ترور و تروریسم از دیدگاه فقه امامیه (کتاب)

از دانشنامه فقه معاصر
نویسنده: محمود صادقی
ترور و تروریسم از دیدگاه فقه امامیه
اطلاعات کتاب
نویسندهمرتضی ابریان شاهرودی
موضوعفقه سیاسی
سبکگزارشی- تحلیلی، فقه استدلالی
زبانفارسی
ویراستارحسین فراهانی
تعداد صفحات۲۰۰
اطلاعات نشر
ناشرآوای چلچله
محل نشرشاهرود
تاریخ نشر۱۴۰۲ش
نوبت چاپاول
شمارگان۱۰۰۰
  • چکیده

ترور و تروریسم از دیدگاه فقه امامیه نوشته مرتضی ابریان شاهرودی در چهار فصل به بررسی ترور و تروریسم از منظر فقه امامیه می‌پردازد.

نویسنده کتاب با پیگیری واژه‌هایی در متون دینی که ممکن است برای اعمال تروریستی مورد استناد قرار گیرند، به نقد برداشت‌های نادرستی از این واژه‌ها می‌پردازد. او واژه‌هایی مانند «ارهاب» (ترساندن) را از منظر قرآنی توضیح داده و نشان می‌دهد که این واژه در معنای لغوی خود به کار رفته نه معنای اصطلاحی که امروزه رایج شده و هیچ‌گونه تأییدی بر ترور از آن در قرآن برداشت نمی‌شود. در ادامه، نویسنده به برخی واژه‌ها در روایات مانند «فتک» (غافلگیرانه کشتن) و «غیله» (فریب برای قتل) نیز اشاره می‌کند و با استناد به چند روایت معتقد است اسلام با این نوع قتل‌ها به شدت مخالف کرده است.

به باور نویسنده، در اسلام تعرض به مسلمانان کاملاً حرام است. او همچنین در مورد ترور کافران می‌گوید که تنها کافرانِ در حال جنگ با مسلمانان خونشان محترم نیست، و در غیر این صورت، هرگونه اقدام تروریستی علیه آنها محکوم است. نویسنده جواز عملیات استشهادی را برای دفاع از جان، مال، ناموس و وطن تأیید کرده و آن را در برخی موارد واجب می‌داند. او می‌گوید که فقهای شیعه و اهل‌سنت در موارد خاص این نوع عملیات‌ها را جایز دانسته و آن را بهترین شکل دفاع از مسلمانان در برابر تجاوزات خارجی می‌دانند.

معرفی و ساختار کتاب

کتاب ترور و تروریسم از دیدگاه فقه امامیه نوشته مرتضی ابریان شاهرودی، در چهار فصل توسط انتشارات آوای چلچله به چاپ رسیده است. در فصل اول، نویسنده به مفهوم‌شناسی، انواع و ویژگی‌های ترور و تروریسم می‌پردازد (ص۹-۲۰). فصل دوم به ضرورت مبارزه با تروریسم (ص۲۳) اختصاص دارد و تروریسم را ناقض حقوق بشر (ص۲۳) و تهدیدی برای صلح و امنیت جهانی (ص۳۱) معرفی می‌کند. همچنین، بر لزوم اعمال حاکمیت دولت‌ها در مقابله با تروریسم تأکید کرده است (ص۳۸-۴۲). او همچنین در این فصل به بررسی ریشه‌ها و عوامل ترور و تروریسم مانند تنگدستی، محرومیت (ص۴۹)، اعتقادات و مذهب (ص۵۰) و تعصبات قبیله‌ای و قومی (ص۵۱) پرداخته است.

نویسنده در فصل سوم، به مبانی قرآنی (ص۵۹) و روایی (ص۶۵) ترور و همچنین احکام فقهی مرتبط با تروریسم (ص۷۴) می‌پردازد و دلایل جواز عملیات استشهادی (ص۹۹) را مطرح می‌کند. فصل چهارم به ارائه راهکارهایی برای پیشگیری و مقابله با تروریسم اختصاص دارد، ازجمله تدوین منشور جهانی علیه تروریست‌ها (ص۱۱۷)، مبارزه با تأمین مالی گروه‌های تروریستی (ص۱۴۵) و حذف بازارهای جرم (ص۱۶۱-۱۶۲).

