فقه معاصر:پیشنویس مسئله حجاب
مهدی محمدی
- چکیده
در باب علت پیدایش حجاب نظرات گوناگونی ابراز شده است که میتوان به عللی چون: میل به ریاضت و رهبانیت، عدم امنیت و عدالت اجتماعی، استثمار نیروی زن، حسادت و خودخواهی مرد، و ایام عادت زنانگی اشاره کرد؛ لکن شهید مطهری در کتاب «مسئله حجاب» معتقد است علل نامبرده یا به هیچ وجه تأثیری در پیدایش حجاب در هیچ نقطهای از جهان نداشته و یا اگر فرضا این علل در پدید آمدن برخی از سیستمهای غیر اسلامی موثر بوده باشد در حجاب اسلامی تأثیری نداشته است. به باور نویسنده حیا، عفاف و پوشش تدبیری است که خود زن با یک نوع الهام برای گرانبها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برده است و این علتی اساسی در مسئله حجاب است که مورد غفلت مخالفان پوشش زن واقع شده است. پوشش زن در اسلام بدین جهت است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوهگری و خودنمائی نپردازد، و مردان فقط در محیط خانوادگی و در کادر قانونی ازدواج و همراه با یک سلسله تعهدات سنگین میتوانند از زنان به عنوان همسران قانونی کامجوئی کنند، اما در محیط اجتماع استفاده از زنان بیگانه ممنوع است. پوشش اسلامی موجب آرامش روانی، استحكام پيوند خانوادگی، استواری اجتماع و ارزش و احترام زن است و اسلام میخواهد انواع التذاذات جنسی، به محيط خانوادگی و و ازدواج اختصاص يابد و اجتماع منحصرا برای كار و فعاليت باشد.
معرفی اجمالی
کتاب «مساله حجاب» شهید مرتضی مطهری در سال ۱۴۰۱ شمسی در نوبت چاپ ۱۳۴ام توسط انتشارات صدرا منشتر گردید، استاد مطهری فقیه، متفکر، فیلسوف، اسلامشناس شیعه و از رهبران فکری انقلاب اسلامی ایران بود که تا کنون بیش از ۷۰ اثر من جمله کتاب حاضر از ایشان انتشار یافته است.
ساختار و محتوای کتاب
اثر حاضر در پنج بخش تنظیم شده است: در بخش اول تاریخچه حجاب بیان میشود (ص ۱۹)، در بخش دوم علت پیدا شدن حجاب مورد بحث قرار میگیرد (ص ۳۱)، در بخش سوم فلسفه پوشش در اسلام (ص ۷۱)، و در بخش چهارم ایرادها و اشکالها (ص ۹۱)، و نهایتا در بخش پنجم حجاب اسلامی مورد بررسی و تبیین قرار میگیرد (ص ۱۱۵).
تاریخچه حجاب
شهید مطهری معتقد است پیش از اسلام در میان بعضی ملل حجاب وجود داشته است. در ایران باستان و در میان قوم یهود و احتمالا در هند حجاب وجود داشته و از آنچه در قانون اسلام آمده سختتر بوده است. اما در جاهلیت عرب، حجاب وجود نداشته و بهوسیله اسلام در عرب پیدا شده است (ص ۱۹). در ایران باستان حتی پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده میشدند (ص ۲۱). حجاب هندی نیز نظیر حجاب ایران باستان سخت و شدید بوده است ولی درست روشن نیست که حجاب در هند قبل از نفوذ اسلام وجود داشته است و یا بعد از آن (ص ۲۵).
به هرحال قدر مسلم اینست که قبل از اسلام حجاب در جهان وجود داشته و اسلام مبتکر آن نیست، اما اینکه حدود حجاب اسلامی با حجابی که در ملل باستانی بوده یکی است یا نه؟ و دیگر اینکه علت و فلسفهای که از نظر اسلام حجاب را لازم میسازد همان علت و فلسفهای است که در دیگر نقاط جهان منشأ پدید آمدن حجاب شده است یا نه؟ مطالبی است که در قسمتهای بعدی به تفصیل درباره آن بحث میشود (ص ۲۶).
