نقد و بررسی فقه مقاصدی از نظرگاه اهلسنت (کتاب)
- چکیده
نقد و بررسی فقه مقاصدی از نظرگاه اهلسنت کتابی به زبان فارسی نوشته محمدعلی قاسمی و احمد خوانساری است که فقه مقاصدی و جایگاه مقاصد شریعت در فقه را از منظر اهلسنت بررسی میکند. مقاصد شریعت در نگاه گروهی از فقیهان اهلسنت یکی از منابع بسیار مهم در کشف حکم شرعی است و در فقه شیعه مورد تامل و تردید قرار گرفته است.
نویسندگان کتاب، ضمن تشریح جایگاه و اهمیت بحث، به بررسی منابع تشریع از منظر فریقین پرداخته و ماهیت فقه مقاصدی از منظر اهل سنت را واکاوی کردهاند. قاسمی و خوانساری ضمن بیان سیر و تطور تاریخی این بحث، به بیان اندیشه مقاصدی در مدرسه امامیه و مدرسه اهل سنت پرداختهاند. تبیین مبانی، زیرساختها و ارکان نظریه مقاصد و نقد آنها، راههای شناخت مقاصد و انواع آن، و تطبیقات نظریه مقاصدی از دیگر موضوعات مهم کتاب است.
فقهای شیعه در موارد کمی به مقاصد استناد کردهاند و هیچگاه نیز بهعنوان یک دلیل مستقل مورد تمسک قرار نگرفته است، زیرا از نظر فقهای شیعه مصالح و مفاسد احکام خارج از دسترس عقل است، و برای اجتناب از قیاس، استحسان و مصالح مرسله باید تا حد ممکن از روشهای استنباطی اجتناب کرد.
معرفی و گزارش ساختار
کتاب نقد و بررسی فقه مقاصدی از نظرگاه اهلسنت، تالیف محمدعلی قاسمی و احمد خونساری دو پژوهشگر و مدرس فقه و اصول در حوزه علیمه قم است. کتاب در پنج فصل تدوین شده و به دنبال تبیینی جامع از فقه مقاصدی از منظر اهلسنت و نقد و بررسی ادله و مبانی آن است. این کتاب در سال۱۳۹۵ شمسی توسط مرکز فقهی ائمه اطهار به چاپ رسیده است.
ساختار کتاب
نویسندگان در گفتار فصل اول ضمن واکاوی و تبیین موضوع، به بیان ضرورت، پیشینه و اهداف موضوع پرداختهاند. گفتار دوم ضمن بیان مفهومشناسی فقه و مقاصد، به ذکر تعاریف از این دو واژه از منظر اهلسنت اشاره کردهاند، همچنین مفاهیم دیگری همچون شریعت، مصلحت و عقل را نیز مورد واکاوی قرار دادهاند. نویسندگان گفتار سوم را به موضوع بررسی منابع تشریع از نظرگاه فریقین اختصاص داده و هفت منبع قرآن، سنت نبوی، سنت صحابه، اجماع، عقل، قیاس و استحسان را مورد واکاوی قرار دادهاند (ص۱۹-۹۴).
قاسمی و خوانساری فصل دوم را به موضوع سیر تاریخی مقاصد شریعت در مدرسه امامیه و اهلسنت اختصاص دادهاند. این فصل در سه گفتار تحت عناوین تاریخچه نظریه مقاصد در مدرسه امامیه، اندیشه مقاصدی در مدرسه اهلسنت و مقاصد شریعت در دوران حاضر مطرح شده است (ص۹۵-۱۷۴).
نویسندگان در فصل سوم مبانی، ارکان و ادله نظریه مقاصد را در هفت گفتار مطرح و موضوعات ذیل را بررسی کردهاند؛ مبانی و زیرساختهای نظریه مقاصد، ارکان دانش مقاصد شریعت، امکان معرفت و شناخت مقاصد شریعت، راههای شناخت مقاصد شریعت، تقسیمات و انواع مقاصد، تطبیق و ترجیح مقاصد و ادله مقاصد شریعت (ص۱۷۵-۲۵۲).