ارزیابی کتاب

نویسنده کتاب علی‌رغم آنکه عنوان کتاب را ترور و تروریسم از دیدگاه فقه امامیه قرار داده؛ ولی بیشتر حجم کتاب به مباحث غیرفقهی اختصاص یافته است و فقط در فصل سوم به بررسی فقهی ترور و تروریسم می‌پردازد. همچنین در برخی موارد، به جای ارجاع به متون اصلی، از منابع با واسطه استفاده کرده است؛ به‌عنوان مثال، به جای استفاده از کتاب لغت صحاح جوهری، به یک کتاب فقهی معاصر استناد کرده (ص۶۶) یا به جای کتاب وقعة الطف، به منبعی از قرن پانزدهم قمری ارجاع داده است (ص۶۸). او در مواردی نیز پاورقی‌ها را بدون ذکر منبع آورده شده (ص۷۳) و گاهی مطالبی بدون هیچ ارجاعی در پاورقی درج شده است (ص۸۵).

واژگان مورد استناد برای تروریسم

نگارنده در فصل سوم به بررسی مفاهیم و واژگانی در متون دینی پرداخته که برخی افراد برای معرفی اسلام به‌عنوان دینی تروریستی و توجیه اقدامات خشونت‌آمیز خود به آن‌ها استناد کرده‌اند. او با ارائه دلایل متعدد این برداشت‌ها را رد می‌کند (ص۵۹). یکی از این واژگان، کلمه «ارهاب» و مشتقات آن است که در آیات مختلفی از جمله آیه ۶۰ سوره انفال به‌کار رفته است (ص۵۹-۶۳). به باور مؤلف، این واژه در قرآن به معنای لغوی خود یعنی خوف و ترس به‌کار رفته و با معنای اصطلاحی آن که امروزه رایج شده تفاوت دارد. به‌گفته او آنچه از واژه ارهاب در قرآن برداشت می‌شود، هیچ بار معنایی منفی ندارد (ص۶۳). همچنین، در آیاتی مانند آیه ۱۵۱ سوره اعراف و آیه ۳۲ سوره مائده به صراحت با کشتار بدون دلیل شرعی مخالفت شده است؛ بنابراین، اسلام به هیچ وجه اعمال تروریستی را تأیید نمی‌کند (ص۶۵).

شاهرودی به وجود واژگانی در روایات اشاره می‌کند که ممکن است برای توجیه اعمال تروریستی مورد استناد قرار گیرد. از جمله این واژگان، «فَتْک» به‌معنای غافلگیر کردن و کشتن شخص (ص۶۶-۷۰) و «غیله» به‌معنای فریب دادن فرد است (ص۷۰-۷۳). مؤلف با استناد به چندین روایات معتقد است که اسلام به‌شدت با قتل از طریق غافلگیری، فریبکاری و بدون دلیل شرعی مخالف است (ص۷۴).

احکام تکلیفی ترور

شاهرودی در ادامه فصل سوم کتاب خود به بررسی احکام اقدامات تروریستی علیه مسلمانان و کافران پرداخته است (ص۷۴).

ترور مسلمانان

به گفته نویسنده، اسلام جان مسلمانان را محترم دانسته و تعرض به آنان بدون دلیل شرعی را ممنوع کرده است (ص۷۵). او به شبهه‌ای اشاره می‌کند که اگر اسلام با ترور مخالف است، چرا در برخی موارد دستور به قتل افرادی مهدورالدم داده شده است؟ (ص۷۵-۷۶) نویسنده پاسخ می‌دهد که اقدامات تروریستی با کشتن مهدورالدم تفاوت دارد؛ زیرا مجازات مهدورالدم در اسلام با هدف حفظ نظام و مقابله با تخلفات آشکار، توسط معصومین(ع) یا حاکم عادل و در شرایط خاص وضع شده است. اما اقدامات تروریستی از روی ظلم و بدون دلیل شرعی انجام می‌شوند (ص۷۶-۷۷).