علل پیدایش حجاب
نوسینده کتاب میگوید: در باب علت پیدا شدن حجاب نظرات گوناگونی ابراز شده و غالبا این علتها برای ظالمانه یا جاهلانه جلوه دادن حجاب ذکر شده است. در ادامه مجموع علل بیان میشود، و باید دانست نظراتی که به دست آمده بعضی فلسفی، بعضی اجتماعی، بعضی اخلاقی، بعضی اقتصادی و بعضی روانی است که ذیلا بیان میشود: میل به ریاضت و رهبانیت (ریشه فلسفی)، عدم امنیت و عدالت اجتماعی (ریشه اجتماعی)، پدرشاهی و تسلط مرد بر زن و استثمار نیروی وی در جهت منافع اقتصادی مرد (ریشه اقتصادی)، حسادت و خودخواهی مرد (ریشه اخلاقی)، عادت زنانگی زن و احساس او به اینکه در خلقت از مرد چیزی کم دارد، به علاوه مقررات خشنی که در زمینه پلیدی زن و ترک معاشرت با او در ایام عادت وضع شده است (ریشه روانی) از جمله موارد ذکر شده میباشد (ص ۳۱).
علل نامبرده یا به هیچ وجه تأثیری در پیدایش حجاب در هیچ نقطهای از جهان نداشته است و بیجهت آنها را به نام علت حجاب ذکر کردهاند و یا فرضا اگر در پدید آمدن بعضی از سیستمهای غیر اسلامی تأثیر داشته در حجاب اسلامی تأثیری نداشته است. در ادامه به تبیین و نقد هر یک از این علل پرداخته میشود (ص ۳۲).
ریاضت و رهبانیت
به باور مولف کتاب ریاضت و رهبانیت نمیتواند علت حجاب اسلامی باشد چراکه اسلام با این فکر سخت مبارزه کرده است و همواره به نظافت و تمتع و بهره بردن از نعمتهای خدا تشویق کرده است (ص۳۷). مطابق آیه ۳۲ سوره اعراف، قرآن کریم آفرینش وسائل تجمل را از الطاف خدا نسبت به بندگانش قلمداد کرده است و تحریم زینتهای دنیا را بر خود، سخت مورد انتقاد قرار داده است (ص ۳۹). اسلام التذاذ و کامجوئی زن و شوهر از یکدیگر را نه تنها تقبیح نکرده است، بلکه ثوابهائی هم برای آن قائل شده است و آنچه مورد منع شدید اسلام است التذاذات جنسی در غیر از محدوده ازدواج قانونی است (ص۴۰).
عدم امنیت
یکی دیگر از علل ذکر شده برای حجاب عدم امنیت است، در زمانهای قدیم همانطور که در مورد ثروت امنیت نبود، راجع به زن هم امنیت وجود نداشت. هرکس زن زیبائی داشت ناچار بود او را از نظر زورمندان مخفی نگهدارد، زیرا اگر آنها اطلاع پیدا میکردند او دیگر مالک زن خود نبود (ص ۴۲). شهید مطهری در نقد این علت میگوید: وجود ناامنیها در ازمنه گذشته و تأثیر آنها در مخفی کردن زنان را نمیتوان منکر شد، و مسلما حجابهای افراطی و عقائد افراطی درباره پوشیدن زن معلول همین نوع جریانهای تاریخی است. اما علت دستور پوشش در اسلام عدم امنیت نبوده است، یا لااقل علت منحصر و اساسی، عدم امنیت نبوده است، زیرا این امر نه در آثار اسلامی به عنوان علت پوشش معرفی شده است و نه چنین چیزی با تاریخ تطبیق میکند، مخصوصا اینکه در میان اعراب جاهلیت پوشش نبود و در عین حال امنیت فردی به واسطه زندگی خاص قبیلهای و بدوی، بسیار بیشتر نسبت به جاهای دیگر مانند ایران وجود داشت (ص ۴۴-۴۵).