قاسمی و خوانساری در فصل چهارم که هدف اصلی تالیف این کتاب است و در دو گفتار تنظیم شده، به نقد مبانی، ارکان و ادله مقاصد شریعت پرداختهاند (ص۲۵۳-۲۸۸).
فصل پنجم کتاب به موضوع تطبیقات نظریه مقاصد اختصاص یافته و در سه گفتار به عناوینِ تطبیقات از دیدگاه فقیهان شیعه، تطبیقات اهلسنت و کاربرد مقاصد شریعت پرداختهاند (ص۲۸۹-۳۴۶).
جایگاه و اهمیت
به باور نویسندگان از آنجا که اهلسنت مقاصد را بهعنوان منبع حکم شرعی پذیرفته و با بهرهگیری از دیگر مولفههای آن همانند قیاس، احکامی را خلاف شریعت صادر کردهاند، از سوی دیگر بهصورت غیرروشمند نظریه مقاصد به برخی روشنفکران شیعی نیز سرایت کرده است، اهمیت طرح این تحقیق روشن میشود. همچنین توجه به پیآمدهای این نظریه و نقد آن و تبیین موارد صحیح از این نظریه در نظام نظری، اهمیت این پژوهش را دوچندان میکند (ص۲۲-۲۳).
لفظ مقاصد از ماده قصد به معنای هدف، غایت و مطلوب مورد نظر است (ص۳۳). نویسندگان ضمن بیان معنای اصطلاحی متعدد، به این باور میرسند که تعاریف پیرامونی مقاصد، به جلب مصلحت و منفعت و دفع مفسده بازمیگردد (ص۳۷). سپس در ادامه به معنا و مفهومشناسی شماری از اصلاحات همچون شریعت، فقه، علت، مصلحت، عقل و مباحث پیرامون آنها پرداختهاند (ص۳۲-۶۲).
بررسی منابع تشریع از منظر فریقین
نویسندگان معتقدند برای شناخت جایگاه نظریه مقاصد، باید منابع مورد استفاده در شریعت جهت استنباط احکام مورد بررسی قرار گیرد. در این زمینه شش دیدگاه از فقه امامیه و اهلسنت در مورد کم و کیف منابع استنباط را بیان و مورد بررسی قرار دادهاند. بررسی دلیلیت قرآن، سنت نبوی، سنت صحابه، اجماع، عقل، قیاس و استحسان موضوع گفتار چهارم از فصل اول کتاب است (۶۴-۹۳).
اندیشه مقاصد شریعت در مدرسه امامیه
نویسندگان کتاب، گفتار اول از فصل دوم را با نام «تاریخچه نظریه مقاصد در مدرسه امامیه» تنظیم کردهاند. وجود مصالح و مفاسد نفس الامری در احکام شرعی، یکی از عقاید امامیه است. این عقیده مبنی بر قاعده حسن و قبح عقلی است که تمام اشیاء نزد عقل دارای محاسن و مفاسد هستند و شواهد زیادی در آیات و روایات فراوانی بر این موضوع وجود دارد و اهل بیت(ع) که مفسران قرآن هستند، در بیان تفسیر و روایات، به بیان برخی علل و مقاصد احکام اشاره کردهاند (ص۹۷-۱۰۳).
فقهای شیعه از یک سو مصالح و مفاسد احکام را پذیرفتهاند، از جهت دیگر باید به سفارش اهلبیت(ع) از ظنون و قیاس در دین پرهیز کنند؛ بههمین جهت نمیتوان فقه شیعه را فقه مقاصدی بهمعنای خاص برشمرد، هرچند در برخی منابع فقهی مواردی نقل شده که به اهداف شارع اشاره دارند و در باب علل شرعی نیز کتابهایی نوشتهاند (ص۱۰۳-۱۱۲). در منابع فقهی بحث تنقیح مناط در فقه و اصول (ص۱۱۲-۱۱۹) و استظهار از نصوص با توجه به مقاصد بهصورت روشمند به بحث مقاصد الشریعه نزدیک است (ص۱۲۰-۱۲۴).
