مؤلف فلسفة الفقه و مقاصد الشریعة، آغاز شده، با فهرست مطالب پایان می‌یابد. مباحث کتاب در پنج فصل سامان یافته است. در فصل اول به نقد و بررسی میراث فقهی پرداخته می‌شود و نویسنده موانعی را که بازنگری در میراث فقهی را دشوار ساخته‌اند، شناسایی می‌کند. فصل دوم به فقه اولویت‌ها اختصاص دارد و در آن مباحثی در زمینه تشخیص و رتبه‌بندی امور بر اساس اهمیت شرعی و مقاصدی توضیح داده می‌شود.

العلوانی در فصل سوم چگونگی استنباط احکام برای مسلمانان ساکن در جوامع غیراسلامی، و چالش‌های فقهی آن را توضیح می‌دهد. در فصل چهارم و پنجم نیز به ترتیب، پیامد‌های بی‌توجهی به مقاصد شریعت و مقاصد کلان شریعت شرح داده می‌شود.

نویسنده

دکتر طه جابر العلوانی (1935-2016م) از اساتید فقه اهل عراق است که در حوزه فلسفه فقه و مقاصد شریعت آثار متعددی دارد. العلوانی بنیان‌گذار و رئیس شورای فقه آمریکا (North American Fiqh Council) یکی از نهادهای مهم فقهی در آمریکای شمالی، رئیس دانشگاه علوم اسلامی و اجتماعی (SISS) در ایالات متحده آمریکا، مؤسس و رئیس «المعهد العالمی للفکر الاسلامی» در آمریکا و استاد و پژوهشگر برجسته در دانشگاه‌ها بود. «التوحید و التزکیة و العمران» و «مدخل الی فقه الاقلیات» از دیگر آثار او در حوزه فقه معاصر به‌شمار می‌آیند.

فقه و میراث؛ برخی به سود وی و برخی در برابر وی

طه جابر در فصل اول به بررسی وضعیت میراث فقهی اسلام و موانع فکری و فرهنگی بازنگری در آن می‌پردازد و تأکید می‌کند برای تحول روشمند و مطلوب در فقه اسلامی، باید در میراث گذشته بازنگری کلی و همه‌جانبه صورت پذیرد(ص۸۶). او میان «وحی» و «میراث» تفاوت قائل می‌شود و روشن می‌سازد که منظور از بازاندیشی، فهم و تفسیر انسان‌های گذشته از دین و وحی است، نه خود وحی که امری ثابت و تغییرناپذیر است(ص۸۷ و ۸۸).

سپس العلوانی به علل و اسباب متعددی اشاره می‌کند که باعث شده‌اند اندیشمندان مسلمان تاکنون به بازنگری جدی در میراث فقهی نپردازند و این میراث بدون نقد باقی بماند. او با استناد به شواهد فراوانی از فقه اهل سنت، ضرورت ارزیابی و بازبینی این میراث را نشان می‌دهد و بر تاریخ‌مندی اندیشه اسلامی و روشمندی معرفت قرآنی تأکید دارد(ص ۹۰-۹۸).

از دیگر نکات مهم این فصل، تأکید بر این است که بازنگری در میراث فقهی باید با رعایت اصول و مبانی قرآنی و توجه به مقاصد عالی شریعت صورت گیرد تا فقه بتواند پاسخگوی نیازهای زمانه و مسائل جدید باشد. نویسنده معتقد است که بدون این بازنگری، فقه در برابر تحولات اجتماعی و فکری معاصر ناتوان خواهد ماند و این امر به عقلانیت دینی مسلمانان آسیب می‌رساند. در ادامه به موضوعاتی چون تاثیر اسرائیلیات بر تفکر فقهی(ص۹۸)، فقه و تدبیرها و حیله‌های شرعی(ص۱۰۴) و رهنمودهای آیات به روش قرآن پرداخته است(ص۱۱۲).

فقه اولویت‌ها یا دانش اولویت‌ها؟

العلوانی در این فصل به بررسی مفهوم «فقه اولویت‌ها» می‌پردازد. سؤال اصلی این است: آیا فقه اولویت‌ها علمی مستقل است یا بخشی از دانش فقه؟ نویسنده معتقد است در فرآیند استنباط احکام باید اولویت‌ها و مصالح شریعت به صورت نظام‌مند مدنظر قرار گیرند و اجتهاد باید بر اساس این اولویت‌ها انجام شود. نویسنده به نقد فقهی می‌پردازد که صرفاً به ظواهر نصوص توجه می‌کند و موضوعاتی چون ماهیت موضوع، فقه اولویت‌ها، دانش اولویت‌ها، آثار بی‌اعتنایی به دانش اولویت‌ها و اقتصاد در فقه را بررسی کرده است (ص۱۲۵- ۱۴۶).