استثمار زن
در ادامه نوسینده میافزاید که عدهای برای پوشش زن ریشۀ اقتصادی قائل شده و گفتهاند حریم و پوشش یادگار عهد مالکیت و تسلط مرد است، مردان به خاطر اینکه از وجود زنان بهره اقتصادی ببرند و آنها را مانند بردگان استثمار کنند، ایشان را در خانهها نگه میداشتند و برای اینکه فکر زن را قانع کنند که خود به خود از خانه بیرون نرود و بیرون رفتن را کار بدی بداند، فکر حجاب و خانه نشینی را خلق کردند (ص ۴۷). ما این جهت را که در گذشته مرد به زن به چشم یک ابزار مینگریست و از او بهرهکشی اقتصادی میکرد را به صورت یک اصل کلی حاکم بر همه اجتماعات گذشته قبول نداریم، در عین حال انکار نمیکنیم که مرد در گذشته هم به زن ظلم کرده و هم به فرزند، و از هر دوی اینها بهرهکشی اقتصادی کرده است، همچنانکه به خود نیز ستم کرده است (ص ۵۱).
لکن قدر مسلم اینست که حجاب در اسلام بدین منظور نیست. اسلام هرگز نخواسته مرد از زن بهرهکشی اقتصادی کند، بلکه سخت با آن مبارزه کرده است. این مسأله که زن استقلال اقتصادی دارد از مسلمات قطعی اسلام است. کار زن از نظر اسلام متعلق به خود او است. به عنوان مثال زن اگر مایل باشد کاری که در خانه به وی واگذار میشود مجانا و تبرعا انجام میدهد و اگر نخواهد مرد حق ندارد او را مجبور کند، و در موضوع شیر دادن به طفل هم چنین است. بنابراین معقول نیست اسلام از یک طرف برای زن استقلال اقتصادی قائل شود و از طرف دیگر حجاب را به منظور استغلال و استثمار زن وضع کند؛ پس اسلام چنین منظوری نداشته است (ص ۵۲).
حسادت ریشه دیگری که برای پیدا شدن حجاب ذکر کردهاند جنبه اخلاقی دارد، گفتهاند علت اینکه مرد، زن را بدین شکل اسیر نگه میدارد حس خودپرستی و حسادت وی نسبت به مردان دیگر است. مرد نمیخواهد مردان دیگر و لو با نگاه کردن یا همسخن شدن، از زنی که تحت اختیار او است استفاده کنند (ص ۵۳). رغبت مرد به اینکه همسرش پاک و دست نخورده باشد حاکی از غیرت اوست و غیرت غیر از حسادت است؛ حسادت یک امر شخصی و فردی و ناشی از یک سلسله عقدههای روحی است، اما غیرت یک احساس و عاطفه نوع بشری است و بدون شک اسلام همان فلسفهای که در حس غیرت هست، یعنی حفاظت پاکی نسل و عدم اختلاط انساب را منظور نظر دارد، ولی علت حجاب اسلامی منحصر به این مورد نیست (ص ۵۷).
عادت زنانگی
شهید مطهری میگوید: به عقیده بعضی حجاب و خانهنشینی زن ریشه روانی دارد. اینکه عادت ماهانه نوعی پلیدی و نقص است، فکری است که از قدیم در میان بشر وجود داشته است و به همین دلیل زنان در ایام عادت مانند یک شیء پلید در گوشهای محبوس بودهاند و از آنها دوری و اجتناب میشده است. شاید به همین علت است که از پیغمبر اکرم (ص) درباره این عادت سؤال شد، و مضمون آیه ۲۲۲ سوره بقره که در پاسخ به این سؤال نازل شد این نبود که حیض پلیدی است و زن حائض پلید است و با او معاشرت نکنید، بلکه پاسخ رسید که نوعی بیماری تن است، و در حین آن بیماری از همخوابگی احتراز کنید و نه از معاشرت (ص ۵۹).
