مبانی فقهی عملیات استشهادی از دیدگاه شیعه و اهل سنت (کتاب)
- چکیده
مبانی فقهی عملیات استشهادی از دیدگاه شیعه و اهل سنت کتابی فارسی که به مستندسازی عملیات استشهادی از منظر فقه شیعه و اهلسنت میپردازد. امیر ملامحمدعلی نویسنده کتاب، مباحثی چون مفاهیم جهاد، شهادت و عملیات استشهادی و همچنین، ادله فقهی و شرایط عملیات استشهادی و شبهات مربوط به آن را در دو بخش و یک خاتمه در این کتاب ارائه میدهد.
مولف با استناد به آیاتی از قرآن، روایات، اجماع فقها و دلیل عقلی قائل به جواز عملیات استشهادی شده است و آن را مصداقی از جهاد دفاعی دانسته است. او با استناد به نظرات فقهای شیعه سه شرط برای جواز عملیات استشهادی بیان میکند؛ ۱) حفظ اسلام و مسلمین، ۲) اذن ولی فقیه و ۳) عدم کشتار بیگناهان. بهگفته او، اهل سنت نیز شرایطی چون اعتلای اسلام، اذن حاکم شرع و مصلحت اسلام را برای جواز عملیات استشهادی مطرح کردهاند. او همچنین با بیان تعدادی از فتاوای فقها مانند وجوب جهاد دفاعی، لزوم حفظ اسرار جنگی مسلمانان و جواز حمله تکنفره به قلب لشکر دشمن، مستنداتی برای جواز عملیات استشهادی ارائه کرده است.
نویسنده در نهایت با بیان وجود شباهت ظاهری میان عملیات استشهادی و انتحاری معتقد است، به دلیل تفاوت نیت میان این دو عملیات و هدف آنها، نمیتوان آن دو را یکی دانست.
معرفی و گزارش ساختار
کتاب مبانی فقهی عملیات استشهادی از دیدگاه شیعه و اهل سنت به قلم امیر ملامحمدعلی در سال ۱۳۸۵ش تألیف و توسط انتشارات زمزم در قم منتشر شد. کتاب شامل هشت فصل در دو بخش و یک خاتمه است. نویسنده در بخش اول ذیل عنوان کلیات به بررسی مباحثی چون مفاهیم جهاد، شهادت، عملیات استشهادی و انتحاری (ص۱۷)، ارزش شهید، مفهوم شهادتطلبی و جایگاه شهادتطلبان در صدر اسلام و دوران معاصر (ص۳۰)، ادله فقهی وجوب دفاع (ص۷۰) و ماهیت عملیات استشهادی (ص۸۵) پرداخته است.
بخش دوم کتاب نیز به ادله فقهی عملیات استشهادی (ص۱۰۳)، دلایل جواز این نوع عملیات (ص۱۳۵) و فتاوای فقهای معاصر شیعه و اهل سنت میپردازد (ص۱۷۰). نویسنده در خاتمه، سه شبهه درباره عملیات استشهادی (شباهت عملیات استشهادی با خودکشی، کشته شدن افراد بیگناه و استفاده از زنان در عملیات انتحاری) را مورد بررسی قرار داده است (ص۱۹۱).
دلایل وجوب دفاع
مولف قبل از ورود به مسئله عملیات استشهادی، بهعنوان مقدمه به بررسی دلائل اصل وجوب دفاع از جان، مال، ناموس، وطن و دین میپردازد. بهگفته او، دفاع یا بهصورت شخصی است که در کتاب حدود بحث میشود و یا دفاع از کیان اسلام و بلاد اسلامی است که جایگاه آن در کتاب جهاد دفاعی است. دستور به دفاع نیز از نظر نگارنده یا به مسئله آمادگی دفاعی اشاره دارد که قبل از تهاجم دشمن است، یا به اقدام دفاعی اشاره دارد که هنگام تهاجم رخ میدهد (ص۶۸-۶۹).
نویسنده، چهار دلیل اصلی برای وجوب دفاع را در متون دینی شامل عقل، آیات، روایات و اجماع فقها میداند. بهگفته او دفاع از جان، مال، ناموس، دین و وطن امری عقلانی و فطری است (ص۷۳). او آیه ۱۹۰ سوره بقره (ص۷۴) و آیه ۳۹ سوره حج از دلائل قرآنی وجوب دفاع میداند (ص۷۵)، همچنین از چند روایات برای اثبات جهاد دفاعی بهره میگیرد (ص۷۶-۷۷). او در نهایت اجماع فقهای مسلمان را بهعنوان آخرین دلیل برای وجوب دفاع معرفی میکند (ص۷۷).