در نگاه نویسنده فقه اولویت‌ها به معنای اعم از شناخت احکام، اعمال شرعی و اعتقادات است و منظور از فقه اکبر، فقه شناخت تمام این مسائل است (ص۱۲۸) و بخشی از فقه اولویت‌ها، تأسیس معنایی است که آن را به دانش اولویت نامگذاری می‌کنیم (ص۱۳۸).

العلوانی معتقد است اسلام رسالتی جهانی دارد و برای تحقق این جهان شمولی باید از محدوده عمل و ظاهر و هیئت گذشت تا به حوزه حقیقتی برسد که دارای حقایقی بنیادین و اساسی است (ص۱۴۴).

در نگاه نویسنده بیشترین چیزی که در نقش دانش و مبانی شریعت در زمان ما رواج دارد، کتاب‌های دوره ششم ادوار فقه است. این مرحله با سقوط بغداد در سال ۶۵۶ آغاز و تا کنون ادامه دارد که مرحله تقلیدی محض می‌باشد(ص۱۵۰).

درآمدی بر فقه اقلیت‌ها؛ نظریاتی بنیادین

العلوانی در فصل سوم موضوع «درآمدی بر فقه اقلیت‌ها؛ نظریاتی بنیادین» را مطرح و در مورد چگونگی استنباط احکام برای مسلمانانی که در جوامع غیرمسلمان زندگی می‌کنند می‌پردازد. وی چالش‌های فقهی، اجتماعی و سیاسی مرتبط با فقه اقلیت‌ها را بررسی می‌کند و ضرورت توسعه این حوزه فقهی را برای حفظ حقوق و مصالح اقلیت‌های مسلمان مطرح می‌سازد. این فصل شامل نظریات بنیادین و راهکارهای نوین برای پاسخ به مسائل اقلیت‌ها است که فقه باید انعطاف‌پذیر و متناسب با شرایط خاص اقلیت‌ها باشد و موضوعاتی چون فقه اقلیت‌ها، ضرورت اجتهاد، اصول فقه اقلیت‌ها و دادخواهی و عمل‌گرایی فعال و مثبت را مطرح کرده است (ص۱۵۵- ۱۷۸).

برنامه‌ریزی برای مسلمانان هر کشور، پرهیز فرزندان مسلمانان اقلیت از گرفتار شدن در بند اصطلاحات فقهی و تاریخی که ریشه در وحی ندارد مانند دار الاسلام و دار الکفر، بیان کردن حقایق زیبای اسلام توسط اقلیت‌های مسلمان از جمله نتایجی است که در این فصل بیان شده است (ص۱۷۸- ۱۸۱).

بی‌توجهی به مقاصد و اولویت‌ها و تأثیر منفی بر عقل مسلمان

العلوانی در فصل چهارم، به پیامدهای منفی بی‌توجهی به مقاصد شریعت و اولویت‌ها در فقه می‌پردازد و توضیح می‌دهد که عدم توجه به این مقاصد، موجب سردرگمی، تعارض در فتاوی، کاهش کارآمدی فقه و تضعیف عقلانیت دینی می‌شود. همچنین تأثیر این بی‌توجهی بر فهم و درک مسلمانان از دین و شریعت مورد بررسی قرار گرفته است. در این فصل، موضوعاتی چون تبیین علت‌های احکام و اهداف اسلام، مقاصد شریعت، ترتیب اولویت‌های شرعی و آثار منفی غفلت از مقاصد و اولویت‌ها توسط نویسنده تشریح شده است (ص۱۸۳-۱۹۱).

مقاصد شرعی برتر و حاکم: یکتاپرستی، پاک‌سازی و آبادانی

نویسنده در فصل پنجم به معرفی سه مقصد کلان و برتر شریعت پرداخته و آنها را محور تمام مقاصد عالی قرآنی می‌داند. وی معتقد است این سه مقصد کلان از طریق استقراء در متون قرآنی و روایی استخراج شده‌اند و باید محور تمام احکام و اجتهادات شرعی قرار گیرند (ص۱۹۳-۲۴۱).