شاهرودی تأکید می‌کند که اقدامات تروریستی شیعه و سنی علیه یکدیگر حرام است و باید از هر عملی که زمینه‌ساز جنگ میان آنها شود، اجتناب کرد (ص۹۴). او به حادثه تروریستی در حرم امام حسن عسکری(ع) اشاره کرده و بیان می‌کند که پس از این حادثه، برخی از فقهای وهابی فتاوایی درباره تخریب اماکن مقدس مانند حرم امام حسین(ع) صادر کردند که این فتاوا با مصلحت امت اسلامی (ص۹۵) و احترام به اماکن مقدس که کفرآمیز نیستند (ص۹۶) در تضاد است.

ترور کافران

نویسنده معتقد است کفاری که در کشورهای اسلامی زندگی می‌کنند و تحت حمایت دولت اسلامی قرار دارند، مانند اهل کتاب، جان، مال و ناموسشان محترم است و هیچ‌کس حق تعرض به آنان را ندارد؛ بنابراین عملیات تروریستی علیه آنها حرام است (ص۷۹). اما کفاری که در حال جنگ با مسلمانان هستند، خونشان محترم نیست و می‌توان آنها را ترور کرد؛ البته زنان، کودکان، سالمندان و دیوانگان از این حکم مستثنا هستند. همچنین استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی نیز جایز نیست (ص۸۰-۸۱).

به گفته نویسنده، کفاری که در کشورهای غیرمسلمان زندگی می‌کنند و با مسلمانان رابطه دوستانه دارند و در صلح هستند، تا زمانی که علیه اسلام اقدامی انجام ندهند، جانشان محترم است (ص۸۲). سیره پیامبر(ص) نیز این موضوع را تأیید می‌کند؛ زیرا اصل پیامبر(ص) در مواجهه با کفار، صلح پایدار بود. ایشان با ارسال سفیر، آنان را به صلح و همزیستی دعوت می‌کردند (ص۸۲-۸۳) و قراردادهایی منعقد می‌کردند که مانع تعرض به یکدیگر شود (ص۸۴). آیاتی همچون آیه ۴ سوره توبه و برخی روایات (ص۸۵) نیز بر لزوم پایبندی به قراردادها و پیمان‌نامه‌ها تأکید دارند.

احکام تکلیفی عملیات استشهادی

شاهرودی در پایان فصل سوم به دلایل جواز عملیات استشهادی پرداخته است. او بر این باور است که عملیات شهادت‌طلبانه با اقدامات تروریستی تفاوت اساسی دارد (ص۹۹)، زیرا این نوع عملیات‌ها با هدف حفظ جان، مال، ناموس و وطن انجام می‌شوند، در حالی که اقدامات تروریستی برای تخریب اسلام و آسیب به جوامع بشری صورت می‌گیرند (ص۱۰۰). به‌گفته او، اکثر فقهای معاصر شیعه و اهل‌سنت، عملیات استشهادی را جایز دانسته و در برخی موارد حتی واجب می‌دانند (ص۹۹).

مؤلف تأکید دارد که بسیاری از فقهای شیعه دفاع از جان، مال، ناموس و وطن را مجاز شمرده و عملیات استشهادی را یکی از بهترین مصادیق این دفاع در برابر متجاوزین به سرزمین مسلمانان معرفی می‌کنند (ص۱۰۱). این وظیفه بر همه مسلمانان واجب است و نیازی به اجازه امام معصوم(ع) ندارد (ص۱۰۲). همچنین، گاهی تنها راه مقابله با دشمنان، انجام عملیات استشهادی است که این دلایل نیز جواز آن را اثبات می‌کند (ص۱۰۳).