بنابراین اسلام نه حیض را موجب پستی و حقارت زن میداند و نه پوشیدگی را به خاطر پستی و حقارت زن عنوان کرده است، بلکه منظورهای دیگری داشته است چنانکه بیان خواهد شد (ص ۶۱).
بالا بردن ارزش
در ادامه نویسنده بیان میدارد عللی که قبلا ذکر شد کم و بیش مورد استفاده مخالفان پوشیدگی زن قرار گرفته است؛ اما به عقیده ما یک علت اساسی در کار است که مورد غفلت واقع شده است و آن این است که حیا، عفاف و ستر و پوشش تدبیری است که خود زن با یک نوع الهام برای گرانبها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برده است (ص ۶۲). زن بر اثر دور نگهداشتن خود از دسترسی مرد پایه ارزش خود را بالا برده است و توانسته سر نیاز مرد را به آستان خود فرود آورد (ص ۶۷).
فلسفه پوشش در اسلام
شهید مطهری معتقد است پوشش زن در اسلام بدین جهت است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوهگری و خودنمائی نپردازد. آیات مربوطه همین معنی را ذکر میکند (احزاب، ۵۹) و فتوای فقهاء هم مؤید همین مطلب است (ص ۷۳). حقیقت امر اینست که در مسأله پوشش سخن در این نیست که آیا زن خوب است پوشیده در اجتماع ظاهر شود یا عریان؟ روح سخن اینست که آیا زن و تمتعات مرد از زن باید رایگان باشد یا خیر؟ اسلام که به روح مسائل مینگرد جواب میدهد: خیر، مردان فقط در محیط خانوادگی و در کادر قانونی ازدواج و همراه با یک سلسله تعهدات سنگین میتوانند از زنان به عنوان همسران قانونی کامجوئی کنند، اما در محیط اجتماع استفاده از زنان بیگانه ممنوع است (ص ۷۵).
از نظر اسلام محدودیت کامیابیهای جنسی به محیط خانوادگی و همسران مشروع، از جنبه روانی به بهداشت روانی اجتماع کمک میکند، و از جنبه خانوادگی سبب تحکیم روابط افراد خانواده و برقراری صمیمیت کامل بین زوجین میگردد، و از جنبه اجتماعی موجب حفظ و استیفاء نیروی کار و فعالیت اجتماع میگردد، و از نظر وضع زن در برابر مرد سبب میگردد که ارزش زن در برابر مرد بالا رود (ص ۷۶).
پوشش اسلامی موجب آرامش روانی، استحكام پيوند خانوادگی، استواری اجتماع و ارزش و احترام زن است و اسلام میخواهد انواع التذاذات جنسی، به محيط خانوادگی و در كادر ازدواج قانونی اختصاص يابد و اجتماع منحصرا برای كار و فعاليت باشد (ص ۷۶-۸۶).
ایراد و اشکالها
در این بخش نگارنده کتاب میگوید: برخی افراد نسبت به موضوع پوشیدگی زنان دیدگاههایی انتقادی دارند و پرسشهایی را مطرح میکنند که بحثها و نظرات متعددی را پیرامون این موضوع شکل داده است، در ادامه به بررسی مهمترین ایرادات و اشکالاتی که معمولاً در رابطه با پوشیدگی زنان مطرح میشود پرداخته خواهد شد (ص ۹۱).
حجاب و اصل آزادی
یکی از اشکالات اینست که حجاب موجب سلب حق آزادی، که یک حق طبیعی بشری است میگردد و نوعی توهین به حیثیت انسانی زن به شمار میرود (ص ۹۲). در پاسخ میگوییم: حجاب در اسلام وظیفهای است بر عهده زن، که در معاشرت و برخورد با مرد باید کیفیت خاصی را در لباس پوشیدن مراعات کند. این وظیفه نه از ناحیه مرد بر او تحمیل شده است و نه چیزی است که با حیثیت و کرامت او منافات داشته باشد و یا تجاوز به حقوق طبیعی او، که خداوند برایش خلق کرده است محسوب شود. اگر رعایت پارهای مصالح اجتماعی، زن یا مرد را مقید سازد که در معاشرت روش خاصی را اتخاذ کنند و آرامش دیگران و تعادل اخلاقی را بر هم نزنند چنین مطلبی را «زندانی کردن» یا «بردگی» نمیتوان نامید و آنرا منافی حیثیت انسانی و اصل «آزادی» فرد نمیتوان دانست (ص ۹۳).