۱. یکتاپرستی (توحید): محور اصلی شریعت، تأکید بر یگانگی خداوند و پرستش او به‌تنهایی است. بنابراین، همه احکام و قوانین شرعی باید در خدمت حفظ و تقویت این اصل بنیادین قرار گیرند. یکتاپرستی به عنوان پایه و اساس ایمان، زمینه‌ساز ارتباط مستقیم انسان با خدا و راهنمای زندگی فردی و اجتماعی است

۲. پاک‌سازی (تزکیه): شریعت با احکام و دستورات خود تلاش می‌کند انسان‌ها را از گناهان، فساد و انحرافات دور کند و به سوی فضایل و ارزش‌های اخلاقی سوق دهد.

۳. آبادانی (عمران): آبادانی به معنای ساختن جامعه‌ای سالم، عادلانه و پویا است که در آن انسان‌ها بتوانند زندگی شایسته و متعادل داشته باشند.

العلوانی این سه اصل را به عنوان اصول راهنمای کلان در فقه و اجتهاد اسلامی مطرح می‌سازد که می‌توانند به بازسازی و ارتقاء فهم شریعت در جهان معاصر کمک کنند. وی معتقد است هر کسی که خداوند وی را در ضبط قواعد فقه و کلیات و اصول و فروع فقه همراه مقاصد برتر موفق کند، تمام خیر و نیکی را به دست آورده است (ص۱۹۷). نویسنده در این فصل، ۲۵ نکته را با تمسک به شماری از آیات و دیدگاه فقها و متفکران مورد بسط و شرح قرار داده است (ص۱۹۳-۲۴۱).

ترجمه

  این کتاب توسط سید ابوالقاسم حسینی(ژرفا) به زبان فارسی ترجمه شده است. این ترجمه به همت پژوهشکده نظام‌های اسلامی: فقه و حقوق، توسط پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در سال ۱۳۸۸ و در ۲۶۱ صفحه منتشر شده است. این پژوهش با مقدمه طولانی و پنجاه صفحه‌ای ابوالقاسم علیدوست و زیر نظر ارزیابان محمود علیدانی، ناصر قربان نیا و محمود حکمت نیا به سرانجام رسیده است.

ابوالقاسم علیدوست، در مقدمه به اهمیت بحث مقاصد شریعت اشاره می‌کند و ضرورت توجه به این موضوع را در مواجهه با چالش‌های فقهی و اجتماعی معاصر بیان می‌دارد. وی توضیح می‌دهد که مقاصد شریعت، اهداف و غایات شارع در وضع احکام است که فهم آن برای اجتهاد پویا و پاسخگو به مسائل نوین حیاتی است. همچنین نسبت میان شریعت، فقه و مقاصد شریعت به تفصیل بررسی می‌شود و اهمیت بازخوانی این مباحث در شرایط کنونی برجسته می‌گردد (ص۱-۱۵).

علیدوست در مقدمه کتاب «مقصدهای شریعت العلوانی» به چند محور اصلی پرداخته است:

  • نسبت شریعت و مقاصد: علیدوست به تبیین رابطه میان شریعت و اهداف کلان آن می‌پردازد و توضیح می‌دهد که شریعت دارای اهداف کلان و کلی است که به عنوان «مقاصد شریعت» شناخته می‌شوند و این اهداف کلان، چارچوب و جهت‌دهنده به احکام خاص و جزئی فقهی هستند. از منظر علیدوست چون خداوند حکیم است، در تشریع مقررات، مقصد یا مقاصدی را دنبال می‌کند (ص۱۳ و ۱۴).
  • توضیح مقاصد شریعت: او به تشریح مفهوم مقاصد شریعت می‌پردازد و تفاوت آن را با علل و حکمت‌های خاص احکام بیان می‌کند؛ مقاصد شریعت اهداف کلی و عقل‌محور هستند که بر همه احکام ناظرند و به عنوان پارادایم یا لباس کلی برای فهم احکام عمل می‌کنند. از نظر علیدوست در تفسیر مقاصد شریعت بایه به سه منبع و اصل معتبر یعنی درک عقل، تفسیر آیات و تفسیر احادیث وارده توجه کرد. علیدوست با تمسک به شماری از آیات، روایات و دیدگاه برخی فقها، درصدد توضیح مقاصد شریعت برآمده است (ص۱۴- ۱۹).
  • مقاصد شریعت و فقه: علیدوست به نقش مقاصد در فهم و استنباط فقهی اشاره می‌کند و اهمیت توجه به این مقاصد را در مواجهه با مسائل و نیازهای معاصر برجسته می‌سازد. و با تمسک به برخی آیات(بقره/ ۴۲ و ۴۳ و نیز نساء/۱۷۶) و همچنین تمسک به مستندات مقبول میان شیعه و اهل سنت، برای روشن شدن بهتر بحث با توجه به رابطه فقه و شریعت از یک سو ورابطه شریعت و مقاصد از سوی دیگر، پرسش‌هایی را مطرح می‌کند (ص۱۹-۲۲).