نویسندگان کتاب در ادامه بحث پنج علت مهم را بهعنوان سبب عدم انتشار فقه مقاصدی نزد علمای شیعه ذکر کردهاند. (۱) عدم امکان شناخت ملاکات احکام، (۲) روشمندنبودن فقه مقاصدی، (۳) دوری فقهای شیعه از مسائل اجتماعی و حکومتی در طول تاریخ، (۴) غنای روایی مکتب اهلبیت(ع) و احساس بینیازی از کاربرد نظریه مقاصدی، (۵) صدور روایات فراوان از اهلبیت(ع) در مذمت قیاس و رأی، ازجمله عوامل مهم در انتشار نیافتن فقه مقاصدی نزد علمای شیعه است (ص۱۲۷-۱۳۱).
اندیشه مقاصدی در مدرسه اهلسنت
قاسمی و خوانساری در گفتار دوم از فصل دوم ذیل عنوان «اندیشه مقاصدی در مدرسه اهلسنت» بهدنبال تبیین سیر تاریخی اندیشه فقه مقاصدی در منابع اهلسنت از زمان صحابه تاکنون هستند و تاریخ این اندیشه را در پنج دوره پیگیری کردهاند.
دوره اول: صحابه: در این دوره، بسیاری از صحابه افزون بر روایات نبوی، نظرات خود را نیز اعمال میکردند (ص۱۳۲-۱۳۴).
دوره دوم: پیشوایان فقهی اهلسنت: نویسندگان کتاب در اینجا به بیان عملکرد و نظرات فقهای اربعه اهلسنت یعنی ابوحنیفه، مالک بن انس، شافعی و احمدبن حنبل پرداختهاند (ص۱۳۴-۱۴۱).
دوره سوم: دوران پس از آن: نویسندگان در این دوره به بیان دیدگاه پانزده تن از علمای موثر اهلسنت در توسعه فقه مقاصدی اشاره میکنند، که از ابومنصور ماتریدی(درگذشته ۳۳۳ه.ق) شروع و به ابواسحاق شاطبی(درگذشته ۷۹۰ه.ق) ختم میشود. نویسندگان کتاب ذیل بخش مرتبط با هر یک از این فقیهان ضمن استناد به دیدگاههای فقهی و موارد مورد استناد، نکات و نمونههایی را بیان میکنند (ص۱۴۱-۱۶۰).
دوره چهارم: زمان شاطبی: قاسمی و خوانساری از این جهت که شاطبی با افکار خود، حیات جدیدی به فقه مقاصدی دمید و تمام تاریخنویسان علم اصول نیز به این مطلب اذعان دارند، وی را در دوره چهارم مستقلا مطرح و برخی نوآوریهای وی در فقه مقاصدی را بیان کردهاند (ص۱۵۸-۱۶۰).
دوره پنجم: عصر حاضر: نویسندگان کتاب معتقدند که از زمان شاطبی در قرن هشتم تا قرن ۱۴ در موضوع فقه مقاصدی وقفهای طولانی به علل مختلفی ازجمله پیچیدگی و سختی مطالب شاطبی رخ داد (ص۱۶۱). در دوران جدید علمایی از اهلسنت همانند محمد عبده، ابن عاشور، علال الفاسی، احمد ریسونی و یوسف قرضاوی مفصلا به این بحث پرداخته و قاسمی و خوانساری ذیل هر فرد، مبانی و نظرات آنها را بیان کردهاند؛ سپس نام بیش از بیست اثر از اهلسنت در مورد فقه مقاصدی را نام بردهاند (ص۱۶۱-۱۷۳).
مبانی، زیرساختها و ارکان نظریه مقاصد
قاسمی و خوانساری با تاکید بر اندیشه اندیشوران اهلسنت ازجمله بیان دیدگاه، شاطبی ضمن بیان برخی مبانی و پیشفرضهای نظریه مقاصد، با ایراد اشکال اساسی در مورد دلیلیت عقل و تاثیر انکار حسن و قبح بر نظریه مقاصد، مبانی و پیشفرضهای این نظریه را نقد کردهاند (ص۱۷۷-۱۸۴).