بهگفته نویسنده، فقهای شیعه بر این باورند که جهاد ابتدایی تنها در زمان حضور امام معصوم(ع) جایز است؛ اما جهاد دفاعی هر زمانی که اسلام و مسلمانان مورد هجوم قرار گیرند، قابل اجرا است (ص۷۷). او در ادامه به بررسی نظرات فقهایی چون شیخ طوسی، علامه حلی، محقق حلی (ص۷۸)، شهید ثانی (ص۷۹)، صاحب جواهر (ص۸۰) و امام خمینی درباره وجوب دفاع میپردازد (ص۸۴).
شرایط عملیات استشهادی از نگاه فقهای شیعه و اهل سنت
نویسنده در فصل پنجم بخش اول ابتدا به بیان ماهیت، ویژگیهای و آثار عملیات استشهادی میپردازد. او عملیات استشهادی را روش دفاعی جدیدی محسوب میکند که مبارزان مسلمان برای رویارویی با دشمن معمولا با ابزار کشنده که در گذشته معمول نبوده به دشمن حمله میکنند و موجب کشته و زخمی شدن تعدادی از افراد دشمن میشود و در ضمن آن خود نیز کشته میشود (ص۸۵-۸۶). او همچنین به بررسی شرایط عملیات استشهادی از دیدگاه فقهای شیعه و اهل سنت پرداخته است. به گفته او، فقهای شیعه سه شرط اصلی برای این نوع عملیات ذکر کردهاند: نخست، این عملیات باید در جهت دفاع و حفظ اسلام و مسلمانان باشد و انجام آن برای این هدف ضروری تلقی شود؛ دوم، انجام عملیات باید با اذن و اجازه ولی فقیه، حاکم شرع، مجتهد جامعالشرایط یا رهبری شرعی صورت گیرد؛ و سوم، در جریان عملیات، افراد بیگناه و غیرمهاجم نباید کشته شوند (ص۹۲-۹۳).
از سوی دیگر، وی شرایط عملیات شهادتطلبانه از منظر فقهای اهل سنت را اینگونه بیان میکند: نخست، هدف باید برای اعتلای اسلام باشد؛ دوم، مجری عملیات باید یقین یا ظن غالب داشته باشد که این اقدام به شکست یا تضعیف دشمن منجر خواهد شد؛ سوم، عملیات باید علیه کفاری انجام شود که علیه اسلام اعلان جنگ کرده یا در حال جنگ هستند (ص۹۵)؛ چهارم، این عملیات باید با اذن حاکم شرع صورت گیرد (ص۹۷)؛ و در نهایت، به صلاح و مصلحت اسلام و مسلمانان باشد (ص۹۸).
دلایل جواز عملیات استشهادی
نویسنده در بخش دوم کتاب به بررسی مبانی فقهی عملیات استشهادی میپردازد. او دلایل جواز را ذیل دو فصلِ ادله فقهی مستقل و مباحث فقهی مورد استناد برای جواز این نوع عملیات ارائه میدهد.
دلایل مستقل جواز عملیات استشهادی
مولف در ابتدای بخش دوم کتاب به بررسی دو نوع ادله نقلی و عقلی برای اثبات جواز عملیات استشهادی میپردازد. اولین دلیل قرآنی مورد استناد نویسنده آیه ۶۰ سوره انفال است که مسلمانان را به آمادهسازی نیرو و ادوات جنگی برای ترساندن دشمن تشویق میکند. به باور نگارنده عملیات استشهادی به بهترین وجه میتواند در دل دشمن هراس افکند پس مصداق این آیه خواهد بود (ص۱۰۳-۱۰۸). او همچنین بر اساس آیات دیگری از قرآن ازجمله آیه ۲۰۷ سوره بقره و آیات ۴۱، ۱۱۱ و ۱۲۰ سوره توبه، عملیات استشهادی را از برترین نمونههای جهاد میداند. وی معتقد است در این نوع عملیات، رضایت الهی، ایجاد رعب در دشمن و حمایت از دین الهی به وضوح دیده میشود و آن را برجستهترین شکل جهاد با جان معرفی میکند (ص۱۰۸-۱۱۶).