علیدوست اهمیت توجه به مقاصد شریعت را به عنوان راهی برای پاسخگویی به چالش‌های روز و حفظ اصالت مبانی دینی در عین مواجهه با مسائل جدید بیان می‌کند (ص۲۳).

علیدوست در مقدمه مفصل خود پنج اندیشه و روش فقهی در ارتباط با قاعده انگاشتن مقاصد یا سند انگاری ادله مبین مقاصد را اینگونه برشمرده است:

  1. نص بسند: دیدگاهی است که به طور مطلق و قاطع تنها به نصوص شرعی (متون دینی) به عنوان سند و دلیل قطعی احکام و فهم شریعت اتکا می‌کند و از پذیرش یا به‌کارگیری مقاصد شریعت به عنوان منبع یا راهنمای استنباط احکام خودداری می‌کند. علیدوست برای توضیح نص بسند، به روایات و دیدگاه برخی از فقها استناد کرده است (ص۲۴-۲۸).
  2. نص محور با گرایش به مقاصد: از نظر علیدوست این مورد، رویکردی است که در آن فقیه در استنباط احکام، به نصوص شرعی (قرآن و سنت) به عنوان منبع اصلی و سند قطعی استناد می‌کند، اما در فهم و تفسیر این نصوص به مقاصد کلی و اهداف شریعت نیز توجه دارد. این دیدگاه میان دو رویکرد مطلقاً نص‌محور (که فقط به نصوص بدون توجه به مقاصد تکیه می‌کند) و رویکرد صرفاً مقصدمحور (که نصوص را در حاشیه قرار می‌دهد) قرار می‌گیرد. علیدوست با تمسک به شماری از فتاوای و دیدگاه‌های فقهای شیعه و اهل سنت به توضیح این مورد پرداخته است (ص۲۸-۳۲).
  3. نص پذیر و مقاصد محور: صاحبان این اندیشه، با وجود پذیرش ادله و نصوص شرعی به عنوان اسناد اجتهاد، به مقاصد کلی شرع توجه بیشتری کرده و بر این باورند نصوص شرعی در استناد، متاخر از مقاصد است نه مفسر آن. سپس علیدوست برای اثبات مدعای خود به شماری از فتاوای فقهای فریقین استناد کرده است (ص۳۲-۳۴).
  4. مقاصد بسند: علیدوست در توضیح بیان می‌کند در استنباط فقهی، مقاصد کلان و اهداف شریعت به عنوان سند و مبنای اصلی عمل می‌کنند و فقیه باید احکام شرعی را بر اساس این مقاصد بسند قرار دهد. یعنی مقاصد شریعت نه صرفاً به عنوان تفسیر یا ملاک فهم نصوص، بلکه به عنوان منبع و مبنای اصلی استنباط احکام شناخته می‌شوند. سپس علیدوست برای اثبات مدعای خود به بیان نمادها و نمونه‌هایی از جمله اقامه نماز جمعه در آمریکا که روز جمعه تعطیل نیست روی آورده است. در نگاه علیدوست قائلین به این رویه، ناآشنایان به اصول اجتهاد هستند (ص۳۴-۴۱).
  5. نص بسند با توجه به مقاصد: این رویه به رویکردی در استنباط فقهی اشاره دارد که در آن فقیه محوریت و سندیت اصلی را به نصوص شرعی (قرآن و سنت) می‌دهد، اما این نصوص را با نظارت و توجه به مقاصد کلان شریعت تحلیل و تفسیر می‌کند (ص۴۳-۴۶). در پایان علیدوست اندیشه صحیح را اکتفا کردن به نصوص مبین حکم در اجتهاد و تمام پنج مورد فوق می‌داند که نصوص باید مستند فقیه قرار گیرند، هرچند توجه فقیه به مقاصد و تفسیر نصوص مبین حکم، در سایه مقاصد و فهم مجموعه دین و ادله مفید است (ص۴۶ و ۴۷).