نویسندگان کتاب، هدف، موضوع و روش را سه رکن اساسی نظریه مقاصد دانسته و با تمسک به دیدگاه برخی از علمای اهلسنت ازجمله ابن عاشور درصدد تبیین این سه رکن برآمدهاند (ص۱۸۵-۱۸۹).
موضوع دیگر آنکه آیا اساسا امکان شناخت مقاصد شریعت وجود دارد یا خیر؟ نویسندگان کتاب معتقدند: طبق باور امامیه و معتزله که قائل به حسن و قبح عقلی هستند، چون اشیاء و افعال قبل از آنکه حکمی از سوی شارع در مورد آنها صادر شود، متصف به صلاح و فساد است، عقل نیز میتواند بهصورت استقلالی اینها را درک کند. برخلاف نظر اشاعره که منکر حسن و قبح عقلی هستند، از همین روی افرادی همانند شاطبی اعتراف کردهاند که مقاصد شریعت تنها با بیان شرع قابل درک است.
شاطبی فقیهان را در مورد شناخت مقاصد به سه دسته تقسیم میکند. (۱) ظاهریون، که معتقدند تنها راه شناخت مقاصد نص است، (۲) غیر ظاهریون و (۳) گروهی که میان ظواهر نصوص، معانی و علل جمع کردهاند (ص۱۹۰ و ۱۹۱). نویسندگان کتاب معتقدند جمهور اهلسنت حسن و قبح عقلی را نپذیرفتهاند و نمیتوانند بر آن تکیه کنند، اصل تعلیلپذیری و شناخت علت احکام را ناممکن میدانند و کاشفیت نصوص نسبت به مقاصد را نقد کردهند. همچنین تکیه بر استقراء، اجماع، کاشفیت عقل، و کاشفیت ظن معتبر را نیز قابل دفاع نمیدانند. از نظر ایشان تقسیمات مقاصد در تقسیمهایی که گفته شده منحصر نیست (ص۲۵۵-۲۶۴).
راههای شناخت مقاصد شریعت، تقسیمات و انواع آن
نویسندگان کتاب، بعد از اثبات امکان راهیابی به مقاصد شریعت، در گفتار چهارم از فصل سوم هشت طریق برای شناسایی مقاصد ذکر کردهاند، ۱- فهم دین و مقاصد طبق مقتضیات زبان عربی، ۲- اوامر و نواهی شرعی و توجه به علل امر و نهی، ۳- بیان مقاصد در نصوص، ۴- استقراء جهت دریافت مقاصد، ۵- اجماع به این معنا که مجتهدان امت اتفاق نظر داشته باشند که کاری داری مصلحت و مفسده عام یا خاص است یا مقصدی از مقاصد شریعت در آن نهفته است، ۶- عقل که مدرک بیشتر مصالح و منافع دنیوی است؛ ۷- ظن و گمان معتبر. ۸- سکوت شارع که گویای باز بودن باب اجتهاد است (ص۱۹۲-۲۰۹).
تقسیمبندی مقاصد شریعت
در نگاه قاسمی و خوانساری از زوایای مختلفی میتوان تقسیماتی برای انواع مقاصد ذکر کرد و شناخت این تقسیمات برای نقد این نظریه ضروری است. در اینباره پنج تقسیمبندی وجود دارد. ۱- از جهت گستره و فراگیری (مقاصد کلی، مقاصد نوعی، مقاصد جزئی،) ۲- تقسیم مقاصد به لحاظ شمول (مقاصد عامه و خاصه)، ۳- تقسیم بر اساس اصلی و فرعی بودن. ۴- تقسیم بر اساس اهمیت و مصلحت. ۵- تقسیم مقاصد به لحاظ قوت و ضعف (ص۲۱۰-۲۱۷).
تزاحم مقاصد
موضوع تطبیق و ترجیح مقاصد و بررسی تزاحم و معارضه با یکدیگر، از موضوعات کلیدی این کتاب است. نویسندگان کتاب معتقدند: غزالی مبدع و اولین بررسی کننده تعارض میان مقاصد اصلاحی است (ص۲۱۹). برخی از وجوه تقدم و ترجح مقاصد عبارتند از ۱- تقدم مصلحت کلی بر جزئی. ۲- ترجیح بهلحاظ قوت ثبوت. ۳- ترجیح بر اساس ارزشمندی مقصد و مصلحت. ۴- تقدم دفع مفاسد بر جلب منفعت. ۵- سنجه و تقدیم بر اساس پذیرش عالمان. ۶- تقدم مقصد دارای مصلحت افزون. ۷- تغلیب جانب دفع مفسده افزون (ص۲۱۹-۲۲۲).