حجاب و افزایش التهابها
یک ایراد دیگر که بر حجاب گرفته شده اینست که ایجاد حریم میان زن و مرد بر اشتیاقها و التهابها میافزاید و طبق اصل «الانسان حریص علی ما منع منه»، حرص و ولع نسبت به اعمال جنسی را در زن و مرد بیشتر میکند. بهعلاوه، سرکوب کردن غرائز موجب انواع اختلالهای روانی و بیماریهای روحی میگردد (ص ۱۰۲).
پاسخ این ایراد اینست که اگرچه ناکامی، بالخصوص ناکامی جنسی، عوارض وخیم و ناگواری دارد و مبارزه با اقتضاء غرائز در حدودی که مورد نیاز طبیعت است غلط است، ولی برداشتن قیود اجتماعی مشکل را حل نمیکند بلکه بر آن میافزاید. در مورد غریزه جنسی و برخی غرائز دیگر، برداشتن قیود، عشق به مفهوم واقعی را میمیراند ولی طبیعت را هرزه و بیبند و بار میکند. در این مورد هر چه عرضه بیشتر گردد هوس و میل به تنوع افزایش مییابد (ص ۱۰۳). همچنین انسان به چیزی حرص میورزد که هم از آن ممنوع شود و هم به سوی آن تحریک شود، به اصطلاح تمنای چیزی را در وجود شخصی بیدار کنند و آنگاه او را ممنوع سازند. اما اگر امری اصلا عرضه نشود یا کمتر عرضه شود، حرص و ولع هم نسبت بدان کمتر خواهد بود (ص۱۱۰).
حجاب اسلامی
مطابق بیان شهید مطهری آیات مربوط به حجاب اسلامی در دو سوره از قرآن آمده است: یکی سوره «نور» و دیگری سوره «احزاب». بر اساس آیه ۳۰ و ۳۱ سوره نور وظایف مرد و زن در معاشرت با یکدیگر شامل اجتناب از چشم چرانی و نظربازی، پوشاندن عورت از دیگران و عدم جلب توجه مردان نامحرم توسط زنان میشود که البته در این آیات استثنائاتی هم برای لزوم پوشش بیان شده است (ص ۱۱۷).
همچنین عبارت: «وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ» که در آیه ۳۱ سوره نور آمده است اشاره به کیفیت پوشش دارد، زیرا پیش از نزول این آیه، زنها به گونهای روسری سر میکردند که گردن و بناگوش و قسمتی از سینه آنها پیدا بود و این آیه دستور به پوشاندن این اعضا میدهد (ص ۱۳۹).
در آیات ۵۹ و ۶۰ از سوره احزاب، به «جلباب» بهعنوان پوششی برای موی سر و بدن اشاره شده است. کلمه «جلباب» شامل هر جامه وسیع میشده است، ولی غالبا در مورد روسریهایی که از چهارقد بزرگتر و از ردا کوچکتر بوده بهکار میرفته است. مقصود از نزدیک ساختن جلباب «يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ»، پوشیدن با آن میباشد، یعنی وقتی میخواهند از خانه بیرون روند روسری بزرگ خود را با خود بردارند (ص ۱۵۷-۱۶۰).