در ادامه بیان دلائل نقلی، نویسنده، ۱۳ روایت از منابع شیعه و اهل سنت را بررسی کرده (ص۱۱۷-۱۲۵) و با تحلیل سندی و محتوایی آنها نتیجه میگیرد که اهداف ذکر شده برای جهاد در این روایات، در عملیات استشهادی نیز وجود دارد. بنابراین، حکم به جواز این نوع عملیات میدهد (ص۱۲۵-۱۲۶). مولف همچنین به سیره عملی انبیا و اولیای الهی اشاره میکند و معتقد است که شخصیتهایی مانند حضرت زکریا(ع)، حضرت یحیی(ع) و امام حسین(ع)، با جانفشانی از دین و پیروان خود دفاع کردند. او این دفاع را مشابه عملیات استشهادی میداند که در آن، افراد برای حفظ دین و مسلمانان جان خود را فدا میکنند (ص۱۲۶-۱۲۸). وی داستانهایی نظیر ماجرای آرایشگر دختر فرعون و اصحاب اخدود را نیز بهعنوان شواهدی برای جواز عملیات استشهادی ذکر میکند. به باور او، این افراد برای بقای دین الهی، جان خود را فدا کردند و این امر را میتوان شاهدی بر مشروعیت چنین عملیاتی دانست (ص۱۲۸-۱۳۳).
مولف پس از بیان دلائل نقلی، دلیل عقلی را به عنوان چهارمین دلیل مستقل مطرح میکند. او میگوید که در مواقع تزاحم بین حفظ جان و حفظ دین، عقل بقای دین را اولویت میدهد. به همین دلیل، در عملیات استشهادی نیز افرادی که دین را بر جان خود مقدم میدانند، عملشان از نظر عقلی موجه است. (ص۱۳۳) برخی فقهای شیعه نیز با استناد به همین دلیل عقلی، جواز عملیات استشهادی را تأیید کردهاند (ص۱۳۴).
فتاوای فقهی مورد استناد برای جواز عملیات استشهادی
مولف کتاب، نوع دوم از دلائل مورد استناد برای جواز عملیات استشهادی را فتاوایی از فقها میداند که در مباحث گوناگون فقهی صادر شده است مانند وجوب جهاد دفاعی در هر شرایطی، لزوم استقامت تا پیروزی، حفظ اسرار نظامی تا سر حد مرگ، جواز حمله تکنفره به قلب لشکر دشمن، جواز انتخاب مرگی که گریزی از آن نیست و تَتَرُّس (کشتن انسانهایی که سپر جنگی شدهاند). البته نویسنده تمامی این دلایل را در اصل به وجوب عقلی و نقلی حفظ دین با جان و مال بازمیگرداند (ص۱۳۵-۱۶۸).
- وجوب جهاد دفاعی و استقامت در برابر دشمن تا پیروزی
نگارنده با استناد به نظر بسیاری از فقهای شیعه از قرن سوم هجری به بعد، ازجمله شیخ طوسی، ابن ادریس، علامه حلی، شهید اول و ثانی و صاحب جواهر که دفاع از جان، مال، ناموس، وطن و دین را واجب دانستهاند (ص۱۳۶-۱۳۷)، معتقد است که عملیات استشهادی نیز به عنوان نوعی جهاد دفاعی، جایز است (ص۱۳۸) چنانچه برخی از عالمان اهل سنت نیز این نوع عملیات را مجاز میدانند (ص۱۳۹).
یکی دیگر از دلایلی که مولف مطرح میکند، وجوب استقامت در برابر دشمن است. بر اساس فتوای فقهای شیعه و اهل سنت، مقاومت در برابر دشمن حتی تا مرز جان، واجب است. نگارنده عملیات شهادتطلبانه را یکی از روشهای استقامت و مقابله با دشمنان معرفی میکند (ص۱۴۱-۱۴۵).
- حفظ اسرار نظامی
حفظ اسرار نظامی تا پای جان نیز از دیگر دلایل مطرحشده است. نویسنده بیان میکند که طبق فتوای فقهای شیعه و اهل سنت، اگر اسیری احتمال دهد زیر شکنجه، اسرار مسلمانان را افشا کرده و موجب شکست آنها شود، خودکشی او جایز است (ص۱۴۵). بر این اساس، در شرایط خاص برای حفظ اسرار نظامی مسلمانان، عملیات استشهادی نیز میتواند مجاز باشد (ص۱۴۷).