ادله مقاصد شریعت و نقد آن
از نظر نویسندگان کتاب، بررسی ادله مقاصد شریعت بالاترین جایگاه در این بحث را دارد و اگر نظریه در بیان ادله قصور داشته باشد، در حد فرضیه باقی خواهد ماند. نویسندگان کتاب در مجموع نُه دلیل برای اثبات مقاصد شریعت بیان کرده سپس به نقد و بررسی آن پرداختهاند.
دلایل قرآنی
به گزارش کتاب، آیاتی چند از قرآن همچون ممتحنه: ۱۲، توبه: ۹۱، احزاب:۳۷، بقره: ۱۷۳، ۱۹۰ و ۲۲۲ از مهمترین راههای تشخیص مقاصد دانسته شدهاند (ص۲۲۴-۲۳۳) سپس در نقد این دلیل معتقدند، اولا دلالت بسیاری از آیات بر مطلوب ضعیف است. ثانیا. گرچه برخی دلالتها عمومی است، اما چگونه میتوان آنها را با مصداقهای جزئی منطبق کرد؟ ثالثا. کدام یک از برداشتهای متفاوت دانشوران مقاصدی از آیات صحیح و قابل قبول است (ص۲۶۶-۲۶۹).
سنت نبوی
به باور نویسندگان در سیره و سنت نبوی(ص) موارد متعددی از مقاصد شریعت بیان شده است (ص۲۳۳-۲۳۶)، اما این مدعا از نظر نویسندگان کتاب قابل نقد است، زیرا اولا بسیاری از این موارد و شواهد برداشت شخصی است و در روایات تصریحی به آن نشده است. ثانیا. راه دستیابی به مقاصد بیان نشده و هر کسی طبق باور خود مقصدشناسی میکند. ثالثا. شاید روایاتی که به مقاصد کلی اشاره دارد در واقع اشاره به این دارد که احکام گرد مصالح نفس الامری میگردد و احادیث بیانگر مقاصد انگیزهساز است و در مواردی که شک شود نمیتوان راه مقاصد کلی شارع را پیمود. رابعا. برخی مقاصد مستفاد از سیره نبوی همانند مقصد تیسیر، دارای اشکالاتی است (ص۲۶۹-۲۷۳).
روش صحابه و سلف
از نظر بسیاری علمای اهلسنت روش صحابه و سلف دال بر حجیت مقاصد است و نویسندگان کتاب، با استناد به منابع اهلسنت ضمن تبیین این مدعا (ص۲۳۶-۲۴۰) اینگونه در صدد نقد آن برآمدهاند. اولا باید مراد سیره مشخص شود؟ ثانیا. وقتی برخی صحابه حتی در استنباطات خود شک دارند، چگونه میتوانند سکوت سایرین را حمل بر تایید کنند؟ ثالثا. برفرض قبول این دلیل، باید عصمت که بالاتر از عدالت صحابه است ثابت شود، زیرا عدالت همراه خطا و اشتباه هم ممکن است باشد. رابعا. سیره، دلیلی مجمل است و بجز یقینیات نمیتوان به آن استناد کرد. خامسا. نمیشود بهصرف صحابهبودن، روش آنها را بدون پشتوانه قرآن و سنت نبوی حجت دانست (ص۲۷۳-۲۷۵).