حدود پوشش
به باور مولف کتاب در اینکه پوشانیدن غیر وجه و کفین بر زن واجب است، از نظر فقه اسلام هیچ گونه تردیدی وجود ندارد، نه از نظر قرآن و حديث، و نه از نظر فتاوی، در اين باره اختلاف و تشكيكی وجود ندارد، آنچه مورد بحث است پوشش چهره و دستها تا مچ است (ص ۱۶۵). مساله پوشش بر حسب اینکه پوشاندن وجه و کفین واجب باشد یا نباشد دو فلسفه کاملا متفاوت پیدا میکند. اگر پوشش وجه و کفین را لازم بدانیم در حقیقت طرفدار فلسفه پردهنشینی زن و ممنوعیت او از هر نوع کاری جز در محیط خاص خانه و یا محیطهای صددرصد اختصاصی زنان هستیم (ص ۱۶۸).
اما چنانچه پوشیدن گردی چهره و پوشیدن دستها تا مچ را واجب ندانیم آنهم به شرط اینکه خالی از هر نوع آرایش جالب توجه و محرک و مهیج باشد، آنوقت مسأله صورت دیگری پیدا میکند و طرفدار فلسفه دیگری هستیم، و آن فلسفه اینست که لزومی ندارد زن الزاما به درون خانه رانده شود و پردهنشین باشد بلکه صرفا باید این فلسفه رعایت گردد که هر نوع لذت جنسی اختصاص داشته باشد به محیط خانواده، و کانون اجتماع باید پاک و منزه باشد و هیچگونه کامجوئی، خواه بصری و خواه لمسی و خواه سمعی نباید در خارج از کادر همسری صورت بگیرد، بنابراین زن میتواند هر نوع کار از کارهای اجتماعی را عهدهدار شود (ص ۱۶۸-۱۶۹).
خلاصه اینکه وجه و کفین مرز محبوسیت و عدم محبوسیت زن است و ایرادهایی که مخالفین پوشش میگیرند در صورتی است که حجاب وجه و کفین را لازم بدانیم ولی اگر پوشاندن وجه و کفین را واجب ندانیم، در پوشش سایر قسمتهای بدن هیچگونه اشکالتراشی نمیتوان کرد، بلکه اشکال به طرف مخالف وارد است (ص ۱۷۰).
ادله موافق با عدم وجوب پوشش وجه و کفین
در آیه ۳۱ سوره نور، میتوان به دو عبارت مهم توجه کرد. نخست، جمله «وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» که بسیاری از مفسران و روایات، زینتهای مستثنا شده را شامل خضاب، سرمه، انگشتر، دستبند و نظایر آن دانستهاند؛ زینتهایی که بهطور معمول در چهره و دستها تا مچ قرار دارند. دوم، جمله «وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ» است در مورد این عبارت باید گفت: آیه دلالت دارد که پوشاندن گریبان لازم است و چون در مقام بیان حد است اگر پوشاندن چهره لازم بود باید بیان میکرد (ص ۱۷۲-۱۷۳).
همچنین در برخی روایات، به صراحت بیان شده که پوشاندن چهره و دو دست واجب نیست. و از جواز نگاه کردن به چهره و دو دست در برخی دیگر از روایات، میتوان نتیجه گرفت که پوشاندن این دو موضع نیز الزامآور نبوده (ص۱۸۰-۱۸۴).
نه حبس و نه اختلاط
از مجموع آنچه ذکر شد معلوم می شود که سخن اسلام، نه آن چیزی است که مخالفان، اسلام را به آن متهم می کنند؛ یعنی محبوسیت زن در خانه، و نه نظامی است که دنیای جدید آن را پذیرفته و عواقب شوم آن را می بیند؛ یعنی اختلاط زن و مرد در مجامع. اسلام می گوید: نه حبس و نه اختلاط، بلکه حریم. سنت جاری مسلمین از زمان رسول خدا همین بوده است که زنان از شرکت در مجالس و مجامع منع نمی شدهاند ولی همواره اصل «حریم» رعایت شده است. در مساجد و مجامع، حتی در کوچه و معبر، زن با مرد مختلط نبوده است. شرکت مختلط زن و مرد در برخی مجامع، مانند برخی مشاهد مشرفه که در زمان ما محل ازدحام فوق العاده است برخلاف مرضی شارع مقدس اسلام است (ص ۲۱۹-۲۲۰).