- جواز حمله تکنفره به قلب لشکر دشمن
جواز حمله تکنفره به قلب لشکر دشمن از دیگر فتاوایی است که نویسنده با استناد به آن قائل به جواز عملیات استشهادی میشود (ص۱۴۷). به گفته مولف، بر اساس برخی روایات (ص۱۴۹) و فتوای برخی فقهای اهل سنت (ص۱۴۷-۱۵۰)، اگر فردی با یقین یا ظن قوی بداند که با حمله به قلب لشکر دشمن کشته میشود، اما این اقدام برای رضای الهی باشد و به نابودی دشمنان منجر شود، عمل او جایز است (ص۱۴۹). نگارنده توضیح میدهد که در عملیات استشهادی نیز فرد یقین دارد که با این اقدام، دشمنان نابود شده و خود او نیز کشته میشود. او معتقد است که تفاوتی ندارد عامل شهادت، دشمن باشد یا خود فرد؛ چرا که در هر دو حالت، این عمل به نیت رضای خدا و وارد کردن خسارت به دشمن انجام میشود (ص۱۵۱).
- انتخاب مرگ گریزناپذیر
مولف با استناد به این فتوای فقها که اگر فردی در کشتی گرفتار آتش شود، میتواند خود را به دریا بیندازد، حتی اگر بداند در دریا نیز جان خود را از دست میدهد (ص۱۵۲)، معتقد است، افرادی که عملیات استشهادی انجام میدهند، با وجود آگاهی از شهادت خود، راهی جز این ندارند (ص۱۵۳).
- تترس (کشتن انسانهای سپر شده برای دشمن)
نویسنده به نظرات فقهای شیعه همچون شیخ طوسی، ابن براج، ابن ادریس و علامه حلی اشاره میکند که فتوا دادهاند در صورتی که دشمن از انسانها (اعم از زنان و مردان دشمن یا اسیران مسلمان) بهعنوان سپر دفاعی استفاده کند، مسلمانان میتوانند بهقصد کشتن دشمن اقدام کنند، حتی اگر افراد بیگناهی که بهعنوان سپر قرار گرفتهاند، کشته شوند (ص۱۵۴-۱۵۷). همچنین فقهایی مانند محقق اردبیلی، صاحب جواهر، خویی و امام خمینی تصریح کردهاند که اگر تنها راه غلبه بر دشمن کشتن سپر انسانی باشد، این کار جایز است (ص۱۵۸-۱۶۰). عالمان اهل سنت نیز چنین نظری دارند، اما تأکید دارند که نیت باید کشتن دشمن باشد، هرچند ممکن است افراد بیگناه نیز کشته شوند (ص۱۶۰-۱۶۳). مولف از این حکم فقهی نتیجه میگیرد که اگر برای جلوگیری از ضرر دشمن و غلبه بر او، کشتن افراد بیگناه جایز باشد، پس در شرایطی که تنها راه مقابله با دشمن عملیات شهادتطلبانه است، این عملیات نیز اشکالی ندارد، حتی اگر به کشته شدن افراد بیگناه منجر شود (ص۱۶۴-۱۶۸).
تفاوت عملیات استشهادی با عملیات انتحاری
نویسنده در بخش خاتمه به بررسی چند شبهه میپردازد که ازجمله آنها شباهت ظاهری میان عملیات استشهادی با عملیات انتحاری است. او با بیان ماهیت انتحار و ادله حرمت آن از منظر قرآن، روایات و عقل، در بیان تفاوت این دو نوع عملیات، به این نکته اشاره میکند که عملیات استشهادی علیه متجاوزان به سرزمین اسلامی بکار گرفته میشود و نوعی جهاد دفاعی است و اگرچه با عملیات انتحاری شباهت ظاهری دارد ولی چون نیت متفاوت است حکم آن هم متفاوت خواهد بود (ص۱۹۱-۲۱۵).
نویسنده به دو شبهه دیگر نیز درباره عملیات استشهادی اشاره میکند که یک کشته شدن افراد بیگناه در حین انجام عملیات است و دیگر شرکت زنان در چنین عملیاتهایی. او با اشاره به اهداف بالاتر جهاد، کشته شدن افراد بیگناه را در حال ضرورت مانند مسئله تترّس جایز میداند و اینکه در جهاد دفاعی فرقی بین مرد و زن نیست پس شرکت زنان در عملیات استشهادی مانعی ندارد (ص۲۱۵-۲۳۱).