سایر ادله
اجماع، استقراء، قطعیبودن مقاصد، عقل، فطرت و حدیث لاضرر از دیگر ادله است که برای اثبات حجیت مقاصد به آنها استناد شده است (ص۲۴۰-۲۵۱). به باور نویسندگان کتاب، این ادله نیز مخدوش است، زیرا اثبات حجیت اجماع با توجه به وجود مبانی متفاوت، امکانپذیر نیست (ص۲۷۶ و ۲۷۷). دلیل استقرائی هم مخدوش است، زیرا اثبات هدفدار بودن شریعت، ارتباط چندانی به اثبات روش مقاصدی ندارد. افزون بر آنکه اثبات وجود چنین مقاصدی ثمره چندانی برای روش مقاصدی ندارد؛ مهمتر از همه، استقراء زمانی میتواند حکم شرعی را ثابت کند که تام و تمام باشد، نه ناقص و گمانآور (ص۲۷۸-۲۸۰).
نویسندگان کتاب معتقدند: دلیل قطعی بودن مقاصد نیز قابل اثبات نیست، زیرا حجیت قطع، امر شخصی است و نمیتوان بهعنوان دلیل اصولی بدان تمسک جست. افزون بر آنکه غایتمندی شریعت، با نظریه مقاصدی اصطلاحی اهلسنت متفاوت است (ص۲۸۱-۲۸۳). در ادامه نویسندگان مواردی در نقد دلیل عقلی، فطرت و تمسک به حدث لاضرر را بیان و آنها را ناکافی دانستهاند (ص۲۸۳-۲۸۸).
تطبیقات نظریه مقاصد
نویسندگان کتاب معتقدند در میان فقهای شیعه نمیتوان کسی را یافت که در مورد مقاصد شریعت بهصورت مستقل و بهعنوان دلیل تام، سخن به میان آورده باشد. و در موارد اندکی که بدان استناد شده، بهعنوان یک دلیل مستقل نیست؛ و برای اجتناب از گرفتارشدن در دام قیاس، استحسان و مصالح مرسله باید تا حد ممکن از روشهای استنباطی اجتناب کرد.
به باور نویسندگان کتاب، میتوان تطبیقات را به دو دسته تطبیقات کلی مقاصد و تطبیقات جزئی مقاصد تقسیم کرد. تطبیقات کلی مقاصد در ابواب مختلف فقه مطرح و میتوان آنها را در پنج اصل حفظ نفس، حفظ عقل، حفظ دین، حفظ نسب و حفظ مال برشمرد (ص۲۹۱-۲۹۳). در ادامه نویسندگان کتاب به شرح و بیان تطبیقات مقاصد در ابواب معاملات (ص۲۹۳-۲۹۷)، قضا و شهادات(۲۹۷ و ۲۹۸)، حدود، قصاص و دیات پرداختهاند (ص۲۹۸ و ۲۹۹).
دسته دوم، تطبیقات جزئی مقاصد است که نویسندگان در راستای استنباط یا تایید استنباط از آن بهره جسته و موضوعاتی چون حفظ عقل و کرامت انسانی، اثبات طهارت اهل کتاب، صحت بیع مضطر، اثبات خیار غبن با آسانگیری شریعت، مصلحت افراد، حفظ مال مردم، صحت تقیه و حرمت زنا به لحاظ حفظ نسب را مورد بررسی قرار دادهاند (ص۲۹۹- ۳۰۴).
نویسندگان گفتار دوم در فصل پایانی کتاب به تطبیقات مقاصد از منظر غزالی، ابنتیمیه و ابنعاشور پرداخته و نمونههایی را برای اثبات مدعای خود بیان کردند (ص۳۰۵-۳۲۷). سپس برخی از تطبیقات مقاصد در مسائل جدید همچون بیمه، اهدای عضو، مهندسی ژنتیکی، خارج کردن نوزاد از شکم مادر مرده، غنا و موسیقی را بررسی کردهاند (ص۳۲۷-۳۳۴).
قاسمی و خوانساری در گفتار سوم برخی از مظاهر کاربردی مقاصد شریعت از نظر ابنعاشور را بررسی کردهاند ۱- نگریستن در اقوال و نصوص شرعی، ۲- رفع تعارض میان نصوص شرعی.۳- شناخت حکم اموری که نص مخصوصی ندارد. ۴- ایجاد حکم غیر منصوص. ۵- تقلیل احکام تعبدی. ۶- ایجاد توازن و اعتدال در احکام و عدم اضطراب (ص۳۳۵-۳۴۵) نمونههایی از این مظاهر کاربردی هستند.